یکهفته با خشایار دیهیمی در کلاردشت
9 تا 17 آذر 1403
این کارگاه با حضور شش دانشجو با همراهی خانم گلی امامی، رئیس هیئتمدیره، و مهناز مقدسی، دبیر انجمن، و محدثه فیضی، مسئول آموزش، برگزار شد. این شش نفر از میان 20 درخواستکننده حضور در کارگاه انتخاب شدند.
سفر این گروه روز جمعه 9 آذر ساعت 10:30 صبح از محل انجمن آغاز شد. پس از استقرار دانشجویان در هتل پارسا کلاردشت، استاد خشایار دیهیمی برای آشنایی با دانشجویان در ساعت 6 عصر جمعه به هتل آمد و، در جلسۀ معارفه، صحبتهایی دربارۀ علت برگزاری این کارگاه گفت. از میان گفتههای اوست:
سالها بود که کارگاه ترجمه و ویرایش ترجمه برگزار میکردم، ولی همیشه یکیدو ساعت افراد میآمدند و یک جمله مینوشتیم و همراه با شوخی و خنده جمله را سرهم میکردیم و مطالبی دربارۀ آن میگفتیم و میرفت تا هفتۀ بعد. از وقتی آمدم کلاردشت گاهی دوستان به من سر میزنند و از من میخواهند کتابی به آنان معرفی کنم یا ایرادهای ترجمهشان را بگیرم و بدین ترتیب ارتباطم با دوستان برقرار است؛ ولی چون خودم را بازنشست کردهام دیگر نه ترجمه میکنم و نه چیزی مینویسم و بیشتر آشپزی میکنم و به نظرم آشپزیام از ترجمههایم بهتر است.
دیهیمی ادامه داد که خاطرهای از بچگی در اردوهای مدرسه دارم که در آن خیلی چیزها یاد میگرفتیم، به ذهنم آمد که بد نیست اردوی ترجمه بگذاریم و مدتی را با هم زندگی کنیم و ترجمه را به صورت عملی و در جریان زندگی یاد بگیریم. مسائل متعددی پیش آمد که این امر محقق نشد. سال گذشته که خانم گلی امامی به من پیشنهاد داد کارگاه ترجمه برگزار کنم، طرح خودم را مطرح کردم و خانم امامی و مهناز مقدسی و همسرشان هومن عباسپور همت کردند و این پیشنهاد من را عملی کردند. این کارگاه نخستین تجربۀ من برای آموزش ترجمه در قالب اردو است. دیهیمی اظهار امیدواری کرد که این کارگاه فرصتی را فراهم آورَد که دانشجویان ترجمه را از منظری دیگر بنگرند و کتابی را انتخاب کنند و در صورت علاقه به ترجمۀ آن، پس از اتمام کارگاه ترجمۀ آن را ادامه بدهند.
در جلسۀ معارفه، دانشجویان دربارۀ تحصیلات، تجارب کاری، سلیقۀ خود در ترجمه صحبت کردند و کلیاتی دربارۀ کارگاه بیان شد. همان شب آقای دیهیمی کتابی را که متنی عمومی داشت برای همۀ دانشجویان ایمیل کرد که در کارگاههای دربارۀ ترجمۀ آن صحبت شود.
در ادامه نیز، خانم مقدسی هدایای مؤسسۀ فرهنگان (دفتر یادداشت، جامدادی، رواننویس، و پوشه) و مدیر نشر نو (کتاب فلسفۀ تنهایی، فلسفۀ کامو) را، که برای خوشآمدگویی به دانشجویان تدارک دیده بودند، اهدا کردند.
نخستین جلسۀ کارگاه روز شنبه ساعت 10:30 تا 13:30 و بعدازظهر از 16 تا 19:30 برگزار شد. در این دو جلسه خانم گلی امامی نیز حضور یافتند. در این جلسات مباحث کلی دربارۀ ترجمه و مترجمشدن و گیروگرههای این کار مطرح شد و آقای دیهیمی از تجارب خود در ترجمه گفت، از گرفتاریهایی که مترجم در برگردان اصطلاحات دارد صحبت کرد. و از دانشی که مترجم باید برای ترجمه داشته باشد سخن گفت. آقای دیهیمی علاوه بر متن عمومی، به هر یک از دانشجویان یک یا دو کتاب بنا به سلیقهشان داد که مطالعه کنند تا اگر باب میلشان بود ترجمۀ آن را آغاز کنند و ترجمههایشان را برای ایشان ایمیل کنند و آقای دیهیمی نیز پاسخگوی پرسشهای آنان باشد.
کارگاههای ترجمه، به همین منوال، البته با چهارجلسه توقف به علت بیمارشدن استاد دیهیمی ادامه داشت. در هر جلسه، جملات و پارگرافهایی در کلاس مطرح میشد و ترجمههای دانشجویان روی تخته نوشته میشد و نکات مهم ترجمه و صحت و خطاهای ترجمه بررسی میشد و دربارۀ آنها گفتوگو میشد.
تأکید آقای دیهیمی در ترجمه درک درست مطلب بود که فقط در صورتی حاصل میشود که مترجم در حوزۀ موردِ ترجمۀ خود دانش و تجربۀ کافی داشته باشد یا تلاش کند و آن را کسب کند. وی در کارگاه نمونههایی از ترجمههای تحتاللفظی، که بهظاهر کلمات آنها درست ترجمه شده بودند، مطرح کرد که هیچ مفهوم درستی به مخاطب نمیداد یا یک خطای ترجمه موجب شده بود که کل ترجمه بیمفهوم شود. در این کارگاه ترجمههای مغلوطی از کتابی، با وجود داشتن چند مترجم و چند ویراستار، به نقد و نظر گذاشته شد.
دیهیمی از دانشجویان میخواست بعد از اینکه کلمات متن را ترجمه کردند، آن جمله را به زبان خودشان بیان کنند و وقتی درک آنان از متن درست بود و توانسته بودند مفهوم را بیان کنند، از آنان میخواست همان مفهوم را با کلماتی که در متن آمده مطابقت دهند و ترجمه را اصلاح کنند تا مخاطب نیز همان مفهوم را دریابد. در تمام روزهای کارگاه موضوع ترجمۀ درست و درستتر و انواع مترادفهایی که میشد در ترجمه انتخاب کرد مطرح میشد.
در حاشیۀ کارگاهها و در روز جمعه 9 و 16 آذر بازدیدی از جمعهبازار کلاردشت صورت گرفت و دوستان سوغاتیهایی خریدید. روز یکشنبه 11 آذر نیز که کلاسِ صبح به علت بیماری آقای دیهیمی تعطیل شده بود گردشی در کلاردشت تدارک دیده شد که دانشجویان از میدان حسنکیف، شهر کتاب کلاردشت، بازار سنتی میوه و ترهبار کلاردشت دیدن کردند و عکسهایی به یادگار گرفتند.
روز چهارشنبه همکاران انجمن و نشر همیشه برای برگزاری مراسم اختتامیه از تهران به کلاردشت آمدند و به گروه پیوستند: خانمها لیلا اثناعشری، حدیثه عقیلی و آقایان هومن عباسپور و وحید هروی. آنان صبح چهارشنبه در کارگاه ترجمه حضور یافتند.
با توجه به درخواست دانشجویان و برای جبران یک روز تعطیلی کلاس، تصمیم بر آن شد که روز جمعه 16 آذر، که روز برگشت به تهران بود، به روز شنبه تغییر کند و جمعه شب مهمانی اختتامیه برگزار شود.
آقای دیهیمی روز جمعه، بعد از کارگاه با تکتک دانشجویان دربارۀ برنامهشان برای ترجمۀ کتابهای پیشنهادی صحبت کرد و از آنان خواست که در زمان باقی مانده هر پرسش و نظری دارند مطرح کنند.
کارگاه ترجمه و ویرایش ترجمه روز جمعه عصر نیز برگزار شد و بعد از کلاس، گواهی گذراندن دوره به همراه هدایای انجمن صنفی ویراستاران و نشر همیشه شامل کتاب شیوهنامۀ ضبط اعلام، فیلمنامۀ زال و رودابه و آخرین شمارۀ مجلۀ جهان کتاب به دانشجویان داده شد.
در روز پایانی کارگاه، خانم گلی امامی از زحمات استاد دیهیمی قدردانی کرد و اعلام کرد که دانشجویان مشتاق هستند که این دوره در فصلی دیگر ادامه داشته باشد تا بتوانند دیدگاههای جدیدی که در ترجمه آموختهاند عملی کنند.
خانم مقدسی نیز از تمام همکاران برگزاری این کارگاه تشکر کرد و اظهار امیدواری کرد که دانشجویان رویکرد جدیدی به ترجمه به دست آورده باشند و نتیجۀ این آموزشها را در کتابهای بعدیشان نشان دهند.
روز شنبه ساعت 8:30 همگی به سمت تهران حرکت کردند و با خاطرات بسیار گرانقدر و تجاربی ارشمند ظهر همان روز به دفتر انجمن رسیدند و راهی مقصدهای خود شدند.