| روانپزشکی ادیب با دانشی گسترده در ادبیات و تاریخِ تمدن |
حسن مرندی، فرهنگنگار، روانپزشک و از پیشکسوتان ویرایش در ایران، در اول اردیبهشت ۱۳۰۹ در تهران به دنیا آمد. در ۱۳۲۷ در دانشکدۀ پزشکی دانشگاه تهران تحصیل کرد. سپس دورهٔ تخصصی روانپزشکی را در بیمارستان روزبه گذراند. پس از آن به ترجمه و تألیف و ویرایش کتاب روی آورد.
در سال ۱۳۴۰ کتاب شکستناپذیر نوشتۀ هوارد فاست و در ۱۳۴۱ کتاب محاکمۀ نورنبرگ را ترجمه کرد. تدوین فرهنگ پزشکی (انگلیسی به فارسی) از کارهای مهم او بود که در زمان خود نخستین اثر در این زمینه محسوب میشد.
حسن مرندی در اواخر دهۀ 1340 به همکاری با مؤسسه انتشارات فرانکلین دعوت شد و علاوه بر ویرایش کتابهای تخصصی پزشکی، سردبیری مجلۀ پیک جوانان را عهدهدار شد. در سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۳ با شماری از نویسندگان بنام در تهیه و انتشار مجلۀ کتاب امروز، به سردبیری کریم امامی، همکاری داشت. مقاله و نقدهایی از او در این نشریه منتشر شده است. در همین سالها ترجمه او از کتاب تمدن اثر کنت کلارک در چندین شمارۀ مجلۀ تماشا، کتاب فضای خالی اثر پیتر بروک دربارۀ تئاتر و نیز کتابی با عنوان پدران، مادران و فرزندان از او منتشر شد. مدتی نیز مدیریت سازمان ویرایش و تولید فنی را در مرکز نشر دانشگاهی بر عهده داشت و سهمی ارزنده در مجلۀ نشر دانش ایفا کرد.
ترجمهٔ کتاب درآمدی به روانشناسی به قلم او در سال ۱۳۶۹ منتخبِ کتاب سال ایران شد. حسن مرندی از سال ۱۳۶۲ به مدت ۲۱ سال در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی روانپزشکی درس داد و در ساماندهی بخش روانپزشکی بیمارستان آیتالله طالقانی مؤثر بود.
او عضو فرهنگستان علوم پزشکی بود و در بخش طب اسلامی و طب سنتی با فرهنگستان همکاری داشت. از کارهای مهم او در این فرهنگستان ویرایش کتاب ذخیرۀ خوارزمشاهی، اثر اسماعیل جرجانی، است که در ۱۳۸۰ منتشر شد. مدتی با مجلۀ دانشکدۀ پزشکی به مدیریت دکتر فریدون عزیزی همکاری داشت. ترجمه کتاب فروید نوشته آنتونی استور از آخرین ترجمههای اوست و نیز ترجمه کتاب ساده و سودمند آدمیان از مجموعۀ علم چیست برای نوجوانان که پس از درگذشت او منتشر شد.
یادش را گرامی میداریم و قدرشناس خدمات و آثار ارزشمند ایشانیم.
متن زیر را همراه با شعری از استاد خرمشاهی که خانم ایران گرگین، همسر دکتر مرندی، به مناسبت سالروز درگذشت استاد برای دبیر انجمن فرستادند، با کسب اجازه از ایشان، در فضای مجازی انجمن بازنشر میکنیم:
«هجده سالی است که از رفتن همسرم، دکتر حسن مرندی، میگذرد. نبودنش همیشه برای من دشوار بوده است و یاد او از ضمیر دوستانش پاک شده است. خواستم با سرودۀ دوست و انسان بزرگوار بهاءالدین خرمشاهی یاد شود.» (ایران گرگین)
با جاودان پیوست
در سوگ برادر و سرورم شادروان دکتر حسن مرندی (از پیشگامان درس و درمان روانپزشکی در ایران).
مردی که خاکی بود، جان شد به جان پیوست روحی ابدپیما با جاودان پیوست
میآمد و میرفت، رعنا، مسیح آسا روح رهاجویش با آسمان پیوست
شیون ز بید آمد، دل ناامید آمد روحی سپید آمد با ارغوان پیوست
تسکین غمها بود، خصم ستمها بود چون نارون افتاد با نیروان پیوست
اهل زمان را دوست، این مردمان را دوست دل از زمان برکند، با بیزمان پیوست
غم را بهجا بنهاد، از بهر ما بنهاد چون جان مولانا با بیغمان پیوست
چون جوی جاری شد، در مولیان جوشان جان جوانمردش شد با جنان پیوست
مرهمگذار رنج، خود رسته بود از خویش پیوستگی بگسست با رستگان پیوست
این انس دیرین را بر دوش ما بگذاشت خورشید بود افسرد با ناگهان پیوست
نَه تختهبند تن، تن را رها کرده از شش جهت خسته با لامکان پیوست
از رنج بیماری، سرشار بیداری جسمش در اینجا ماند، جانش به جان پیوست
تا عرشیان ره برد، هم جان آگه برد با بام کیهانی بینردبان پیوست
عمرش اگر کم بود، عطر سپرغم بود عین کرانمندی با بیکران پیوست
داریم محنتها، همراه نعمتها او تا به پردیسان بیامتحان پیوست
با داغ بیداریش سازیم و غمخواریش روح بهارینش نه با خزان پیوست
نامش که نامی بود، یادش گرامی باد با آنچه جاویدان، او با همان پیوست
بهاءالدین خرمشاهی
۲۱ خرداد ۱۳۸۳