بهترین منابع برای شناخت انسان و شخصیت‌ها رمان است و هیچ‌چیز نمی‌تواند جای آن را بگیرد.

بهترین منابع برای شناخت انسان و شخصیت‌ها رمان است و هیچ‌چیز نمی‌تواند جای آن را بگیرد.

بخش‌هایی از گفت‌وگو با عبدالحسین آذرنگ در شبکۀ رادیویی فرهنگ (پنج شنبه ۱۶اسفند)

مصاحبه‌کننده: علی عظیمی‌نژادان در برنامۀ نام‌آوران ایران زمین

 

عبدالحسین آذرنگ از زندگی و سوابق کاری خود می‌گوید:

من در ۱۵ آذر ۱۳۲۵، تقریباً مقارن با ایام عاشورا، در کرمانشاه به دنیا آمدم و برای همین اسمم را گذاشتند عبدالحسین. در همان‌جا درس خواندم دبیرستان را تمام کردم و وارد دانشگاه شیراز شدم.

در کودکی پدرم مرا به قرائت‌خانۀ شهرداری، نزدیک شهرداری کرمانشاه، می‌برد که الآن از بین رفته، تالار بزرگی بود که وسط آن میز بزرگی داشت و پر از روزنامه‌های مختلف بود؛ مردم می‌آمدند و روزنامه‌ها را می‌خواندند آن‌هم با صدای بلند. در همان ‌دوره ماجراهای سیاسی جریان داشت و نادعلی خان کریمی وکیل مجلس در دورۀ مصدق در همسایگی ما زندگی می‌کرد. بین نادعلی خان کریمی و پدر من دوستی بود. پدر من در کارهای حقوقی (دادگستری) بود. خوش‌نثر و خوش‌قلم بود و نوشته‌هایی که از طرف نادعلی خان می‌آمد را به‌اصطلاح امروز ویرایش می‌کرد؛ نامه را به من می‌داد تا به دست نادعلی خان برسانم. نادعلی خان نامه‌ها را می‌دید و یادداشت‌هایی می‌کرد و دوباره به من می‌داد تا به پدر برسانم؛ و من در آن برهۀ تاریخی احساس می‌کردم وظیفۀ مهمی به‌عنوان پیک ایفا می‌کنم. شمس قنات‌آبادی[۱] را من در خانه کریمی‌ها دیدم.

بخشی از خانوادۀ من از زنگنه‌ها، از ایلات کرد، هستند. در آن محیط عشایری اختلافات و دعوای حقوقی فراوان اتفاق می‌افتاد و خانۀ ما همواره محل مراجعۀ افراد بسیار زیادی بود؛ می‌آمدند و با پدرم مشورت می‌کردند و پدر برایشان لایحه می‌نوشت و من چون پسر بزرگ بودم باید در خدمت پدر می‌بودم و در نقش پادو و پیک عمل می‌کردم. آن دوران این ویژگی را داشت که چون من باید در جلسات می‌نشستم و گوش می‌دادم این شنیده‌ها در ذهنم می‌ماند. یکی از چیزهایی که در من تأثیر گذاشت این بود که قضاوت کردن کارِ بسیار دشواری است. یکی از دلایلی که من به رمان و ادبیات علاقه‌مند شدم همین مسئلۀ شناخت شخصیت‌ها و تحلیل شخصیت‌ها بود. از اواخر دبیرستان مطالعات روان‌شناسی را شروع کردم و به این نتیجه رسیدم بهترین منابع برای شناخت انسان و شخصیت‌ها رمان است و هیچ‌چیز نمی‌تواند جای آن را بگیرد. اولین کتابی که خواندم  کتاب بیچارگان (مردم فقیر) از داستایوفسکی بود، من این کتاب را خیلی دوست داشتم و دارم و بعد از آن، کتاب برادران کارامازوف برای من بسیار تأثیرگذار بود.

من دورۀ ابتدایی را در مدرسۀ کوروش، که مدیریت آن با عمویم بود، گذراندم و در دبیرستان رازی و کزازی ادامه دادم و دیپلم گرفتم. دو دبیر من یکی مرحوم یدالله بهزاد از قصیده‌سرایان معروف بود و به ما ادبیات درس می‌داد و دیگری محمدحسین جلیلی مرد بسیار فاضلی بود. آقای جیحونی معلم ادبیات و آقای بیانی معلم زبان انگلیسی ما بودند. دبیر دیگر آقای حسینی مدرس انگلیسی که در تشویق من در آموزش زبان انگلیسی بسیار مؤثر بود. در دورۀ دبیرستان به انجمن ایران- امریکا می‌رفتم که در تقویت زبان انگلیسی من تأثیر داشت. بعد کنکور به دانشگاه شیراز رفتم. کنکور دانشگاه شیراز برای اولین بار در ایام نوروز برگزار شد و سه سال در آن دانشگاه اقتصاد خواندم. در جریان اعتصابات دانشجویی که به خاطر مرگ غلامحسین تختی اتفاق افتاد و دانشگاه‌ها ملتهب بود، اقتصاد را رها کردم و به دانشگاه ادبیات اصفهان رفتم. دو سال در آنجا درس خواندم و در رشتۀ تاریخ لیسانس گرفتم. در ۱۳۵۱، آقای ابوالحسن نجفی که استاد من در دانشگاه اصفهان بود مرا برای کار به نجف دریابندری و کریم امامی معرفی کرد و بعد از مصاحبه، کارم را به‌عنوان ویراستیار در انتشارات فرانکلین شروع کردم (۱۳۵۱-۱۳۵۵).

در سال ۱۳۴۴ وارد دانشگاه شیراز شدم که طبق برنامه‌های دانشگاه پنسیلوانیای امریکا بود. اساتید ما نیمی ایرانی و نیمی امریکایی بودند.

دانشگاه اصفهان چند ویژگی عمده داشت که مسیر زندگی مرا تغییر داد، از لحاظ مالی قابل مقایسه با دانشگاه شیراز نبود، دانشگاه شیراز با وضعیت مالی و امکانات بسیار خوبی بود، اما دانشگا اصفهان کتابخانۀ خوبی داشت که مجموعۀ مرحوم باقر الفت به آنجا اهدا شده بود و من از این مجموعه بسیار استفاده کردم. از اساتید تأثیرگذار در دانشگاه اصفهان آقای ابوالحسن نجفی بود که از اعضای بخش ادبیات فارسی بود. من دانشجوی تاریخ بودم، ایشان سه درس زبانشناسی، ادبیات تطبیقی و ادبیات معاصر ایران را می‌داد و من علاقه‌مند بودم و از در کلاس‌های ایشان حضور پیدا می‌کردم. دکتر جلیل دوستخواه استاد درس اسطوره و آقای اوریزی استاد جامعه‌شناسی و آقای علی شریعتمداری، که بعداً وزیر علوم کابینۀ مهندس بازرگان مدیر بخش روان‌شناسی بودند، آقای مهریار معاون دانشکده ادبیات انگلیسی‌دان برجسته‌ای بود. رئیس دانشکده اصفهان دکتر عبدالباقی نواب بود که پزشک بیماری‌های عفونی و ادیب و شاعر و موسیقی‌دان بود و تاریخ مشروطه درس می‌داد. چیزی که بسیار برای من تأثیرگذار بودند استاد هورفر بود که از من خواست منابع درسی را برای دانشجویان ترجمه کنم. بعد از آن، من صبح‌ها در کتابخانه مشغول ترجمۀ مطالبی درزمینۀ تاریخ بودم که بعداً به جزوۀ درسی دانشجویان تبدیل شد. مثل تاریخ سده‌های میانه که من یک خلاصه از آن تهیه را کردم یا تاریخ قرون جدید اروپا. هم ‌زبانم تقویت می‌شد هم چیزهای جدیدی می‌آموختم. سال ۱۳۴۹ به سربازی رفتم. سال ۱۳۵۱ استاد نجفی را دیدم. ایشان گفتند اگر می‌خواهی می‌توانی به فرانکلین ملحق شوی. قرار بود به دائره‌المعارف فارسی مصاحب بپیوندم، ولی بعد از سه ماه آقای امامی از من خواستند در بخش ترجمۀ فرانکلین بمانم.

برای شنیدن تمامی بخش‌های گفت‌وگو به نشانی زیر مراجعه کنید.

http://radiofarhang.ir/NewsDetails/?m=065177&n=396380

[۱] . از نزدیکان و سخن‌گوی آیت‌الله کاشانی بود.

دومین جلسۀ دیدار مشورتی با اعضای افتخاری انجمن

سه‌شنبه ۱۶ بهمن‌ماه دومین جلسۀ مشورتی هیئت مدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران با اعضای افتخاری برگزار شد. در این جلسه، فهرستی از موضوعات نشست‌ها مطرح و برای برگزاری هشت نشست تبادل نظر شد. همچنین  ویراست اول «رتبه‌بندی ویراستاران»، که کمیسیون پژوهش آن را تهیه کرده بود، در اختیار مشاوران قرار گرفت تا در جلسۀ بعد دیدگاه‌های خود را مطرح کنند. امید است انجمن بتواند از بهار ۱۳۹۸ نشست‌های مرتبی را برگزار کند.

مهمانان این جلسه علاوه‌بر هیئت مدیره، خانم‌ها: گلی امامی، مهشید نونهالی و آقایان: سیدعلی آل داود، مجید رهبانی، جواد رسولی و بهنام رمضانی‌نژاد بودند.

[Best_Wordpress_Gallery id=”71″ gal_title=”دومین جلسه مشورتی با اعضای افتخاری”]

گرامی‌داشت دکتر مهدی حجوانی

مهدی حجوانی

نویسنده، پژوهشگر و ویراستار حوزۀ کودک و نوجوان

سه‌شنبه ۲۵ دیماه، مراسم تقدیر از فعالیت‌های فرهنگی و پژوهشی استاد مهدی حجوانی در مؤسسۀ خانۀ کتاب برگزار شد. در این نشست، مستندی حاوی گزارش فعالیت‌های ایشان و دیدگاه‌های همکارانشان به نمایش درآمد. سخنرانان این نشست، آقایان نیکنام حسینی‌پور، رضا هاشمی‌نژاد، سیدعلی کاشفی خوانساری، احمد مسجد جامعی، علی‌اصغر سیدآبادی، دربارۀ استاد حجوانی گفتند و فعالیت‌های او را برشمردند.

شهرت مهدی حجوانی برای فعالیت‌های گسترده‌ای است که در نویسندگی آثار کودکان و نوجوانان و نقد ادبیات کودک و نوجوان و ویراستاری انجام داده است. سردبیری فصلنامۀ پژوهش‌نامۀ ادبیات کودکان و نوجوانان با حمایت حوزۀ هنری، سردبیری کتاب ماه کودک و نوجوان با حمایت مؤسسۀ خانۀ کتاب و ریاست هیئت مدیرۀ انجمن کودکان و نوجوانان از جمله مسئولیت‌های این پژوهشگر بوده است. برخی آثار اوست: الف دال میم، پوتین‌های گشاد، با گل کویر، قصه چیست، احمد آقا.

دبیر انجمن صنفی ویراستاران در پایان این مراسم هدیه و لوح عضویت افتخاری انجمن را به ایشان تقدیم کرد و ‌‌ایشان نیز این عضویت را پذیرفتند.

 

[Best_Wordpress_Gallery id=”69″ gal_title=”بزرگداشت حجوانی”]

مصاحبه ایبنا با خانم مهناز مقدسی دبیر انجمن صنفی ویراستاران

ضرورت‌های ویراستاری در صنعت نشر/ هفتم

مقدسی: جامعه نشر ویراستار را در حد نسخه‌پرداز تنزل داده است

ویراستار حلقه واسط بین اثر و مخاطب است
تاریخ انتشار : شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۸
دبیر انجمن ویراستاری، درباره واقعیت فعلی جامعه نشر می‌گوید: بسیاری از ناشران از سازوکار ویرایش و وظایف ویراستار آگاهی ندارند؛ عنوان ویراستاری را شنیده‌اند، اما نمی‌دانند به چه فرایندی اطلاق می‌شود.
مقدسی: جامعه نشر ویراستار را در حد نسخه‌پرداز تنزل داده است

خبرگزاری کتاب ایران‌(ایبنا گرانی ملزومات چاپ کتاب، نبود مخاطب، شبکه ضعیف توزیع کتاب، تعطیلی گاه‌وبی‌گاه کتاب‌فروشی‌ها، وجود ده‌ها ناشر غیر‌فعال، و یا قاچاق کتاب و ده‌ها مساله دیگر، واقعیت‌ و به تعبیر دیگر مصائب نشر ما هستند. بحث‌های مکرر و طولانی درباره همه این مشکلات که می‌توان از‌ آن‌ها به‌عنوان «مشکلات کلان» یاد کرد، موجب شده تا اهمیت برخی حلقه‌های کوچک‌تر جریان تولید کتاب، کم‌رنگ و یا حتی نادیده گرفته شود. ویراستاری از‌جمله این حلقه‌هاست که به قول دبیر انجمن ویراستاری در وضعیت فعلی بازار نشر «بین واقعیت امر ویرایش و جایگاه ویراستار در جامعه نشرِ ما فاصله است».

در‌حالی‌‌که به نظر می‌‌رسد سایه سنگین مسائل اقتصادی بر جریان تولید کتاب و همچنین نا‌آگاهی ناشران و پدید‌آورندگان درباره اهمیت ویراستاری موجب حذف تدریجی ویراستاری از چرخه نشر شده درباره جایگاه صنفی این حلقه و همچنین معیار‌های تعیین تعرفه فعالان این حوزه با مهناز مقدسی؛ دبیر انجمن ویراستاری گفت‌و‌گو کرده‌ایم که در ادامه آمده است:

موضوع ویراستاری در نشر ما، موضوع چالش‌برانگیزی بوده و هست. تحلیل شما از جایگاه صنفی ویراستاران در وضعیت فعلی بازار نشر چیست و انجمن صنفی در این میان چه نقشی دارد؟
بین واقعیت امر ویرایش و جایگاه ویراستار در جامعه نشرِ ما فاصله وجود دارد. هدف انجمن صنفی ویراستاران ارتقای جایگاه ویراستار و ویرایش در حد ایدئال است. امر ویرایش هم‌زمان با تولید اثر و حتی پیش از آن آغاز می‌شود و تا پایان تولیدِ اثر و حتی پس از انتشار آن ادامه می‌یابد، یعنی ویراستار می‌تواند در معرفی کتاب، برگزاری جلسات نقد و بررسی کتاب نیز حضور یا سهم داشته باشد. در این مسیری که ترسیم کرده‌ایم، به اعتبار مسئولیت و وظیفه‌ای که به ویراستار داده می‌شود، ویراستار مرتبه و جایگاهی پیدا می‌کند که امیدواریم بتوانیم این جایگاه را برای ویراستاران تثبیت کنیم.

وجود ساختار‌های غلط نحوی و املای نادرست واژگان در بسیاری از کتاب‌ها، موجب دل‌زدگی و به مرور آسیب‌های فراوانی مانند کاهش مخاطب و شمارگان کتاب خواهد شد و یا بهتر است بگوییم شده است. آیا ناشران به لزوم کمک گرفتن از ویراستار واقف نیستند؟ و شاید باید پرسید تلقی جامعه نشر از ویراستاری چیست؟
جامعه نشر ویراستار را در حد نسخه‌پرداز تنزل داده است. چنان‌که کتاب برای اصلاح غلط‌های مشهود و مشهور، رعایت کلیشه‌های ویرایشی، یکدست کردن رسم‌الخط و مرتب کردن پا‌نوشت‌ها و سرصفحه‌‌ها به ویراستار سپرده می‌شود، اما همان‌طور که اشاره کردم، نگاه انجمن، با توجه به سابقه امر ویراستاری در ایران و همچنین در دیگر کشورها، فراتر از این رویکرد است؛ به‌عبارتی، انجمن به دنبال تعریف درست از ویرایش و ویراستار است، اینکه ویرایش از کجا شروع می‌شود و عنوان و رتبه ویراستار در هر مرحله از مسیر چیست، برای احراز هر رتبه، باید چه توانمندی‌هایی داشته باشد و آیا ویراستارِ ساختاری-محتوایی است که در نخستین مراحل تهیه کتاب به ناشر و پدید‌آور مشاوره می‌دهد.

بسط دادن امر ویرایش به معنای عبور از نسخه‌پردازی است. ویراستار حرفه‌ای کسی است که دایره وظایفش وسیع‌تر از صرفاً اصلاحِ زبان یک نوشته است، از بررسی صحت مطالب و محتوا شروع می‌شود تا ساختار نوشته، توجه به مسائل دستوری و نکات صوری، توجه به لزوم تهیه پانوشت‌ یا درج ضمائمی مثل نمایه و واژه‌نامه. ویراستار حرفه‌ای خود را به جای نویسنده و ناشر و به‌ویژه مخاطب می‌گذارد. ویراستار باید در مراحل مختلف ویرایش به این پرسش‌ها پاسخ دهد که متن برای چه مخاطبی نوشته شده و باید چه زبانی و چه میزان اطلاعاتی داشته باشد و اینکه کدام ناشر آن را منتشر می‌کند. اگر در امر ویرایش به این نکات توجه نشود، صرفِ اینکه متن منقح و منزه و مرتبی را تحویل دهد، تعهد واقعی‌اش را انجام نداده است. انجمن به دنبال تربیت چنین ویراستارانی است که مشاور پدیدآور و ناشر باشند و مدافع مخاطب.

اشاره کردید که نسخه‌پردازی پایین‌ترین مرحله ویراستاری است و تأکید دارید تلقی برخی ناشران از ویراستاری در همین حد و اندازه است. چرا نگاه به ویراستار تا این حد پایین است؟ 
نسخه‌پردازی پایین‌ترین مرحله نیست. ویرایش یک فرایند مرحله‌به‌مرحله است و نسخه‌پردازی یکی از آن‌هاست. به نظر می‌رسد، برخی از ناشران به اهمیت و جایگاه و تأثیر ویرایش در بالابردن کیفیت تولید کتاب آگاهی ندارند. شاید هم ویراستاران در معرفی خود موفق نبوده‌اند، یا پدید‌آورندگان و مترجمان به کمکِ مؤثر ویراستاران اعتماد پیدا نکرده‌اند؛ بنابراین نمی‌توان یک عامل را منشأ دیدگاه متداول جامعه نشر از ویراستاری دانست، بلکه مجموعه‌ای از عوامل موجب بروز تلقی‌های ناقص از ویراستاری شده است.

مجموع عوامل را باید در ناآگاهی ناشران از اهمیت ویراستاری، ناموفق بودن ویراستاران در اثبات خودشان،‌ زمان‌بندی‌های نامتناسب برای امر ویرایش، پرداخت‌های نامتناسب با فرایند ویراستاری و تعصب پدید‌آورندگان در چاپ کتاب بدون ویراستاری، حتی با وجودِ غلط‌های متعدد ویرایشی، دانست؛ اما حقیقت این است که بسیاری از ناشران نمی‌دانند و یا توجه ندارند که کتاب باید ویرایش بشود و مهم‌تر از آن، به دست ویراستاری توانمندی سپرده شود.

تلاش انجمن طی سال‌های گذشته بر این بوده است که اهمیت ویرایش را بشناساند و ویراستارانی که مجموعه‌ای از مؤلفه‌ها را برای ویراستاری مطلوب داشته باشند، معرفی کند. اگر بخواهم در یک جمله پاسخ شما را بدهم باید بگویم برای پیدا کردن علت تلقی نادرست از امر ویراستاری باید زنجیره نشر را شناسایی و آسیب‌شناسی کرد.

یکی از آسیب‌های مهم در بی‌توجهی به ویراستاری در مورد کتاب‌های ترجمه‌ای است. گاهی ناشر از ویراستار می‌خواهد، بدون توجه به متن اصلی، کتاب ترجمه‌ای را ویرایش کند و ویراستار نیز می‌پذیرد. در اینجا با دو اشکال روبه‌رو هستیم، نخست درخواست نادرستِ ناشر و دیگری پذیرفتن ویراستار. در این شرایط ناشر متوجه ظرایف این امر نیست و مشکلات احتمالیِ ناشی از ترجمه را کاملاً نادیده گرفته است.

برای تأیید زبان یک متن، به نظر شما کدام‌یک اولویت دارد، ناشر، نویسنده و یا ویراستار؟
آیا شرایط ایدئال را می‌خواهید یا واقعیت بازار را؟

هر دو را، جریان ایدئال و واقعیت بازار.
برخی از ناشران ضرورتِ ویرایش را پذیرفته‌اند و به تعدادی از ویراستاران باتجربه اعتماد کرده‌اند، بنابراین وقتی این اعتماد شکل‌ بگیرد و ویراستار شناخت درستی از موضوعِ کتاب داشته باشد، بی‌تردید بهترین گزینه برای داوری درباره اثر و انتشار آن ویراستار خواهد بود. با ایجاد اعتماد بین پدید‌آور و ناشر و ویراستار روند صحیحی شکل می‌گیرد. به‌عبارت دیگر، ویراستار بعد از بررسی و ارزیابی کتاب ضرورت‌های آن را گزارش می‌کند. با توجه به این گزارش، ناشر تصمیم می‌گیرد که مثلاً کتاب پیوست‌هایی مثل تصویر، نمایه، واژه‌نامه داشته باشد.

ویراستار حلقه واسط بین اثر و مخاطب است، درباره محتوا و ساختار و همچنین نیاز‌هایی مخاطب نظر می‌دهد. مثلاً تشخیص می‌دهد که کتاب باید پانویس‌های توضیحی یا یادداشت‌های تکمیلی داشته باشد، ضبط اسامی مطابق استاندارد نوشته بشود و تمامی این‌ها را براساس نیاز مخاطب و محتوای اثر تشخیص می‌دهد. این موضوع در شرایط ایدئال است، اما شرایط کنونی ایدئال نیست و درنتیجه، یا ویراستاران این دقت و مهارت را اعمال نمی‌کنند یا ناشران پذیرای این پیشنهادها نیستند.

درباره لزوم تعامل بین پدید‌آور و ناشر و ویراستار بیشتر بفرمایید.
گاهی پدید‌آور یا ناشر، به‌ علت ناآگاهی یا ناآشنایی با ظرافت‌های موضوع، توصیه‌های ویراستار را نمی‌پذیرد و لازم است ویراستار برای پیشنهادهایش استدلال عرضه کند تا آن‌ها را متقاعد کند. متأسفانه پایه‌های نشر اصولی رشد‌ نکرده است و بنا بر سنت، ناشر متن نوشته‌شده را از پدیدآورنده می‌گیرد و خودش بررسی می‌کند. اگر پدیدآور صاحب‌نظر باشد که ویرایش را حذف می‌کند، اگر صاحب‌نظر نباشد آن را به ویراستار می‌سپارد، اما ارتباط ویراستار و پدیدآور را برقرار نمی‌کند. در بسیاری موارد پدید‌آور و ویراستار یکدیگر را نمی‌بینند. گاهی حتی ناشر هم متن ویرایش‌شده را نمی‌بیند و بدون نظارت نهاییِ ویراستار آن را برای انتشار می‌فرستد و بعد از انتشار، فجایعی که رخ داده معلوم می‌شود، مثلاً حاشیه‌نگاری‌های ویراستار داخل متن اصلی تایپ می‌شود یا افتادگی‌های متن که قرار بوده نویسنده یا مترجم آن را اصلاح کند، همچنان در متن بی‌جواب مانده و اثر، با همان نواقص، منتشر می‌شود. اینجاست که تأکید می‌شود ویراستار حتماً نمونه آخر را ببیند. بسیاری از ناشران نمونه نهایی را در اختیار ویراستار قرار نمی‌دهند.

آیا هزینه‌های سنگین انتشار کتاب یا نا‌آگاهی ناشر موجب افت جایگاه ویراستاری در صنعت نشر شده است؟
بسیاری از ناشران، به‌ویژه ناشران نو‌پا، از سازوکار ویرایش و وظایف ویراستار آگاهی ندارند؛ به‌عبارت دیگر، عنوان ویراستاری را شنیده‌اند، اما نمی‌دانند به چه فرایندی اطلاق می‌شود. این تلقی نیز وجود دارد که برخی ناشران ویراستاری را امری تزئینی می‌دانند و صرفاً برای اینکه کتاب را جدی بنمایانند نام و عنوان ویراستار در شناسنامه کتاب می‌آورند.

برخی از ناشران نیز پرداخت هزینه برای ویرایش را هزینه‌ای افزوده می‌دانند، البته که ویرایش خوب و ویراستار حرفه‌ای بر هزینه‌های کتاب اضافه می‌کند که برای ناشران مطلوب نیست و ناشران، در شرایط فعلی اقتصادی، تقریباً از پرداخت این هزینه صرفنظر می‌کنند یا ویراستار را حذف می‌کنند یا با نازل‌ترین قیمت آن را به ویراستار می‌سپارند. در حالی‌که اگر این بخش جدی‌تر گرفته شود، درست است که قیمت کتاب را بالا می‌برد، اما به تولید کتاب خوب منجر می‌شود که کتاب خوب نیز فروشش را تضمین می‌کند.

آیا می‌توان برای ویراستاری تعرفه تعیین کرد. به‌عنوان مثال با عقد قرارداد بین ناشر و ویراستار، درصدی از پشت جلد کتاب را برای ویراستار در نظر گرفت؟
برای پاسخ به این پرسش باید به نکات ظریفی توجه کرد. رقابت بر سر ترجمه و انتشار کتاب‌های پرفروش دنیا در بازار نشر ایران باعث شده که کتاب‌هایی ازاین‌دست با شتاب‌زدگی ترجمه و وارد بازار بشود. ناشران برای کم‌کردن هزینه‌ها، مترجمان کم‌ تجربه و نامجرب را برای ترجمه به کار می‌گیرند و کتاب بدون ویرایش یا بدون ویرایشِ دقیق منتشر می‌شود. اگر در انتخاب مترجم دقت بیشتری بشود و ویراستار توانمندی نیز برای آن انتخاب شود ما بااین‌همه آثار ضعیف مواجه نیستیم. در مواقعی که ترجمۀ ضعیفی به ویراستار توانمندی داده می‌شود، ویرایش به امری سخت و سنگین تبدیل می‌شود طوری که ویراستار گاه باید وظیفۀ مترجم را به عهده بگیرد. اگر ویراستار ناچار بشود وظایف مترجم یا نویسنده را در اصلاح و تکمیل اثر به عهده بگیرد، به نوعی در محتوای متن شراکت داشته است و در این شرایط است که می‌تواند قراردادش را به درصد پشت جلد تغییر دهد یا حتی بخواهد که اسمش روی جلد ذکر شود. آنچه در نشر ایران اتفاق افتاده است، انتشار سریع کتاب است و کم کردن هزینه‌های نالازم. در نشر ناسالم، متأسفانه ویرایش امری غیرضروری و نالازم تصور می‌شود.

با این توضیح آیا امکان تعیین تعرفه برای ویراستاری وجود دارد؟ انجمن برای تعیین تعرفه چه اقدامی کرده است؟
تعرفه بر چه اساس تعیین می‌شود؟ باید توجه داشته باشیم که تعیین تعرفه مبتنی بر چند عامل است که مهم‌ترین آن تعیین ضرورت‌های یک اثر و مسئولیت‌های ویراستار است. به‌عبارتی باید کتاب یا نوشته ارزیابی دقیق بشود که به چه نوع ویرایشی نیاز دارد: ویرایش ساختاری و محتوایی، زبانی، صوری؟ آیا ویراستار با تجربه و توانمند است و تمام شقوق ویرایش را می‌داند؟ آیا ناشر باسابقه و با دقت است و می‌خواهد کتابی باکیفیت منتشر کند؟ آیا پدیدآورنده فردی صاحب‌نظر و صاحب‌سبک است یا کسی که اولین کتابش را منتشر می‌کند؟ آیا اثر برای مخاطبان عام نوشته شده یا مخاطب متخصص یا کودک و نوجوان؟ دادن تعرفه و قیمت برای ویرایش به تمام این عوامل وابسته است و تا این عوامل دانسته نشود، قیمت تعیین شده پایه و اساسی ندارد.

پیشنهاد ما این است که ویراستار ارزیابی دقیقی از کتاب به ناشر بدهد و بنا بر توافق و درخواست ناشر قیمت را تعیین کند. گاه ممکن است ناشر تصمیم بگیرد بخشی از کار را به پدیدآورنده محول کند یا حتی در مواردی پیش آمده که وقتی ویراستار گزارش دقیقی از کتاب می‌دهد، ناشر از انتشار آن صرفنظر می‌کند. در شرایطی که تعاریف دقیق نشده باشد، دادن تعرفه قیمت جز اینکه به تشتت دامن بزند نتیجه‌ای نخواهد داشت. مثلاً وقتی حداقل و حداکثر قیمت را برای ویرایش یک اثر تعیین می‌کنیم چطور باید تعیین کنیم که این ویراستار قیمت حداقل را بگیرد و آن ویراستار قیمت حداکثر را؟

در کمیسیونِ پژوهش انجمن برای رتبه‌بندی ویراستاران و تعیین تخصص و توانمندی آن‌ها و در نهایت، تعیین معیارهایی برای قیمت‌گذاری امر ویرایش کارهایی انجام شده و ویراست اول این رتبه‌بندی تهیه شده است. درصددیم متن تأییدشده را برای کارشناسان و اعضای افتخاری انجمن ارسال کنیم و پس از نهایی شدن این رتبه‌بندی، امیدواریم بتوانیم تعرفه‌ای را تعیین کنیم که مطابق با وضعیت نشر ایران و قابل دفاع باشد.

معیارِ درصدی از پشت جلد کتاب برای تعیین تعرفه آیا معیار قابل اتکایی است؟
تعداد اندکی از ویراستاران، که صاحب‌نام و دارای جایگاه و اعتبارند، چنین درخواستی از ناشران می‌کنند یا در مواردی، خود ناشر قراردادی از این نوع با ویراستار می‌بندد. البته ویرایش این ویراستاران چنان است که کتاب را ارتقاء می‌بخشند و درجِ اسمشان به کتاب اعتبار می‌بخشد. صاحب‌نام بودن، متخصص بودن،  شهرت داشتن و دخالت‌های به‌جا و ارزشمند در متن و محتوا از عواملی است که این نوع ویراستاران را به دریافت وجه بالاتر یا درصدی از پشت جلد محق می‌کند. بدین ترتیب، تعرفه ویرایش می‌تواند براساس کلمه و صفحه یا درصد پشت جلد باشد.

منبع: http://www.ibna.ir/fa/doc/longint/270369

بازدید دانشجویان دورۀ ویرایش از کتابخانۀ حسینیۀ ارشاد

آموزش‌های عملی و کاربردی به دانشجویان دوره‌های ویرایش از جمله اموری است که کمیسیون آموزش انجمن صنفی ویراستاران بر آن تأکید دارد و به همین منظور، در طول دوره‌های آموزشی، دانشجویان با کتابخانه و چاپخانه آشنا می‌شوند. در دومین دورۀ عمومی ویرایش، در تکمیل درس آشنایی با منابع و شیوه‌های استناد با تدریس خانم مهناز مقدسی، از کتابخانۀ حسینیۀ ارشاد بازدید شد. دانشجویان، روز چهارشنبه ۱۹ دی‌ماه، با بخش مرجع کتابخانۀ آشنا شدند و از آنان درخواست شد، با راهنمایی استاد، فهرستی از منابع مرجع را در پاسخ به سؤال‌هایی که به آنها داده شده بود بیابند و مطابق شیوه‌های استانداردِ منبع‌نویسی درج کنند.

این بازدید با هماهنگی مدیر کتابخانۀ حسینیۀ ارشاد، خانم دکتر خراسانچی، و همراهی مدیر بخش منابع مرجع، خانم رحیم‌نژاد، صورت گرفت.

دیدار مشورتی با اعضای افتخاری

یکشنبه ۱۶ دی‌ماه هیئت مدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران میزبان برخی اعضای افتخاری خود بود. در این جلسه خانم‌ها گلی امامی، مهشید نونهالی و آقایان سیدعلی آل داود و مجید رهبانی حضور داشتند. این نشست، که به منظور مشورت دربارۀ برنامه‌های علمی انجمن تشکیل شده‌ بود، نتایج ارزشمندی داشت. موضوعاتی چون برگزاری نشست‌های علمی، تشکیل جلسات درس‌گفتار، گفت‌وگو با صاحب‌نظران و رتبه‌بندی ویراستاران از مواردی بود که در این جلسه به مشورت گذاشته شد.

در پایان این نشست استاد سیدعلی آل داود نیز به عضویت افتخاری انجمن درآمدند.

 

[Best_Wordpress_Gallery id=”67″ gal_title=”شورای علمی۱۶-۱۰-۹۷”]

دومین مجمع عمومی عادی انجمن برگزار شد

شنبه ۲۴ آذر ۹۷، دومین مجمع انجمن صنفی ویراستاران با حضور اعضای انجمن و نمایندۀ وزارت کار در دفتر انجمن برگزار شد. در این جلسه آقای بهنام رمضانی‌نژاد به عنوان بازرس انجمن و خانم دکتر نازنین خلیلی‌پور به عنوان بازرس علی‌البدل انتخاب شدند.

بعد از انتخاب بازرس، شرکت‌کنندگان در نشست با اعضای هیئت مدیره دربارۀ برنامه‌های انجمن گفت‌وگو کردند. گزارش این گفت‌وگو در همین وبگاه منتشر خواهد شد.

گزارش تصویری نشست دومین مجمع عمومی عادی انجمن صنفی  ویراستاران

[Best_Wordpress_Gallery id=”65″ gal_title=”مجمع ۹۷”]

فتح‌الله مجتبایی؛ از ابتدا در نوشتن وسواس داشتم

نویسنده، مترجم، پژوهشگر و مصاحبی خوش‌بیان و شیرین‌سخن. از مصاحبتش سیر نمی‌شوید. هر پرسشی که در ادبیات و اسطوره و فلسفه و ایران‌شناسی مطرح کنید با گشاده‌رویی پاسختان را می‌دهد و چنان موضوع را با جزئیات توضیح می‌دهد که نیازی به پرسش دیگری ندارید.

قدرشناس اوییم که می‌نویسد و به ما می‌آموزد که دانسته‌هایمان مایۀ تفاخر ما نیست، مایۀ فروتنی ماست.

استاد مجتبایی عضو افتخاری انجمن صنفی ویراستاران است. از این بابت بر خود می‌بالیم. استاد عزیز تولدتان را تبریک می‌گوییم. سایه‌تان بر عرصۀ فرهنگ پایدار بماند.

دکتر فتح‌الله مجتبایی در ۱۸ آذر ۱۳۰۶ در تهران به دنیا آمد. روایت تحصیلات و ورودش به حوزۀ ویرایش را با بیان خودش بخوانید:

دروان کودکی و نوجوانی‌ام را در یکی از روستاهای فراهان گذراندم و در سال ۱۳۲۰ و ۱۳۲۱ که اثرات جنگ جهانی دوم به ایران کشیده شده بود به اراک رفتم و آنجا مشغول تحصیل شدم و دیپلم پنجم متوسطه را از دبیرستان پهلوی گرفتم. به تهران آمدم و به دارالفنون رفتم. در آنجا بهترین دبیران تهران، مثل مرحومان حداد، بدیع‌الزمانی، تربتی، نظام وفا، نبهی درس می‌دادند. در ۱۳۲۸-۱۳۲۹ برای امتحان کنکور به تهران آمدم و هم در رشتۀ حقوق و هم در ادبیات قبول شدم. در دانشکدۀ ادبیات نفر اول شدم.

در آغاز سال تحصیلی ۱۳۲۹ به دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران و دانشسرای عالی وارد شدم. از آن روزگار رشتۀ معلمی بر گردن من افتاد. تا ۱۳۳۸ به معلمی در دبیرستان‌ها مشغول بود. در همین سال‌ها مؤسسۀ انتشارات فرانکلین تأسیس شده بود و من قراردادی برای ترجمۀ گزیده‌ای از اشعار رابرت فراست، شاعر معروف امریکایی، با آن مؤسسه بسته بودم که از من دعوت به همکاری شد. مدیریت مؤسسه، شادروان همایون صنعتی‌زاده، که شخصی بسیار فعال و کاردان و فرهنگ‌دوست بود و یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین مراکز فرهنگی را در این کشور تأسیس کرده بود، طرحی برای ترجمۀ دورۀ تاریخ جهان تألیف ویل دورانت در نظر گرفته بود و ترجمه و ویراستاری قسمت‌هایی از مجلدات این دوره را بر عهدۀ من گذارد. من از ۱۳۳۷ تا سال ۱۳۴۲ با این مؤسسه همکاری داشتم و در برنامه‌ها و طرح‌های دیگری که داشت شرکت می‌کردم. در تألیف کتاب‌‌های درسی با همکاری مرحومان دکتر پرویز ناتل خانلری و دکتر مصطفی مقربی و خانم دکتر زهرا خانلری، و در دایره‌المعارف فارسی با مرحوم احمد آرام و محمود مصاحب و رضا اقصی و گروهی دیگر به سرپرستی مرحوم دکتر غلامحسین مصاحب، در فرهنگ تاریخی زبان فارسی با همکاری مرحومان دکتر زرین‌کوب، دکتر مقربی، محتبی مینوی همکار داشتم.

از کارهای مهم دیگری که مؤسسۀ فرانکلین در ایران بنیاد نهاد ویراستاری کتاب بود. پیش از آن اصلاً ویراستاری به مفهوم علمی و فنی آن در میان ناشران و نویسندگان ایرانی مرسوم و شناخته‌شده نبود. کتاب‌ها به همان صورتی که مؤلف یا مترجم به ناشر می‌داد چاپ و نشر می‌شد. این رسم مهم را مؤسسۀ فرانکلین در ایران بنیاد نهاد.

من از ابتدا در نوشتن وسواس داشتم و هر چه می‌نوشتم چندین بار بازخوانی و بازنویسی می‌کردم، ولی همان‌طور که گفتم در مؤسسۀ فرانکلین بود که قواعد ویراستاری و اِعمال این قواعد به طور گسترده و به‌عنوان یک رسم در ایران معمول و مرسوم شد. گاهی کتابی ترجمه می‌شد و برای ویراستاری (که آن روزها لفظ «ادیت» به کار می‌رفت) می‌آمد. می‌گفتیم که این را شخص معروفی ترجمه کرده احتیاج به ادیت ندارد، ولی وقتی که به اصطلاح امروزی شروع به ویراستاری می‌کردیم می‌دیدیم که چه اتفاقاتی روی داده است! و در مواردی ناچار می‌شدیم که کتاب را از نو ترجمه کنیم. چنان‌که مثلاً کتاب تاریخ عرب فیلیپ حِتی را مجبور شدیم از نو، از روی متن اصل انگلیسی، ترجمه کنیم. با مترجم آن درگیری شدید پیدا شد. البته مترجم شخصی بود خوش‌قلم و خوش‌عبارت و اگر شما کتاب را می‌خواندید متوجه عیب و نقص ترجمه‌ای آن نمی‌شدید، اما وقتی که آن را با متن اصلی مقابله و مقایسه می‌کردید می‌دیدید که اصلاً با هم نمی‌خواند.

باری، ویراستاری کتاب در حقیقت از اینجا باب شد و به جاهای دیگر راه یافت. ولی سنگ اول این روش را در ایران مؤسسۀ فرانکلین گذاشت. بعد هم عده‌ای از سوی این مؤسسه برای مطالعه در روش‌های ویراستاری به اروپا و امریکا فرستاده شدند که من هم جزو آنها بودم.

 

 

روایت شیرین زندگی فرهنگی استاد مجتبایی را در کتاب جشن‌نامۀ او بخوانید که در واقع، تاریخ شفاهی نشر و ویرایش و پژوهش است.

(تلخیص از گفت‌وگویی با عنوان «در جستجوی آفاقی دیگر»، جشن‌نامۀ دکتر فتح‌الله مجتبایی، به کوشش علی‌اشرف صادقی و ابوالفضل خطیبی، تهران، هرمس، ۱۳۹۳)

عبدالحسین آذرنگ، دریای شرافت و وارستگی

هرگز توفیق نداشته‌ام سر کلاسش بنشینم، ولی حق مسلّم استادی بر گردنم دارد. در آن دو سالی که در مؤسسۀ دانش‌گستر بود، از هیچ‌کس به اندازۀ او نیاموختم. آنجا بود که مقاله‌های دانشنامه‌ای را نقد می‌کرد و ما جوان‌ترها‌ پای نقدهایش می‌نشستیم که خود کلاس درسی بود برای یک‌یکمان. شیوه‌نامۀ هرگزمنتشرنشدۀ دانشنامۀ دانش‌گستر را که می‌نوشتم، اولین کسی بود که تحریر دومش را فصل‌به‌فصل با دقت می‌خواند و با صراحت نظر می‌داد و دقیق‌ترش می‌کرد و من از او می‌آموختم. در عین استادی، اگر حتی نکتۀ کوچک تازه‌ای از کسی می‌شنید، هرگز وانمود نمی‌کرد قبلاً ‌آن را می‌دانسته یا به آن فکر کرده و برایش جوابی دارد. برعکس، با تحسین می‌شنید و از گوینده تشکر می‌کرد. از آن طرف، خود نیز دانشِ خود را صمیمانه در میان می‌نهاد و چون شمعی به‌خاطر آرمان‌های والای فرهنگی‌اش برای دیگران می‌سوخت.

اینکه او بهترین نظریه‌پردازِ نشر در ایران است و یگانه نظریه‌پردازِ ویرایش در ایران نزدِ آنان که آثارش را خوانده‌اند حرف تازه‌ای نیست. آشنایی با ویراستاری و نشر اولین کتابی است که هر ویراستاری باید بخواند و استادان و نااستادانم جزو کتاب‌هایی که هر کسی باید بخواند.

عبدالحسین آذرنگ وجوه گوناگونی دارد و سخن‌گفتن از او آسان نیست. هرآن‌چه بدان اعتقاد دارد به زبان می‌آورَد و هرآنچه می‌گوید بدان رفتار می‌کند. دیرآشناست و دیرپا، پُرکار است و درست‌کار. در تمام عمرم، کم‌تر آدمی به شرافت عبدالحسین آذرنگ دیده‌ام. افسوس که شاید بسیاری از شاگردان و همکارانش ندانند، پشت این صخرۀ سترگ معرفت، دریایی از شرافت و وارستگی موج می‌زند.

این یادداشت را برای اینکه خودش بخواند ننوشته‌ام ــ هرچند پانزدهم آذر تولد اوست ــ ؛ برای نسل تازه‌نفسی نوشته‌ام که شاگردان امروز او و خوانندگان آثار اویند و می‌خواهم آنان بدانند، در این روزگار نامردمی، هنوز مردانی هستند که معنای حرمت مردانگی‌اند.

تولدش مبارک باد.    عمرش دراز و سایه‌اش برقرار.

 

هومن عباسپور

 

 

 

 

 

 

گزارش بازدید از چاپخانۀ واژه‌پرداز اندیشه

دانشجویان دورۀ دوم آموزش ویرایش انجمن صنفی ویراستاران در تاریخ ۱۳ آذرماه ۹۷ از چاپخانه واژه‌پرداز اندیشه، واقع در جاده دماوند دیدار کردند. این بازدید در آخرین جلسۀ درس «آشنایی با تولید کتاب» با تدریس دکتر رسولی و بخش عملی کلاس بود. در این جلسه دانشجویان همراه با دکتر جواد رسولی از بخش‌های این چاپخانه دیدن کردند.

نخست، آقای عقبایی از مسئولان چاپخانه، دربارۀ دستگاه‌های و فرایند چاپ کتاب در این چاپخانه اطلاعاتی داد و سپس دانشجویان بازدید خود را از بخش لیتوگرافی، که نخستین بخش چاپ کتاب است، آغاز کردند. پلیت (زینک) و دستگاه plate setter در لیتوگرافی به اعضا معرفی شد.

پس از آن، گروه وارد بخش بعدی، یعنی دستگاه‌های رنگ، شدند و دانشجویان نحوۀ کار این دستگاه‌ها را، اعم از دورنگ و چهاررنگ، مشاهده کردند.

آقای عقبایی در توضیحات خود به اندازه‌های متنوع فرم‌های کاغذ و قطع‌های مختلف کتاب اشاره کرد و دستگاه‌های چاپی را که برای هر فرم کاغذ استفاده می‌شود، به دانشجویان نشان داد.

یکی از بخش‌های چاپخانه بخشی بود که در آن فرم‌های چاپی را زیر اشعه و نور مستقیم قرار می‌دادند تا کارکنانِ ناظر کیفیت چاپ رنگ‌ها را بررسی کنند و چنانچه براثر تعداد چاپ بالا، تغییری در رنگ فرم‌ها به‌وجود آمده باشد، دستگاه را برای اصلاح آن تنظیم ‌کنند.

یکی از کارکنان دلسوز این چاپخانه، دستگاه کاغذتاکن را برای دانشجویان متوقف کرد، روکش محافظ آن را برداشت و سرعت آن را کم کرد تا طرز کارش را توضیح دهد. این دستگاه فرم هشت‌تایی کاغذ را در سه مرحله تا می‌کرد و به شکل هشت صفحه پشت سرهم در می‌آورد تا کتاب‌ها برای مراحل بعدی، یعنی مرحلۀ صحافی و برش سه‌لبه‌ای، آماده شوند.

پس از آن دانشجویان از بخش صحافی جلدهای سخت و نرم دیدن کردند و آقای عقبایی انواع صحافی را تشریح کرد.

در بخش صحافی، دانشجویان از دستگاه‌های کاملاً خودکار و پیشرفتۀ چسبِ صحافی و برش کتاب دیدن کردند.

در پایان، دکتر رسولی همراه با دانشجویان دوره دوم ویرایش، و آقای نصرتی و عقبایی عکسی به یادگار گرفتند.

نوشتۀ حامد حکیمی

خاطراتی از یگانگی آموزگار

وقتی سخن از آموختن باشد، بی‌شک یاد آموزگارانمان خواهیم افتاد، خصوصاً اگر آن آموزگارْ یگانه و بی‌همتا باشد، و خصوصاً اگر ژاله آموزگار باشد.

ژاله آموزگار یگانه زادهٔ ۱۲ آذر ۱۳۱۸ در خوی، دانش‌آموختۀ فرهنگ و زبان‌های باستانی از سوربن و استاد بازنشستۀ دانشگاه تهران است، اما هنوز آموزگاری را رها نکرده است. کلاس‌های اسطوره و ادیان وی همیشه پرشور برگزار می‌شود و کمتر دانشجویی ا‌ست که از این درس فراری باشد. اهمیت کلاس‌هایش فقط به‌سببِ تدریس مطالب علمی نیست، چه‌بسا همان مطالب را در کتاب‌ها هم بتوان خواند. اهمیت کلاس درس او در پرورش تفکر انتقادی دانشجوست. همیشه برای امتحان پایان‌ترم یک سؤال را به تحلیل‌های دانشجو اختصاص می‌دهد. هنوز به یاد دارم که یکی از سؤالات امتحانی ایشان برای درس «فرهنگ ایران باستان» این بود که نظرتان را دربارۀ شخصیت اسکندر بنویسید. درواقع، به‌دنبال پاسخِ درست نبود، می‌خواست مطمئن شود که آیا دانشجو می‌تواند چیزی را تجزیه‌وتحلیل و نقد کند و در دام بدگویی و پرگویی نیفتد.

او، برخلاف روش معمول امروزی، به‌دنبال تربیتِ دانشجوی مقاله‌نویس نبود و نیست. بلکه دانشجو را موظف می‌کند که همان اولِ ترم کتابِ درخورِ مطالعه‌ای را انتخاب کند، به‌دقت بخواند و در پایانِ ترم خلاصه‌ای از آن را در کلاس ارائه کند. این شیوه شاید خیلی پیش‌پاافتاده به نظر برسد، اما فایده‌اش این است که دانشجو دست‌کم یک کتاب مفید را در حیطۀ تخصصش کامل و با جزئیات خوانده و توانایی تحلیل آن را خواهد داشت، ضمن اینکه با ارائۀ آن در کلاس هم‌کلاسی‌هایش را هم بی‌نصیب نگذاشته است.

در کلاس‌های پهلوی وقتی بالای سرمان می‌ایستاد و می‌گفت «بخوان»، تهِ دلمان خالی می‌شد. اجازه نمی‌داد از روی کتابِ خودمان بخوانیم، مبادا یادداشتی بر آن باشد و ما برای خواندنِ حروف دشوارِ پهلوی تقلب کنیم، ازاین‌رو، کتابِ خودش را به دستمان می‌داد. هیچ‌وقت پهلوی را از روی آوانویسی درس نمی‌داد و در همان جلسۀ اول تأکید می‌کرد که «کاری می‌کنم که خط پهلوی را مثل روزنامه بخوانید.» می‌گفتیم «سخت است»، می‌گفت «اولش سخت است، اما بعداً خودبه‌خود مشکلتان رفع می‌شود. مگر وقتی رانندگی می‌کنید به کلاچ و دنده و ترمز فکر می‌کنید؟» و این شد که سرانجام توانستیم نسخه‌های خطی پهلوی را هم بخوانیم و بعدها فهمیدیم که خواندن خط پهلوی چه اهمیتی دارد.

از اولین باری که ایشان را دیدم تابه‌امروز سال‌های بسیاری گذشته، اما دفترِ جلدمخملِ قهوه‌ایاش هنوز همراهش است. نام تمام شاگردانش از ابتدا تا کنون در آن ثبت است، حتی می‌داند کدامشان در کدام روز غایب و کدامشان در چه سالی و کجا دانشجویش بوده‌اند. به‌ندرت چیزی را فراموش می‌کند. او به اوضاع و حال‌وروز دانشجویانش بی‌اعتنا نیست و همواره جویای حالشان است. بارها دیده‌ام که دانشجویان او را در مقام مشاور قرار داده‌اند و او هم ذره‌ای از محبتش را دریغ نکرده است.

همیشه با مداد یادداشت‌ می‌کند و برای همۀ سخنرانی‌هایش از قبل متنی می‌نویسد و به پاکیزگیِ نوشتار مقید است. قلم او در نوشته‌های علمی رسا و شفاف، و از هرگونه مداحی و پرگویی به‌دور است، اما در نوشته‌های احساسی چنان شور و حرارتی دارد که سنگ را همچون موم نرم می‌کند. سخنرانی‌های او، در مناسبت‌ها، اعم از سوگ دوستان یا بزرگداشت بزرگان چنان از دل برآمده که ناخودآگاه همه را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

او ناملایمات بسیاری دیده، اما هیچ‌گاه خم به ابرو نیاورده. دیدار او دلت را قرص می‌کند. او از معدود استادانی ا‌ست که می‌تواند خارج از کشور زندگی کند، اما ایران را رها نمی‌کند. همیشه به دانشجویانش توصیه می‌کند که «بمانید، اگر نمانید کسی هست که جایتان را بگیرد و آب هم از آب تکان نخورَد، اما شما کجا و دیگران کجا.»

دربارۀ او بسیار می‌توان نوشت، ولی بنابر درسی که از او فراگرفته‌ام، از پرگویی می‌پرهیزم که مبادا در دام چاپلوسی بیفتم.

انجمن صنفی ویراستاران زادروز او را پاس می‌دارد و برایش طول عمر و سلامتی و شادمانی آرزو می‌کند.

 

نازنین خلیلی‌پور

ویراستار متون علمی و پژوهشگر تاریخ علم، حسین معصومی همدانی

 

 

دوم آذر زادروزِ پژوهشگر و مدرس تاریخ علم، مترجم، ویراستاری است که قلم و زبانش پاکیزه و شفاف و بی‌ابهام است. کمتر اهل فرهنگی است که او را نشناسد و سخنانش را نشنیده و نوشته‌ای یا ترجمه‌ای از او نخوانده باشد. شوخ‌طبع و خوش‌بیان است و مصاحبتش لذتی بی‌وصف در مخاطب می‌آفریند.

حسین معصومی همدانی در ۱۳۲۷ در همدان به‌دنیا آمد. در ۱۳۵۱ در رشتۀ مهندسی برق از دانشگاه صنعتی شریف (کنونی) فارغ‌التحصیل شد. بعدازآن، در دانشگاه آزاد ایران به ویرایش کتب علمی پرداخت. در ۱۳۵۸ به‌عنوان مدرس تاریخ و فلسفه علم به دانشگاه شریف بازگشت و در سال ۱۳۷۲ به قصد ادامۀ تحصیل به فرانسه سفر کرد. تحصیلاتش را در رشتۀ تاریخ و فلسفۀ علم در دانشگاه پاریس تا مقطع دکتری ادامه داد و به ایران بازگشت و پژوهش و تدریس را ادامه داد.

در ۱۳۷۹ به عضویت پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد و با برخی مراکز فرهنگی و ناشران در کسوت ویراستاران ارشد یا سرپرست مجموعه همکاری کرد که این همکاری همچنان ادامه دارد.

سال‌ها پیش، در مجموعه گفت‌وگوهایی که با ویراستاران داشتیم از ایشان نیز بسیار پرسیدیم و بسیار شنیدیم. متأسفانه امکان انتشار این مجموعه تاکنون میسر نشده، اما به مناسبت زادروز ایشان دو پرسش و پاسخ که با گذشت سال‌ها همچنان تازه و خواندنی است، در اینجا می‌آوریم.

*************************************

قسمتی از گفت‌وگوی هومن عباسپور و مهناز مقدسی با استاد حسین معصومی همدانی (چاپ‌نشده)

 

  • شما کلاس‌های ویرایش را در ویراستار‌کردن شرکت‌کنندگانش چقدر مؤثر می‌دانید؟

پیش‌کسوتانِ ویرایش در ایران مجموعه ویژگی‌هایی دارند که مهم‌ترینِ آن‌ها آشنایی با زبان فارسی و تسلط بر این زبان و آشنایی با ادبیات این زبان و یکی دو زبان خارجی و تخصص در رشته‌های معینّی است. در فرانکلین، که دامنۀ کار محدود بود، سعی می‌شد آدم‌هایی با این ملاک انتخاب شوند و مثلاً آدمی که کتاب نمی‌خواند اصلاً آن‌‌جا پیدایش نمی‌شد، یعنی همۀ ما که آن‌جا بودیم، علاوه بر آن‌که ویراستار بودیم، کتاب‌خوانِ حرفه‌ای هم بودیم؛ چه به زبان فارسی و چه به زبان‌های دیگر. در دانشگاه آزاد، کمی وضع عوض شد، چون کار تخصصی‌تر شد و ملاکِ آشنایی با موضوع اهمیت بیش‌تری پیدا کرد. بعد‌ها که کار ویرایش وسعت پیدا کرد، به نظر من، ماهیت آن هم عوض شد.

الآن کسانی هستند که خیال می‌کنند، بدون داشتن زمینۀ قبلی و به‌طورکلی بدون علاقه به کتاب و کار نشر، می‌توانند ویراستار بشوند، درحالی‌که اشتباه می‌کنند. کار نشر کاری حرفه‌ای است و شما نمی‌توانید به کار ویرایش علاقه داشته باشید و از کتاب خوشتان نیاید. اگر کلاس‌هایی که تشکیل می‌شود فرضشان بر این است که می‌شود هر آدمی را به این کار آورد و یا با آموزش و دادن مقدمات، شرایط کمینۀ ویرایش را در آن‌ها ایجاد کرد، به نظر من این سوءتفاهم است یعنی بدون آن زمینۀ قبلی، بدون عشق به کتاب نمی‌توان ویراستار شد. بی‌مایه فطیر است.

  • ویراستاری علمی چه فرقی با ویراستاری زبانی دارد و در واقع، ویراستار علمی چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

به نظر من، ویرایش زبانیِ مطلق ممکن نیست. کسی که متنی را ویرایش می‌کند، آن متن، در هر زمینه‌ای که باشد، اگر موضوع را نشناسد، به‌جز اشتباه کار دیگری نمی‌تواند بکند. تفکیک ویرایش زبانی از ویرایش علمی کاری است که بعضی ناشران در ایران می‌کردند. بعضی ناشران که امکانات مادی هم داشتند، آدمی را می‌آوردند و خیال می‌کردند که مثلاً این آقا که حتماً فیزیک‌دان است می‌تواند کتاب فیزیک را ترجمه کند. کتاب را به او می‌دادند و کسی را هم می‌آوردند و می‌گفتند که او فارسی‌دان است و کتاب را می‌دادند که او فارسی‌اش‌ را درست کند و او هم می‌آمد ابرویش را درست کند، چشمش را هم کور می‌کرد. تا کسی موضوع را حداقل در حد کلیات نشناسد، نمی‌تواند متون علمی را ویرایش بکند، یا حتی ویرایش زبانی کند. لازم نیست همۀ موضوع را بداند، اما باید حساسیتی داشته باشد که اگر مطلبی در جایی خارج از منطقِ کار بود، از مؤلف یا مترجم بپرسد که چرا این عبارت این‌طوری آمده است. کسی که موضوع را به کلی نشناسد ممکن است از اول اصلاً غلط بفهمد، درنتیجه متن فارسی قشنگی درآورد که ربطی به موضوع نداشته باشد. این مشکلی است که برای مترجمان آثار علمی هم پیش می‌آید.

این حداقلِ نیاز برای ویراستار علمی است، یعنی تفاوت عمدۀ ویرایش متون علمی است با سایر متون. اگر کلی‌تر نگاه کنیم، هر متنی به یک اعتبار تخصصی است، یعنی هر متنی مخاطب معینی دارد و زبان معینی و اگر کسی آن زبان و مخاطب را نشناسد اشتباه خواهد کرد. اگر شما کتاب کودکان را بدهید به کسی که زبان کودکان را نمی‌شناسد، حال چه مترجم باشد چه ویراستار، حاصل کارش خوب نخواهد بود. بنابراین شاید بهتر باشد این سؤال را این‌طور مطرح کنیم: ویراستار باید چه ویژگی‌های تخصصی‌ای داشته باشد؟ پاسخ این است که این ویژگی‌های تخصصی بستگی به موضوع کار دارد در مورد کتاب‌های علمی، حداقل نوعی آشنایی اجمالی با موضوع بحث ضرورت دارد. لازم نیست که ویراستار دانشمند بزرگی باشد، چون اتفاقاً بعضی وقت‌ها متخصصان، هوش و حواسشان به زمینه‌ای خاص جمع می‌شود و کلیات موضوع یادشان می‌رود. اما ویراستار باید به‌طورکلی، موضوع را بشناسد و شم تشخیص خطا داشته باشد. خطا ممکن از اشتباهات پیش‌پا‌افتاده شروع شود و تا نکات اساسی و بنیادی پیش برود. ولی به نظر من یکی از نکات مهم در متن تخصصی آن است که ویراستار، آن‌جا که احساس می‌کند توان تخصصی‌‌اش دیگر یاری نمی‌دهد، تصرف نکند و مسئله را با مترجم یا مؤلف در میان بگذارد.

*************************************************

 انجمن صنفی ویراستاران زادروز این استاد بزرگوار را صمیمانه تبریک می‌گوید. عمرشان طولانی و قلمشان سبز باد.

 

برخی از ترجمه‌های اوست:

جزء و کل‌، نوشته ورنر هایزنبرگ، ۱۳۶۸؛ فلسفۀ علوم طبیعی‌، نوشتۀ کارل همپل‌، ۱۳۶۹؛ مردم‌شناسی و هنر، نوشتۀ کلود لوی استروس، ۱۳۷۳؛ ترمودینامیک تعادل‌، نوشتۀ ادکینز، ۱۳۷۵؛ نسبیت خاص و عام و کیهان‌شناختی‌، نوشتۀ ولفگانگ ریندلر، ۱۳۷۵.

 

گم‌شدن پشتوانۀ فرهنگی با هجوم آثار ترجمه‌ای

نشست «کودک، کتاب، کتابخانه» به همت انجمن صنفی ویراستاران برگزار شد.

 

انجمن صنفی ویراستاران، در حمایت از کتاب و کتاب‌خوانی، بررسی کتاب کودک و نوجوان را موضوع اصلی این نشست قرار داد. این نشست روز پنج‌شنبه اول آذر ۱۳۹۷، هم‌زمان با هفتۀ کتاب، در موزه و کتابخانۀ ملک در دو بخش اجرا شد. در بخش اول، اعضای هیئت‌مدیره و اعضای انجمن صنفی ویراستاران به همراه سخنرانانِ این نشست، از بخش‌های کتابخانه و موزۀ ملک، ازجمله بخش صحافی، مرمت نسخه‌ها، آزمایشگاه مرمت نسخ خطی، و مخزن کتابخانۀ ملک دیدار کردند.

بخش دوم شامل گفت‌وگوهای تخصصی دربارۀ کتاب کودک و نوجوان بود. در آغاز نشست، مهناز مقدسی، دبیر انجمن صنفی ویراستاران، از شرکت‌کنندگان و انجمن‌ها و مراکز همکار در این نشست قدردانی کرد. وی ویرایش را در معنای وسیع آن فعالیتی دانست که از زمان تولید اثر تا زمان انتشار و حتی پس از آن امتداد دارد. او به تلاش‌های این انجمن برای ارتقای جایگاه ویرایش و ویراستاران اشاره کرد که به همین منظور، برگزاری جلسات گفت‌وگو با انجمن‌های نشر و مراکز تولید دانش و دانشنامه‌ها، تلاش برای پرورش ویراستاران در قالب نظام دستیاری و برگزاری دوره‌های آموزش ویرایش در برنامه‌های انجمن گنجانده شده است. دبیر انجمن صنفی ویراستاران هدفِ این نشست را هم‌اندیشی دربارۀ وضعیت کتاب کودک معرفی کرد و گفت: «به منظور بررسی و حل وضعیت آشفته تألیف، ترجمه و تصویرگری کتاب کودک، چاره‌ای جز «تفکر بیناصنفی» نداریم و به همین سبب از نمایندگان سه انجمن، یعنی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، انجمن تصویرگران ایران و انجمن ناشران کودک و نوجوان دعوت کرده‌ایم تا در این‌باره بگویند.»

فریبرز مجیدی، جامعه‌شناس، مترجم، ویراستار و رئیس هیئت‌مدیره انجمن صنفی ویراستاران، در سخنان خود گفت که اگر وزارت ارشاد قصد بازبینی و سانسور کتاب‌ها را دارد، این بازبینی باید در خصوص دقت و صحت نگارش و ویرایش اثر باشد و نه تمرکز بر بعضی جملات و کلمات خاص. او ویرایش کتاب کودک را بحثی تخصصی دانست که باید با نهایت دقت و ظرافت به آن نگاه کرد.

سپس فتح‌الله فروغی، عضو هیئت مدیرۀ انجمن و دبیر این نشست، با اشاره به اینکه چند سالی است که کتاب در بستر مرگ قرار گرفته، هفتۀ کتاب را فرصتی دانست که بتوان در آن، این وضعیت را از چند منظر تحلیل کرد.

سخنران اول این نشست محسن هجری، عضو هیئت‌مدیرۀ انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، ادبیات کودک را، برخلاف ادبیات بزرگ‌سال، مخاطب‌محور دانست که از همان ابتدای کار، نویسنده با دایرۀ واژگانی و مفهومی و تجارب محدودی مواجه است. او با وام‌گرفتن مثلثِ متنِ پل ریکور، که یک ضلع آن را نویسنده، ضلع دیگر را مخاطب و ضلع سوم را متن تشکیل می‌دهد، گفت که معمولاً توجه منتقدان به خود متن است و از دو ضلع دیگر یعنی نویسنده و مخاطب غافل می‌شوند. اما اگر چاپ کتاب‌های ترجمه شدۀ کودک را به بهانۀ استقبال مخاطب، سادگیِ کار و هزینۀ کمتر برای ناشر، اولویت قرار دهیم، نویسنده را از این چرخه حذف می‌کنیم و به‌جای آن مترجم را می‌گذاریم. پس از آن اتفاقی می‌افتد که هم‌اکنون در صنعت نشر ایران با آن مواجه‌ایم. وقتی متنی را بدون توجه به ویژگی‌های بومی مخاطب خلق می‌کنیم، پیامدهایی دارد. در واقع یکی از پیامدها این است که با ترجمۀ آثار خارجی، کودکان از پشتوانۀ فرهنگی‌شان تهی می‌شوند. در نتیجه، کودکانی را می‌پروریم که فاصلۀ زیادی با ما دارند. ما آن‌ها را نمی‌فهمیم و آن‌ها هم ما را. و این بیگانگی فرهنگی در نسل جوان زمینه‌ای می‌شود برای فرار مغزها. چون احساس تعلقی به این زیست‌بوم ندارد. در نتیجه، صنعت نشر هم در زمرۀ مقصران بزرگ این پدیده در کنار آموزش و پرورش و آموزش‌عالی قرار می‌گیرد. اما چون آموزش و پرورش نظامی منجمد و سنگین است، گفت‌وگو با آن بسیار دشوار است. اما از طرفی گفت‌وگو با ناشران و هم‌سوکردن آن‌ها بسیار آسان‌تر و عملی‌تر است. انجمن صنفی ویراستاران می‌تواند به نویسنده‌ها و ناشران کمک کند تا کتاب‌ها پخته‌تر شوند و بیشتر مناسب حال مخاطبان شوند و نیازهای اجتماعی را، که شاید نویسنده از آن بی‌خبر باشد، به او منتقل کند. این عضو هیئت‌مدیرۀ انجمن نویسندگان کودک در ادامه گفت: «به گمان من نویسنده اصلی‌ترین جایگاه را در صنعت نشر دارد. اگر متنِ تألیفی و بومی رشد یابد، تمامی فعالیت‌های پس از آن هم، از جمله تصویرگریِ بومی رشد می‌کند. و این‌همه، مدیون متن نویسنده است.»

علی بوذری، عضو هیئت‌مدیرۀ انجمن تصویرگران ایران و سخنران دوم نشست، ضمن تأیید این مطلب که کتاب‌های ترجمه‌ای ارتباط بهتری با مخاطب ایرانی برقرار می‌کنند، گفت این مطلب نشان از آن دارد که پدیدآورندۀ ایرانی مخاطب ایرانی را به‌خوبی نمی‌شناسد. به گمان من یکی از گرفتاری‌های ما همکاری‌نکردن پدیدآورندگان با تصویرگران است. یعنی ما هنوز به شیوۀ سنتی عمل می‌کنیم که طبق آن، نویسنده کتاب را تمام می‌کند و به ناشر تحویل می‌دهد. ناشر هم آن را برای تصویرگری به تصویرگر می‌دهد و در نتیجه، ارتباطی بین این دو برقرار نمی‌شود. نویسنده براساس ذهنیت خود کتاب را خلق می‌کند و چون امیدی به ارتباط با تصویرگر ندارد، تلاش می‌کند هر آنچه را در متن لازم است بگوید و این باعث می‌شود که بعضاً به پرگویی بیفتد و در نتیجه، متن طولانی شود. از طرف دیگر، تصویرگر هم نمی‌داند متن را نویسنده بر اساس چه فضا و تفکری خلق کرده است. حال آنکه اگر نویسنده و تصویرگر از ابتدا با هم در ارتباط باشند، دیگر لازم نیست نویسنده همۀ مطالب را در قالب کلمات بگوید. چون می‌داند تصویر قرار است نوشته او را کامل کند و بخشی از متن به عهدۀ تصویرگر است. از طرف دیگر، تصویرگر هم لزومی نمی‌بیند که همه چیز را در تصویر خود بیان کند. این همکاری می‌تواند زمینۀ تولید کتاب‌های فوق‌العاده‌ای را فراهم کند. به همین خاطر چند سالی است که انجمن تصویرگران با همکاری انجمن نویسندگان کتاب کودک کارگاه‌هایی را برگزار می‌کند که در آن تصویرگر و نویسنده با هم همکاری می‌کنند و کتاب‌های تصویری خوبی که در چند سال گذشته تولید شده و جوایز داخلی و خارجی را به خود اختصاص داده، نتیجۀ همین همکاری بوده است.

فتح‌الله فروغی، دبیر نشست، که خود نیز از ناشران کودک است، در ادامۀ صحبت‌ها گفت که این مشکل نه تنها در نشر کتاب‌های کودک و بین نویسندۀ کتاب کودک و تصویرگر وجود دارد، که در بین نویسندگان بزرگ‌سال و ویراستاران هم وجود دارد و نشر ما از عدم ارتباط این عوامل، دو یا چندسویه ضربه می‌خورد.

سخنران بعدی، مقصود نعیمی ذاکر، مدیرمسئول انتشارات لک‌لک، گفت که وزارت ارشاد با افزایش مجوزهای نشر، گویی در تلاش است مشکل اشتغال را حل کند تا مشکل نشر را. چراکه بعضی ناشران حتی فرایند چاپ کتاب را هم نمی‌دانند، کتاب‌های خودشان را نمی‌خوانند و گاه نمی‌توانند بخوانند. ناشر در حوزۀ کتاب کودک باید بداند که مخاطب اهمیت فراوانی دارد و ناشر باید خود را با کودک هماهنگ کند، نه اینکه توقع داشته باشد کودک خودش را با ناشر هماهنگ کند. ناشران کودک باید رصد شوند و مدام آموزش ببینند. او با اشاره به اینکه ناشران در برخی کشورها برای کتاب‌های علمی، فهرست واژگان دیداری و نوشتاری در اختیار نویسندگان قرار می‌دهند، گفت: «اگر نویسنده‌ای بخواهد برای کودک هشت‌ساله کتابی علمی بنویسد، فهرستی ۵۰۰ کلمه‌ای به او می‌دهند که نویسنده باید در محدودۀ همان کلمات بنویسد و نه بیش از آن. به همین علت آن‌ها برای رده‌های سنی مختلف کودک، کتاب‌های علمی متنوع و استانداردی دارند. در ایران برای این بحث‌ها نظریه‌پردازی نمی‌شود. و در نتیجه ناشر ابزار لازم را ندارد و مجبور است برای انتخاب نویسنده و تصویرگر گزینشی عمل کند.» مدیرمسئول انتشارات لک‌لک، خاطره‌ای را از دکتر مظلومی تعریف کرد که او در مورد داستانی که قهرمانش یک گوسفند بود، از تصویرگران پرسید که شما چگونه این داستان را به تصویر می‌کشید؟ همۀ تصویرگران پاسخ دادند: «طبیعتاً یک گوسفند می‌کشیم.» اما دکتر مظلومی گفت که نیازی نیست گوسفند را تصویر کنید. چون کودک خودش گوسفند را می‌شناسد و آن صورت از گوسفندی را که دوست دارد تصور می‌کند. شما اگر گوسفندی را بکشید، تخیل کودک را محدود کرده‌اید و او را مجبور می‌کنید گوسفندی را که شما کشیده‌اید تصور کند. شما باید تصویر چیزی را بکشید که او نمی‌تواند تصورش کند و به تصور او کمک کنید. مثلاً اگر گوسفند در این قصه نگران شد، اگر می‌توانید، نگرانی او را تصویر کنید. چون کودک میزان نگرانی گوسفند را نمی‌داند و شما باید به او کمک کنید که آن را بفهمد.

آخرین سخنران این نشست، دکتر محسن ذکاء اسدی، پژوهشگر ادبیات کودک و ویراستار و معلم، در ادامۀ این بحث که در ایران، از آثار خارجی و ترجمه‌ای در حوزۀ کودک استقبال بیشتری می‌شود، به تجربه‌ای اشاره کرد که خود در سه دبستان در شهر تهران داشت. او گفت که ما داستان «صد سکۀ طلا» را دو بار برای هر کلاس تعریف کردیم. اما یک بار اسم شخصیت آن را «محسن» و یک بار هم «مایکل» گذاشتیم. سپس از بچه‌ها نظرخواهی کردیم تا بگویند چقدر از داستان لذت برده‌اند. متأسفانه کسانی که آن داستان را با اسم «مایکل» شنیدند ۲۰ تا ۳۰ درصد لذت بیشتری از داستان برده بودند تا گروهی که همان داستان را با اسم شخصیت «محسن» شنیدند. و این مطلب یعنی کودک تمایل به اسم خارجی و در نهایت، داستان خارجی دارد. این پژوهشگر ادبیات کودک در بحث لذت خواندن به گفتۀ ژاکلین رُز اشاره کرد که می‌گوید: «ادبیات کودک تولید یک فرد بزرگ‌سال است، ولی برای مخاطب کودک، و این تفاوت در ماهیت است. پس این ارتباط اساساً ناممکن است و همۀ کسانی که در حوزۀ ادبیات کودک فعالیت می‌کنند باید بدانند که در حال ممکن‌کردن یک فعالیت ناممکن‌اند.» او در ادامه گفت که توران میرهادی و محمود حکیمی همواره توصیه می‌کردند که اگر پس از خواندن قصه برای کودک، از او سؤال درستی بکنید، آن قصه حتی اگر قصۀ ضعیفی هم باشد، کارکردی برای خودش پیدا می‌کند و همین‌طور برعکس؛ اگر داستانی قوی را با یک سؤال نامناسب تمام کنید، کارکرد آن قصۀ قوی را از آن گرفته‌اید.

ذکاء اسدی در ادامه به کمبود متخصص در حوزۀ ادبیات کودک در دانشگاه‌ها اشاره کرد و گفت که دانشجویان برای پیدا کردن استادِ راهنمایِ متخصصِ ادبیاتِ کودک با مشکل مواجه‌اند و این ناشی از تحقیر ادبیات کودک در جامعۀ ماست. محسن هجری هم با تأیید این موضوع گفت که این مشکل نه تنها در کشور ما وجود دارد، بلکه در کشورهای توسعه‌یافته هم همین‌طور است: «یک بار یکی از نویسندگان امریکایی، که به ایران آمده بود، گفت که در امریکا هم نویسندگان کودک را تحقیر می‌کنند و تصور می‌کنند چون ما نمی‌توانیم برای بزرگ‌سالان بنویسیم، ناچار به ادبیات کودک روی آورده‌ایم. پس این مشکلِ ایران نیست و جهانی است. و ما باید انگاره‌ای را که به کودک داریم تغییر دهیم و او را همچون انسان خردسال ببینیم و نه یک انسان ناقص.»

نعیمی ذاکر ضمن تأیید این مطلب گفت که البته ما بزرگ‌سالان ایرانی هم خودمان «مایکل‌زده» هستیم و تمایلمان در مطالب و ارجاعات علمی به غربی‌هاست. غرب ما را تحقیر می‌کند ولی ما خودمان، خودمان را بیشتر تحقیر می‌کنیم و این ناشی از عدم خودباوری ماست. مثلاً در ایران کسی به آقای محسن هجری که یک نظریه‌پرداز بومی ادبیات کودک است ارجاع نمی‌دهد ولی به فلان نویسندۀ خارجی ارجاع می‌دهد.

فروغی در پایان نشست اشاره کرد که در این نشست از چهار منظر به کتاب کودک پرداخته شد و قطعاً این فرصت برای پرداختن به این موضوع بسیار اندک است. وی افزود این اولین نشست انجمن صنفی ویراستاران برای این موضوع بود و قرار است ادامه پیدا کند و زمینه‌ای بشود برای همکاری‌ بین انجمن‌ها در حوزۀ کتاب کودک.

این نشست با تقدیر از سخنرانان و بازدید از کارگاه نقاشی پشت شیشه به پایان رسید.

 

[Best_Wordpress_Gallery id=”40″ gal_title=”کودک، کتاب، کتابخانه، ۱ آذر ۹۷”]

حامد حکیمی

دومین مجمع عمومی عادی برای انتخاب بازرس تشکیل می‌شود

بدین وسیله از اعضای انجمن صنفی ویراستاران دعوت می‌شود در دومین مجمع عمومی عادی برای انتخاب بازرس حضور به هم رسانند.

 

عضو محترم انجمن صنفی ویراستاران

 با عرض سلام،

ضمن تشکر از این‌که در سال دوم نیز از حامیان انجمن بوده‌اید، به استحضار می‌رساند که دومین مجمع عمومی عادی انجمن با حضور نمایندۀ وزارت کار، در تاریخ شنبه ۲۴ آذرماه ساعت ۱۴، در دفتر انجمن برگزار می‌شود. از شما دعوت می‌شود در این جلسه شرکت بفرمایید.

توجه داشته باشید که حضور اعضا در این جلسه ضروری است، اما چنانچه امکان حضور نداشته باشند، می‌توانند طی نامه‌ای یک نفر را به انجمن معرفی کنند که به جای ایشان در جلسه و رأی‌گیری شرکت کند.

دستور جلسه

۱) اعلام گزارش عملکرد انجمن به اعضا

۲) اعلام گزارش بازرس

۳) اعلام گزارش خزانه‌دار

۴) برگزاری انتخاب بازرس اصلی و علی‌البدل

 

زمان: شنبه ۲۴ آذر ساعت ۱۴ تا ۱۶

نشانی: خیابان خرمشهر، خیابان صابونچی، کوچۀ دهم، پلاک ۴، واحد یک.

 

 

فریبرز مجیدی

رئیس هیئت مدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران

اولین کتابگردی ویراستاران

از اعضای انجمن صنفی ویراستاران و اعضای کانال این انجمن و دیگر علاقه‌مندان دعوت می‌کنیم در کتابگردی ویراستاران در روز پنج‌شنبه اول آذر شرکت کنند. برنامه طوری تنظیم شده که دوستان هر ساعتی به ما ملحق شوند می‌توانند محل گردآمدن را پیدا کنند. ضمناً همه‌ی کتا‌ب‌فروشی‌ها روبه‌روی دانشگاه‌اند.
برنامه به این ترتیب است:
• از ساعت ۱۶:۰۰ تا ۱۷:۰۰
کتاب‌فروشی اختران (بازارچه‌ی کتاب)
• از ساعت ۱۷:۰۰ تا ۱۸:۰۰
کتاب‌فروشی طهوری (بین فروردین و فخررازی)
• از ساعت ۱۸:۰۰ تا ۱۹:۰۰ کتا‌ب‌فروشی توس (نبش خیابان دانشگاه)
• از ساعت ۱۹:۰۰ تا ۲۰:۰۰ کتاب‌فروشی نیلوفر (خیابان دانشگاه)

 

کودک، کتاب، کتابخانه

انجمن صنفی ویراستاران با همکاری مؤسسۀ خانۀ کتاب و کتابخانۀ ملک برگزار می‌کند:

کودک، کتاب، کتابخانه

نشست تخصصی بررسی کتاب کودک و نوجوان

با سخنرانی:

  • محسن هجری (جایگاه پنهان و آشکار نویسنده در صنعت نشر)
  • علی بوذری (کتاب‌های تصویری)
  • مقصود نعیمی ذاکر (تحلیل نقش ناشران کتاب کودک و نوجوان در تولید محتوا)
  • محسن ذکاء اسدی (لذت خواندن)

همراه با دیدار از موزه و کتابخانۀ ملک

زمان:‌ پنج‌شنبه اول آذرماه ۱۳۹۷، ساعت ۸:۳۰ تا ۱۲:۳۰

مکان: موزه و کتابخانۀ ملک، خ امام خمینی، خ ملل متحد

«حال خوش خواندن» پوستر هفتۀ کتاب

هفته کتاب از ۲۴ آبان تا اول آذر برگزار می‌شود.

افتتاحیه هفته کتاب در مراسمی در شهر کاشان برگزار خواهد شد.

بیست و ششمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با شعار «حال خوش خواندن» از ۲۴ آبان تا ۱ آذر با مشارکت بیش از ۵۰ نهاد و سازمان برگزار می‌شود.

 

خشایار دیهیمی: ویرایش دانشِ عملی است نه دانشِ نظری

خشایار دیهیمی مترجم، پژوهشگر، منتقد ادبی، ویراستار. در ۲۰ آبان ۱۳۳۴ در تبریز به‌دنیا آمد. تحصیلاتش را در رشتۀ مهندسی شیمی گذراند، زبان انگلیسی آموخت و از ۱۳۶۴ وارد حوزۀ ترجمه و نشر شد. نخستین ترجمه‌اش گفت‌وگو با مرگ نوشتۀ آرتور کستلر را در همان سال منتشر کرد. در ۱۳۶۵ مسئولیت ویرایش و نمایه‌سازی کتاب تاریخ تمدن اثر ویل‌ دورانت، در سازمان آموزش و انقلاب اسلامی (بعدها: انتشارات علمی و فرهنگی)، به او سپرده شد و به‌خوبی از عهدۀ آن برآمد. در دهۀ ۱۳۷۰ انتشارات نسل قلم را تأسیس کرد و با انتشار حدود ۱۱۴ عنوان کتاب در معرفی نویسندگان معروف جهان، فصلی تازه در نشر ایران رقم زد. قلم توانا، ترجمه‌های دقیق و پاکیزه و وسواس درست‌نویسی او بر هیچ کس پوشیده نیست. امروز تولد این مترجم و ویراستار گرانقدر است، اگرچه این روزها با غم از دست دادن دخترش، نازنین دیهیمی، مصادف شده، برایش آرزوی طول عمر و سلامتی می‌کنیم و قدرشناس زحماتش در حوزۀ نشر و فرهنگ هستیم.

سال‌ها پیش ما (مهناز مقدسی و هومن عباسپور) گفت‌وگویی با خشایار دیهیمی کرده‌ایم که هنوز منتشر نشده است، بخش کوچکی از آن را، که دربارۀ ویرایش و آموزش ویرایش است، در اینجا می‌آوریم.

دیهیمی در پاسخ به این پرسش که ویرایش را چگونه آموختید و آیا شیوه‌نامه یا دست‌نامه‌ای داشتید یا خیر، چنین پاسخ داد.

به نظر من این فن و این رشته و این حرفه، از ترجمه بگیرید تا چاپ و انتشار کتاب، نوعی تجربه یا دانش عملی است نه نوعی دانش نظری. در انگلیسی به آن می‌گویند: Practical Knowledge. دو مثال می‌زنم برای دو گروه از آدم‌ها: آشپزی که از روی کتاب آشپزی می‌کند نمی‌تواند آشپز خوبی از کار دربیاید. آشپزهای خوب معمولاً آنانی هستند که در حین آشپزی همراه آشپز بوده‌اند، با آشپزی حرفه‌ای بزرگ شده‌اند و یاد گرفته‌اند که لِم‌هایی در این کار وجود دارد که هر چقدر بنویسی که نصف قاشق زردچوبه، نصف قاشق نمک، باز هم این غذا مثل آن غذایی که آن آشپز خُبره پخته درنمی‌آید. علتش این است که آشپزی دانشِ عملی است و نمی‌شود از آن طریق آن را انتقال داد. مثال دیگرش مکانیک‌ها هستند. همۀ ما ماشین‌هایمان را پیش مکانیک‌ها می‌بریم و دیده‌ایم که بچه‌هایی که از بچگی آنجا بوده‌اند و یاد گرفته‌اند و وردست مکانیک کار کرده‌اند، خیلی خوب می‌دانند که آچار را کجا بیندازند یا پیچ را چطور بازکنند، ولی مهندس مکانیکی که در دانشگاه این کار را به‌شکل علمی و نظری خوانده نمی‌تواند آن آچار را آن‌طور به‌دست بگیرد. برای اینکه این کار دانش عملی می‌خواهد. ترجمه، ویرایش، نسخه‌پردازی و کل مراحل فنی کار کتاب همگی به نظر من دانش عملی‌اند و برای همین هم است که نمی‌شود با تئوری یا نظریه سراغ ترجمه رفت و نمی‌شود این‌ها را در کلاس درس داد. شکست چنین نگاهی به این مقوله را می‌توانید در دانشگاه‌هایمان ببینید. بعد از انقلاب، در بسیاری از دانشگاه‌های ما، در رشته‌های زبان، رشته‌ای گذاشته‌اند به اسم «مترجمی». واقعاً خوب است که یک نفر برود و آمار بگیرد که چند نفر در این رشته‌ها تحصیل کرده‌اند و چند مترجم از آن‌جا بیرون آمده؟ یا چند مترجم خوب بیرون آمده است؟ تقریباً به صفر می‌رسیم. این نکته‌ای است که راجع به تجربۀ خودم می‌خواهم بگویم. من هم این را به‌شکل عملی در فضا انتشاراتی اخذ کردم. آیین‌نامه و شیوه‌نامه‌ای نبود. دائماً در حال تحصیل بودم. دائماً در حال یادگیری بودم و مثل شاگرد مکانیک، در واقع شاگرد ویراستار بودم که کم‌کم فوت و فن ویراستاری را در حین کار و ضمن مواجه با مشکلات یاد گرفت.

انجمن صنفی ویراستاران بر خود می‌بالد که استاد خشایار دیهیمی از نخستین اعضای آن است. یادمان باشد که خشایار دیهیمی با انتشار مجموعه‌های مفید، در زمینه‌ی علوم انسانی و فلسفه، بر دانش فارسی‌زبانان افزوده است. امید است از تجارب ایشان بیش‌تر بهره‌مند شویم.

مهناز مقدسی

#خشایار_دیهیمی #مهناز_مقدسی #انجمن_ویراستاران #انجمن_صنفی_ویراستاران

نشست انجمن ویراستاران با کتابداران در هفته کتاب

دبیر انجمن صنفی ویراستاران درباره برنامه‌های این انجمن در هفته کتاب گفت: دیدار از کتابخانه «ملک» و ایراد چند سخنرانی درباره تشخیص کتاب خوب و اهمیت کتاب خوب در کتابخوانی یکی از برنامه‌های انجمن در هفته کتاب است.

به گزارش روابط عمومی موسسه خانه کتاب به نقل از ستاد خبری بیست وششمین دورۀ هفتۀ کتاب جمهوری اسلامی ایران، مهناز مقدسی دربارۀ برنامه‌های این انجمن در هفتۀ کتاب گفت: یکی از برنامه‌های ما در این هفته ارتباط و دوستی مخاطبان با کتابخانه‌ها است که یکی از مراکز مهم فرهنگی در کتابخوان کردن جامعه به شمار می‌آیند. به علت گران شدن کتاب‌ها و دشواری انتخاب کتابِ خوب ‌برای مخاطبان، مسئولیت کتابخانه‌ها و کتابدارها در این زمینه بیشتر می‌شود. انجمن ما به این موضوع توجه دارد که کتابدارها، در کنار منتقدان و نویسندگان، کسانی هستند که می‌توانند به کتابخوان کردن مخاطبان و تشویق آنها، کمک مؤثری داشته باشند. کتابداران، ضمن اینکه در گردآوری کتاب‌های خوب همت می‌گمارند در آگاهی بخشی و عرضۀ کتاب خوب به مخاطبان، با توجه به سلیقه و علایقشان بسیار مؤثرند.
وی افزود: از این رو در برنامه‌ای که انجمن طرح آن را به موسسۀ خانه کتاب ارایه داده است، دیدار از کتابخانۀ «ملک» و ایراد چند سخنرانی دربارۀ تشخیص کتاب خوب و اهمیت کتابِ خوب در کتابخوانی مدنظر قرار گرفته است. در این نشست نیم‌روزه گفت‌وگوهایی برای تشخیص کیفی کتاب‌ها و جایگاه کتابخانه‌ها خواهیم داشت تا ملاک‌هایی برای انتخاب کتاب به مخاطبانمان عرضه کنیم.
مقدسی با استقبال از همکاری انجمن‌ها و دیگر نهادها با ستاد هفته کتاب در برگزاری برنامه‌های مشترک عنوان کرد: با توجه به اینکه انجمن‌ها عمدتاً محدود به حمایت و همراهی اعضای خود هستند و از نظر مالی خودگردان‌اند، نمی‌توانند برنامه‌هایی که بار مالی گسترده داشته باشد را ارائه کنند و نیازمند برخی حمایت‌های ارگان‌های دولتی هستند. طبعاً این ارگان‌ها بضاعت‌های گسترده‌ای دارند و می‌توانند از انجمن، در بخش تولید محتوا و تولید اطلاعات، کمک بگیرند و این همکاری نتایج خوبی را در پی خواهد داشت.
دبیر انجمن صنفی ویراستاران با اشاره به تاثیر برگزاری هفته کتاب در افزایش کتابخوانی در جامعه گفت: برای کتابخوان کردنِ افراد، اول باید علل کتاب نخواندن آن‌ها را دانست. اینکه آیا امید و انگیزه و اشتیاق که از کودکی به آن‌ها داده شده کافی بوده است یا خیر؟ چراکه اگر عادت به کتابخوانی نباشد، فرصت کوتاه یک هفته‌ای نمی‌تواند نتیجه‌بخش باشد. برای کتابخوان کردن مردم باید به مجموعه‌ای از عوامل توجه کرد و اگر به جمیع این موضوعات توجه نشود نتیجۀ چندانی حاصل نمی‌شود.
وی ادامه داد: بسیار خوب است که ما نیازسنجی کنیم که مخاطبان کتاب‌ها چه نوع کتاب‌هایی را دوست دارند و همان کتاب را به آن‌ها توصیه کنیم، نه کتاب‌هایی که باعث دل‌زدگی مخاطب از کتاب می‌شود. کتابِ خوب، علاوه بر محتوا، باید با بیان و زبانی مناسب عرضه شود و مخاطب را مشتاق به ادامۀ خواندن کند.
مقدسی در  پایان تصریح کرد: نکتۀ مهمی که باید به آن توجه ویژه داشت این است که ما نباید کتاب را فقط محصول‌ پدیدآورنده و ناشر بدانیم بلکه تولید کتاب یا هر محصول فرهنگی دیگری، حاصل همکاری گروهی از افراد است، از جمله حروف‌چین‌ها، نمونه‌خوان‌ها، ویراستاران،‌ صفحه‌آراها، تصویرگران، اهالی چاپخانه‌ها و صحافی‌ها که هر یک به نوبۀ خود برای تولید اثر وقت می‌گذارند و در آن سهیم‌اند. به نظرم باید در انتخاب کتابِ برتر به این گروه نیز توجه کرد و به مخاطبان نیز این آگاهی را داد که این صفحات که در اختیار شماست چقدر ارزشمندند و ارزش کتاب را برای مخاطب بالا ببریم.
بیست و ششمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با شعار «حال خوش خواندن» از تاریخ ۲۴ آبان تا ۱ آذرماه با مشارکت بیش از ۵۰ نهاد و سازمان در سراسر کشور برگزار می‌شود.
منبع: خبرگزاری خانه کتاب

برگزاری نشست 147 یکشنبه های انسان شناسی و فرهنگ: آسیب شناسی نشر و ویرایش/روابط عمومی

انسان شناسی و فرهنگ به اطلاع علاقه مندان می رساند که چهارمین نشست از دوره ششم سلسله نشست های یکشنبه های انسان شناسی و فرهنگ (نشست ۱۴۷) را با موضوع «آسیب شناسی نشر و ویرایش» برگزار می کند. در این نشست فیلم «دیدار از کارگاه صحافی سنتی» اثر حمید سهیلی نمایش داده خواهد شد و آقای هومن عباسپور (نایب رییس انجمن صنفی ویراستاران) درباره «افول ویرایش در نشر ناسالم» و خانم مهناز مقدسی (دبیر انجمن صنفی ویراستاران) درباره «ویرایش مطلوب» سخنرانی خواهند کرد. همچنین در این نشست، انجمن صنفی ویراستاران فیلم کوتاهی را در معرفی اولین ویراستاران ایران نمایش خواهد داد.
زمان نشست : یکشنبه ۱۳ آبان ساعت ۱۶ تا ۱۹
مکان نشست: خیابان ولیعصر، نرسیده به میدان ولیعصر، خیابان دمشق، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات

 

 

آغاز دورۀ جدید آموزش ویرایش

دومین دورۀ آموزش ویرایش انجمن صنفی ویراستاران در دفتر انجمن برگزار شد. نخستین درس‌های این دوره ویرایش صوری، ویرایش زبانی، تولید کتاب است که در روزهای زوج از ساعت ۱۶ تا ۱۹:۳۰ ارائه می‌شود.

دکتر غلامحسین مصاحب، پدر دانشنامه‌نگاری در ایران

غلامحسین مصاحب در ۱۲۸۹ خورشیدی در تهران زاده شد. پدربزرگش، میرزاغلامعلی خوشنویس، زبان‌های فارسی و عربی را به حد کمال می‌دانست؛ پدرش نیز طبیب و مادرش شاعر باذوقی بود. غلامحسین مصاحب در شانزده سالگی دورۀ دبیرستان را به پایان برد و در تهران شاگرد اول شد. پس از پایان تحصیل، در ۱۳۰۶، به استخدام وزارت معارف درآمد و مدتی رئیس کل تعلیمات عالیه بود. در همین سال‌ها، مجلۀ ریاضیات عالی و مقدماتی را در سال‌های ۱۳۰۹-۱۳۱۰ برای دانش‌آموزان و دانشجویان منتشرکرد. چند سال بعد، در ۱۳۱۷، جبر و مقابلۀ خیام را از عربی به فارسی برگرداند و برای نخستین بار مقام علمی خیام را به مردم شناساند.

در سال‌های بعد، همگام با تحولات سیاسی، فراز دیگری از زندگی را تجربه کرد و، در ۱۳۲۲، روزنامۀ برق را با مقالات سیاسی و اجتماعی و انتقادی انتشار داد. گرچه زود از روزنامه‌نگاری دست کشید، اما تجربۀ گران‌بهایی اندوخت که سال‌های بعد به کارش آمد.

در این دوران، تحصیل خویش را در ایران و فرانسه و انگلستان پی ‌گرفت و، سال ۱۳۲۷، با درجۀ دکتری ریاضیات از دانشگاه کیمبریج فارغ‌التحصیل شد. مصاحب در انگلستان شاگرد خاص برتراند راسل، ریاضیدان و فیلسوف نامدارانگلیسی، بود. پس از بازگشت به ایران، با توشه‌ای که اندوخت، منشأ کارهای اساسی شد. مدخل منطق صورت کتاب معظمی از مصاحب است که نمونه‌ای مانند آن در فارسی سابقه نداشت و آن را در ۱۳۳۴ منتشر کرد.

در این ایام، به دعوت همایون صنعتی‌زاده، رئیس انتشارات فرانکلین، تألیف دایره‌المعارفی را برای ایرانیان آغاز کرد که رخدادی یگانه و ویژه در نشر ایران شد. مصاحب طرح اولیۀ این دایره‌المعارف را، که قرار بود برمبنای دایره‌المعارف کوچک کلمبیا باشد، تغییر داد و به جای برگرداندن این دایره‌المعارف به فارسی، ازاین‌رو که تشخیص داد بسیاری از مقالات آن به کار فارسی‌زبانان نمی‌آید، طرحی دیگر پی‌افکند و با بهره‌گیری از نظام و معیارهای دایره‌المعارف‌های روز دنیا‌، فارسی‌زبانان را صاحب دایره‌المعارفی متناسب با ویژگی‌های فرهنگی و علمی و تاریخی خودشان کرد. در این راه، مصاحب کارشناسان برجستۀ هر رشته را گرد آورد. احمد آرام و محمود مصاحب را به معاونت خویش برگزید و هیئت تحریریه تشکیل داد و کار معظم دایره‌المعارف فارسی را در دفتری کوچک و با امکانات حداقل آغازید. دقت و وسواس علمی مصاحب از همان‌ سال‌ها زبان به زبان گشت و مقاله به مقالۀ دایره‌المعارف را از نظر می‌گذراند و تا آن مقاله با معیارهای دایره‌المعارف فارسی همسنگ نمی‌شد دست از کار نمی‌کشید. البته همگان تاب همکاری با مصاحب دقیق‌النظر را نداشتند و همپای او پیش نمی‌رفتند، اما او از دقت در کار نمی‌کاست و تا اطمینان حاصل نمی‌کرد قانع نمی‌شد. از جمله، حتی در مورد مطالبی که امکان پژوهش علمی در باب آن وجود داشت – مثلاً مقاله‌های جغرافیایی- به مأخذ معتبر هم بها نمی‌داد و مؤلف تا حد امکان باید به محل مراجعه و تحقیق می‌کرد. از این راه معلوم می‌شد که چه بسا موارد را که دیگران اشتباه کرده بودند. و بدین‌سان، نه تنها دایره‌المعارفی پدیدآورد که نمونه‌ای از کار استوار علمی به شمار می‌آید، بلکه پژوهندگانی را پروراند که بعدها در کار خود صاحب رأی شدند. هرچند که مدیریت ناصحیح انتشارات فرانکلین پس از همایون صنعتی‌زاده به مصاحب و دایره‌المعارف فارسی وفا نکرد و مصاحب به اجبار در نیمه‌های راه دست از کار کشید. اما، به گواه صاحب‌نظران، آنچه از دایره‌المعارف فارسی زیر نظر او تدوین شد، از نظر معیارهای دایره‌المعارف‌نویسی تا به امروز در نشر ایران همچنان بی‌نظیر است. مقدمۀ جامع دایره‌المعارف فارسی شیوه‌نامه‌ای معتبر و جامع و، در زمان خود آغازگر و پیشرو، در باب دایره‌المعارف‌نویسی است که پس از گذشت نیم‌قرن همچنان استوار و مثال‌زدنی است. تلاش او در واژه‌گزینی، که به روش او در فارسی سابقه نداشت، از جمله میراث‌های ماندگار اوست. هرچند نقدهایی بر شیوۀ کار او وارد است، اما نگاه و شیوۀ او و همکارانش مدخلی مهم بر واژه‌گزینی در فارسی است. همچنین، شیوۀ نگارش علمی و اندازۀ مقاله متناسب با موضوع از مهم‌ترین مواردی است که از دایره‌المعارف فارسی به یادگار مانده است. شیوۀ دقیق چیدن متن و استفادۀ بجا و مناسب از حروف و ارقام و تعدد آن‌ها در عنوان مدخل ها و تعریف‌ها و متن، با توجه به امکانات چاپ در آن زمان نیز مثال زدنی و هنوز آموزنده است.

مصاحب، پس از کناره‌گیری از دایره‌المعارف‌ فارسی، بر سر کار علمی خود شد و بیشتر وقت خود را صرف «مؤسسۀ ریاضیات» کرد. او این مؤسسه را در ۱۳۴۵، برای پرورش ریاضیدانان قابل در دانشسرای عالی برپا کرد. او، در این مؤسسه، به همان شیوه که نزد راسل و در نظام آموزشی انگلستان آموخته بود، تعدادی انگشت‌شمار دانشجو می‌پذیرفت و همۀ کوشش خود را برای آموزش و پرورش آنان به کار می‌بست. پس از فراغت آنان از تحصیل دنبالۀ کار ایشان را می‌گرفت، با خارج از ایران مکاتبه می‌کرد، و وسایل تحصیل آنان را در دانشگاه‌های معتبر فراهم می‌ساخت. در این‌سال‌ها، خود نیز کار تحقیق و نگارش در ریاضی فارغ نبود و پس از انتشار حکیم عمر خیام به‌عنوان عالم جبر در ۱۳۳۹، مدخل آنالیز ریاضی را در ۱۳۴۸، و تئوری مقدماتی اعداد (جلد اول) را در ۱۳۵۳ منتشر کرد.

از دیگر ویژگی‌های مهم مصاحب، که نزدیکانش بسیار به آن اشاره کرده‌اند، توجه و علاقۀ خاص او به کتاب بود. هرجا کار می‌کرد، کتابخانۀ مفصلی راه می‌انداخت؛ حتی مسافرت‌های او نیز بیشتر به منظور جمع‌آوری کتاب بود.

روزهای عمر پربار غلامحسین مصاحب، که با تحقیق و آموزش آمیخته بود، سرانجام در ۲۱ مهرماه ۱۳۵۸، که آخرین صفحۀ جلد دوم کتاب معظم تئوری مقدماتی اعداد را از چاپخانه گرفته بود تا غلط‌گیری کند، به‌ناگاه، به پایان رسید و براثر سکته از صندلی فروافتاد و دیگر بر دو پای ناایستاد، اما در تاریخ نشر و ریاضیات ایران نامی بلند یافت.

 

برای آشنایی بیشتر با غلامحسین مصاحب و آثار او، بنگرید به:

«ادای دینی و عرض ادبی به پیشگاه غلامحسین مصاحب»، عبدالحسین آذرنگ، جهان کتاب، سال اول، شمارۀ بیستم و بیست‌ویکم، صص ۱۰-۱۱٫ [بررسی جایگاه دایره‌المعارف فارسی در دانشنامه‌نگاری ایران/ چند نقد بر دایره‌المعارف فارسی.]

«دایره‌المعارف فارسی»، در: تاریخ و تحول نشر (درآمدی به بررسی نشر کتاب در ایران از آغاز تا آستانۀ انقلاب)، عبدالحسین آذرنگ، تهران، خانۀ کتاب، ۱۳۹۵، صص ۵۹۳-۶۰۵٫ [تلاش‌های همایون صنعتی‌زاده در انتشار دایره‌المعارف فارسی/ مختصری دربارۀ غلامحسین مصاحب/ تغییرات در انتشارات فرانکلین و تأثیر آن بر دایره‌المعارف فارسی/ ویژگی‌های عمدۀ دایره‌المعارف فارسی/ ویژگی‌های غلامحسین مصاحب.]

زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی غلامحسین مصاحب، ویراستار امید قنبری، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۸٫ [مشتمل بر: «پیشگفتار»: نوشتۀ عباس حری دربارۀ اهمیت جایگاه دایره‌المعارف فارسی و آثار ریاضی غلامحسین مصاحب/ «تداوم تلاشی بزرگ برای انتقال علم»: گفت‌وگوی جمعیِ دربارۀ غلامحسین مصاحب از کیهان فرهنگی، با حضور احمد آرام، عباس زریاب خویی، محمود مصاحب، محمدهادی شفیعی‌ها، ضیاء موحد، حسین معصومی همدانی، ابراهیم اسرافیلیان، علیرضا حیدری، اکبر حسنی/ «دیباچۀ دایره‌المعارف فارسی» نوشتۀ غلامحسین مصاحب/ «ابوریحان بیرونی و حساب دانه‌های گندم خانه‌های شطرنج» نوشتۀ غلامحسین مصاحب/ «کشف‌اقناع یا اولین کتاب در علم مثلثات» نوشتۀ غلامحسین مصاحب؛ «پیش‌گفتار بر کتاب حکیم عمر خیام به‌عنوان عالم جبر» نوشتۀ مهدی محقق؛ «یک زندگی» نوشتۀ ایرج افشار دربارۀ تحصیلات، مشاغل و مناصب اداری، شخصیت علمی، روش تحقیق و ابتکار و نوآوری، خانواده و خصوصیات اخلاقی غلامحسین مصاحب/ «یادی از دکتر غلامحسین مصاحب» نوشتۀ نجف دریابندری، متنی کوتاه دربارۀ انتشار دایره‌المعارف فارسی/ «دکتر غلامحسین مصاحب» نوشتۀ هوشنگ دولت‌آبادی دربارۀ مشاهدات نویسنده از تجربه‌های همکاری با غلامحسین مصاحب/ «خاطراتی از دکتر غلامحسین مصاحب» نوشتۀ علی‌اشرف صادقی دربارۀ مشاهدات نویسنده از تجربه‌های همکاری با غلامحسین مصاحب/ «مروری بر یک مقدمه» نوشتۀ نوش‌آفرین انصاری دربارۀ دیباچۀ دایره‌المعارف فارسی/ «دایره‌المعارف فارسی» نوشتۀ مهناز مقدسی بررسیِ موجز دایره‌المعارف فارسی برمبنای معیارهای دایره‌المعارف‌نویسی/ «دایره‌المعارف‌نگاری در جهان اسلام» نوشتۀ نرگس نشاط دربارۀ پیشینۀ دایره‌المعارف‌نویسی در ایران/ «گفتاری دیگر دربارۀ دایره‌المعارف فارسی» نوشتۀ رضا صادقی/ «دکتر غلامحسین مصاحب و دایره‌المعارف فارسی» نوشتۀ نورالله مرادی دربارۀ سرگذشت مفصل دایره‌المعارف‌ فارسی/ «کارنامه» اثرشناسی غلامحسین مصاحب/ «اسناد و عکس‌ها».]

«ضبط اعلام امریکای مرکزی و جنوبی و سرخپوستی در دایره‌المعارف فارسی»، مهران کندری، جهان کتاب، سال سوم، شمارۀ اول و دوم، ص ۲۸٫ [نقدی بر شیوۀ ضبط اعلام برخی اسامی در دایره‌المعارف فارسی.]

غلامحسین مصاحب (مفاخر مطبوعات ایران-۱۰)، سیدفرید قاسمی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۹٫ [«از تولد تا رزنامه‌نگاری (مجلۀ ریاضیات عالی و مقدماتی؛ روزنامۀ برق)»: معرفی کوتاه زندگی خانوادگی مصاحب و اطلاعات مفصل دربارۀ دو نشریۀ مصاحب/ «سایر آثار»: معرفی کوتاه آثار ریاضی غلامحسین مصاحب/ «پس از روزنامه‌نگاری»: معرفی کوتاه آثاری دربارۀ غلامحسین مصاحب/ «در حدیث دیگران»: نقل‌قول‌هایی کوتاه از عبدالحسین آذرنگ، احمد آرام،  داریوش آشوری، ابراهیم اسرافیلیان، ایرج افشار، مهدی بهزاد، عین‌الله پاشا، اکبر حسنی، نجف دریابندری، هوشنگ دولت‌آبادی، عباس زریاب خویی، محمدهادی شفیعی‌ها، علی‌اشرف صادقی، کامران فانی، طاهر قاسمی هنری، محمدجواد لاریجانی، جواد لآلی، محمود محسنی مقدم، علیرضا مدقالچی، ترانه مصاحب، محمود مصاحب، حسین معصومی همدانی، ضیاء موحد، هرمز همایون‌پور، محمد هومن دربارۀ غلامحسین مصاحب/ «از زبان فرزند» نوشتۀ ترانه مصاحب ذکر خاطرات و مشاهدات فرزند غلامحسین مصاحب دربارۀ او.]

«غلامحسین مصاحبِ ریاضیدان»، علیرضا مدقالچی، نگاه نو، شمارۀ ۸۲، تابستان ۱۳۸۸، صص ۷۸-۸۱٫ [جایگاه علمی و آموزشی یگانۀ غلامحسین مصاحب در ریاضیات نوین در ایران/ خدمات مؤسسۀ ریاضیات به جامعۀ علمی ایران.]

«غلامحسین مصاحب: آموزگار روشمندی»، داریوش آشوری، نگاه نو، شمارۀ ۸۲، تابستان ۱۳۸۸، صص ۶۲-۶۵٫ [بررسی شیوۀ دانشنامه‌نگاری غلامحسین مصاحب در دایره‌المعارف فارسی.]

«گفتاری دیگر دربارۀ دایره‌المعارف فارسی»، رضا صادقی، نشر دانش، شمارۀ ۲۶، بهمن و اسفند ۱۳۶۳، صص ۱۲-۲۰٫ [نقدی بر جلد دوم دایره‌المعارف فارسی: پیشگفتار/ هدف و مأخذ/ ناموزونی مقاله‌های علمی/ تراز علمی مقاله‌ها/ عنوان‌های فراموش‌شده/ اصطلاحات علمی/ نگاهی کلی به دایره‌المعارف فارسی/ دایره‌المعارف فارسی به‌عنوان سرمشق طبع کتاب/ ارزش کارهای تألیفی و تحقیقی دایره‌المعارف فارسی/ خلاصه و نتیجه.]

«مرجع‌شناسی (شناخت خدمات و کتاب‌های مرجع)»، نورالله مرادی، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۹۵، چاپ دوم، صفحات مربوط به دایره‌المعارف فارسی.

«مصاحب دانشنامه‌نگار»، عبدالحسین آذرنگ، نگاه نو، شمارۀ ۸۲، تابستان ۱۳۸۸، صص ۶۸-۷۱٫ [بررسی ویژگی‌های منحصربه‌فرد دایره‌المعارف فارسی/ اشاره به چراییِ یگانه‌بودن دایره‌المعارف فارسی از نظر دقت علمی.]

«مصاحبِ مدیر»، هرمز همایون‌پور، نگاه نو، شمارۀ ۸۲، تابستان ۱۳۸۸، صص ۵۸-۶۱٫ [مشاهدات و خاطرات نویسنده از غلامحسین مصاحب و شیوۀ کار او در دایره‌المعارف فارسی/ شیوۀ مدیریت غلامحسین مصاحب در دایره‌المعارف فارسی.]

«مصاحب: آموزگار عقل و منطق»، ضیاء موحد،  نگاه نو، شمارۀ ۸۲، تابستان ۱۳۸۸، صص ۸۲-۸۴٫ [تحلیل صوری و محتوایی کتاب مدخل منطق صورت.]

«مصاحب، بنیان‌گذار دایره‌المعارف‌نویسی در ایران»، کامران فانی، نگاه نو، شمارۀ ۸۲، تابستان ۱۳۸۸، صص ۶۶-۶۷٫ [بررسی کوتاه شیوۀ  غلامحسین مصاحب در انتخاب همکاران در دایره‌المعارف فارسی/ اشاره به برخی از نوآوری‌های دایره‌المعارف فارسی.]

«نظری بر معارف پزشکی در در دایره‌المعارف فارسی»، رضا صادقی، نشر دانش، شمارۀ ۲، بهمن و اسفند ۱۳۵۹، صص ۲۸-۳۴٫ [نقدی بر مقاله‌های علوم پزشکی دایره‌المعارف فارسی، مشتمل بر: پیشگفتار، کمیت اصطلاحات پزشکی در دایره‌المعارف فارسی/ تعریف در جای تشریح و توصیف/ نارسایی/ عدم شرح واژه‌های مشابه/ کمبودها (در زمینۀ اصطلاحات طب قدیم و اصطلاحات طبی در زبان مردم؛ فقدان واژه‌های پزشکی که برابر فارسی دارند/ ناهماهنگی/ پی‌گفتار.]

 

بهنام رمضانی‌نژاد

خلاصه‌شده و بازنگاری از:

«دکتر غلامحسین مصاحب»، نوشتۀ محمد هومن

(نگاه نو، شمارۀ ۸۲، تابستان ۱۳۸۸، صص ۵۴-۵۷)

قلبی پرمهر در پشت چهره‌ای سرد

رضا سیدحسینی را همۀ اهالی قلم می‌شناسند. در ۲۲ مهر ۱۳۰۵ در اردبیل متولد شد و در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۵ با جامعۀ فرهنگی وداع کرد. مترجم، نویسنده و ویراستاری مجرب و بی‌نهایت بادقت و وسواس. تسلطش بر زبان ترکی و فرانسه بر کسی پوشیده نیست. مترجمی که مهندس مخابرات بود، ولی عمری را صرف ترجمه و نوشتن کرد.

آن که او را از ترجمۀ کتاب‌های پلیسی و زرد بازداشت و به کارهای جدی فرهنگی رهنمون شد دکتر پرویز ناتل خانلری بود. تجربۀ همکاری با‌ خانلری در مجلۀ سخن، سال‌ها ویراستاری در رادیو و تلویزیون، ترجمه و نگارش و ویرایش چندین اثر مهم در کنار هم قرار گرفت و شاهکار او و همکارانش ترجمه و تدوین کتاب شش جلدی ارزشمند فرهنگ آثار (۱۳۷۸-۱۳۸۳)، برگردان از دایره‌المعارف معتبر اونیورسالیس، شد.

مردی آرام و ساکت بود، کم حرف می‌زد و نگاه نافذش اجازۀ گفت‌وگو را از مخاطب می‌گرفت. به نظر تلخ و عبوس می‌آمد، اما در واقع چنین نبود و اهل بذله‌گویی هم بود. یادم نمی‌رود روزی را که به انتشارات سروش رفتم تا در پی یافتن مقالۀ «انسیکلوپدیا» به فرانسه، از منبعی معتبر، از او مشورت بگیرم. مدتی پشت درِ اتاق منتظر ماندم تا سرش را از نوشته‌ها بردارد. میزش پر از کتاب بود و کاغذ. وقتی موضوع تحقیقم را دربارۀ تاریخچۀ دانشنامه‌نگاری بیان کردم، چند سؤال کرد تا بداند چقدر در کارم جدی هستم. بعد کتاب لاروس بزرگ را باز کرد و مدخل «اَنسیکلوپدی» را نشانم داد و مقاله‌ای نیز از اونیورسالیس برایم باز کرد و گفت: «برو این‌ها را کپی بگیر و ترجمه کن». ذوق‌زده شدم و با اینکه نمی‌دانستم چطور باید آن را ترجمه کنم، کتاب را بردم و کپی کردم و برگرداندم. با آن‌که گفت‌وگوی مفصلی میان ما نگذشت، اما شیفتۀ مهربانی و دقتش شدم. در روزِ رونمایی جلد پایانی کتاب فرهنگ آثار که با حضور استادان سمیعی و سعادت و خانم مهشید نونهالی، یاران او در تدوین فرهنگ آثار، برگزار شد، وقتی سیدحسینی از پست‌وبلند ترجمۀ این کتاب می‌گفت، صدای یک گوشی تلفنِ همراه ذهن همه را پراکنده کرد و وقتی مدتی طول کشید، فهمید که صدا از گوشی خودش است، لحظه‌ای تلاش کرد و نتوانست آن را خاموش کند، از کسی خواست که خاموشش کند و گفت من یک زمانی بهترین مهندس مخابرات بودم ولی حالا نمی‌توانم یک گوشی را خاموش کنم!

کسانی که با او کار کرده‌اند به دقت و وسواس بی‌نظیرش اشاره می‌کنند. آداب‌دان بود و صبور. بی‌حاشیه زندگی کرد و بی‌حاشیه نوشت و ترجمه کرد. تألیف مکتب‌های ادبی و ترجمۀ طاعون آلبر کامو، ترجمۀ در دفاع از روشنفکران اثر سارتر، ضدخاطرات و فاتحان آندره مالرو گوشۀ کوچکی از آثار ماندگار اوست.

به پاس سال‌ها پژوهش و نوشتن، ترجمۀ آثار ارزشمند و شاگرد‌پروری‌ قدرشناس او هستیم. سالروز تولد او فرصتی بود برای یادآوری خاطرات شیرین از آن بزرگوار.

مهناز مقدسی

منوچهر انور، نخستین سرویراستار ایران

امسال در نمایشگاه کتاب در دومین مراسم تقدیر از پیش‌کسوتان ویرایش از او تجلیل کردیم و ایشان عضویت افتخاری انجمن صنفی ویراستاران را پذیرفت. آن جوانی که نخستین «سرویراستار» ایران بود و در انتشارات فرانکلین اولین گروه ویرایش را مدیریت می‌‎کرد امروز ۲۱ مهر ۱۳۹۷ نودساله می‌شود.

سال‌ها پیش، وقتی سرباز بودم،‌ مقالۀ «اسلیمی» را در دایره‌المعارف فارسی مصاحب خواندم. از آن مقاله‌های دانشنامه‌ای است که بخشی از ذهن انسان را روشن می‌کند. بعدها فهمیدم که آن مقاله و تقریباً  همۀ مقاله‌های هنری در دایره‌المعارف فارسی را منوچهر انور نوشته است، اما تا در محضرش حضور نیافتم، نمی‌دانستم که او بسیار بسیار بزرگ‌تر از کارنامۀ‌ فرهنگی خویش است. در یک جمله منوچهر انور را پدیدۀ کمیابی یافتم: خوش‌محضر، شوخ و شنگ، با دهانی گرم و خوش‌سخن و البته با صدایی بی‌نظیر، با انبانی از تجربه‌های متنوع، با قلمی دل‌نشین، خودمانی و صمیمی و فروتن. انور از آن آدم‌های بی‌عقده است. هیچ کم نداشته و هر چه داشته برای زندگی‌اش و  هرچه کسب کرده برای خواسته‌اش کافی بوده. با آنکه انسانی زمینی و غیرعرفانی است، به معنای واقعی انسان وارسته‌ای است. دیدنِ انور مرا به‌یادِ دریابندری انداخت: این دو یارِ غار با آن صفای باطن و روح پاک و فروتنی‌شان. از اینکه با منِ بی‌سواد آشنا شده بود احساس شعفی می‌کرد که خودم لیاقتش را در خود نمی‌دیدم و بی‌آنکه تکبری داشته باشد و حرف دلش را پنهان کند، چند بار گفت عجیب است، من هر چه می‌گویم شما ادامه‌اش را می‌دانی و این همدلی در نظرش شگفت می‌آمد. این را نه از سر تعریف از خود، که فقط برای بیان احساس وَجدی نوشتم که از بابت همدلی با بزرگ‌مردی کسب کرده‌ام که بیش از چهل سال از من بزرگ‌تر است. انور را شخصیتی باتجربه، آگاه، آشنا با بسیاری موضوعات یافتم که بی‌غل‌وغش، بی‌عقده و بی‌توقع، از زندگی اجتماعی دوری نگزیده و درِ خانه‌اش به روی همه باز است و حاضر است تا نیمه‌شب با مهمانش گپ بزند و بیاموزد و بیاموزاند. کاش وقتی پیر شدم ــ اگر بمانم ــ ، شخصیت سالم و اجتماعی و خندان انور را به یاد داشته باشم و پیرانه‌سر نه فضلم، که فضلی ندارم، بلکه قدری اخلاقم شبیه او باشد.

باری، امروز منوچهر انور نودساله می‌شود. از اینکه چنین وجود دوست‌داشتنی و شریفی در میان ماست از روزگار شاکرم و برایش سلامت و طول عمر آرزو می‌کنم.

هومن عباسپور

 

[Best_Wordpress_Gallery id=”39″ gal_title=”منوچهر انور-۲”]