ترجمه دریچهای بهسوی زبانی دیگر است؛ ولی باید مراقب بود که دریچه بماند و به دروازه بدل نشود؛ ازاینرو ویرایش مقابلهای مهمترین شاخۀ دانش ویراستاری به شمار میآید؛ ویراستارِ امروزی کسی نیست که فقط زبان فارسی را خوب میداند؛ بلکه دانستنِ دستکم یک زبان خارجی مهمترین ابزار کار اوست.
درحقیقت، کار ویراستار و منتقد یکیست؛ فقط زمان اجرای کارشان متفاوت است. ویراستارْ پیش از انتشارِ اثر و منتقدْ پس از انتشار اثر کارشان را آغاز میکنند. بهعبارتی ویراستار کارگردان نشر است. او ناظر بر تولید محتواست و لازم است بهدرستی کاستیها یا افزودههای نالازم در متن را تشخیص دهد. بههرحال، هیچ نویسنده و مترجم موفقی نیست که ویراستار نباشد؛ و ازطرفی، هر ویراستار برجستهای قطعاً نویسنده و مترجم هم هست.
بهاینترتیب، از وظایف ویراستارِ ترجمه است که در مرحلۀ نخست صحت و سقم ترجمه را مشخص کند و وضعیت نثر مترجم را ارزیابی کند؛ پس تسلط به هردو زبان مبدأ و مقصد باید نخستین ویژگی او باشد و، در مرحلۀ دوم، نثر فارسیاش بهتر از مترجم باشد، نه به این معنا که نثر مترجم را عوض کند؛ بلکه دقیقاً به این معنا که بتواند، در موارد بدفهمیِ مترجم، ترجمه را اصلاح کند و این اصلاح را در قالب نثر فارسی بریزد و نثر اثر را پیچیدهتر نکند. همچنین، بتواند جملات و ساختارهای زبانی ضعیف احتمالی مترجم را اصلاح کند؛ یعنی دقت کند که قواعد دستور زبان فارسی رعایت شده باشد و اصطلاحات و ترکیبات و ساختارهای دستوری را که تحت تأثیر زبان خارجی وارد متن شدهاند اصلاح کند. همچنین رعایت سبک اثر ممکن است یکی از مشکلات ترجمه باشد، زبان ترجمه نیز باید متناسب با سبک مؤلف و مخاطب کتاب باشد. ویراستار باید سبک ترجمه را یکدست کند. بهعبارتی، او باید در ویرایش زبانی مهارت داشته باشد. اگر ویراستار نتواند بهتنهایی ابهامات را اصلاح کند، بهتر است از مترجم کمک بگیرد و مشکلات را با او در میان بگذارد. ویراستار حرفهای در انتهای مسیر به ویرایش صوری و مسائل فاصلهگذاری خواهد رسید، و تنها پس از تأیید محتوای متن، دست به ویرایش صوری میبَرَد و تا پیش از رفع مسائل زبانی و منطقیِ متن ذهنش را درگیر فاصلهگذاریها نمیکند.
ویرایش مقابلهای را به دو دسته تقسیم میکنند. در نوع اول، ترجمه با اصلِ اثر بهصورت مختصر مقابله میشود؛ یعنی اگر ویراستار احساس کند مواردی مبهم، نارسا یا اشتباه در متن فارسی وجود دارد، آن بخش را با اصل اثر مقابله میکند. در نوع دوم، ویراستار با ترجمههای غیرقابلاعتماد روبهروست که باید کل اثر را با متن اصلی مقابله کند. تشخیص اینکه متنِ ترجمه به چه نوع ویرایشی نیاز دارد برعهدۀ ویراستار ماهر است.
ویراستار از راه تحلیل مقابلهای دو زبانِ مبدأ و مقصد میتواند به معیارهای ارزیابی و مقابله دست یابد. منظور از تحلیلِ مقابلهای، شناختِ تفاوتها و شباهتهای دو زبان ازنظر واژگانی، نحوی، دستوری، معنایی و فرهنگی است.
بیشک مترجمان همیشه با تنگناهای ترجمه روبهرویند و ازهمینرو مشکلِ مترجمانْ مشکلِ ویراستاران هم خواهد بود؛ برای برونرفت از همۀ مشکلاتی که در این زمینهها وجود دارد، راههای گوناگونی همچون وامگیری، ساخت معادل فرهنگی، تغییر شیوۀ بیان یا دگرگفت، حذف، افزودن پانوشت و توضیحات تکمیلی و استفاده از مقولهنما وجود دارد که افزونبر مترجم، ویراستار نیز باید با آنها آشنا باشد و به هنگام مقابله به آنها توجه کند.
اخیراً ترجمه، بهویژه ترجمۀ متون علمی، رشد چشمگیری داشته است؛ پیشتر، فقط مترجمان حرفهای ترجمه میکردند؛ اما امروزه افزونبر مترجمان حرفهای، دانشجویان تحصیلات تکمیلی نیز به علل گوناگون به ترجمه مشغولاند، و گاه، این ترجمههای گروهی در قالب کتاب و زیرنظر افرادی «خاص» به چاپ هم میرسند. بسیاری از این آثار ترجمهایِ چاپی اشکالات عمدۀ زبانی و ترجمهای دارند و بهنظر میرسد جامعۀ نشر هنوز ویرایش مقابلهای را بهطور مطلوب جدی نگرفته است و از سویی دیگر لازم است ویراستاران در این زمینه فعالتر باشند و مهارتهای خود را افزایش دهند.
نازنین خلیلیپور