ششمین دورۀ جامع نگارش و ویرایش در اردیبهشت ۱۴۰۲ برگزار میشود.
این دوره هفتماهه است و هر سال یکبار برگزار میشود و شامل چند درس است. در این دوره، فراگیران درسهای مبانی نظری در زبان فارسی، دستور خط فارسی، نشانهگذاری، ویرایش زبانی، عربی در فارسی، ویرایش استنادی و مرجعشناسی، ویرایش ترجمه، ویرایش رایانهای، مبانی نشر و ویرایش، نمایه و ضبط اعلام را خواهند گذراند. در پایان هر درس آزمون همان درس برگزار میشود و فراگیرانی که در تمامی آزمونها نمرۀ قبولی بگیرند در پایان دوره گواهی (با درج ریز نمرات) دریافت میکنند.
دورههای ویرایش انجمن ادامۀ دورههای جامع مرکز نشر دانشگاهی است که طی سالهای گذشته با همراهی و حمایت معنوی مرکز نشر دانشگاهی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، جهاد دانشگاهی و انجمن علمی زبانشناسی ایران برگزار شده است.
هدف از برگزاری این دوره پرورش ویراستارانی است که به شقوق متعدد ویرایش توجه کنند و ویرایش را صرفاً اصلاح رسمالخط و املای کلمات و نشانهگذاری تلقی نکنند. در این دوره ویراستاران با نشر نیز آشنا میشوند و ویرایشهای زبانی، ترجمه، صوری، محتوایی و ساختاری، و استنادی را فرا خواهند گرفت.
طی دو سال اخیر، این دوره تماماً برخط (آنلاین) برگزار شده است، اما احتمالاً دورۀ ششم به دو شکل حضوری و برخط برگزار خواهد شد.
کمیسیون آموزش انجمن صنفی ویراستاران در تلاش است که دانشآموختگان برتر دورههای آموزشی را به ناشران و مراکز فرهنگی معرفی کند تا فرصت آموزشهای تکمیلی و امکان اشتغال را برای آنان فراهم شود. همچنین این فراگیران با کمیسیون امور ویرایشی انجمن نیز همکاری خواهند داشت.
ثبتنام دورۀ جامع نگارش و ویرایش از ۱۰ اسفند آغاز شده است و متقاضیان حضور در این دوره میتوانند از طریق یکی از پیامرسانهای بله، تلگرام، واتسپ با شمارۀ ۰۹۳۹۶۵۴۴۷۹۸ با بخش آموزش ارتباط برقرار کنند و جزئیات ثبتنام را دریافت کنند.
بیستوسومین خبرنامۀ انجمن صنفی ویراستاران
بیستوسومین خبرنامۀ انجمن صنفی ویراستاران منتشر شد.
در این شماره مطالبی دربارۀ مراسم روز ویراستار و فعالیتهای انجمن، گزارش سومین مجمع عمومی و فوقالعاده و اعضای منتخب هیئتمدیرۀ سوم، گزارش فعالیتهای کمیسیونها و دبیرخانه و روابط عمومی و اهدای کتاب به شهر سرباز در استان سیستان و بلوچستان درج شده است. برای ملاحظۀ متن کامل خبرنامه از پیوند زیر استفاده کنید.
ویژهنامۀ روز ویراستار منتشر شد
اوایل دیماه ۱۴۰۱ فراخوانی برای دریافت مطالب از ویراستاران و اعضای انجمن صنفی ویراستاران منتشر شد تا ویژهنامهای به مناسبت یازدهم بهمن، روز ویراستار، تدوین شود. مطالب متعددی با محتواهای متنوع به قلم اعضای انجمن و اهالی فرهنگ به دبیرخانۀ انجمن ارسال شد که از میان آنها ۲۳ مطلب در این ویژهنامه آمده است.
امیدواریم با حمایت و همکاری این عزیزان ویژهنامههای دیگری نیز منتشر کنیم.
ویژهنامۀ روز ویراستار را از اینجــا دریافت کنید.
نشست روز ویراستار
روز سهشنبه، یازدهم بهمن، به مناسبت گرامیداشت روز ویراستار نشستی صمیمی در کتابفروشی فرهنگان، با حضور استادان و پیشکسوتان حوزۀ نشر و ویرایش و برخی از اعضای انجمن صنفی ویراستاران، برگزار شد. استادان گلی امامی، مهشید نونهالی، هرمز همایونپور، سیدعلی آلداوود، فرخنده آقایی و چند تن از اعضای هیئتمدیرۀ انجمن مهدی قنواتی، هومن عباسپور، مهناز مقدسی و نازنین خلیلیپور در این نشست دربارۀ موضوعات متعددی صحبت کردند.
یازدهم بهمن بهمناسبت زادروز استاد احمد سمیعی (گیلانی) و به پیشنهاد انجمن صنفی ویراستاران «روز ویراستار» نام گرفته است و امید است، با پیگیریهای فرهنگستان زبان و ادب فارسی و تأیید شورای انقلاب فرهنگی، این روز در تقویم رسمی کشور ثبت گردد.
این نشست با صحبت دربارۀ اهمیت تعیین روزی به نام «روز ویراستار» و تأثیر آن در بین اهالی این صنف و جامعۀ نشر آغاز شد. گلی امامی، رئیس هیئتمدیرۀ انجمن، گفت: ویرایش مقولهای است که بسیاری از مردم با مفهومش چندان آشنا نیستند. لازم بود روزی برای آن انتخاب و نامگذاری شود و چه بهتر که زادروز بزرگِ همۀ ویراستاران استاد احمد سمیعی (گیلانی) را برای آن انتخاب کنیم که این اسم و مفهومش آرامآرام در بین افراد و کتابخوانها جا بیفتد و همه بفهمند که ویراستار و ویرایش چیست. من به همۀ شما که از ویراستاران جوان هستید این روز را تبریک میگویم.
سیدعلی آلداوود، پژوهشگر و عضو افتخاری انجمن، گفت در ۱۳۳۲ و ۱۳۳۳، که بنگاه ترجمه افتتاح شد، دکتر احسان یارشاطر به اهمیت آن پی برد. بعد از آنکه مؤسسۀ فرانکلین تشکیل شد و ویرایش را بهصورت جدیتر و وسیعتری پیگرفت، افراد بیشتری برای این کار جذب شدند؛ افرادی مثل استاد سمیعی، نجف دریابندری و کریم امامی. ولی این کار در همان زمان هم عمومیت نداشت. بعد از انقلاب، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای ویرایش اجر مادی و معنوی در نظر گرفت و همین موجب ابتذال برای این رشته شد، چون برخی ناشران و اشخاص و نویسندگان که میخواستند فرزندان و نزدیکانشان از این امتیازها بهرهمند بشوند، اسم آنها را در صفحۀ حقوقی کتابها درج میکردند و این کار خطرناکی بود. به نظر من تشکیل انجمن ویراستاران این حسن را به همراه خواهد داشت که کمکم ویرایش بهصورت رشتهای جدی دربیاید و کسانی که میخواهند ویراستار بشوند در این انجمن پرورش بیابند. ناشران هم بفهمند که انجمنی وجود دارد و سعی کنند از ویراستارانی کمک بگیرند که در جای معتبر آموزش دیدهاند. تشکیل انجمن ویراستاران قدم مثبت و بزرگی است که این خدمت بزرگ را به جامعۀ فرهنگی نشان بدهد.
هرمز همایونپور، مترجم و عضو افتخاری انجمن ویراستاران، به مسئولیتهای ویراستاران اشاره کرد و دربارۀ حدوحدود ویرایش گفت خیلی از ویراستاران سلیقۀ خودشان را اعمال میکنند. چندی پیش یکی از نویسندگان به من زنگ زد و گفت ویراستار کتابی که ترجمه کردم معادلهایی از معادلهای برساخته را به جای معادلهای من گذاشته که باعث شده متن نامفهوم بشود و از این بابت معترض بود. یکی از تأکیدهای انجمن علاوه بر اقدام خوبش برای نامگذاری روز ویراستار باید این باشد که ویراستار سلیقۀ خود را بر متن تحمیل نکند و بین ویراستار و صاحباثر گفتوگو و تعامل صورت بگیرد. من از دور و نزدیک شاهد تلاشهای انجمن بودهام و خوشحالم که این انجمن پا گرفته است و امیدوارم روزبهروز سلطه و نفوذ و اعتبارش افزایش یابد.
مهشید نونهالی نیز روز ویراستار را به حاضران تبریک گفت و ادامه داد به نظرم انجمن باید برای امری مهم پیشقدم بشود و آن اینکه ناشران توجیه شوند باید با ویراستارانِ کارکشته کار کنند، چون بسیاری از کتابها که منتشر میشوند واقعاً ضعیفاند. برخی مترجمان میگویند ویراستار سبک من را به هم زده، درحالیکه مترجم سبک ندارد و سبک متعلق به نویسنده است. باید پرسید که چرا ناشران قبول میکنند کسانی که به الفبای یک زبان آشنایی ندارند، کتابهای مهمی را ترجمه کنند. مثلاً کتابی که نویسندهاش به خاطر زبانش بسیار معروف است و رمانش حاوی دریایی از واژگان و اصطلاحات و ترکیبات است، با دایرۀ واژگان بسیار محدود ترجمه میشود و گاهی اصطلاحاتش بهنادرستی ترجمه میشود و وقتی از مترجم پرسیده میشود در پاسخ میگوید مگر چه فرقی میکند که این واژه یا اصطلاح را اینطور ترجمه کرد. متأسفانه مترجمانی داریم که واقعاً زبان فارسی نمیدانند و جای تعجب است که یکماهه کتاب ترجمه میکنند درحالیکه خواندن همان کتاب حداقل یک ماه زمان میبرد. به نظرم باید ناشران جلو نشر اینهمه ترجمه را بگیرند.
نونهالی دربارۀ مشکلات رشتۀ مترجمی گفت که به نظرم باید روش تدریس دورههای مترجمی زبان در دانشگاهها تغییر کند چون این مشکل در قلم استادان دانشگاهها هم دیده میشود. چندی پیش کتابی به دستم رسید که باید آن را ویرایش میکردم و مترجم آن استاد سرشناسی بود، اما ترجمهاش با همین دایرۀ واژگان محدود انجام شده بود. استادان ترجمه آنقدر که کتاب به زبان اصلی و فرانسه خواندهاند به زبان فارسی کتاب نخواندهاند. خب چنین استادانی ترجمه را تدریس میکنند و دانشجویان هم همین روش را پی میگیرند.
مهدی قنواتی، عضو هیئتمدیرۀ انجمن، گفت ما در انجمن وقتی روز ویراستار را مطرح کردیم نظرمان این بود که این امر لازم است و حتی برای ثبت آن هم مراتب اداری را دنبال کردیم. از زمانی که به دنبال تأسیس انجمن بودیم و اساسنامۀ آن را بهدقت نوشتیم قصدمان فقط ارتقای سطح دانش و جایگاه ویراستاران بود و خوشحال میشویم دوستان مشاوره بدهند تا راههای بهتری را در آینده پیش بگیریم.
آزاد عندلیبی، که به نمایندگی از نشر نو در جلسه حضور داشت، گفت شنیدن اینکه یک روز به نام روز ویراستار تعیین شده خوشحالکننده است و طبیعتاً بازخورد بیرونی آن این است که جامعه این صنف و این گروه را بشناسد. چیزی هم هست که باید پیش از این مطلب به آن فکر کرد، اینکه ما باید در درون صنف خودمان ویراستار را به رسمیت بشناسیم. ویراستار باید خودش را تعریف کند و به رسمیت بشناسد. اگر انجمنی به نام ویراستاران تأسیس شده، پیش از هر جا و اول از همه باید مسئلهاش را با ناشران حل کند و خودش را به ناشران بشناساند و موقعیتش را در درون نشر تثبیت کند. خیلی خوب بود که در این پنج سال انجمن از ناشران دعوت میکرد و با آنها گفتوگو میکرد برای اینکه زمینهای به وجود بیاید که وقتی انجمن روز ویراستار و دستمزد و نرخنامهای را تعیین میکند ده ناشر از ناشران بزرگ فعالیت این انجمن را قبول کنند. در این صورت است که انجمن ثبات خواهد یافت.
مهناز مقدسی، دبیر انجمن، در پاسخ به برخی نکتههای مطرحشده در جلسه گفت انجمن صنفی ویراستاران در شرایطی شکل گرفت که پیش از آن چند تلاش نافرجام برای تأسیس انجمن در دهۀ هفتاد صورت گرفته بود و این انجمن نخستین انجمن در این حوزه است که تشکیل شده. با این حال، تمام تلاش هیئتمدیرۀ انجمن از همان ابتدا این بوده که به بدنۀ نشر نزدیک بشود. در همان سالهای نخست با ناشران و انجمنهای فرهنگی جلساتی گذاشتیم و در تمام نمایشگاههای کتاب حضوری فعال داشتیم و دهها نشست با ناشران گذاشتیم. حتی در مرکز نشر دانشگاهی جلسه و کلاس آموزشی گذاشتیم و در انتشارات مجد نشستی با حضور استاد پرهام و خانم امامی برگزار کردیم. ما در حد توانمان با ناشران ارتباط برقرار کردیم. در همین سال اخیر با 15 ناشر برای معرفی نرخنامۀ ویرایش و نظر گرفتن از آنها جلسه گذاشتیم. گزارش تمام دیدارها و فعالیتهایمان در فضاهای مجازی و وبگاه انجمن و خبرگزاریها درج شده است. ما بارها تلاش کردیم که با ناشران بزرگ هم جلسات گفتوگو بگذاریم اما متأسفانه نشر در ایران یکپارچه و متحد نیست و ناشران هر کدام جزیرهای مستقل از هماند. در جلساتی که با برخی ناشران داشتیم آنها از ویرایش و ویراستار دفاع میکردند و ویرایش را امری ضروری میدانستند، اما وقتی در عمل برای ویرایش کتابهایشان ویراستار خوب معرفی میکنیم میبینیم حاضر نیستند برای ویرایش خوب هزینه کنند و حتی مشتاق نیستند که کتابشان ویرایش خوبی بشود و ترجیح میدهند به جای ویرایش با نویسنده یا مترجم خوب همکاری کنند که متنشان نیاز به ویرایش نداشته باشد یا فقط ویرایش صوری بخواهد.
مهدی قنواتی در تأکید بر اینکه انجمن ارتباط مؤثری با بدنۀ نشر داشته گفت که اولین کارگاه آموزشی انجمن در دل یک نشر برگزار شد. نخستین دورۀ نگارش و ویرایش متون کودک و نوجوان نیز با انجمن فرهنگی ناشران کودک و نوجوان برگزار شد که آن انجمن با حدود بیست ناشر همکاری داشت. یکی از جلسات مهم ما هم در انتشارات فنی ایران برگزار شد. ما در اساسنامۀ انجمن بهنوعی چشماندازی تقریباً دهساله برای ارتباط با ناشران و تولیدکنندگان محتوا در نظر گرفتهایم.
مهدی قنواتی در بخش دیگری از گفتوگوها دربارۀ اهمیت زبان فارسی و زبان علم گفت مشکل کنونی زبان فارسی زبان علم است. اگر میخواهیم زبان فارسی زنده بماند چارهای نداریم جز اینکه برایش برنامهریزی زبانی داشته باشیم و این برنامهریزی در شاخههای مختلف باید انجام شود، از جمله دستورخط و واژهسازی. بهتر است این تعامل میان نشر و کارهایی که در فرهنگستان انجام میشود برقرار شود. در حال حاضر ادبیات ناقل زبان فارسی از امروز به پنجاه سال آینده نیست. آنچه ناقل زبان فارسی است زبان علم است. زبان علم است که دارد بین مردم ترویج پیدا میکند. آنچه بچهها در مدرسه یاد میگیرند زبان علم است و باید زبان علم را جدی بگیریم. قنواتی در مورد اهمیت رسمالخط گفت که واقعاً دستورخط دموکراسی برنمیدارد. ما باید به سمت یکدستی در رسمالخط برویم و دست از سلیقه و انتقاد و اختلافنظر برداریم.
پژمان موسوی در ادامۀ صحبتها و دربارۀ اهمیت فعالیت انجمنها گفت که من سالهاست عضو انجمن خبرنگاران هستم. دیگران فکر میکنند که انجمن هیچ کاری نمیکند و از دور آن را میبینند و نمیدانند که چه کارهایی در انجمن انجام میشود. قاعدتاً انجمنها فقط متکی به هیئتمدیره نیستند و به قوت و قدرت اعضایشان باید پویا بشوند. من شخصاً در مطبوعات و در دو مجلهای که در آن مشغولم با مشکلاتی روبهرو هستم. یکی از آنها این است که وقتی مشکلی دارم نمیدانم باید به کدام کتاب مراجعه کنم یا به تجویز کدام استاد عمل کنم، مثلاً یک ویراستار تأکید دارد که «ی» مستقل بنویسیم و یک ویراستار «ـۀ» را ترجیح میدهد. بهتر است در مورد رسمالخط و برخی نکات ویرایشی اقتداری باشد که این تشتت را از بین ببرد و مخاطب با انواع نوشتهها و تنوع رسمالخط مواجه نشود.
آل داوود در مورد کاربرد «ی» و «ـۀ» گفت که سالها پیش آقای سمیعی در فرهنگستان پیشنهاد داد که بهتر است «ی» مستقل بشود، اما بعدها نظر خودش را عوض کرد، ولی همچنان در آموزشوپرورش نظر سابق ایشان رعایت میشود.
آقای سرمستی، از همکاران کتابفروشی فرهنگان، دربارۀ نثر و ترجمۀ برخی کتابها از ناشران معتبر گفت و انتقاد کرد که متأسفانه بسیاری از ترجمههای منتشرشده خصوصاً آنها که از زبانهای غیرانگلیسی، مثل روسی و اسپانیایی، ترجمه شدهاند مقابله نمیشوند و وقتی دقت میکنیم میبینیم که در موارد متعددی مترجم اصطلاحات و واژگان را درست ترجمه نکرده و چیز دیگری تحویل مخاطب داده است و این امر برای کتابفروش که باید مخاطبانش را برای خرید کتاب خوب راهنمایی کند مشکل ایجاد میکند.
مقدسی در پاسخ به آقای سرمستی گفت یکی از پرسشهایی که در این زمینه مطرح است این است که آیا ناشران به اندازۀ کافی ویراستار دارند و آیا ناشر این اجازه را به ویراستار میدهد که بعد از ترجمۀ یک کتاب متن را سطربهسطر مقابله کند و ایرادهای احتمالی آن را بگیرد؟ اساساً آیا این کار صرفۀ اقتصادی برای ناشر دارد؟ پاسخ به این پرسشها را باید از نشر و ناشران درخواست کرد. آیا ویراستار خوب داریم؟ و آیا ناشران به دنبال ویراستار خوب هستند؟ اصولاً ناشران از ویراستار چه توقعی دارند و چه میزان کار از ویراستار میخواهند؟
نازنین خلیلیپور، عضو هیئتمدیرۀ انجمن، پس از تبریک روز ویراستار گفت که یکی از معضلات نشر کنونی نبود ویراستار در نشر است. متأسفانه در حال حاضر کسانی با عنوان سرویراستار یا سردبیر در نشر کار میکنند که ویراستاران زیردست آنان از ایشان باسوادترند. وقتی کار ویرایشیِ ویراستار، که طبق اصولی آن را ویرایش کرده، از طریق این افراد به صاحباثر داده میشود، چون علت تغییرات را نمیداند و دانش کافی ندارد نمیتواند از کار ویراستار دفاع کند و کار ویراستار ابتر میماند. متأسفانه در امر ویرایش و نشر سنجهای وجود ندارد. کسانی که در سطوح بالاتر قرار گرفتهاند و کسانی که تجربههای خوبی دارند و ویراستارانی که تجربۀ کافی ندارند با سنجۀ مشخصی ارزیابی نمیشوند. اساساً سنجهای برای ویرایش نیست و سنجهای برای اینکه متن را تا کجا باید ویرایش کرد وجود ندارد. نبودن سنجه مشکل مهمی است که به همهچیز آسیب میرساند و به تفاوت روش کار ویراستاران دامن میزند.
هومن عباسپور، نایبرئیس هیئتمدیرۀ انجمن، دربارۀ مشکلات موجود در کتابها گفت که دورۀ نقد شفاهی خیلی وقت است تمام شده و بهتر است در مورد ایرادهای کتابها به جای ابرازنظرهای شفاهی به نوشتن روی آورد و در این زمینه هم منصف بود و برای وجود چند ایراد در یک کتابِ هزارصفحهای آن را سرتاسر غلط خطاب نکرد. وقتی میگوییم این کتاب سرتاسر غلط است، یعنی این کتاب از کلمۀ اول تا آخر غلط است، درحالیکه اینطور نیست. عباسپور در توصیف توانایی و وظیفهشناسی ویراستاران گفت استاد سمیعی یک استثناست و کاری که در ویرایش میکند نیز استثناست و همین است که او را از دیگران متمایز میکند.
عباسپور در پایان یادی کرد از ویراستاران پیشکسوت استادان اسماعیل سعادت، ابوالحسن نجفی، نجف دریابندری، کریم امامی و از تلاشهایشان تقدیر کرد و برای استادان احمد سمیعی، حسن انوری، سیروس پرهام، منوچهر انور و دیگر بزرگانِ ویرایش آرزوی طول عمر و سلامتی کرد.
در ادامۀ این نشست، سخنرانان خاطرات خود را از پیشکسوتان ویرایش از جمله از استاد سمیعی بیان کردند و ویژگیهای علمی و اخلاقی ایشان را برشمردند. در پایان این نشست پیشنهادهایی برای ادامۀ این جلسات مطرح شد و اینکه چند کارگروه در انجمن تشکیل شود که جلساتی مرتب برای ویرایش متون مطبوعات و مجلات و گفتوگو با ناشران برگزار شود.
رادیو ویرایش افتتاح شد
همزمان با روز ویراستار، نخستین برنامۀ رادیو ویرایش در فضای مجازی منتشر شد. انجمن صنفی ویراستاران رادیو ویرایش را با هدف گفتوگو دربارۀ موضوعات مربوط به نگارش و ویرایش و شنیدن صحبتهای صاحبنظران نشر و ویرایش افتتاح کرد. بخش روابط عمومی انجمن صنفی ویراستاران بهزودی برنامههای این رادیو و زمان پخش آن را اطلاعرسانی خواهد کرد.
نخستین برنامۀ رادیو ویرایش را میتوانید در بسترهای اینستاگرام، ساوندکلود، کستباکس بشنوید.
پیوند ساوندکلود
پیوند کستباکس
سردبیر: مهناز مقدسی | نویسنده: اعظم رمضانی | گوینده: لیدا شجاعی
با سپاس از لیلا اثناعشری | سعیده سلطانی| علیرضا نیکزاد
| تهیه و تدوین: کارگروه روابط عمومی انجمن صنفی ویراستاران
سومین هیئتمدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران انتخاب شد
صبح پنجشنبه ۶ بهمن، سومین مجمع عمومی عادی و فوقالعادۀ انجمن صنفی ویراستاران با حضور ۸۶ تن از اعضای انجمن برگزار شد. این نشست با حضور آقای کلاته، نمایندۀ وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی سالن آمفیتئاتر سرای محلۀ ساعی تشکیل شد و مسئولیت هیئترئیسه به عهدۀ مهشید نونهالی، مجید رهبانی، فتحالله فروغی، احسان موسوی خلخالی، سعید احمدی و آیدا قویدل قرار گرفت. در این جلسه، با اکثریت آرا هیئتمدیره اصلی و علیالبدل و بازرس اصلی و علیالبدل به ترتیب زیر انتخاب شدند:
اعضای اصلی هیئتمدیره: گلی امامی، مهناز مقدسی، هومن عباسپور، مهدی قنواتی، اصغر مهرپرور؛
اعضای علیالبدل هیئتمدیره: نازنین خلیلیپور، محمدحسین ساکت؛
بازرس اصلی: لیلا اثناعشری، بازرس علیالبدل: پیام شمسالدینی.
مدت تصدی هیئتمدیره سه سال و تا بهمن ۱۴۰۴ و مدت تصدی بازرس یک سال است.
در بخش پایانی این نشست مراسم کوتاهی به مناسبت روز ویراستار برگزار شد. روز ویراستار ۱۱ بهمن و مصادف با سالروز تولد استاد سمیعی تعیین شده است. در این نشست ضمن قدردانی از ویراستاران پیشکسوت و ویراستاران پرتلاش کنونی در نشر کاغذی و الکترونیک، فیلم کوتاهی از گفتههای چند تن از ویراستاران و مترجمان پیشکسوت پخش شد.
انجمن برای روز ویراستار چند برنامه دارد که یکی از آنها انتشار ویژهنامهای به قلم اعضا و اهالی فرهنگ است که بهصورت الکترونیک منتشر میشود، کار دیگر اهدای کتاب به سه مدرسۀ راهنمایی و دبیرستان و هنرستان در شهر سرباز است که کتابهای اهدایی به انجمن رسیده و قرار است شنبه بستهبندی و روز یکشنبه ارسال شود تا در روز ویراستار به دست عزیزانمان در شهر سرباز برسد.
ویرایش ترجمه؛ چالشها و آسیبها
ترجمه از دیرباز با فرهنگ ایرانی عجین بوده و زبان فارسی نیز از راه ترجمه بالیده است. اگر از بحث و نگاه تاریخی درگذریم، که خود گواه این است که فرهنگ ایرانی و زبان فارسی تحت تأثیر ترجمه است، کافی است بدانیم که حدود نیمی، کمی کمتر یا بیشتر، از تولید نشر امروز ایران از راه ترجمه است، ترجمههایی که از نقطۀ آغاز تا مقصد نهایی، که به دست مخاطب برسد، از پیچوخم، چاله و دستانداز، باد و تگرگ و طوفان میگذرد. اما این پیچوخم و چاله و دستانداز و باد و تگرگ و طوفان چیست؟ اینکه مترجم و ناشر و ویراستار چگونه ممکن است در این راه سر به سلامت ببرند ـ یا نبرند!ـ موضوعی است که در این نشست دربارۀ آن گفتوگو شده است تا بدانیم که صحت و اعتبار ترجمه را چگونه باید سنجید.
انجمن صنفی ویراستاران، از آغازین روز، بنیاد آموزش را در اولویتِ فعالیتهای خود قرار داده و در عمل و نظر برنامههای بسیاری را اجرا کرده است. در دورۀ همهگیری اخیر، انجمن صنفی ویراستاران بر آن شده نشستهای هدفمندی را در موضوع «ضرورت آموزش ویرایش» در فضای مجازی ترتیب دهد تا با واکاوی موضوع آموزش محملی را برای بیان نظرهای مختلف فراهم کند. خوشبختانه ویرایش در نشر امروز تاحدود بسیاری مدنظر قرار گرفته و همین موضوع تربیت و آموزش ویراستاران را تقویت کرده است و مراکز و مؤسسات و حتی افرادی به صورت منفرد به آموزش ویرایش پرداختهاند. اما انجمن با این هدف به این موضوع پرداخته که دریابد از آغازین دورههای ویرایش که به همت زندهیاد کریم امامی و جمعی از بهترین ویراستاران در مرکز نشر، به صورت دورههای دوساله، شکل گرفت تا امروز که دورهها بلند و کوتاه و حتی در حد پنج تا ده جلسه برای آن اختصاص در نظر میگیرند، چه رویکردی به ویرایش و ویراستار دارند. آغاز این سلسله نشستها با نشست «ضرورت آموزش ویرایش» در هفتۀ کتاب در خانۀ کتاب و ادبیات ایران بود و پس از آن نشستِ ضرورت آشنایی با نمایه و ضبط اعلام در اینستاگرام برگزار شد. نشست سوم، ویرایش ترجمه؛ چالشها و آسیبها، نیز در 27 آذر 1400 بهصورت برخط برگزار شد که فایل تصویری آن تا 1400/10/30 در پیوند زیر قابلمشاهده است.
کتابهای مفید و لازم برای ویراستاران
- نگارش و ویرایش، احمد سمیعی (گیلانی)، انتشارات سمت، چاپ اول، 1387. (بارها تجدید چاپ شده است.)
- آشنایی با ویراستاری و نشر، عبدالحسین آذرنگ، انتشارات سمت، چاپ اول، 1393.
- غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ پانزدهم، 1389. (بارها تجدید چاپ شده است.)
- غلط ننویسیم از چاپ اول تا ویراست دوم، امید طبیبزاده، کتاب بهار، چاپ اول، 1396.
- فرهنگ املایی فارسی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی (در وبگاه فرهنگستان قابل بارگیری است).
- دستور خط فارسی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی (در وبگاه فرهنگستان قابل بارگیری است).
- ویرگولگذاری و مبانی نظری آن، رحمان افشاری، انتشارات مهراندیش، چاپ دوم، 1395.
- فارسی شکسته: دستورخط و فرهنگ املایی، امید طبیبزاده، انتشارات کتاب بهار، چاپ اول، 1398.
- چند گفتار و نوشتار در نشر و ویرایش، عبدالحسین آذرنگ، انتشارات ققنوس، چاپ اول، 1381.
- دستنامۀ ویرایش، بهروز صفرزاده، کتاب سده، چاپ سوم، 1396.
- هنر ویرایش: گفتوگو با رابرت گاتلیب، ترجمۀ مژده دقیقی و احمد کساییپور، نشر کارنامه، چاپ اول، 1375.
- نوشتههای اداری، فرزانه طاهری، انتشارات قصیدهسرا، چاپ دوم، 1395.
- آیین سخنوری، محمدعلی فروغی، انتشارات زوار، 1399.
- تاریخ و تحول نشر، عبدالحسین آذرنگ، خانۀ کتاب ایران، چاپ اول، 1395.
- نکتههای ویرایش، علی صلحجو، تهران، نشر مرکز، 1386.
- ویرایش: گفتوگو با ویراستاران (جلد 1)، محمدهاشم اکبریانی، خانۀ کتاب ایران، چاپ اول، 1398.
- در قلمرو نشر: ویرایش و دانشنامهنگاری، عبدالحسین آذرنگ، انتشارات ققنوس، چاپ اول، 1382.
- تاریخ شفاهی نشر ایران، عبدالحسین آذرنگ، طوبی ساطعی و علی دهباشی، انتشارات ققنوس، چاپ دوم، 1393.
- نشر مطلوب، عبدالحسین آذرنگ، خانۀ کتاب، 1396.
- تاریخ ترجمه در ایران: از دوران باستان تا پایان عصر قاجار، عبدالحسین آذرنگ، انتشارات ققنوس، چاپ اول، 1394.
- شیوهنامۀ ضبط اعلام، ماندانا صدیق بهزادی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1381.
- شیوهنامۀ ضبط اعلام انگلیسی، ماندانا صدیق بهزادی، ناشران: سازمان اسناد ملی ایران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ اول، 1375.
- از فرانکلین تا لالهزار؛ زندگینامۀ همایون صنعتیزاده، سیروس علینژاد، انتشارات ققنوس، چاپ اول، 1395.
- از پست و بلند ترجمه (دوجلدی)، کریم امامی، نشر نیلوفر، 1390.
- ویرایش از زبان ویراستاران، نوشتۀ گروهی از نویسندگان امریکایی، ترجمۀ گروه مترجمان، ویراستار: مژده دقیقی، تهران: کتاب مهناز، چاپ دوم، 1395.
- دربارۀ ویرایش: برگزیدۀ مقالات نشر دانش (1)، زیر نظرِ نصرالله پورجوادی، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ سوم، 1375.
- واژهسازی در زبان فارسی: یک انگارۀ نظری، حسین سامعی، کتاب بهار، چاپ اول، 1395.
- زبان زنده، منوچهر انور، نشر کارنامه، چاپ اول، 1399.
- بازاندیشی زبان فارسی، داریوش آشوری، نشر مرکز، چاپ اول، 1372.
- آواشناسی زبان فارسی: آواها و ساخت آوایی هجا، یدالله ثمره، مرکز نشر دانشگاهی، 1378.
- ترکیب در زبان فارسی: بررسی ساختاری واژههای مرکب، علاءالدین طباطبایی، کتاب بهار، چاپ اول، 1395.
- ویژگیهای نحوی زبان فارسی در نثر قرن پنجم و ششم هجری، مهیندخت صدیقیان زیر نظر پرویز ناتل خانلری، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، چاپ اول، 1384.
- تاریخ زبانهای ایرانی، حسن رضایی باغبیدی، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، 1388.
- واژگان ادبیات و گفتمان ادبی، مهران مهاجر و محمد نبوی، تهران: آگه، 1381.
- فرهنگ فارسی (شامل بیش از یکصدهزار واژه و اعلام)، غلامحسین صدری افشار، فرهنگ معاصر، ویراست دوم 1396.
- فرهنگ فارسی گفتاری، بهروز صفرزاده، تهران: کتاب بهار، چاپ اول، 1395.
- فرهنگ موضوعی فارسی، بهروز صفرزاده، تهران: نشرنو، چاپ اول، 1396.
- فرهنگ توصیفی دستور تاریخی، احسان چنگیزی، انتشارات علمی، چاپ اول، 1395.
- فرهنگ طیفی، جمشید فراروی، نشر کتاب هرمس، چاپ اول، 1378.
- فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی، محمد حسندوست، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 5 جلد، چاپ اول، 1399.
- فرهنگ ریشهشناسی فارسی، ترجمۀ جلال خالقی مطلق، تهران: مهرافروز، چاپ اول، 1399.
- فرهنگ توصیفی دستور زبان فارسی، علاءالدین طباطبایی، فرهنگ معاصر، چاپ اول، 1395.
- فرهنگ تلفظ نامهای خاص، فریبرز مجیدی، انتشارات فرهنگ معاصر، 1397.
- فرهنگ بزرگ سخن، حسن انوری، تهران: سخن (فقط 8 جلدی).
*مجموعۀ فرهنگهای سخن زیر نظر حسن انوری برای ویراستاران مفید خواهد بود.
- حقوق نشر، سید عباس حسینی نیک، انتشارات مجد، چاپ سوم، 1397.
- شیوهنامۀ ایران: راهنمای استناد به منابع اطلاعات فارسی و انگلیسی، پدیدآور: گروه نویسندگان، نشر چاپار و پژوهشگاه علم و فنّاوری، 1395 (بهصورت پیدیاف قابل دانلود نیز هست).
مقبولیت زبانی در ترجمه در قیاس با صحّت، خوانشپذیری و بَسَندگی
مقبولیت زبانی در ترجمه در قیاس با صحّت، خوانشپذیری و بَسَندگی
حسن هاشمی میناباد | منتشرشده در: جهان کتاب، سال بیست و پنجم، شمارۀ 7ـ8، مهر ـ آبان 1399
| تقدیم به آقای محمدرضا جعفری که ویرایشهایشان مظهر حد عالی مقبولیت زبانی در ترجمه است |
صحّت[1]، خوانشپذیری[2]، مقبولیت[3]، و بسندگی[4] از جمله معیارهای ارزیابی و نقد ترجمه است. اولین ملاک سادهترین آنها نیز هست، اما تعاریف گوناگونی از بسندگی و مقبولیت شده و حتی در مواردی این دو برای توصیف مفهوم واحدی بهکار رفتهاند. خوانشپذیری مقولهای است که در هر سه مورد دیگر دخیل است.
صحّت در ترجمه ناظر است بر انتقال درست و دقیق آنچه نویسنده بیان کرده و بهبیاندیگر حفظ محتوای اطلاعاتی متن به زبان طبیعی. در اینجا چیزی به متن افزوده و چیزی از متن کاسته نمیشود، مفهوم و پیامْ تحریف نمیشود و معادل درست اصطلاحات تخصصی و حرفهای و صنفی و… انتقال مییابد. صحت با میزان مطابقت محتوای متن مقصد با متن اصلی ارتباط دارد بهطوریکه مخاطب زبان مقصدْ پیام را بدون مشکلی درک میکند.
در نقدهای ترجمه در مطبوعات عموماً در پی ارزیابی صحت اطلاعات هستند. منتقدان با مقایسه و مقابلۀ ترجمه با متن اصلی، افزایشها و کاهشها و موارد تحریف پیام را کشف میکنند. همانطور که اشاره شد پیام به زبان طبیعی انتقال داده میشود، اما ممکن است میزان صحت و مطابقت اطلاعاتی ترجمه با متن اصلی متفاوت باشد.
بسندگی یا کفایت ترجمه بیشتر به جنبههای مربوط به فرایند ترجمه مربوط میشود و ناظر است بر درجۀ مطابقت متن ترجمهشده با شرایطی که در دستور کار یا سفارش ترجمه[5] قید شده و نیز مطابقت متن مقصد با هدفی که در متن اصلی به آن دلیل نوشته شده. ترجمهای بسنده است که به متن مبدأ و روابط متنی و هنجارهای آن وفادار مانده باشد. مترجم طبق هنجار آغازینی که برای خودش وضع میکند به سمتوسویی میل میکند. اگر این جهتگیری در راستای فرهنگ مبدأ باشد، به «ترجمۀ بسنده» میرسد، و اگر در راستای فرهنگ مقصد باشد، به «ترجمۀ مقبول» دست مییابد. بنابراین، بسندگی و مقبولیت درواقع دو قطب هنجار آغازین ترجمه هستند.
بسندگی گونهای از تناظر در ترجمه است که هدف آن بازتاب دادن هنجارهای زبانی و فرهنگی متن مبدأ است. متن اصلی در قالبی ریخته میشود و بهگونهای بازتاب مییابد که با هدف تعیینشده در مأموریت ترجمه تطابق داشته باشد. در ترجمۀ تیتر اخبار و روزنامهها و آگهیها معمولاً تعارض و تنشی پیش میآید بین صحت و بسندگی از یک سو و مقبولیت از سوی دیگر و در نتیجه گاهی ترجمه به معنای عامّ آن کارساز نیست و باید به بازآفرینی روی آورد.
برخی از نوشتهها آسانخوان و آسانفهم هستند و خواننده بهراحتی و با سرعت مناسبی آنها را میخواند و درک میکند، بی آنکه نیازی به دوبارهخوانی و چندبارهخوانی داشته باشد و تحلیل پیام مستلزم تلاش ذهنی قابل ملاحظه باشد. چنین متنی از ویژگی خوانشپذیری برخوردار است. خوانشپذیری عبارت است از اینکه نوشتهای چقدر راحت و آسان خوانده و درک میشود. خواننده چنین متنی را یک بار به سهولت میخواند و میفهمد و پیش میرود (هاشمی میناباد 1396: 2 ـ 151).
خوانشپذیری و درجۀ سهولت ترجمه به عوامل گوناگونی بستگی دارد که برخی از آنها عبارتند از:
ــ طول متوسط جملهها و ساختار آنها؛
ــ تعداد عبارتها و جملهوارهها و بندهای وابسته در جملۀ مرکب و مفصل؛
ــ پیچیدگی دستوری عبارتها و جملهوارهها و جملهها؛
ــ عبارتهای معترضه و توضیحی زیاد؛
ــ حذف به قرینه یا بیقرینه؛
ــ سنگین بودن بار اطلاعاتی جمله؛
ــ استفاده از واژهها و عبارتها و جملههای چندمعنا و چندپهلو، بی آنکه بافت کلی به ابهامزدایی کمک کند؛
ــ کاربرد نشانههای سجاوندی فراوان یا کاربرد نادرست این نشانهها.
در مقایسه با متون تألیفی، خوانشپذیری در ترجمه اهمیت مضاعفی دارد و مترجم سعی میکند اثر خود را بهگونهای عرضه کند که راحت و روان و سلیس و شیوا خوانده شود و درک آن مستلزم بازگشتهای مکرر به عقب نباشد. برای رسیدن به این هدف باید از شیوۀ بیان و ساختارهایی که موانع و دستاندازهایی سر راه خواننده ایجاد میکنند، دوری کرد. (همان)
اما خواننده و منتقد میخواهد این را هم بداند که آیا در ترجمهای که در دست دارد، هنجارهای زبان مقصد رعایت شده، زبان طبیعی مقصد به کار برده شده، ترجمه تناسبی با زبان و فرهنگ مقصد دارد و با آن سازگار شده یا نه. در نتیجه مقبولیت یا پذیرفتگی ترجمه مطرح میشود.
مقبولیت زبانی در ترجمه یعنی وفادار بودن متن مقصد به هنجارها و سنتهای تولید متن در زبان مقصد. مترجم انتظارات زبانی خواننده را در نظر میگیرد، اما هدف ترجمه را فراموش نمیکند. مقبولیت درواقع نتیجۀ تصمیم اولیۀ مترجم (هنجارآغازین) در مورد رعایت هنجارهای فرهنگ مقصد است. ترجمهای مقبول است که تابع هنجارهای زبانی و ادبی فرهنگ مقصد و نظام چندگانۀ ادبی[6] مقصد یا بخشی از این نظام باشد. وفاداری به هنجارهای زبان مقصد به ترجمۀ مقبول میانجامد. بنابراین، پیشفرضهای فرهنگی جامعهای که در ترجمه در چهارچوب آن صورت میگیرد به میزان زیادی مقبولیت آن را تعیین میکند.
مقبولیت در ترجمۀ ادبی و نسبت آن با روش کار مترجم بستگی دارد به تلقی او از زبان بهطورکلی، رابطه و مناسبات بین زبان مبدأ و مقصد، تفاوتهای فرهنگی، معیارهای مسلط زیباییشناختی در فرهنگ و زبان مقصد، ساختار قدرت ادبی جامعه، و بوطیقای حاکم بر فرهنگ مقصد.
از نظر آندره لُفِوِر، ترجمهپژوه و ادیب فرانسوی، بوطیقا از دو مؤلفه تشکیل شده: 1) مجموعهای از صنایع ادبی، سبکها و گونههای ادبی، مضامین، شخصیتها و موقعیتهای کهنالگویی، و نمادها؛ و 2) دیدگاه رایج در یک دورۀ تاریخی و در یک جامعۀ خاص دربارۀ نقشی که ادبیات در کلیت نظام اجتماعی دارد یا باید داشته باشد.
ترجمۀ مقبولْ متنی است که انتظارات مخاطب مورد نظر را از لحاظ انسجام واژگانی و معنایی و دیگر معیارهای متنیت در زبان مقصد برآورده میسازد؛ صاحب اصالت متنی مورد نظر در زبان و فرهنگ مقصد است؛ با هنجارهای زبانی فرهنگ مقصد تناسب تامّ و تمام دارد؛ در عین معنادار و اطلاعرسان بودن، اصالت زبانی مقصد را در خود دارد؛ قصد و نیت ارتباطی نویسنده را با شفافیت منعکس میسازد، بهگونهای است که انگار در زبان مقصد بهصورت متنی بومی نوشته شده و سبک و سیاق بومی دارد؛ و درنهایت سلیس و روان و خوشخوان است. بدین ترتیب ترجمۀ مقبول از صفت خوانشپذیری به کمال برخوردار است، اما هر ترجمۀ خوانشپذیری را نمیتوان ترجمۀ مقبولی دانست.
مفهوم مقبولیت را بهویژه در مقایسۀ دو یا چند ترجمه از یک اثر میتوان به کار برد، مخصوصاً در اوضاع کنونی که ترجمههای مکرر فراوانتر شدهاند، تا بتوان بهترین ترجمه را برگزید. چهبسا یکی از چنین ترجمههایی از معیارهای صحت و خوانشپذیری برخوردار باشد و ایرادی بر آن متصور نباشد، اما نتوان صفت مقبولیت را در مورد آن به کار برد.
حال، نمونههایی از مترجمان خوب میآورم تا مفهوم مقبولیت زبانی در ترجمه سنجیده شود. نمونههای اول (حکمت، بهروزی) ترجمههایی خوب و خوانشپذیر و عمدتاً صحیح هستند؛ نمونههای دوم (کامشاد، کوثری) هم صحیحاند و هم خوانشپذیر و هم از مقبولیت زبانی برخوردارند.
هردو نمونهای که برای مقایسۀ مقبولیت ترجمه آورده میشود، باید معیارهای صحّت و خوانشپذیری را برآورده سازند. بنابراین، انتخاب نمونهها برای من سخت بود و وقتگیر. نمونههای خوبی پیدا کردم اما مجبور شدم آنها را به دلایل مختلف کنار بگذارم. گاهی هم به یکی از دو منبع مناسب کارم دسترسی نداشتم.
اخیراً حس یک پایان (ترجمۀ The Sense of an Ending) از جولین بارنْز به ترجمۀ محمد حکمت، مترجم افغانستانی، را دیدم. پیشازاین، بخشی از آغاز این رمان به ترجمۀ حسن کامشاد با عنوان درک یک پایان (نشر نو، 1398) را با اصل انگلیسیاش مقابله کرده بودم. این دو ترجمه را هم از سر کنجکاوی با هم مقایسه کردم. محمد حکمت خوب ترجمه کرده و نثرش با فارسی رایج در ایران تفاوت بارزی ندارد بهجز موارد نادر واژگانی، مثلاً plughole را اولی «سوراخ راهآب» نوشته و دومی «سوراخ کاسۀ دستشویی». بههرحال، این نثر حداقل برای نگارنده فرقی با نثر فارسی ایران ندارد.
1 ـ 1 حس یک پایان، محمد حکمت (1394: 8 ـ 17):
«بدون ترتیب خاصی به یاد میآورم:
ــ مچ دستی که برق میزند؛
ــ بخاری که از ظرفشویی خیس بلند میشود وقتی خندهکنان ماهیتابهای داغ تویش انداخته میشود؛
ــ لختههای […][7] که در سوراخ راهآب چرخ میخورند پیش از اینکه از بالا تا پایین خانهای بلند را طی کنند؛
ــ رودخانهای که ناباورانه سربالا میرود[8]، موجهایش و خروششان با نیم دوجین چراغقوۀ تعقیبکننده روشن شدهاند؛
ــ رودی دیگر، پهن و خاکستری، که جهت جریانش توسط باد تندی که سطحش را مواج میکند، پنهان شده است؛
ــ آب توی وان حمام که مدتهاست پشت دری بسته سرد شده است.
این آخری چیزی نیست که واقعاً دیده باشم، ولی آنچه در نهایت به یاد میآوری، همیشه عین همان چیزی است که خود شاهدش بودهای.
ما در زمان زندگی میکنیم ــ زمان نگهمان میدارد و حالتمان میدهد ــ ولی هرگز احساس نکردهام که آن را خوب میفهمم. و منظورم نظریههای علمی نیست که زمان خم میشود و به عقب برمیگردد یا ممکن است در جایی دیگر به صورت موازی وجود داشته باشد. نه، منظورم زمان معمولی و روزمره است که ساعتهای دیواری و مچی خاطرجمعمان میکنند که با نظم و ترتیب میگذرد.»
2 ـ 1 درک یک پایان، حسن کامشاد (1398: 4 ـ 3):
«بیهیچ ترتیب خاصی به یاد میآورم:
ــ نرمۀ براق مچ دست را؛
ــ تابۀ داغی را که همراه با خنده توی ظرفشویی خیس پرت میشود و بخار آبی را که از آن برمیخیزد؛
ــ قطرههایی را که توی سوراخ کاسۀ دستشویی چرخ میخورَد و سپس تمامی طول یک ساختمان بلند را طی میکند؛
ــ رودی را که به شکل غریبی رو به بالادست میرود و نور پنج شش چراغقوه بر موجها و شکستهموجهایش میتابد؛
ــ رود دیگری را، پهن و خاکستریرنگ، که باد شدید سطح آن را برمیآشوبد و جهت جریانش را طور دیگری نشان میدهد؛
ــ آب توی وان را که پشت درِ بسته مدتیست سرد شده.
این آخری را به چشم ندیدم، ولی آنچه در حافظه میماند همیشه آن چیزی نیست که شاهدش بودیم.
ما در زمان بهسر میبریم ــ زمان ما را در خود میگیرد و شکل میدهد ــ اما هیچگاه احساس نکردهام که زمان را چندان خوب نمیفهمم. و مقصودم نظریههای مربوط به پیچش و بازگشت زمان، یا امکان وجود آن به شکلهای موازی در جای دیگر نیست. نه، منظورم زمان عادی است، زمان روزمره، که به شهادت ساعت دیواری و ساعت مچی ما، منظم میگذرد.»
لازم نیست در این مرحله دو ترجمۀ درک یک پایان را از لحاظ صحت یا بسندگی با هم مقایسه کنید بلکه آنها را در درجۀ اول به لحاظ مقبولیت و در درجۀ دوم از نظر خوانشپذیری در تقابل با هم قرار بدهید. ترجمۀ محمد حکمت مشکل خاصی از دیدگاه خوانشپذیری ندارد، اما مسئله در این است که از مقبولیت برگردان کامشاد برخوردار نیست.
چهبسا با این مقایسۀ من موافق نباشید و استدلال کنید که موارد مقایسه یکی متعلق به فارسی ایران است و دیگری فارسی افغانستان. اشاره شد که در نثر حکمت تفاوت بارزی با نثر رایج در ایران ندیدم. حال نمونهای میآورم از ترجمۀ سالومۀ اسکار وایلد به دست سیروس بهروزی (1342) و عبدالله کوثری (1385).
1 ـ 2 سالومه، سیروس بهروزی (1342: 4 ـ 43):
«یحیی من شیفتۀ جسم توام. بدنت به سپیدی سوسن است، سوسن کشتزارانی که دروگر را بدان گذر نباشد. بدنت به سپیدی برف کوهسارانست، به سپیدی برفی که از فراز کهسار یهودا به درهها سرازیر گردد. گلهای گلزار ملکۀ عربستان، همانند بدن تو سپید نیست، گلهای گلزار عطربیز ملکۀ عربستان، و گامهای سپیده در آن دم که پای بر برگها مینهد؛ و قرص ماه، در آن زمان که بر سینۀ دریا آرمیده است، هیچیک و هیچچیز دیگر در این جهان به سپیدی بدن تو نیست، بگذار تا بدان دست بکشم.»
2 ـ 2 سالومه، عبدالله کوثری (1385: 34):
«یحیی، من بر تو عاشقم. تن تو سپید چون سوسنهای کشتزاری است که دروگران هرگزش درو نکردهاند. تن تو سپید چون برفیست خفته بر کوهساران، چون برفی که بر کوههای یهودیه خفته است و به درهها سرازیر میشود. گلهای باغ ملکۀ عربستان چندان سپید نیست که تن تو. نه گلهای باغ ملکۀ عربستان و نه پاهای سپیدهدم آنگاه که بر برگها فرود میآید و نه سینۀ ماه آنگاه که بر سینۀ دریا میخسبد… در این عالم هیچچیز به سپیدی تن تو نیست. بگذار تا دست بر پیکرت بسایم.»
1 ـ 3 سالومه، سیروس بهروزی (1342: 69):
«سالومه، سالومه، برقص. از تو خواهانم که بهرم رقص کنی. من به غم اندرم. امشب اندوهگینم. چون بدینجا آمدم در خون لغزیدم که نشانهای بیشگونست. و یقین دارم که در قصر صدای ضربان بالهایی شنفتم، ضربان بالهایی غولآسا. چرائیش [چراییاش] را نتوانم گفت. امشب اندوهگینم. پس برقص برای من، برقص برای من، سالومه، تمنا دارم از تو. اگر بهر من رقص کنی، توانی خواست خود را بگویی تا من برآورم. هم اگر نیم کشورم باشد.»
2 ـ 3 سالومه، عبدالله کوثری (1385: 7 ـ 66)
«سالومه، سالومه، از برای من برقص. تمنا میکنم که برای من برقصی. امشب غمگینام من. آری امشب اندوه گریبانم گرفته. به اینجا که میآمدم بر خون لغزیدم و این نشانۀ شومی است و یقین دارم که بانگ بر هم خوردن بالهایی را شنیدم، بر هم خوردن بالهایی کلان. از اینها هیچ درنمییابم… امشب غمگینام. پس، از برای من برقص. برقص از برای من، سالومه. از تو تمنا میکنم. اگر از بهر من برقصی، رخصت داری که هرچه میخواهی از من طلب کنی، و من به تو خواهمش داد، حتی اگر نیمی از پادشاهی من باشد.»
الحقوالانصاف، ترجمۀ بهروزی برگردان خوبی است و نثر ادبی پختهای دارد. اگر آن را بهتنهایی و بدون مقایسه با ترجمۀ کوثری بخوانیم، عیب و ایراد عمدهای در آن نمیبینیم و از خواندنش لذت میبریم. اما وقتی معیار مقبولیت زبانی را وارد میکنیم، بهروزی در مقابل کوثری شکست میخورد. نثر فخیم و جاندار ادبی کهن کوثری کاملاً مشهود است و موسیقی کلام در سرتاسر متن به ترنّم درآمده.
سالها پیش که با مفاهیم جدید ترجمهپژوهی آشنا نبودم و خودِ ترجمهپژوهی هم اینچنین شکوفا نشده بود، مسئلهای را در ترجمۀ ادبی مطرح کردم به اسم «ملاحت» (1379: 310). ظاهراً عطار نیشابوری است که میگوید: «فصاحت میفروشی بیملاحت/ ملاحت باید اول، پس فصاحت.»
ترجمۀ ادبی، و نیز هر اثر ادبی و هنری، باید چاشنی و طعمی داشته باشد. این ملاحت و دلنشینی و لطف کلام، هم باید در کلیت اثر باشد و هم در اجزای آن؛ هم در ساخت جمله باشد و هم در انتخاب واژگان، بهویژه در جاهایی که این ملاحت در متن اصلی به نحوی ظریف متبلور شده باشد. ترجمههای بسیار درست و دقیق زیادی داریم که فاقد این نمک و گیرایی هستند.
اما چگونه میتوان به مقبولیت در ترجمه دست یافت؟ این کار مستلزم ممارست و ورزیدگی در زبان مقصد است و مقداری هم ذوق و قریحه لازم است و نیز طبع روان. گذشته از اینها پشتکار میخواهد و تلاشهای فراوانی برای قوام آوردن ترجمه (نک. هاشمی میناباد، 1398: 9 ـ 57). بههرتقدیر، مقبولیت و خوانشپذیری بهراحتی به دست نمیآید. همنوا با قاضی احمد غفاری ــ «که تذکرهنویسان از حدّت ذهن و سلیقۀ انشاء او یاد کردهاند» (شریفی، 1396) ــ میگوییم:
«چهل سال عمرم به خط شد تلف/ سرِ زلف خط ناید آسان به کف.»
کتابنامه
بهروزی، سیروس (1342) سالومه، نوشتۀ اسکار وایلد، تهران: کتابهای جیبی.
حکمت، محمد (1394) حس یک پایان، نوشتۀ جولین بارنز، کابل: نشر زریاب.
شریفی، محمد (1396) فرهنگ ادبیات فارسی، ویراستار محمدرضا جعفری. تهران: نشر نو.
فرحزاد، فرزانه (1394) فرهنگ جامع مطالعات ترجمه، تهران: علمی.
کامشاد، حسن (1398) درک یک پایان، نوشتۀ جولین بارنز، تهران: نشر نو.
کوثری، عبدالله (1385) سالومه، نوشتۀ اسکار وایلد، تهران: هرمس.
هاشمی میناباد، حسن (1379) «معیارهای نقد و بررسی ترجمۀ آثار داستانی»، مجموعه مقالات نخستین همایش ترجمۀ ادبی در ایران، مشهد: نشر بنفشه.
ــــــــــــ (1396) گفتارهای نظری و تجربی در ترجمه، تهران: کتاب بهار.
ــــــــــــ (1398) «تجربهای در قوام آوردن ترجمه و زیباسازی زبان ترجمه»، جهان کتاب، س 24، ش 3 ـ 5، ص 9 ـ 57.
Aresta, Ria, et al. (2018) “The Influence of Translation Techniques on the Accuracy and Acceptability of Translated Utterances that Flout the Maxim of Quality”, Humaniora, Vol. 30, No. 2, p. 176–191.
Munday, Jeremy (2012) Introducing Translation Studies, Theories and Applications, Abingdon/New York: Routledge,
Nae, Niculina (2004) “Markedness, Relevance and Acceptability in Translation”, Forum of International Development Studies, Vol. 26, No. 3, p. 103-14.
Savitri, Yola (2018) an Analysis of Students’ Translation Quality (Accuracy, Readability and Acceptability), An MA Dissertation, University of Lampung.
Williams, Malcolm (2004) Translation quality assessment: an argumentation-centered approach, Ottawa: University of Ottawa Press.
[1]. accuracy
[2]. readability
[3]. acceptability
[4]. adequacy
[5] Translation brief
[6]. ادبیات در هر جامعه و فرهنگ خاص عبارت است از مجموعهای از نظامهای ادبی شامل ادبیات رسمی و غیررسمی (مانند ادبیات کودک، ادبیات عامه، داستانهای پرسوزوگداز از نوع آثار فهیمه رحیمی و ر. اعتمادی و ادبیات ترجمهشده/ مترجَم). ادبیات بهطور عام و ادبیات ترجمهای بهطور خاص درون چهارچوب بزرگتر اجتماعی و تاریخی فرهنگ خاصی تحول مییابند. نظامهای مختلف ادبی، از جمله ادبیات ترجمهشده، نظام چندگانهای را تشکیل میدهند که مجموعهای هستند دارای ارتباط متقابل و ساختار سلسلهمراتبی. ادبیات ترجمهای با انواع دیگر ادبی تعامل دارد و روش ترجمۀ متون از این تعامل تأثیر میپذیرد. نظریۀ نظامهای چندگانه را اِوِن زُهر مطرح کرد.
[7]. در اینجا کلمهای را بهناچار ممیزی کردم! این اتفاق در ترجمۀ کامشاد هم صورت گرفته، البته نه به دست من.
[8]. حکمت در پینویس مربوط به صفحه 54 توضیحی در مورد «رودخانهای که ناباورانه سربالا میرود» داده، اما بیشمارۀ تُک. Severn bore موجی است در رودخانۀ سِوِرن انگلستان که بر اثر مدّ در دهانۀ رود پدید میآید و برخلاف جریان آب حرکت میکند.
هشتمین خبرنامۀ انجمن صنفی ویراستاران
هشتمین شمارۀ خبرنامۀ انجمن صنفی ویراستاران منتشر شد. در این شماره مطالبی درج شده از جلسۀ هیئتمدیره، کمیسیون آموزش و دورههای آموزشی، کمیسیون ویرایش و کمیسیون پژوهش؛ و مطالبی دربارۀ سئو و درستنویسی. در صفحۀ پایانی نیز مقالهای معرفی شده است که خواندن آن به ویراستاران و مترجمان توصیه میشود.
برای دریافت خبرنامه روی پیوند زیر کلیک کنید.
از مصائب ویراستاری
در همین زمان کوتاهِ حدوداً شش هفت سالهای که پا به عرصۀ شیرین و زیبای ویراستاری گذاشتهام اندک تجربهای اندوختهام که شاید بد نباشد از گوشۀ کوچکی از آن با شما همکاران و تازهواردان در این عرصه دردِدل کنم.
ویرایش هنری است ظریف و پُرکار. حوصله و صبر بالایی میطلبد و حلاوت نتیجۀ کاری خوب همیشه کامتان را شیرینتر میکند برای ادامهدادن و هرچه بهترشدن در این حرفه، اما لحظاتی بسیار دشوار هم هست که در شرایط همکاری با یک نشر یا نشریهای پیش میآید که اینجا دیگر باید از مصائب حرفۀ ویراستاری گفت. گاه سروکار با متونی میافتد که داعیۀ این را دارند که نوآورند و میخواهند حرفی تازه بزنند. اما زهی خیال باطل! نویسندۀ این دست مطالب، که گاه ممکن است پژوهشگری کهنهکار یا خوشنام در همان عرصه باشد، در متنِ خود سادهترین اصول نگارشی را رعایت نکرده است و دقت و زحمت لازم را هم برای انسجام و درستی در محتوای تولیدشدۀ خود نیز به کار نگرفته است. درنهایت متنِ وصلهپینهشدهای در اختیار ویراستار قرار میگیرد که اکثر اوقات، به علت سهولت، ازطریق جستوجوهای اینترنتی یافت شدهاند و دیگر اینجاست که نوآوریای در کار دیده نمیشود؛ اصلاً شاید برای همین است که بیشتر اوقات متونی به دست ویراستار میرسند که با بیدقتی نگارش یا ترجمه شدهاند. نتیجۀ تمام این موارد میشود کوتاهی نویسنده یا مترجم در وظایف اولیۀ خود و صرف زمان زیاد در رفع تمامی نواقص متن برای ویراستار که گاه به بازنویسی آن منجر میشود.
شخصاً تجربهای داشتهام در این زمینه با نشریهای دولتی که چنین داعیهای را در حوزۀ آموزشی و تولید محتوایی نو درزمینۀ تعلیموتربیت داشت. اما ویراستار وقتی تنها ده مقاله از مقالات آن را میخواند متوجه میشود که نهتنها محتوای تولیدشده چیزی اضافه نمیکند، بلکه آنقدر از روی مطالب دیگر، که آنها هم گاه ایراد محتوایی و نگارشی دارند، نسخهبرداری شده که آن وصلهپینهها توی ذوق میزند و متن چیزی نخنما و بیات است!
گفتنی است که این دست موارد را برحسب تجربه در برخی حوزههای دیگر هم دیدهام، اما دردناک وقتی است که این موضوع در حوزۀ علومانسانی شایعتر و بسیار نگرانکننده است. مصائبِ ویراستار در این است که متن از لحاظ ساختاری، اصول نوشتاری، استناددهی و گاه اعتبار مطلب جای تردید دارد. ویراستار به تمام زیروبمِ متن نگاه میاندازد و از همان صفحههای ابتدایی یا حتی سطور اول متوجه تمام این نکات و سهلانگاریهای مؤلف در متن میشود. وقتی هم متذکر میشود، جالب آنجاست که سردبیر یا مسئول محترم آنقدر در قید و بند رسالتِ نشریۀ خود است که دیگر متوجه آن همه زحمت ویراستار، بهخصوص درزمینۀ ویرایش محتوایی، و زمان زیادی که صرفِ آن مقالات و متون خواهد شد نمیشود. در آخر هم متوقع است از اینکه چرا مثلاً نام فلان شخص در متن را دربارهاش به قدر کافی تحقیق نکردهاید و باید حذف میشده است؛ انتظاری عجیب و غریب از ویراستارِ بیچاره! متأسفانه، بهجای گوشزد به نویسندگان و تولیدکنندگان محتوا در ارائۀ هرچه بهتر مقالههای خود بیشترین انتظار از ویراستار میرود که تماموکمال متنی بینقص در مدتزمانی کم تحویل دهد. ابهام و اشتباهات در ذکر عنوان یا نامهای تاریخی، توجهنکردن به ترتیب تاریخی وقایع، نامفهومی در نقلقولها و استفاده از منابعِ نامعتبر، همه و همه، که بیش از اینهاست، هم برای خود نشر و نشریه و هم برای ویراستار زمان و انرژی دوچندانی میطلبد که بیشتر متوجه ویراستار است. درصورتیکه اگر تولیدکنندگان محتوا و ناشران هم کمی چنین سختگیریها در قبالِ ویراستار را با نویسنده یا مترجم داشته باشند، این فرسودگی را ویراستاران کمتر متحمل میشوند و انرژی آنها در حیطۀ اصلی وظایفشان صرف خواهد شد.
اُمید است اکنون که انجمن صنفی ویراستاران کشوری شده است مواردی از این دست، که کم نیستند، بیشتر مطرح شوند و با نشستن پای دردِدل ویراستاران در مرتفعکردن این مصائب بکوشیم تا بَل آگاهی در این زمینه برای ناشران، گردانندگان نشریات و غیره هرچه بیشتر فراهم شود و جایگاه ویراستار بهدرستی تفهیم و تقویت شود. اهمیت این موضوع نهتنها در عرصۀ نشر و ویرایش بسیار زیاد است، بلکه حتی در تولید محتوای متون به زبان فارسی، بهخصوص حوزۀ علومانسانی، بسیار پُررنگ و جدی است.
منا رجبیهفرد _ عضو پیوستۀ انجمن صنفی ویراستاران
دردِدل
امروز باید برای امضای قرارداد ویرایش کتاب میرفتم. تو مسیر، راننده انگار دلش خیلی پُر بود. میگفت بیمه نداره و بهسختی داره خونوادهش رو اداره میکنه. میگفت: «خیلی زور داره، تو این نداری، برای آلونکی که به هزار زحمت پولش رو جور کردم کلی مالیات بدم.»
با خودم گفتم: «خوبه من نه بیمه دارم، نه مالیات میدم.»
از ماشین پیاده شدم و رفتم ساختمون پرستو، اتاق شمارۀ 3. برگۀ قرارداد رو گرفتم و یه گوشه نشستم تا امضاش کنم. رسیدم به انتهای صفحه و خواستم امضاش کنم که دیدم نوشته:
کسورات: بابت بیمه و مالیات!!
زهره خرمایی _ عضو پیوستۀ انجمن صنفی ویراستاران
ویراستار معجزهگر
توقعی که همه از ویراستار دارند بسیار بالاست (از ناشر گرفته تا مترجم و دیگران). مترجمْ کتاب را شتابزده و نامفهوم ترجمه میکند و پشتش گرم است که ویراستاری بعد از او خواهد آمد و همۀ کارهای نکردۀ او را انجام میدهد، از معنادار کردن جملات گرفته تا ترجمۀ جملات پیچیده و رهاشده… ناشر هم کتابِ بد از مترجم تحویل میگیرد و خیالش راحت است که ویراستارْ کتاب را بهکل دگرگون میکند. مردم هم اغلب، به محض اینکه میبینند کتابی بد ترجمه شده، میگویند مگر ویراستار نداشت.
ما اگر کار استادان قدیم را قبول داریم، باید حرفهایشان را هم قبول داشته باشیم. استاد ابوالحسن نجفی در مقالهاش بهوضوح اعلام میکند که ویراستار نباید بیش از سی درصد در کتاب دست ببرد، که اگر ببرد دیگر اسمش ویرایش نیست، میشود «بازنویسی». البته درمورد استاد سمیعی مطمئن نیستم، اما از همکار او شنیدهام که گویا استاد هم که معروف است، در جوانی، فراوان در کتابها دست میبُرد، از چند سال گذشته دیگر چنین کاری نمیکند و کتابهایی را که به ویرایش اساسی نیاز دارند قبول نمیکند.
به گمانم، انجمن صنفی میتواند این تصور و توقع را هم در ذهن ناشر و هم در ذهن مترجم، و بهتدریج در ذهن مردم، از بین ببرد که ویراستار قرار است «معجزه کند». کتابی که در امریکا یا فرانسه چاپ میشود و همزمان سه یا چهار ناشر ایرانی، هیجانزده، برای چاپش اقدام میکنند و مترجم، در رقابتی تنگاتنگ، دوماهه آن را ترجمه میکند، چه توقعی از آن میرود؟ اگر چند مورد استثناء در نشر ایران اتفاق افتاده و ویراستار کتاب را بازنویسی کرده – ازجمله ویرایش کتاب از صبا تا نیما یا خشم و هیاهوی فاکنر – ما نباید این چند «استثناء» را تبدیل کنیم به «قاعده»، و از همۀ ویراستاران توقع داشته باشیم کتاب بد تحویل بگیرند، معجزه کنند و یکماهه کتاب بیغلط و تمیز تحویل بدهند. وقتی ناشر در بررسی اولیه میبیند که کتاب بیش از سی درصد به تغییر نیاز دارد، یا نباید کتاب را بپذیرد یا باید مسئولیت بازترجمه را بپذیرد که زمان، هزینه و شرایط خودش را دارد.
با توجه به کشوری شدن انجمن، پیشنهاد من این است که هیئتمدیره، اگر صلاح میدانند، این موضوع را برای همگان جا بیندازند که مترجم وظیفه دارد کتاب را کامل و، دستکم از نظر خودش، درست ترجمه کند، و پس از خواندن جملاتِ خودش «تعجب» نکند! ویراستار وظیفۀ ویرایش کتاب را برعهده دارد و نمونهخوان هم وظیفۀ خودش را. کمک کنیم این سه وظیفه را از هم تفکیک کنیم.
انجمن صنفی باید قاعده را اصل بداند نه استثناء را. همۀ ویراستاران باید چند اشتباه احتمالی کتاب را، که مترجم متوجه نشده، برطرف کنند و نثر آن را پاکیزه کنند. حال اگر ویراستاری، به هر علتی، تمایل دارد از سی درصد فراتر رود و کل کتاب را بازنویسی کند، دیگر جزء استثناهاست؛ خودش میداند و ناشرش. در مواردی که کتاب بد ترجمه شده، تکیهکردن به جملۀ «هنر ویراستار این است که…» به معنای برعهده گرفتن وظیفهای است که قرار بوده مترجم انجام دهد. به نظر من، هنر ویراستار این است که کار خودش را در حوزۀ اختیارات ویرایش بهدرستی انجام دهد.
حامد حکیمی _ عضو پیوستۀ انجمن صنفی ویراستاران
پیام گلی امامی به دانشجویان دورۀ چهارم
با سلام و درود خدمت دانشجویان چهارمین دورۀ جامع نگارش و ویرایش انجمن صنفی ویراستاران و تکتک شما استادان و برگزارکنندگان؛ خادمین خاموشِ فرهنگ و نشر این مملکت.
بسیار خوشوقتم که پس از پنجاه و اندی سال تجربه در عرصۀ نشر، شاهد تشکل و فعالیت انجمنی هستم که هدفش پیشبرد آموزش و امور حرفۀ ویراستاری است؛ حرفهای که سالیان، چهبسا حتی افرادی که کتاب میخواندند هم شناخت چندانی از آن نداشتند یا با اعضای آن آشنا نبودند؛ ولی خوشبختانه این روزها اهمیت ویراستاران متبحر در نشر شناخته شده و بهطوریکه میبینیم در صفحۀ شناسۀ برخی کتابها حتی نام ویراستار هم کنار مترجم یا نگارنده ذکر میشود.
چه اتفاق خوشی که این دورۀ آموزشی، با استقبال مخاطبان و متقاضیان مواجه شده و انجمن برای پاسخگویی به این استقبال موفق شد بهجای یک دوره، همزمان دو دوره را برگزار کند. این استقبال نتیجۀ درک عمومی جامعه از اهمیت پاکیزهنویسی در آثار و نوشتههاست که در سالهای اخیر به وجود آمده و موجب شده که در برابر فوج عظیمی از تولیدات کممحتوا و نادرست و مغلوط، گروهی نیز وارد عرصۀ نشر و تولیدات فرهنگی بشوند تا زبان فارسی را از خطر این آسیبها حفظ کنند.
این دورهای که انجمن ویراستاران تدارک دیده با هدف آموزش نیروهای کارآمد و ویراستاران آگاه و بادانش است که بتوانند یاریرسان مترجمان، نویسندگان، ناشران و تمامی تولیدکنندگان محتوا بهصورت کاغذی و غیرکاغذی باشند.
ویراستاری ترکیبی است از استعداد، فن، معلومات و تجربه، و البته ممارست.
از این موارد فقط فن را میتوان آموزش داد، بخش عمدۀ آن، که همانا هنر ویراستاری است، هنری که متکی بر شم زبانی، مهارت شخصی، دانش و توانایی فردی است و تنها با خواندن و باز هم خواندن به دست میآید.
در این دورۀ هفتماهه شما با کلیتی از آنچه یک ویراستار باید بداند آشنا خواهید شد، ولی پیشاپیش بگویم که اینها کلیات و آغاز راه است و تا وارد عرصۀ کار نشوید و مهارتهای کافی را کسب نکنید نمیتوانید در شغل ویراستاری موفق شوید. توصیهام به شما دوستانی که در این دوره شرکت میکنید، آن است که دانش زبانی خود را تقویت کنید، گنجینۀ واژگانتان را با مطالعۀ کتابهای خوب و نثرهای ماندگار تقویت کنید. خواندن و بازخوانی متون کهن را از یاد نبرید.
خبر خوش آنکه انجمن صنفی ویراستاران فعالیتش کشوری شده و با امکاناتی که ازطریق فضای مجازی برقرار شده میتوانیم دانشجویانی از سراسر کشور داشته باشیم و ارتباطمان را با نشرهای استانها و شهرهای دیگر مستحکم کنیم. این دوره با همکاری مهمترین مرکز آموزش ویراستاری، یعنی مرکز نشر دانشگاهی، و حمایت معنوی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، و جهاد دانشگاهی برگزار میشود. مطمئنم که استادان این دوره، که کارشناسانه انتخاب شدهاند و دلسوزانه برای آموزش شما تلاش میکنند، بهترینها در آموزش ویرایش هستند و امیدوارم در پایان این دوره، همگی به جمع انجمن بپیوندید و با حمایتتان از این انجمن، به تقویت بنیۀ آن و ارتقای جایگاه ویراستاران کمک کنید.
حضورتان را در این دوره خیرمقدم میگویم و برای تکتک شما آرزوی موفقیت میکنم.
گلی امامی
هشتم خرداد 1400
گالری عکس 1
چهارمین شمارۀ خبرنامۀ انجمن صنفی ویراستاران
چهارمین شمارۀ خبرنامۀ انجمن صنفی ویراستاران منتشر شد.
در صفحۀ نخست این شماره، گزارشی کوتاه از مراسم صدسالگی استاد احمد سمیعی (گیلانی) و انتشار ویژهنامۀ «کاروانسالار ویرایش» آمده و همچنین به مطالب مطرحشده در جلسۀ هیئتمدیره اشاره شده است. در صفحۀ دوم، اخبار کمیسیونها و سرمقالهای از هومن عباسپور را میخوانیم با عنوان «هر شکی سازنده نیست». در صفحۀ سوم، مطالب نشست انجمن در ۲۷ آبان ۱۳۹۸ و گفتوگو با سه ناشر (نگاه، معین، رسا) درج شده و در صفحۀ چهارم معرفی مقالات مفید و فهرست متولدان و درگذشتگان بهمن ماه و موفقیت اعضا آمده است.
برای دریافت خبرنامه روی پیوند زیر کلیک کنید.
سومین شمارۀ خبرنامۀ انجمن صنفی ویراستاران
سومین خبرنامۀ انجمن صنفی ویراستاران را به شما تقدیم میکنیم. در این شماره خبرهایی داریم از تحریر اساسنامۀ سراسری انجمن، اخبار کمیسیونها و روابط عمومی، مصاحبهای با یکی از مدرسان انجمن، خبرهایی از نشر و از اعضای انجمن و چند نکتۀ ویرایشی.
در این شماره پیشنهاد انجمن صنفی ویراستاران را دربارۀ تعیین روز ویراستار میخوانید: یازدهم بهمن، سالروز تولد استاد سمیعی گیلانی.
مشتاق حضور فعال ویراستاران در جمع صمیمی «انجمن صنفی ویراستاران» هستیم.
برای دریافت خبرنامه کلیک کنید.
دیدار اعضای هیئت مدیرۀ انجمن با رئیس مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی
در تاریخ یازدهم اسفند 1395، اعضای هیئت مدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران با کاظم موسوی بجنوردی، رئیس مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، دیدار کردند. در این جلسه، در مورد همکاریهای انجمن و مرکز در برگزاری نشستهای تخصصی، دورههای آموزشی، بهرهگیری از کتابخانۀ تخصصی مرکز و تخفیف ویژۀ کتابهای مرکز برای اعضای انجمن گفتوگو شد و مقرر شد تفاهمنامهای برای همکاریهای طرفین تنظیم شود.
نخستین نشست انجمن صنفی ویراستاران با عنوان «انتقال تجربه»
در آغاز، مدیر جلسه هومن عباسپور، نایبرئیس انجمن صنفی ویراستاران، ضمن خوشامد، انجمن را به اختصار معرفی کرد. سپس عباس حسینی نیک، مدیر مجمع علمی و فرهنگی مجد، که این جلسه در آن مکان برگزار میشد، مختصری دربارۀ حقوق فکری ویراستار در آثار سخن گفت. سپس سیروس پرهام، مترجم، پژوهشگر هنر، بنیانگذار سازمان ملی اسناد، و عضو هیئت مؤسس انجمن صنفی ویراستاران دربارۀ تجربههای خود در مؤسسۀ فرانکلین و پس از آن سخن گفت و به پرسشهایی دربارۀ اهمیت ویرایش و سهم ویراستار در آثار پاسخ داد و ابراز امیدواری کرد که انجمن صنفی ویراستاران میتواند در زمینۀ پیشینۀ ویرایش در ایران تحقیق کند و مدارکی در این زمینه گردآوری و منتشر کند. پرهام مهمترین کار ویراستار را مراجعه به منابع دانست و گفت ویراستار همیشه با مراجعه به منابع و کشف نکتههای تازه میتواند نشاط پیدا کند.
نخستین نشست انجمن صنفی ویراستاران با عنوان «انتقال تجربه»
سخنرانان:
• گلی امامی، نویسنده، مترجم؛
• سیروس پرهام، پژوهشگر و منتقد هنر، مترجم، بنیادگذار آرشیو ملی ایران (بعدها: سازمان اسناد ملی)، اولین ویراستار مؤسسۀ فرانکلین و از نخستین ویراستاران ایران، از اعضای مؤسس انجمن صنفی ویراستاران؛
• فریبرز مجیدی، مترجم، ویراستار، دانشنامهنویس، مؤلف «فرهنگ تلفظ نامهای خاص»، رئیس هیئتمدیرهٔ انجمن صنفی ویراستاران.
زمان: سهشنبه 10 اسفند 1395، ساعت 15:45 تا 18:00،
مکان: میدان انقلاب، خیابان اردیبهشت (منیری جاوید)، نبش خیابان شهدای ژاندارمری، جنب کتابفروشی مجد، پلاک 57، طبقۀ سوم.
نوروز و سال نو مبارک!
«نوروز» و «سال نو» (هر دو) مبارک!
چند سالی است که جملۀ «سال نو مبارک» را بسیار میشنویم بیآنکه بدانیم این جمله گرتهبرداری از زبانهای ملتهایی است که سال نوِ آنها در اوایل زمستان شروع میشود، نه در آغاز بهار. اما آغاز سال نوِ ما همزمان است با لحظۀ آغاز بهار. ما نوروز داریم و آنها ندارند.
عادت کنیم بهجای «سال نو مبارک»، بگوییم «نوروز و سال نو مبارک!» ?
? نوروز و سال نو بر شما مبارک باد! ?
نشست انتقال تجربه
اعضای هیئتمدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران در خدمت استاد اسماعیل سعادت
در تاریخ ۱۴ دی ماه ۱۳۹۵، اعضای هیئتمدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران٬ برای ادای احترام و گرفتن رهنمود، خدمت استاد اسماعیل سعادت، از پیشکسوتان ویرایش در ایران و نخستین ویراستار بنگاه ترجمه و نشر کتاب، رسیدند.
استاد سعادت فرمودند من اساسنامۀ انجمن را با دقت خواندم؛ بسیار خوب تنظیم شده و معلوم است کسی که آن را تدوین کرده کاملاً با اصول و اسلوب اساسنامهنویسی و خودِ ویرایش آشنا بوده است. استاد توصیه کردند که انجمن ویراستاران باید جایگاه ویراستار را در نشر ارتقا دهد و به ناشران آگاهی دهد که هر کسی را برای ویراستاری نپذیرند. ناشران را باید با سازوکار ویرایش، بهمعنای درست آن، آشنا کرد. انجمن صنفی باید فکری برای میزان دستمزد ویراستاران و نحوۀ پرداخت آن از طرف ناشران و نحوۀ تنظیم قراردادهای ویرایش کند. استاد همکاری با انجمن صنفی مترجمان را بسیار مفید دانستند و در مورد آموزش ویرایش فرمودند بهترین راهِ آموختن ویرایش آموختنِ آن هنگام کار و زیر نظر ویراستارانِ باتجربه و با نظام دستیاری است.