نشست «بحثی دربارۀ شکسته‌نویسی (گفتاری‌نویسی)، بایدها و نبایدها»

نشست «بحثی دربارۀ شکسته‌نویسی، بایدها و نبایدها» روز پنجشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، در سالن اهل قلم، برگزار شد. در ابتدای این نشست، مهناز مقدسی، دبیر انجمن صنفی ویراستاران، به  گفت‌وگوها و نوشته‌های سال‌های اخیر دربارۀ شکسته‌نویسی اشاره کرد و آرای استادان ازجمله احمد سمیعی (گیلانی) و علی صلح‌جو را بازگو کرد سپس، از سخنرانان درخواست کرد تا نظرهایشان را مطرح کنند.

مهشید نونهالی، مترجم، ویراستار و مشاور انجمن صنفی ویراستاران، ضمن اعلام مخالفت با شکسته‌نویسی در نوشته‌ها به‌ویژه آثار ترجمه‌ای و کتاب‌های تألیفی، گفت که در کارگاه‌های خود به مترجمان توصیه می‌کند، به‌جای کوتاه‌کردن و تغییر‌دادن املای کلمات و شکستن آن‎ها، از تغییر ساخت نحوی جملات و نزدیک‌کردن آن به ساخت محاوره‌ای برای انتقال زبان گفتاری استفاده کنند. وی به خطر شکسته‌نویسی در تغییر املای کلمات اشاره کرد و گفت شکستن کلمات، که طبعاً براساس گویش تهرانی است، موجب می‌شود که این گویش در شهرستان‌ها معیار قرار گیرد، در حالی که در شهرها و شهرستان‌ها کلمات به این صورت شکسته نمی‌شود، مثلاً در کرمانشاه و در بین کردها کلمۀ «مهمان» همیشه کامل ادا می‌شود و به «مهمون» تبدیل نمی‌شود یا «هندوانه» هرگز تغییر نمی‌کند به «هندونه». نونهالی دربارۀ خطرهای این نوع نوشتار مطالب دیگری را بیان کرد.

بهروز صفرزاده، فرهنگ‌نگار و ویراستار و عضو هیئت‌مدیرۀ انجمن ویراستاران، به کتاب فرهنگ فارسی گفتاری خود اشاره کرد که وی براساس کلمات گفتاری رایج در بین فارسی‌زبانان  آن را تدوین کرده و گفت که از نظر زبان‌شناسی ما نمی‌توانیم این تغییرات را در زبان نادیده بگیریم و بخواهیم که مردم به‌کار نبرند چون اساساً مردم به همین زبان گفت‌وگو می‌کنند و طبیعی است که این شیوه در نوشتار هم وارد شود، موضوع اصلی روشِ شکستن کلمات است. وی افزود که شکستن کلمات در همۀ واژه‎‌ها رخ نمی‌دهد و فقط تعداد مشخصی از آواها هستند که در نوشتار حذف می‌شوند یا تغییر می‌کنند و حتی برخی از این تغییرات به صورت یکسان در کلمات مشابه به کار نمی‌رود، مثلاً ما «ساختمان» را در گفتار به «ساختمون» تبدیل می‌کنیم اما «آپارتمان» را به «آپارتمون» تبدیل نمی‌کنیم. این نوع شکستن کلمات قواعدی دارد که باید از منظر زبان‌شناسی تحلیل شود و قواعد آن استخراج گردد.

هومن عباسپور، نایب‌رئیس هیئت مدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران و سرویراستار نشرچشمه، شکسته‌نویسی را به «گفتاری‌نویسی» اصلاح کرد و گفت گفتاری‌نویسی امری است که در نوشتار رواج یافته و ناگزیریم آن را بپذیریم، اما تقریباً محال به نظر می‌رسد که روزی گفتاری‌نویسی وارد نوشته‌های اداری و متون دانشگاهی و احکام و اسناد رسمی شود، پس در تمام متن‌ها رقیب نوشتار رسمی نخواهد بود. وانگهی، جز در ساخت‌های مشخصی، با تغییر نحو جمله نیز نمی‌توان خواننده را واداشت که خودبه‌خود متن را به زبان گفتاری بخواند. طبیعی است در چنین شرایطی، به‌جای برخورد نفی‌گرایانه با گفتاری‌نویسی، باید قواعدی برای آن وضع کرد. عباسپور افزود که کتابی در زمینۀ گفتاری‌نویسی (شکسته‌نویسی) در دست تألیف دارد.

در پایان این نشست،  برخی حاضران مطالبی را مطرح کردند و مهناز مقدسی، دبیر نشست، از قول مهدی قنواتی، مدیر کمیسیون آموزش انجمن صنفی ویراستاران، اعلام کرد که برای شکسته‌نویسی کارگاه‌هایی آموزشی یا دوره‌ای آموزشی در نظر گرفته شده که به‌زودی برای تشکیل آن اقدام خواهد شد.

گزارش تصویری:

[Best_Wordpress_Gallery id=”80″ gal_title=”نشست شکسته‌نویسی”]

گزارش نشست آسیب‌شناسی زبان فارسی در آثار علمی و دانشگاهی

نشست «آسیب‌شناسی زبان فارسی در آثار علمی و دانشگاهی» روز پنجشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، در سالن ناشران دانشگاهی، در سی‌ودومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، برگزار شد.

در آغاز نشست، سیدمهدی صادقی‌نژاد، مدیر آموزش ناشران دانشگاهی، ضمن خوش‌آمدگویی به اعضای انجمن صنفی ویراستاران که برگزارکنندۀ این نشست بودند و نیز قدردانی از حضور سخنرانان، این نشست را زمینۀ همکاری بین انجمن‌ها دانست. وی به اهمیت و جایگاه ویرایش و تأثیر آن در کتاب‌های علمی و دانشگاهی و نیز اهمیت آن در تدوین پایان‌نامه‌ها اشاره کرد و گفت، با انتشار انبوهی از آثار کم‌محتوا و پرمشکل، مسئولیت انجمن ویراستاران بیش از پیش خواهد بود.

هومن عباسپور، نایب‌رئیس هیئت مدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران و دبیر نشست، مشکلات و آسیب‌های آثار علمی و دانشگاهی را برشمرد و به این نکته اشاره کرد که کتاب‌های دانشگاهی سهم وسیعی از نشر را در بر ‌می‌گیرند و با توجه به اینکه سرعت انتشار آن‌ها باید هماهنگ با سرعت تدوین دروس و رشته‌های دانشگاهی باشد، ویرایش این کتاب‌ها را امری مشکل و در عین حال ضروری دانست. وی از سخنرانان خواست دیدگاه‌های خود را دربارۀ کتاب‌های دانشگاهی و مشکلاتی که در این کتاب‌ها هست مطرح کنند.

مسعود پایدار، مدیر نشر کتاب دانشگاهی و از نخستین مشوقان تأسیس انجمن صنفی ویراستاران، در مورد اقتصاد و مدیریتِ نشر صحبت کرد و گفت، در ابتدای ورودم به کار نشر، زمانی که بحث ویرایش کتاب‌های دانشگاهی مطرح شد، گفته شد که کتاب‌هایی که بیش از ۲۰درصد احتیاج به ویرایش دارند نپذیرید. چون ویراستار متخصص برای ویرایش محتوایی نداشتیم، ویرایش‌های تخصصی را به مترجمان که خودشان متخصص بودند واگذار کردیم و ویرایش عمومی بیشتر مد نظرمان قرار گرفت و این نوع ویرایش را جدی گرفتیم. در سال‌های اخیر محاسبۀ هزینه‌های تولید، که ویرایش هم یکی از آن هزینه‌هاست، بسیار بالا رفته و چون نمی‌توانیم از ویرایش صرف‌نظر کنیم  ناچار شدیم شمارگان کتاب‌ها را به یک‌دهم کاهش دهیم و ویراستاران مقیم را به ویراستاران دورکار تبدیل کنیم. پایدار افزود که در این سال‌ها متوجه شدم که کم‌گذاشتن در ویرایش و شتاب در تولید نتیجه‌اش کم‌شدن مخاطب کتاب‌هاست. پایدار به شمار ۹۰درصدی کتاب‌های ترجمه‌ای در رشته‌های علوم پایه اشاره کرد و اینکه این کتاب‌ها به زبان اصلی باید به‌سرعت خریداری و در اختیار مترجمان خبره قرار گیرد و در زمان اندک فرایند تولید آن طی شود. وی به مشکلات متعدد نشر دانشگاهی اشاره کرد و پیشنهاد کرد برای درک درست‌تر از سازوکار کتاب‌های دانشگاهی و ویرایش آن‌ها بهتر است ارتباطی میان صنوف برقرار شود و این نشست زمینه‌ساز این گفت‌وگوها باشد.

عبدالامیر نبوی، معاون پژوهشی مرکز نشر دانشگاهی، در ابتدای سخن این شعر باستانی پاریزی را خواند که «مریضی بهتر از بیمارداری، نوشتن بهتر از ویراستاری» و ادامه داد که پیش‌تر استادان و ناشران معتبری داشتیم که بسیار باوسواس و دقیق بودند و کتاب‌ها را به نحو احسن ویرایش می‌کردند، اما الآن آن ناشران نیستند و آن افراد نیز وجود ندارند، در نتیجه آثار ضعیفی منتشر می‌شود. یک زمانی کسانی مثل محمدعلی فروغی را داشتیم که سیر حکمت در اروپا را نوشت و تأثیری عمیقی در میان اهل فرهنگ گذاشت. در دوره‌هایی نیز افراد مؤثری حضور یافتند که دقت علمی برایشان مهم بود، اما متأسفانه امروزه با کسانی مواجه‌ایم که در کتاب‌های ترجمه‌شده نه زبان مبدأ را خوب می‌دانند و نه به زبان فارسی مسلط‌اند، نحوۀ استفاده از منابع را نمی‌دانند، به اصالت اثر پای‌بند نیستند، از سرقت علمی ابایی ندارند و مواردی از این دست موجب شده خیلی وقت‌ها به نویسنده و مترجم اعتماد نکنیم. یک موردی پیش آمده بود که کتاب در مراحل پایانی و آمادۀ انتشار بود که ویراستار، درحین ویرایش در قسمت منابع، متوجه شد اطلاعات کتاب با روش کپی و انتقال صورت گرفته و سرقت علمی است. به محض اطلاع از این موضوع انتشار کتاب را متوقف کردیم و این ضرر را پذیرفتیم که کتاب را چاپ نکنیم.

نبوی اضافه کرد که مشکلات بسیاری در کتاب‌های دانشگاهی وجود دارد، از جمله اینکه مترجم در زبان‌های مختلف نداریم، مثل ایتالیایی، فرانسوی و آلمانی و یا اگر باشد، آنان از زبان کتاب‌های علمی بی‌اطلاع‌اند. ضعیف‌شدن ناشران دولتی، تسلط نداشتن مترجمان بر زبان علمی و زبان مبدأ، مسئلۀ حقوق مالکیت فکری که هنوز مشخص نیست، ضعف مالی ناشران خصوصی، نداشتن سیاست مشخص از سوی نهادهای تصمیم‌ساز همگی به این مشکلات دامن می‌زند. نمونه‌اش اینکه ما در حال حاضر ۱۸ نهاد متولی زبان فارسی در کشورهای خارجی داریم که خود باعث ایجاد تشتت می‌شود و گویی زبان فارسی متولی ندارد. شاید بهتر باشد راه‌حل این مشکلات را از نهادهای مدنی و انجمن‌های غیردولتی و غیروابسته بخواهیم و از آنان کمک بگیریم چون این نهادها گرفتار بوروکراسی نیستند و سریع‌تر عمل می‌کنند. ناشران خصوصی اگر آگاه باشند و درست عمل کنند، بهتر از بخش دولتی می‌‌توانند مشکلات را حل کنند و در حفظ زبان فارسی مؤثر باشند. نبوی افزود در حال حاضر ناشران معتبر از هزینه‌کردن ابایی ندارند، اما در انتخاب مترجم و نویسنده و ویراستارِ حرفه‌ای کوتاهی می‌کنند و نتیجه آنکه هزینه می‌کنند، اما درست هزینه‌ نمی‌کنند. کتاب خوب منتشر کردن در حقیقت احترام گذاشتن به مخاطب است و ناشرانی که به مخاطب اهمیت می‌دهند مخاطبان خود را حفظ می‌کنند. دکتر نبوی در بخش دیگر از سخنان خود گفت که متأسفانه معیارهای کمّی برای دانشگاهیان و شرایط سخت هیئت علمی‌شدن موجب شده که کیفیت در آثار به کمیت تقلیل یابد. رتبه‌های دانشگاهی و انبوه دانشجویان نیز به مجموعۀ مشکلات دامن زده است.

مهدی قنواتی، مدیر آموزش فرهنگستان زبان و ادب فارسی و رئیس کمیسیون آموزش انجمن صنفی ویراستاران، از ویژگی‌های کتاب‌های علمی و دانشگاهی گفت. یکی از این ویژگی‌ها تهیۀ «نمایه» است که از کتاب‌های دانشگاهی به نشر ما وارد شد. در کتاب‌های ادبی نیازی به داشتن نمایه نیست، اما نمایه در کتاب علمی ضرورت دارد. واژه‌نامه‌های یک‌زبانه و دوزبانه و توصیفی هم خاص کتاب‌های دانشگاهی است که در انتهای کتاب قرار می‌گیرد و راهگشای مترجمان است. جدول و نمودار هم از ویژگی‌های دیگر کتاب‌های دانشگاهی است، خصوصاً رشته‌های فیزیک، ریاضی، شیمی و علوم پایه. مسائل استنادی و مرجع‌شناسی نیز از ویژگی‌های بارز کتب دانشگاهی است و اغلب تخلف‌هایی علمی از طریق همین بخش صورت می‌گیرد. در کتاب‌های دانشگاهی با گونۀ «زبان معیار» مواجه‌ایم که زبان علمی است. گونه‌های زبانی شامل زبان معیار، زبان ادبی، زبان عامیانه و کوچه‌بازاری است. در کتاب‌های دانشگاهی و علمی باید به گونۀ معیار نوشت و نباید از زبان معیار خارج شد. مهم‌ترین ویژگی زبان معیار وحدت‌بخش بودن آن است که در حال حاضر زبان فارسی زبان معیار و رایج در کشور ماست. در متون علمی ما با دو دسته واژه مواجه‌ایم که معمولاً مرز آن‌ها اشتباه می‌شود؛ یکی واژه‌های عمومی که در نوشته‌های علمی رایج است و دیگری اصطلاحات علمی است که شناخت آن بسیار مهم و ضروری است. مرز بین واژه و اصطلاح را باید شناخت. برخی کاربران متون دانشگاهی واژه‌های عمومی را اصطلاح تلقی می‌کنند و تعمد دارند که ضبط غربی آن را به‌کار ببرند، در حالی‌که خیلی وقت‌ها آن واژه عمومی است و اصطلاح نیست و معادل مناسب و دقیقی برای آن در زبان فارسی تعیین شده است. متأسفانه به کار بردن واژه‌های غربی برای بالا بردن سطح دانش مترجمان در ترجمه‌ها رواج یافته است و اسمش را اصطلاح گذاشته‌اند. آگاهی از اصطلاح‌شناسی برای ویراستاران واجب است. چون بسیاری از کتاب‌ها که برای ویرایش به ویراستاران سپرده می‌شوند کتاب‌های علمی هستند.

قنواتی افزود برای تشکیل دوره‌های ویرایش کتاب‌های دانشگاهی باید فصول و سرفصل کتاب‌ها را دانست. شیوۀ کارگاهی خاص متون دانشگاهی است. باید اصطلاح‌شناسی در دوره‌های آموزشی دیده شود، ساختار کتاب دانشگاهی باید تعیین شود، شناخت زبان علم و جنبه‌ها و صرف و نحو زبان هم باید جدی گرفته شود.

نازنین خلیلی‌پور، رئیس کمیسیون امور ویرایشی انجمن صنفی ویراستاران، به مسائل نحوی و زبانی متون علمی و دانشگاهی و برخی مشکلات محتوایی آن‌ها پرداخت. وی به پیشینۀ زبان فارسی و تغییرات زبانی و نحوی از قرن چهارم تا امروز اشاره کرد. قرن چهارم نثر ساده و بی‌تکلف بود و در دوره‌های بعدی، سلجوقی و تیموری رفته‌رفته آرایه‌های ادبی وارد زبان شد و از روانی و سادگی متون کاسته شد، در دورۀ صفوی واژه‌های ترکی وارد زبان شد. در دورۀ قاجار ما با تحولاتی مواجه شدیم: ورود دستگاه چاپ، انتشار روزنامه، ظهور تلگراف، تأسیس دارالفنون و ارتباط با استادان خارجی همه‌چیز را تغییر داد. در سال‌های اخیر، با گسترش تحصیلات دانشگاهی و فضاهای باز مجازی این امکان به وجود آمده که همه کتاب بنویسند و ترجمه کنند که هم خوب است و هم بد. در بعضی از رشته‌ها، مثل پزشکی، مجموعه‌ای از واژه‌ها به زبان فارسی وارد شده است که مترجمان اغلب از کاربرد معادل‌های فارسی برای آن‌ها پرهیز می‌کنند. خلیلی‌پور مطرح کرد که مشکلات متعددی در متون دانشگاهی وارد شده که هم در سطح واژگان، هم نحو و هم معنایی قابل بررسی است. بسیاری از جملات مقالات علمی و پژوهشی قابل فهم نیست. وی چند نمونه از این نوع جملات را  خواند و افزود در حال حاضر تعریف درستی از زبان علم وجود ندارد. زبان علم زبانی است که حشو و زوائد نداشته باشد، روشن باشد و انتقال مطلب به‌درستی انجام شود. باید برنامه‌ریزی ملی زبانی را جدی بگیریم. این حرف بیش از ۳۰ سال است که زده ‌شده، اما حرکت جدی و مشخصی در این زمینه صورت نگرفته. در حال حاضر فرقی بین پژوهش جدی و کپی‌کردن نیست، چون دانشگاهیان درک درستی از مقالۀ علمی ندارند. وقتی رزومه‌ساختن در دانشگاه مهم است وضعیت کتاب‌های دانشگاهی هم همین است که هست. نگاه کمیتی موجب تولید فله‌ای ‌شده است. ما در حال حاضر ناشرانی داریم که همه نوع کتاب با موضوعات متنوع چاپ می‌کنند: فیزیک، شیمی، رمان، شعر، کتاب تاریخی و معلوم است که مترجم و نویسنده و ویراستار متخصص با این تنوع ندارند. خلیلی‌پور در پایان افزود هر یک از نهادها و مراکز و حتی اشخاص باید در حد توان خود برای رفع این مشکلات بکوشند چون در غیر این ‌صورت این مشکلات حل نخواهد شد.

در پایان این نشست پیشنهاد شد برای یافتن راهکار‌های عملی، سه مجموعۀ مرکز نشر دانشگاهی و انجمن فرهنگی ناشران دانشگاهی و انجمن صنفی ویراستاران جلساتی برگزار کنند و این موضوع را با جدیت دنبال کنند.

[Best_Wordpress_Gallery id=”82″ gal_title=”نشست ویرایش در آثار علمی”]

 

 

 

نشست «ویرایش در نشر عمومی و نشر آموزشی»

نشست ویرایش در نشرعمومی و نشر آموزشی (از زبان سرویراستاران و ناشران)

به نقل از ستاد خبری سی‌ودومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران

 

لزوم دستیابی به یک شیوه‌نامه‌ی مشترک در ویرایش کتاب‌های آموزشی

ویرایش، کاری تزیینی نیست

نایب رئیس هیئت‌مدیره‌ی انجمن صنفی ویراستاران با تاکید بر اینکه ویرایش کاری تزیینی نیست، گفت: ناشر به وسیله‌ی یک ویراستارِ مشاور می‌‌تواند اثری خوب تولید کند.

به گزارش ستاد خبری سی‌ودومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، نشست «ویرایش در کتاب‌‌های عمومی-آموزشی» روز دوشنبه (۹ اردیبهشت ماه) در بخش ناشران آموزشی نمایشگاه کتاب توسط انجمن ویراستاران برگزار شد.

در این نشست که با دبیری فتح‌الله فروغی برگزار شد، هومن عباسپور با بیان این بحث که در ویرایش کتاب‌‌های ناشران عمومی و ناشران آموزشی باید تفکیک انجام شود، گفت: در متون ناشران عمومی معمولا پیش می‌‌آید که ویراستار آن را با متن اصلی مقابله کند در حالی که در نشر آموزشی چنین نیست.

نایب رئیس هیئت‌مدیره‌ی انجمن صنفی ویراستاران افزود: در نشر عمومی، ناشران در پذیرش اثر از ویراستار کمک نمی‌گیرند و معمولا خود ناشر اثر را انتخاب می‌‌کند و این نقصی است که در نشر عمومی به چشم می‌خورد. البته منظور از ویراستار کسی نیست که رسم‌الخط را درست می‌‌کند بلکه تاکید بر ویراستار به عنوان یک مشاور است.

عباس‌پور ادامه داد: در نشر عمومی، ویراستار در پایان کار وارد می‌‌شود در حالی که باید از ابتدا و در حین کار حضور داشته باشد. ویراستار می‌‌تواند شکل و تعداد فصول و حتی در برخی موارد عنوان کتاب را مشخص کند.

وی تاکید کرد: در بین ناشران عمومی شیوه‌نامه‌ی مشخصی در رابطه با ویراستاری وجود ندارد.

عباس‌پور در پایان صحبت‌‌های خود با تاکید بر این مسئله که ویرایش کاری تزیینی نیست، گفت: بسیاری از ناشران عمومی نمی‌دانند ویرایش چیست. کلمه‌ی ویرایش در سال‌‌های اخیر به شکل غلط مترادف با ویراست نیز به کار رفته است. ملاک پذیرش اثر در بین ناشران عمومی ملاک علمی نیست این در حالی است که ناشر به وسیله‌ی یک ویراستارِ مشاور می‌‌تواند اثری خوب تولید کند.

داشتن حداقل سواد، لازمه‌ی ویراستاری کتاب درسی

جعفر ربانی به عنوان دومین سخنران این نشست در مورد ویراستاری ناشران آموزشی گفت: کتاب‌‌های آموزشی را می‌‌توان به دو دسته‌ی کتاب‌‌های آموزش عمومی و کتاب‌‌های رسمی آموزشی که در آموزش و پرورش منتشر می‌شود، تقسیم کرد.

این ویراستار پیشکسوت با اشاره به اهمیت کتاب درسی گفت: این کتاب‌‌ها با بیشترین تیراژ در کشور منتشر می‌‌شوند. این کتاب‌ها باید طوری نوشته شوند که مراتب آموزش در مدارس گام به گام طی شود و دانش‌آموزان آن را فرا گیرند.

ربانی با بیان اینکه کتاب درسی کتابی است که سندیت آموزشی دارد، ادامه داد: هرچند ویراستاری این کتاب‌‌ها سهل و ممتنع است اما ویراستار کتاب درسی باید حداقل سواد لازم برای ویراستاری را داشته باشد. این مسئله در کتاب درسی یکی از ضروریات است.

وی تاکید کرد: در کتاب‌‌های درسی باید نثری قابل فهم برای دانش‌آموزان در نظر گرفت. از سال‌‌های ابتدایی تا دیپلم، دانش‌آموزان به‌تدریج ریزش می‌‌کنند و اگر کتاب‌‌ها ویرایش درستی نداشته باشند اثر آن آموزشِ غلط، باقی خواهد ماند.

ربانی در پایان صحبت‌‌های خود گفت: یکی از مشکلات دائمی کتاب درسی این است که نتوانسته چنین مطلبی را به دانش‌آموز انتقال دهد.

وجود تنها ۵ علامت سجاوندی در کتاب‌های درسی

شهنام دادگستر با اشاره به مشکلات ویراستاری و خوانش در جامعه‌ی ما گفت: مشکلات ویراستاری و خوانش در جامعه به مدارس بستگی دارد. در تمام کتاب‌‌های درسی فقط ۵ علامت از علایم سجاوندی آموزش داده شده است. آنچه هم که گفته شده در سال‌‌های بالاتر رو به افول می‌‌رود.

وی افزود: چینش مطالب هر درس و استفاده از متون درست و موردنیاز، مهمترین کار ویرایش است. تمام این مسایل باعث گریز دانش‌آموزان از کتاب و به‌ویژه ادبیات می‌‌شود.

دادگستر ادامه داد: نکات غلطی در کتاب‌‌ها وجود دارد که ناشران آموزشی نیز براساس آنها کتاب‌‌های خود را شکل می‌‌دهند.

این ویراستار در ادامه با بیان یک راه حل گفت: پیوند سازمان رسمی ناشران آموزشی و انجمن ویراستاران می‌‌تواند نجات بخش وضعیت کنونی باشند. بحث ویرایش باید ابتدا از اجزا و علائم سجاوندی آموزش داده شود و در آغاز دوره‌ی دوم تحصیلی دوباره تکرار شود.

وی با بیان این مطلب که فرایند آموزش کنونی در انتها به فاجعه‌ای چون کنکور ختم می‌‌شود، گفت: تصحیح دیرهنگام کتاب درسی مانند زهری است که در جان دانش‌آموز ریخته شده اما قابل درمان نیست. در حوزه‌ی کتاب‌‌های درسی نکته‌ی مهم، ویرایش ساختاری و پلکانی دیدن موضوع است.

دادگستر در پایان صحبت‌‌های خود گفت: ویراستاران ما اساسا کتابخوان نیستند. کسی که در سال ۲۰ تا ۳۰ هزار صفحه کتاب نخواند نمی‌تواند ویراستار باشد. ما باید به یک شیوه‌نامه‌ی مشترک برای بحث ویراستاری در کتاب‌‌های درسی دست پیدا کنیم.

[Best_Wordpress_Gallery id=”76″ gal_title=”نشست ویرایش در نشر عمومی و آموزشی-۹-۲-۹۸”]

نشست ویرایش در مطبوعات و رسانه‌ها

نشست بررسی وضعیت ویرایش در مطبوعات و رسانه‌ها روز شنبه ۷ اردیبهشت در سالن شهید مطهری سرای اهل قلم برگزار شد. در این نشست پیام شمس‌الدینی، ویراستار چند خبرگزاری و مجله، دربارۀ مراحل تدوین خبر در خبرگزاری‌ها گفت و اینکه بسیاری از خبرنگاران و ویراستاران این مجموعه‌ها واهمه‌ای از خطاهای زبانی و اشتباه در ضبط اسامی ندارند و خبرها را از وبگاه‌های دیگر عیناً برداشت می‌کنند و با تغییرات اندکی منتشر می‌کنند. میانگین سنی این افراد بسیار جوان است و تجارب گذشتگان به آنها منتقل نشده. وی به مشکل دیگری در خبرگزاری‌ها، از جمله تعیین معیارهای کمّی در معاونت مطبوعاتی برای خبرگزاری، اشاره کرد که موجب می‌شود حجمی از کار برای هریک از افراد تعریف شود که در مدت زمان کوتاهی آن را به انجام برسانند و همین مطلب به سطحی‌نگری افراد در ثبت و انتشار مطالب دامن می‌زند.

در ادامه لیلا صمدی، ویراستار باسابقۀ مجله، به مشکلات ویرایش در مجلات پرداخت و تفاوت ویرایش را در مجلات و کتاب برشمرد، از جمله اینکه ویراستار مجله با انبوهی مقاله با سبک‌های متنوع مواجه است که در اندک‌زمانی باید ویرایش کند و ناچار است به موارد فاحشی مثل رسم‌الخط و خطاهای جدی توجه کند و از بهتر شدن نثر نوشتار یا ویرایش‌های جدی‌تر صرفنظر کند. او همچنین به بی‌‌توجهی برخی سردبیران مجلات به امر ویرایش اشاره کرد و گفت اگر سردبیران ضرورت ویرایش را بهتر درک کنند شاید ویراستاران نیز با دلسوزی بیشتری برای ویرایش متن‌ها اقدام کنند.

ایرج (حمیدرضا) اسلامی، خبرنگار باسابقه و عضو انجمن صنفی ویراستاران، به مشکلات متعدد موجود در نوشته‌های چاپ‌شده در مطبوعات و روزنامه‌ها اشاره کرد و تعدادی از تیترهای بی‌محتوا و به ظاهر ادبی را برشمرد و به این نکته پرداخت که متأسفانه در سال‌های اخیر گرایش به متن ادبی یا تمثیلی در انتخاب تیتر خبرها رواج یافته که یا خواننده از مفهوم دور می‌شود یا اینکه خطا در نگاه خواننده پدید می‌آورد. وی به ضرورت توجه به نوشته‌ها و به ویژه تیترهای مطبوعات اشاره کرد و ارتباط انجمن صنفی ویراستاران را با مطبوعات، در بهبود وضعیت موجود، امر مغتنم و خجسته دانست. ایرج اسلامی همچنین به کم‌دانشی عده‌ای از کارکنان خبرگزاری‌ها و مطبوعات اشاره کرد و گفت اگر نیروهای کتاب‌خوانده و متبحر در این مجموعه‌ها به‌کار گرفته شوند، شاید با موضوعاتی از این دست مواجه نباشیم و نوشته‌ها عمیق‌تر و خطاها کمتر شوند.

در این نشست فتح‌الله فروغی نیز به نفوذ زبان فارسی از طریق مطبوعات و رسانه‌ها به عموم مردم اشاره کرد و با جمع‌بندی مطالب سخنران‌ها، اظهار امیدواری کرد که این نشست زمینه‌ساز نشست‌های دیگری با اصحاب رسانه و سردبیران مجلات و روزنامه‌ها خواهد بود.

[Best_Wordpress_Gallery id=”74″ gal_title=”نشست ویرایش مطبوعات و رسانه-اردیبهشت ۹۸”]

کارگاه معرفی کتاب (همکاری انجمن با مجلۀ جهان کتاب)

مجلۀ جهان کتاب بی‌تردید از مجلات معتبر و پرمخاطب در حوزۀ معرفی و نقد کتاب است و نوشتن در آن برای بسیاری از نویسندگان و نوقلمان اعتباری محسوب می‌شود. بسیاری از نقدهایی که در این مجله منتشر شده بر آگاهی و دانش خوانندگان و مخاطبان این کتاب‌ها افزوده‌ و بسا که خطاها و ضعف‌های آثار را عیان ساخته است.

براساس تصمیم کمیسیون آموزش مبنی بر معرفی دانشجویان دوره‌های آموزش ویرایش به مراکز فرهنگی و انتشاراتی، گفت‌وگوهایی با آقای مجید رهبانی و آقای فرخ امیرفریار، مدیران مجلۀ جهان کتاب، صورت گرفت و توافق شد که از میان دانشجویان آموزش‌دیدۀ انجمن گروهی انتخاب شوند و در بخش معرفی کتاب با این مجله همکاری کنند. «آشنایی با منابع و مراجع و شیوه‌های استناد» یکی از دروس دوره‌های ویرایش است که طی آن شیوه‌های معرفی کتاب‌ تدریس می‌شود. این کارگاه به قصد آموزش دانشجویان برای نگارش معرفی و مرور کتاب برگزار و طی آن معرفی‌های نوشته‌شدۀ آنان نقد و بررسی شد.

آقایان رهبانی و امیرفریار دربارۀ انواع مقالاتِ معرفی و نقد کتاب مطالبی را مطرح کردند و ویژگی‌های معرفی خوب را برشمردند. در پایان این جلسه  قرار شد کتاب‌هایی در اختیار دانشجویان قرار گیرد و نوشته‌های آنان، پس از نهایی‌شدن، در مجلۀ جهان کتاب منتشر شود.

این کارگاه در تاریخ سه شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸ با حضور پنج تن از  دانشجویان و  برخی اعضای هیئت مدیره (هومن عباسپور، مهناز مقدسی، نازنین خلیلی‌پور) تشکیل شد.

 

 

یادی از درگذشتگان سال 1397

داریوش شایگان (۴ بهمن ۱۳۱۳- ۲ فروردین ۱۳۹۷)

فیلسوف و هندشناس و ایران‌شناس بود. برای بازنگری دیدگاه‌های خود، از آسیا در برابر غرب تا زیر آسمان‌های جهان راهی طولانی پیمود. به شناساندن شاعران و متفکران ایرانی و فرانسوی پرداخت و در زمرۀ روشنفکرانی بود که پا در وطن سر در آسمان جهان داشت. از آثار اوست: ادیان و مکتب‌های فلسفی هند، بت‌های ذهنی و خاطرۀ ازلی، آیین هندو و عرفان اسلامی، پنج اقلیم حضور، فانوس جادویی زمان (دربارۀ حضور)، جنون هشیاری (دربارۀ بودلر).

 

غلامحسین صدری افشار (۲۴ اسفند ۱۳۱۳- ۲۸ فروردین ۱۳۹۷)

فرهنگ‌نویس، مترجم، نویسنده، و پژوهشگر خستگی‌ناپذیر ایرانی بود. فرهنگ معاصر فارسی او از آثار درخور توجه و راهنمایی معتبر است. ترجمۀ تاریخ علم جورج سارتون هنوز مفصل‌ترین منبع تاریخ علم به زبان فارسی است. از دیگر آثار اوست: فرهنگ مترجم، زندگی‌نامۀ جغرافی‌دانان، فرهنگ اعلام.

 

محمدامین قانعی‌راد (۱۳۳۴ – ۲۴ خرداد ۱۳۹۷)

جامعه‌شناس برجستۀ ایرانی، رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران و استاد جامعه‌شناسی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور بود. پایان‌نامۀ دکتری او با عنوان عوامل معرفتی و اجتماعی رشد و افول علم در ایران دورۀ اسلامی بود. از دیگر آثار اوست: اجتماع علمی و تولید دانش در ایران، جامعه‌شناسی تولید و کاربرد دانش در ایران، اخلاقیات شعوبی و روحیۀ علمی.

 

احسان یارشاطر (۱۲ فروردین ۱۲۹۹ – ۱۰ شهریور ۱۳۹۷)

بنیان‌گذار و سرویراستار دانشنامهٔ ایرانیکا، بنیان‌گذار مرکز مطالعات ایران‌شناسی، سرویراستار مجموعۀ تاریخ ادبیات فارسی، و استاد مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا نیویورک بود. از تأثیرگذارترین مدیران فرهنگی  ایران بود. بنگاه ترجمه و نشر کتاب را بنیاد گذاشت که در آن بیش‌ترین آثار ادبیات کلاسیک جهان و مجموعۀ بی‌نظیری از آثار ایران‌شناسان را منتشر کرد. از آثار اوست: داستان‌های شاهنامه،  داستان‌های ایران باستان.

محمد دبیرسیاقی (۴ اسفند ۱۲۹۸-۱۶ مهر ۱۳۹۷)

لغت‌شناس، مصحح، پژوهشگر، و استاد ادبیات فارسی بود و آخرین همکار علامه علی‌اکبر دهخدا. در مؤسسۀ لغت‌نامۀ دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی مشغول به کار بود و متون فراوانی تصحیح کرد که از میان آن‌ها می‌توان دیوان منوچهری دامغانی، دیوان فرخی سیستانی،  نزهه القلوب را نام برد. پس از درگذشت دهخدا، تا سال‌ها با مؤسسۀ لغت‌نامه همکاری کرد و تألیف لغت‌نامۀ فارسی را بنیاد گذاشت که تألیف آن همچنان ادامه دارد. از دیگر آثار اوست: پیشاهنگان شعر پارسی، دیوان دهخدا (گردآوری)، شاهنامه به نثر، کشف‌الابیات شاهنامه.

ناصر ایرانی (۷ مرداد ۱۳۱۶- ۲ آبان ۱۳۹۷)

نام اصلی‌اش ناصر نظیف‌پور بود.  داستان‌نویس، مترجم، نمایش‌نامه‌نویس و تاریخ‌پژوه بود. مدیریت مجموعۀ مفصلی از آثار کودکان و نوجوانان را در دفتر نشر فرهنگ اسلامی و کانون پرورش فکری به عهده داشت و بر انتشار آثار فراوانی نظارت داشت. وصیت کرده بود پیکرش را برای پژوهش علمی به دانشگاه تهران دهند. از آثار اوست: سختون، هنر رمان، مرا مس کنید، اعترافات گرگ تنها.

محسن ابولقاسمی (۱۳۱۵ـ ۱۸ بهمن ۱۳۹۷)

پژوهشگر، نویسنده، استاد زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ و زبان‌های باستانی در دانشگاه‌های تهران و آزاد اسلامی. زبان‌های فارسی نو و باستان را در دانشکدۀ مطالعات مشرق‌زمین در لندن آموخت و شاگرد استادان بنامی چون هنینگ و بویس بود. رشتۀ فرهنگ و زبان‌های باستانی با پایمردی او تا امروز دوام یافته است. شاگردان بسیاری پرورد و تا بود، به تدریس مشغول بود. از آثار مهم اوست: تاریخ زبان فارسی، راهنمای زبانهای باستانی ایرانی.

یدالله ثمره (۱۳۱۱ –  ۳ اسفند ۱۳۹۷)

از برجسته‌ترین زبان‌شناسان ایرانی، استاد دانشگاه تهران، عضو پیوسته ٔفرهنگستان زبان و ادب فارسی و اولین رئیس انجمن زبانشناسی ایران بود و در حوزهٔ آواشناسی و واج‌شناسی تخصص داشت. یکی از برجسته‌ترین آثار او آواشناسی زبان فارسی بود که هنوز بهترین و آموزنده‌ترین کتاب در این زمینه است. از دیگر آثار او مقالاتی در زمینۀ زبان فارسی و زبان‌شناسی و کتاب آموزش زبان فارسی به غیرفارسی‌زبانان است.

لیلی آهی (۱۳۰۸ –  شهریور ۱۳۹۷)

پژوهشگر و مترجم و از مؤسسان شورای کتاب کودک  بود. نخستین مدرسۀ تابستانی را در تهران بنیاد گذاشت و از دانشگاه کلمبیا در رشتۀ ادبیات کودکان و تنظیم کتاب‌های درسی دکتری گرفت. از بنیان‌گذاران تربیت مدرن در ایران بود. از آثار اوست: بخوانیم و باسواد شویم، گذری در ادبیات کودکان، مقدمه بر آموزش مداوم (ترجمه)، هرکس خانه‌ای دارد (ترجمه).

نگاه ویراستارانه به هر نوشته‌ای

انجمن صنفی ویراستاران زادروز عضو افتخاری و گرانقدر خود، خانم ایران گرگین، را تبریک می‌گوید.

استاد عزیز، در روزهای پایانی اسفند قدرشناسی خود را از تلاش‌های شما در ارتقای نوشته‌ها با تبریک زادروزتان همراه می‌کنیم؛ پاینده و سلامت باشید.

 

ایران گرگین ویراستار و نویسنده و پژوهشگرِی توانمند و مهربان و صبور است. دقتش در کار ستودنی و  مسئولیت‌پذیری‌اش تحسین‌برانگیز است. دربارۀ زندگی و آثار او، از میان یادداشت‎هایش، مطالبی می‌آوریم.

در ۲۷ اسفند ۱۳۱۱ در اصفهان به‌دنیا آمد. در ۱۳۳۴ به شغل آموزگاری مشغول شد و تدریس در کلاس اول دبستان را به عهده گرفت. سال بعد، در آزمون دانشگاه پذیرفته شد و رشتۀ فلسفه را برگزید.

پس از پایان تحصیل، در دبیرستان‌های تهران، دروس ادبیات فارسی و فلسفه را تدریس‌کرد. در ۱۳۴۰، با دکتر حسن مرندی، روان‌پزشک و مترجم، ازدواج کرد. گرگین در ۱۳۵۲، با انتشار مقالۀ «گذشتن سیاوش از آتش» در پیک جوانان، همکاری خود را با مجله‌های پیک آغاز کرد. در طول سال‌ها همکاری، به عضویت شورای نویسندگان مجله‌های پیک درآمد و مقالات متعددی از او در پیک جوانان منتشر شد، ازجمله «کلیله‌ودمنه کتابی در ستایش خرد و تدبیر»، «کشف‌المحجوب فرهنگ و خودآموزِ تصوف»، «سیاست سیاستنامه یا سیری در سیرالملوک»، «پژوهشی در تاریخ بیهقی»، «روان‌شناسی و آموزش در قابوسنامه»، «خوارزمی و زبان عدد». گرگین مدتی نیز دستیارِ سردبیر پیک جوانان بود. از سال ۱۳۵۵، پس از اسماعیل سعادت، سردبیر پیک دانش‌آموز شد.

مقالات او در این مجلات مخاطبان بسیاری در میان نوجوانان یافت، مانند داستان‌هایی از شاهنامه: «زال پروردۀ سیمرغ، رخش و رستم و تهمینه، زاده شدن رستم، سهراب در جستجوی عظمت و بهار غمگین (دربارۀ داستان رستم و اسفندیار).

در ۱۳۶۰، به دعوت ایرج جهانشاهی و توران میرهادی، به جمع همکاران فرهنگنامۀ کودکان و نوجوانان پیوست. این همکاری متعاقب نوشتن مقالۀ «ابوریحان بیرونی» در کتاب راهنمای نویسنده و ویراستار بود.

گرگین، به خواست توران میرهادی و محمود محمودی، از ویراستاران مجموعه، و پس از رفتن ایرج جهانشاهی به بخش ویرایش فرهنگنامه پیوست. تفویض این مسئولیت بهسبب دقت نظر و تجربه او در نگارش و ویرایش محتوایی مقالات بود و چندی بعد به سرویراستاری فرهنگنامه منصوب شد. او علاوه بر ویراستاری مقالات، همچنان در تألیف نیز همکاری داشته است. برخی مقالات منتشرشدۀ او در فرهنگنامه در زمینه‌های فلسفه، تاریخ و ایران‌شناسی به قرار زیر است:

«ابن‌سینا»، «ابوریحان بیرونی»، «ارسطو»، «اشراق»، «امپراتوری»، «بودا»، «بودایی»، «بیت‌الحکمه»، «بیزانس»، «بیکن»، «بیهقی»، «پارسیان»، «پاستور»، «حی‌بن یقظان»، «خیام»، «زُروان»، «سقراط» و «سهروردی».

 

ایران گرگین دربارۀ پیوستن به حوزۀ ویراستاری چنین می‌گوید: «دعوت آقای ایرج جهانشاهی و خانم توران میرهادی از من برای نوشتن مقاله در فرهنگنامه بود نه برای ویراستاری. من با کار ویراستاری در مجله‌های پیک آشنا شده بودم. نوشته‌های پیک‌ها به‌جز پیک جوانان را در شورای سردبیران ویرایش می‌کردیم که شیوۀ خاصی داشت. من از همسرم دکتر مرندی که قلمی توانا، ذوقی سرشار و دانشی گسترده داشت، و خود ویراستاری همه فن حریف بود بسیار آموخته‌ام، از جمله نگاه ویراستارانه به هر نوشته‌ای را.»

انجمن صنفی ویراستاران در دومین نشست «تقدیر از پیشکسوتان ویرایش» (۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷) از این بانوی پرتلاش قدردانی کرد و با عضویت افتخاری ایشان مشاور دیگری را به جمع مشاوران خود افزود.

بهترین منابع برای شناخت انسان و شخصیت‌ها رمان است و هیچ‌چیز نمی‌تواند جای آن را بگیرد.

بهترین منابع برای شناخت انسان و شخصیت‌ها رمان است و هیچ‌چیز نمی‌تواند جای آن را بگیرد.

بخش‌هایی از گفت‌وگو با عبدالحسین آذرنگ در شبکۀ رادیویی فرهنگ (پنج شنبه ۱۶اسفند)

مصاحبه‌کننده: علی عظیمی‌نژادان در برنامۀ نام‌آوران ایران زمین

 

عبدالحسین آذرنگ از زندگی و سوابق کاری خود می‌گوید:

من در ۱۵ آذر ۱۳۲۵، تقریباً مقارن با ایام عاشورا، در کرمانشاه به دنیا آمدم و برای همین اسمم را گذاشتند عبدالحسین. در همان‌جا درس خواندم دبیرستان را تمام کردم و وارد دانشگاه شیراز شدم.

در کودکی پدرم مرا به قرائت‌خانۀ شهرداری، نزدیک شهرداری کرمانشاه، می‌برد که الآن از بین رفته، تالار بزرگی بود که وسط آن میز بزرگی داشت و پر از روزنامه‌های مختلف بود؛ مردم می‌آمدند و روزنامه‌ها را می‌خواندند آن‌هم با صدای بلند. در همان ‌دوره ماجراهای سیاسی جریان داشت و نادعلی خان کریمی وکیل مجلس در دورۀ مصدق در همسایگی ما زندگی می‌کرد. بین نادعلی خان کریمی و پدر من دوستی بود. پدر من در کارهای حقوقی (دادگستری) بود. خوش‌نثر و خوش‌قلم بود و نوشته‌هایی که از طرف نادعلی خان می‌آمد را به‌اصطلاح امروز ویرایش می‌کرد؛ نامه را به من می‌داد تا به دست نادعلی خان برسانم. نادعلی خان نامه‌ها را می‌دید و یادداشت‌هایی می‌کرد و دوباره به من می‌داد تا به پدر برسانم؛ و من در آن برهۀ تاریخی احساس می‌کردم وظیفۀ مهمی به‌عنوان پیک ایفا می‌کنم. شمس قنات‌آبادی[۱] را من در خانه کریمی‌ها دیدم.

بخشی از خانوادۀ من از زنگنه‌ها، از ایلات کرد، هستند. در آن محیط عشایری اختلافات و دعوای حقوقی فراوان اتفاق می‌افتاد و خانۀ ما همواره محل مراجعۀ افراد بسیار زیادی بود؛ می‌آمدند و با پدرم مشورت می‌کردند و پدر برایشان لایحه می‌نوشت و من چون پسر بزرگ بودم باید در خدمت پدر می‌بودم و در نقش پادو و پیک عمل می‌کردم. آن دوران این ویژگی را داشت که چون من باید در جلسات می‌نشستم و گوش می‌دادم این شنیده‌ها در ذهنم می‌ماند. یکی از چیزهایی که در من تأثیر گذاشت این بود که قضاوت کردن کارِ بسیار دشواری است. یکی از دلایلی که من به رمان و ادبیات علاقه‌مند شدم همین مسئلۀ شناخت شخصیت‌ها و تحلیل شخصیت‌ها بود. از اواخر دبیرستان مطالعات روان‌شناسی را شروع کردم و به این نتیجه رسیدم بهترین منابع برای شناخت انسان و شخصیت‌ها رمان است و هیچ‌چیز نمی‌تواند جای آن را بگیرد. اولین کتابی که خواندم  کتاب بیچارگان (مردم فقیر) از داستایوفسکی بود، من این کتاب را خیلی دوست داشتم و دارم و بعد از آن، کتاب برادران کارامازوف برای من بسیار تأثیرگذار بود.

من دورۀ ابتدایی را در مدرسۀ کوروش، که مدیریت آن با عمویم بود، گذراندم و در دبیرستان رازی و کزازی ادامه دادم و دیپلم گرفتم. دو دبیر من یکی مرحوم یدالله بهزاد از قصیده‌سرایان معروف بود و به ما ادبیات درس می‌داد و دیگری محمدحسین جلیلی مرد بسیار فاضلی بود. آقای جیحونی معلم ادبیات و آقای بیانی معلم زبان انگلیسی ما بودند. دبیر دیگر آقای حسینی مدرس انگلیسی که در تشویق من در آموزش زبان انگلیسی بسیار مؤثر بود. در دورۀ دبیرستان به انجمن ایران- امریکا می‌رفتم که در تقویت زبان انگلیسی من تأثیر داشت. بعد کنکور به دانشگاه شیراز رفتم. کنکور دانشگاه شیراز برای اولین بار در ایام نوروز برگزار شد و سه سال در آن دانشگاه اقتصاد خواندم. در جریان اعتصابات دانشجویی که به خاطر مرگ غلامحسین تختی اتفاق افتاد و دانشگاه‌ها ملتهب بود، اقتصاد را رها کردم و به دانشگاه ادبیات اصفهان رفتم. دو سال در آنجا درس خواندم و در رشتۀ تاریخ لیسانس گرفتم. در ۱۳۵۱، آقای ابوالحسن نجفی که استاد من در دانشگاه اصفهان بود مرا برای کار به نجف دریابندری و کریم امامی معرفی کرد و بعد از مصاحبه، کارم را به‌عنوان ویراستیار در انتشارات فرانکلین شروع کردم (۱۳۵۱-۱۳۵۵).

در سال ۱۳۴۴ وارد دانشگاه شیراز شدم که طبق برنامه‌های دانشگاه پنسیلوانیای امریکا بود. اساتید ما نیمی ایرانی و نیمی امریکایی بودند.

دانشگاه اصفهان چند ویژگی عمده داشت که مسیر زندگی مرا تغییر داد، از لحاظ مالی قابل مقایسه با دانشگاه شیراز نبود، دانشگاه شیراز با وضعیت مالی و امکانات بسیار خوبی بود، اما دانشگا اصفهان کتابخانۀ خوبی داشت که مجموعۀ مرحوم باقر الفت به آنجا اهدا شده بود و من از این مجموعه بسیار استفاده کردم. از اساتید تأثیرگذار در دانشگاه اصفهان آقای ابوالحسن نجفی بود که از اعضای بخش ادبیات فارسی بود. من دانشجوی تاریخ بودم، ایشان سه درس زبانشناسی، ادبیات تطبیقی و ادبیات معاصر ایران را می‌داد و من علاقه‌مند بودم و از در کلاس‌های ایشان حضور پیدا می‌کردم. دکتر جلیل دوستخواه استاد درس اسطوره و آقای اوریزی استاد جامعه‌شناسی و آقای علی شریعتمداری، که بعداً وزیر علوم کابینۀ مهندس بازرگان مدیر بخش روان‌شناسی بودند، آقای مهریار معاون دانشکده ادبیات انگلیسی‌دان برجسته‌ای بود. رئیس دانشکده اصفهان دکتر عبدالباقی نواب بود که پزشک بیماری‌های عفونی و ادیب و شاعر و موسیقی‌دان بود و تاریخ مشروطه درس می‌داد. چیزی که بسیار برای من تأثیرگذار بودند استاد هورفر بود که از من خواست منابع درسی را برای دانشجویان ترجمه کنم. بعد از آن، من صبح‌ها در کتابخانه مشغول ترجمۀ مطالبی درزمینۀ تاریخ بودم که بعداً به جزوۀ درسی دانشجویان تبدیل شد. مثل تاریخ سده‌های میانه که من یک خلاصه از آن تهیه را کردم یا تاریخ قرون جدید اروپا. هم ‌زبانم تقویت می‌شد هم چیزهای جدیدی می‌آموختم. سال ۱۳۴۹ به سربازی رفتم. سال ۱۳۵۱ استاد نجفی را دیدم. ایشان گفتند اگر می‌خواهی می‌توانی به فرانکلین ملحق شوی. قرار بود به دائره‌المعارف فارسی مصاحب بپیوندم، ولی بعد از سه ماه آقای امامی از من خواستند در بخش ترجمۀ فرانکلین بمانم.

برای شنیدن تمامی بخش‌های گفت‌وگو به نشانی زیر مراجعه کنید.

http://radiofarhang.ir/NewsDetails/?m=065177&n=396380

[۱] . از نزدیکان و سخن‌گوی آیت‌الله کاشانی بود.

دومین جلسۀ دیدار مشورتی با اعضای افتخاری انجمن

سه‌شنبه ۱۶ بهمن‌ماه دومین جلسۀ مشورتی هیئت مدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران با اعضای افتخاری برگزار شد. در این جلسه، فهرستی از موضوعات نشست‌ها مطرح و برای برگزاری هشت نشست تبادل نظر شد. همچنین  ویراست اول «رتبه‌بندی ویراستاران»، که کمیسیون پژوهش آن را تهیه کرده بود، در اختیار مشاوران قرار گرفت تا در جلسۀ بعد دیدگاه‌های خود را مطرح کنند. امید است انجمن بتواند از بهار ۱۳۹۸ نشست‌های مرتبی را برگزار کند.

مهمانان این جلسه علاوه‌بر هیئت مدیره، خانم‌ها: گلی امامی، مهشید نونهالی و آقایان: سیدعلی آل داود، مجید رهبانی، جواد رسولی و بهنام رمضانی‌نژاد بودند.

[Best_Wordpress_Gallery id=”71″ gal_title=”دومین جلسه مشورتی با اعضای افتخاری”]

گرامی‌داشت دکتر مهدی حجوانی

مهدی حجوانی

نویسنده، پژوهشگر و ویراستار حوزۀ کودک و نوجوان

سه‌شنبه ۲۵ دیماه، مراسم تقدیر از فعالیت‌های فرهنگی و پژوهشی استاد مهدی حجوانی در مؤسسۀ خانۀ کتاب برگزار شد. در این نشست، مستندی حاوی گزارش فعالیت‌های ایشان و دیدگاه‌های همکارانشان به نمایش درآمد. سخنرانان این نشست، آقایان نیکنام حسینی‌پور، رضا هاشمی‌نژاد، سیدعلی کاشفی خوانساری، احمد مسجد جامعی، علی‌اصغر سیدآبادی، دربارۀ استاد حجوانی گفتند و فعالیت‌های او را برشمردند.

شهرت مهدی حجوانی برای فعالیت‌های گسترده‌ای است که در نویسندگی آثار کودکان و نوجوانان و نقد ادبیات کودک و نوجوان و ویراستاری انجام داده است. سردبیری فصلنامۀ پژوهش‌نامۀ ادبیات کودکان و نوجوانان با حمایت حوزۀ هنری، سردبیری کتاب ماه کودک و نوجوان با حمایت مؤسسۀ خانۀ کتاب و ریاست هیئت مدیرۀ انجمن کودکان و نوجوانان از جمله مسئولیت‌های این پژوهشگر بوده است. برخی آثار اوست: الف دال میم، پوتین‌های گشاد، با گل کویر، قصه چیست، احمد آقا.

دبیر انجمن صنفی ویراستاران در پایان این مراسم هدیه و لوح عضویت افتخاری انجمن را به ایشان تقدیم کرد و ‌‌ایشان نیز این عضویت را پذیرفتند.

 

[Best_Wordpress_Gallery id=”69″ gal_title=”بزرگداشت حجوانی”]

مصاحبه ایبنا با خانم مهناز مقدسی دبیر انجمن صنفی ویراستاران

ضرورت‌های ویراستاری در صنعت نشر/ هفتم

مقدسی: جامعه نشر ویراستار را در حد نسخه‌پرداز تنزل داده است

ویراستار حلقه واسط بین اثر و مخاطب است
تاریخ انتشار : شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۸
دبیر انجمن ویراستاری، درباره واقعیت فعلی جامعه نشر می‌گوید: بسیاری از ناشران از سازوکار ویرایش و وظایف ویراستار آگاهی ندارند؛ عنوان ویراستاری را شنیده‌اند، اما نمی‌دانند به چه فرایندی اطلاق می‌شود.
مقدسی: جامعه نشر ویراستار را در حد نسخه‌پرداز تنزل داده است

خبرگزاری کتاب ایران‌(ایبنا گرانی ملزومات چاپ کتاب، نبود مخاطب، شبکه ضعیف توزیع کتاب، تعطیلی گاه‌وبی‌گاه کتاب‌فروشی‌ها، وجود ده‌ها ناشر غیر‌فعال، و یا قاچاق کتاب و ده‌ها مساله دیگر، واقعیت‌ و به تعبیر دیگر مصائب نشر ما هستند. بحث‌های مکرر و طولانی درباره همه این مشکلات که می‌توان از‌ آن‌ها به‌عنوان «مشکلات کلان» یاد کرد، موجب شده تا اهمیت برخی حلقه‌های کوچک‌تر جریان تولید کتاب، کم‌رنگ و یا حتی نادیده گرفته شود. ویراستاری از‌جمله این حلقه‌هاست که به قول دبیر انجمن ویراستاری در وضعیت فعلی بازار نشر «بین واقعیت امر ویرایش و جایگاه ویراستار در جامعه نشرِ ما فاصله است».

در‌حالی‌‌که به نظر می‌‌رسد سایه سنگین مسائل اقتصادی بر جریان تولید کتاب و همچنین نا‌آگاهی ناشران و پدید‌آورندگان درباره اهمیت ویراستاری موجب حذف تدریجی ویراستاری از چرخه نشر شده درباره جایگاه صنفی این حلقه و همچنین معیار‌های تعیین تعرفه فعالان این حوزه با مهناز مقدسی؛ دبیر انجمن ویراستاری گفت‌و‌گو کرده‌ایم که در ادامه آمده است:

موضوع ویراستاری در نشر ما، موضوع چالش‌برانگیزی بوده و هست. تحلیل شما از جایگاه صنفی ویراستاران در وضعیت فعلی بازار نشر چیست و انجمن صنفی در این میان چه نقشی دارد؟
بین واقعیت امر ویرایش و جایگاه ویراستار در جامعه نشرِ ما فاصله وجود دارد. هدف انجمن صنفی ویراستاران ارتقای جایگاه ویراستار و ویرایش در حد ایدئال است. امر ویرایش هم‌زمان با تولید اثر و حتی پیش از آن آغاز می‌شود و تا پایان تولیدِ اثر و حتی پس از انتشار آن ادامه می‌یابد، یعنی ویراستار می‌تواند در معرفی کتاب، برگزاری جلسات نقد و بررسی کتاب نیز حضور یا سهم داشته باشد. در این مسیری که ترسیم کرده‌ایم، به اعتبار مسئولیت و وظیفه‌ای که به ویراستار داده می‌شود، ویراستار مرتبه و جایگاهی پیدا می‌کند که امیدواریم بتوانیم این جایگاه را برای ویراستاران تثبیت کنیم.

وجود ساختار‌های غلط نحوی و املای نادرست واژگان در بسیاری از کتاب‌ها، موجب دل‌زدگی و به مرور آسیب‌های فراوانی مانند کاهش مخاطب و شمارگان کتاب خواهد شد و یا بهتر است بگوییم شده است. آیا ناشران به لزوم کمک گرفتن از ویراستار واقف نیستند؟ و شاید باید پرسید تلقی جامعه نشر از ویراستاری چیست؟
جامعه نشر ویراستار را در حد نسخه‌پرداز تنزل داده است. چنان‌که کتاب برای اصلاح غلط‌های مشهود و مشهور، رعایت کلیشه‌های ویرایشی، یکدست کردن رسم‌الخط و مرتب کردن پا‌نوشت‌ها و سرصفحه‌‌ها به ویراستار سپرده می‌شود، اما همان‌طور که اشاره کردم، نگاه انجمن، با توجه به سابقه امر ویراستاری در ایران و همچنین در دیگر کشورها، فراتر از این رویکرد است؛ به‌عبارتی، انجمن به دنبال تعریف درست از ویرایش و ویراستار است، اینکه ویرایش از کجا شروع می‌شود و عنوان و رتبه ویراستار در هر مرحله از مسیر چیست، برای احراز هر رتبه، باید چه توانمندی‌هایی داشته باشد و آیا ویراستارِ ساختاری-محتوایی است که در نخستین مراحل تهیه کتاب به ناشر و پدید‌آور مشاوره می‌دهد.

بسط دادن امر ویرایش به معنای عبور از نسخه‌پردازی است. ویراستار حرفه‌ای کسی است که دایره وظایفش وسیع‌تر از صرفاً اصلاحِ زبان یک نوشته است، از بررسی صحت مطالب و محتوا شروع می‌شود تا ساختار نوشته، توجه به مسائل دستوری و نکات صوری، توجه به لزوم تهیه پانوشت‌ یا درج ضمائمی مثل نمایه و واژه‌نامه. ویراستار حرفه‌ای خود را به جای نویسنده و ناشر و به‌ویژه مخاطب می‌گذارد. ویراستار باید در مراحل مختلف ویرایش به این پرسش‌ها پاسخ دهد که متن برای چه مخاطبی نوشته شده و باید چه زبانی و چه میزان اطلاعاتی داشته باشد و اینکه کدام ناشر آن را منتشر می‌کند. اگر در امر ویرایش به این نکات توجه نشود، صرفِ اینکه متن منقح و منزه و مرتبی را تحویل دهد، تعهد واقعی‌اش را انجام نداده است. انجمن به دنبال تربیت چنین ویراستارانی است که مشاور پدیدآور و ناشر باشند و مدافع مخاطب.

اشاره کردید که نسخه‌پردازی پایین‌ترین مرحله ویراستاری است و تأکید دارید تلقی برخی ناشران از ویراستاری در همین حد و اندازه است. چرا نگاه به ویراستار تا این حد پایین است؟ 
نسخه‌پردازی پایین‌ترین مرحله نیست. ویرایش یک فرایند مرحله‌به‌مرحله است و نسخه‌پردازی یکی از آن‌هاست. به نظر می‌رسد، برخی از ناشران به اهمیت و جایگاه و تأثیر ویرایش در بالابردن کیفیت تولید کتاب آگاهی ندارند. شاید هم ویراستاران در معرفی خود موفق نبوده‌اند، یا پدید‌آورندگان و مترجمان به کمکِ مؤثر ویراستاران اعتماد پیدا نکرده‌اند؛ بنابراین نمی‌توان یک عامل را منشأ دیدگاه متداول جامعه نشر از ویراستاری دانست، بلکه مجموعه‌ای از عوامل موجب بروز تلقی‌های ناقص از ویراستاری شده است.

مجموع عوامل را باید در ناآگاهی ناشران از اهمیت ویراستاری، ناموفق بودن ویراستاران در اثبات خودشان،‌ زمان‌بندی‌های نامتناسب برای امر ویرایش، پرداخت‌های نامتناسب با فرایند ویراستاری و تعصب پدید‌آورندگان در چاپ کتاب بدون ویراستاری، حتی با وجودِ غلط‌های متعدد ویرایشی، دانست؛ اما حقیقت این است که بسیاری از ناشران نمی‌دانند و یا توجه ندارند که کتاب باید ویرایش بشود و مهم‌تر از آن، به دست ویراستاری توانمندی سپرده شود.

تلاش انجمن طی سال‌های گذشته بر این بوده است که اهمیت ویرایش را بشناساند و ویراستارانی که مجموعه‌ای از مؤلفه‌ها را برای ویراستاری مطلوب داشته باشند، معرفی کند. اگر بخواهم در یک جمله پاسخ شما را بدهم باید بگویم برای پیدا کردن علت تلقی نادرست از امر ویراستاری باید زنجیره نشر را شناسایی و آسیب‌شناسی کرد.

یکی از آسیب‌های مهم در بی‌توجهی به ویراستاری در مورد کتاب‌های ترجمه‌ای است. گاهی ناشر از ویراستار می‌خواهد، بدون توجه به متن اصلی، کتاب ترجمه‌ای را ویرایش کند و ویراستار نیز می‌پذیرد. در اینجا با دو اشکال روبه‌رو هستیم، نخست درخواست نادرستِ ناشر و دیگری پذیرفتن ویراستار. در این شرایط ناشر متوجه ظرایف این امر نیست و مشکلات احتمالیِ ناشی از ترجمه را کاملاً نادیده گرفته است.

برای تأیید زبان یک متن، به نظر شما کدام‌یک اولویت دارد، ناشر، نویسنده و یا ویراستار؟
آیا شرایط ایدئال را می‌خواهید یا واقعیت بازار را؟

هر دو را، جریان ایدئال و واقعیت بازار.
برخی از ناشران ضرورتِ ویرایش را پذیرفته‌اند و به تعدادی از ویراستاران باتجربه اعتماد کرده‌اند، بنابراین وقتی این اعتماد شکل‌ بگیرد و ویراستار شناخت درستی از موضوعِ کتاب داشته باشد، بی‌تردید بهترین گزینه برای داوری درباره اثر و انتشار آن ویراستار خواهد بود. با ایجاد اعتماد بین پدید‌آور و ناشر و ویراستار روند صحیحی شکل می‌گیرد. به‌عبارت دیگر، ویراستار بعد از بررسی و ارزیابی کتاب ضرورت‌های آن را گزارش می‌کند. با توجه به این گزارش، ناشر تصمیم می‌گیرد که مثلاً کتاب پیوست‌هایی مثل تصویر، نمایه، واژه‌نامه داشته باشد.

ویراستار حلقه واسط بین اثر و مخاطب است، درباره محتوا و ساختار و همچنین نیاز‌هایی مخاطب نظر می‌دهد. مثلاً تشخیص می‌دهد که کتاب باید پانویس‌های توضیحی یا یادداشت‌های تکمیلی داشته باشد، ضبط اسامی مطابق استاندارد نوشته بشود و تمامی این‌ها را براساس نیاز مخاطب و محتوای اثر تشخیص می‌دهد. این موضوع در شرایط ایدئال است، اما شرایط کنونی ایدئال نیست و درنتیجه، یا ویراستاران این دقت و مهارت را اعمال نمی‌کنند یا ناشران پذیرای این پیشنهادها نیستند.

درباره لزوم تعامل بین پدید‌آور و ناشر و ویراستار بیشتر بفرمایید.
گاهی پدید‌آور یا ناشر، به‌ علت ناآگاهی یا ناآشنایی با ظرافت‌های موضوع، توصیه‌های ویراستار را نمی‌پذیرد و لازم است ویراستار برای پیشنهادهایش استدلال عرضه کند تا آن‌ها را متقاعد کند. متأسفانه پایه‌های نشر اصولی رشد‌ نکرده است و بنا بر سنت، ناشر متن نوشته‌شده را از پدیدآورنده می‌گیرد و خودش بررسی می‌کند. اگر پدیدآور صاحب‌نظر باشد که ویرایش را حذف می‌کند، اگر صاحب‌نظر نباشد آن را به ویراستار می‌سپارد، اما ارتباط ویراستار و پدیدآور را برقرار نمی‌کند. در بسیاری موارد پدید‌آور و ویراستار یکدیگر را نمی‌بینند. گاهی حتی ناشر هم متن ویرایش‌شده را نمی‌بیند و بدون نظارت نهاییِ ویراستار آن را برای انتشار می‌فرستد و بعد از انتشار، فجایعی که رخ داده معلوم می‌شود، مثلاً حاشیه‌نگاری‌های ویراستار داخل متن اصلی تایپ می‌شود یا افتادگی‌های متن که قرار بوده نویسنده یا مترجم آن را اصلاح کند، همچنان در متن بی‌جواب مانده و اثر، با همان نواقص، منتشر می‌شود. اینجاست که تأکید می‌شود ویراستار حتماً نمونه آخر را ببیند. بسیاری از ناشران نمونه نهایی را در اختیار ویراستار قرار نمی‌دهند.

آیا هزینه‌های سنگین انتشار کتاب یا نا‌آگاهی ناشر موجب افت جایگاه ویراستاری در صنعت نشر شده است؟
بسیاری از ناشران، به‌ویژه ناشران نو‌پا، از سازوکار ویرایش و وظایف ویراستار آگاهی ندارند؛ به‌عبارت دیگر، عنوان ویراستاری را شنیده‌اند، اما نمی‌دانند به چه فرایندی اطلاق می‌شود. این تلقی نیز وجود دارد که برخی ناشران ویراستاری را امری تزئینی می‌دانند و صرفاً برای اینکه کتاب را جدی بنمایانند نام و عنوان ویراستار در شناسنامه کتاب می‌آورند.

برخی از ناشران نیز پرداخت هزینه برای ویرایش را هزینه‌ای افزوده می‌دانند، البته که ویرایش خوب و ویراستار حرفه‌ای بر هزینه‌های کتاب اضافه می‌کند که برای ناشران مطلوب نیست و ناشران، در شرایط فعلی اقتصادی، تقریباً از پرداخت این هزینه صرفنظر می‌کنند یا ویراستار را حذف می‌کنند یا با نازل‌ترین قیمت آن را به ویراستار می‌سپارند. در حالی‌که اگر این بخش جدی‌تر گرفته شود، درست است که قیمت کتاب را بالا می‌برد، اما به تولید کتاب خوب منجر می‌شود که کتاب خوب نیز فروشش را تضمین می‌کند.

آیا می‌توان برای ویراستاری تعرفه تعیین کرد. به‌عنوان مثال با عقد قرارداد بین ناشر و ویراستار، درصدی از پشت جلد کتاب را برای ویراستار در نظر گرفت؟
برای پاسخ به این پرسش باید به نکات ظریفی توجه کرد. رقابت بر سر ترجمه و انتشار کتاب‌های پرفروش دنیا در بازار نشر ایران باعث شده که کتاب‌هایی ازاین‌دست با شتاب‌زدگی ترجمه و وارد بازار بشود. ناشران برای کم‌کردن هزینه‌ها، مترجمان کم‌ تجربه و نامجرب را برای ترجمه به کار می‌گیرند و کتاب بدون ویرایش یا بدون ویرایشِ دقیق منتشر می‌شود. اگر در انتخاب مترجم دقت بیشتری بشود و ویراستار توانمندی نیز برای آن انتخاب شود ما بااین‌همه آثار ضعیف مواجه نیستیم. در مواقعی که ترجمۀ ضعیفی به ویراستار توانمندی داده می‌شود، ویرایش به امری سخت و سنگین تبدیل می‌شود طوری که ویراستار گاه باید وظیفۀ مترجم را به عهده بگیرد. اگر ویراستار ناچار بشود وظایف مترجم یا نویسنده را در اصلاح و تکمیل اثر به عهده بگیرد، به نوعی در محتوای متن شراکت داشته است و در این شرایط است که می‌تواند قراردادش را به درصد پشت جلد تغییر دهد یا حتی بخواهد که اسمش روی جلد ذکر شود. آنچه در نشر ایران اتفاق افتاده است، انتشار سریع کتاب است و کم کردن هزینه‌های نالازم. در نشر ناسالم، متأسفانه ویرایش امری غیرضروری و نالازم تصور می‌شود.

با این توضیح آیا امکان تعیین تعرفه برای ویراستاری وجود دارد؟ انجمن برای تعیین تعرفه چه اقدامی کرده است؟
تعرفه بر چه اساس تعیین می‌شود؟ باید توجه داشته باشیم که تعیین تعرفه مبتنی بر چند عامل است که مهم‌ترین آن تعیین ضرورت‌های یک اثر و مسئولیت‌های ویراستار است. به‌عبارتی باید کتاب یا نوشته ارزیابی دقیق بشود که به چه نوع ویرایشی نیاز دارد: ویرایش ساختاری و محتوایی، زبانی، صوری؟ آیا ویراستار با تجربه و توانمند است و تمام شقوق ویرایش را می‌داند؟ آیا ناشر باسابقه و با دقت است و می‌خواهد کتابی باکیفیت منتشر کند؟ آیا پدیدآورنده فردی صاحب‌نظر و صاحب‌سبک است یا کسی که اولین کتابش را منتشر می‌کند؟ آیا اثر برای مخاطبان عام نوشته شده یا مخاطب متخصص یا کودک و نوجوان؟ دادن تعرفه و قیمت برای ویرایش به تمام این عوامل وابسته است و تا این عوامل دانسته نشود، قیمت تعیین شده پایه و اساسی ندارد.

پیشنهاد ما این است که ویراستار ارزیابی دقیقی از کتاب به ناشر بدهد و بنا بر توافق و درخواست ناشر قیمت را تعیین کند. گاه ممکن است ناشر تصمیم بگیرد بخشی از کار را به پدیدآورنده محول کند یا حتی در مواردی پیش آمده که وقتی ویراستار گزارش دقیقی از کتاب می‌دهد، ناشر از انتشار آن صرفنظر می‌کند. در شرایطی که تعاریف دقیق نشده باشد، دادن تعرفه قیمت جز اینکه به تشتت دامن بزند نتیجه‌ای نخواهد داشت. مثلاً وقتی حداقل و حداکثر قیمت را برای ویرایش یک اثر تعیین می‌کنیم چطور باید تعیین کنیم که این ویراستار قیمت حداقل را بگیرد و آن ویراستار قیمت حداکثر را؟

در کمیسیونِ پژوهش انجمن برای رتبه‌بندی ویراستاران و تعیین تخصص و توانمندی آن‌ها و در نهایت، تعیین معیارهایی برای قیمت‌گذاری امر ویرایش کارهایی انجام شده و ویراست اول این رتبه‌بندی تهیه شده است. درصددیم متن تأییدشده را برای کارشناسان و اعضای افتخاری انجمن ارسال کنیم و پس از نهایی شدن این رتبه‌بندی، امیدواریم بتوانیم تعرفه‌ای را تعیین کنیم که مطابق با وضعیت نشر ایران و قابل دفاع باشد.

معیارِ درصدی از پشت جلد کتاب برای تعیین تعرفه آیا معیار قابل اتکایی است؟
تعداد اندکی از ویراستاران، که صاحب‌نام و دارای جایگاه و اعتبارند، چنین درخواستی از ناشران می‌کنند یا در مواردی، خود ناشر قراردادی از این نوع با ویراستار می‌بندد. البته ویرایش این ویراستاران چنان است که کتاب را ارتقاء می‌بخشند و درجِ اسمشان به کتاب اعتبار می‌بخشد. صاحب‌نام بودن، متخصص بودن،  شهرت داشتن و دخالت‌های به‌جا و ارزشمند در متن و محتوا از عواملی است که این نوع ویراستاران را به دریافت وجه بالاتر یا درصدی از پشت جلد محق می‌کند. بدین ترتیب، تعرفه ویرایش می‌تواند براساس کلمه و صفحه یا درصد پشت جلد باشد.

منبع: http://www.ibna.ir/fa/doc/longint/270369

بازدید دانشجویان دورۀ ویرایش از کتابخانۀ حسینیۀ ارشاد

آموزش‌های عملی و کاربردی به دانشجویان دوره‌های ویرایش از جمله اموری است که کمیسیون آموزش انجمن صنفی ویراستاران بر آن تأکید دارد و به همین منظور، در طول دوره‌های آموزشی، دانشجویان با کتابخانه و چاپخانه آشنا می‌شوند. در دومین دورۀ عمومی ویرایش، در تکمیل درس آشنایی با منابع و شیوه‌های استناد با تدریس خانم مهناز مقدسی، از کتابخانۀ حسینیۀ ارشاد بازدید شد. دانشجویان، روز چهارشنبه ۱۹ دی‌ماه، با بخش مرجع کتابخانۀ آشنا شدند و از آنان درخواست شد، با راهنمایی استاد، فهرستی از منابع مرجع را در پاسخ به سؤال‌هایی که به آنها داده شده بود بیابند و مطابق شیوه‌های استانداردِ منبع‌نویسی درج کنند.

این بازدید با هماهنگی مدیر کتابخانۀ حسینیۀ ارشاد، خانم دکتر خراسانچی، و همراهی مدیر بخش منابع مرجع، خانم رحیم‌نژاد، صورت گرفت.

دیدار مشورتی با اعضای افتخاری

یکشنبه ۱۶ دی‌ماه هیئت مدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران میزبان برخی اعضای افتخاری خود بود. در این جلسه خانم‌ها گلی امامی، مهشید نونهالی و آقایان سیدعلی آل داود و مجید رهبانی حضور داشتند. این نشست، که به منظور مشورت دربارۀ برنامه‌های علمی انجمن تشکیل شده‌ بود، نتایج ارزشمندی داشت. موضوعاتی چون برگزاری نشست‌های علمی، تشکیل جلسات درس‌گفتار، گفت‌وگو با صاحب‌نظران و رتبه‌بندی ویراستاران از مواردی بود که در این جلسه به مشورت گذاشته شد.

در پایان این نشست استاد سیدعلی آل داود نیز به عضویت افتخاری انجمن درآمدند.

 

[Best_Wordpress_Gallery id=”67″ gal_title=”شورای علمی۱۶-۱۰-۹۷”]

دومین مجمع عمومی عادی انجمن برگزار شد

شنبه ۲۴ آذر ۹۷، دومین مجمع انجمن صنفی ویراستاران با حضور اعضای انجمن و نمایندۀ وزارت کار در دفتر انجمن برگزار شد. در این جلسه آقای بهنام رمضانی‌نژاد به عنوان بازرس انجمن و خانم دکتر نازنین خلیلی‌پور به عنوان بازرس علی‌البدل انتخاب شدند.

بعد از انتخاب بازرس، شرکت‌کنندگان در نشست با اعضای هیئت مدیره دربارۀ برنامه‌های انجمن گفت‌وگو کردند. گزارش این گفت‌وگو در همین وبگاه منتشر خواهد شد.

گزارش تصویری نشست دومین مجمع عمومی عادی انجمن صنفی  ویراستاران

[Best_Wordpress_Gallery id=”65″ gal_title=”مجمع ۹۷”]

فتح‌الله مجتبایی؛ از ابتدا در نوشتن وسواس داشتم

نویسنده، مترجم، پژوهشگر و مصاحبی خوش‌بیان و شیرین‌سخن. از مصاحبتش سیر نمی‌شوید. هر پرسشی که در ادبیات و اسطوره و فلسفه و ایران‌شناسی مطرح کنید با گشاده‌رویی پاسختان را می‌دهد و چنان موضوع را با جزئیات توضیح می‌دهد که نیازی به پرسش دیگری ندارید.

قدرشناس اوییم که می‌نویسد و به ما می‌آموزد که دانسته‌هایمان مایۀ تفاخر ما نیست، مایۀ فروتنی ماست.

استاد مجتبایی عضو افتخاری انجمن صنفی ویراستاران است. از این بابت بر خود می‌بالیم. استاد عزیز تولدتان را تبریک می‌گوییم. سایه‌تان بر عرصۀ فرهنگ پایدار بماند.

دکتر فتح‌الله مجتبایی در ۱۸ آذر ۱۳۰۶ در تهران به دنیا آمد. روایت تحصیلات و ورودش به حوزۀ ویرایش را با بیان خودش بخوانید:

دروان کودکی و نوجوانی‌ام را در یکی از روستاهای فراهان گذراندم و در سال ۱۳۲۰ و ۱۳۲۱ که اثرات جنگ جهانی دوم به ایران کشیده شده بود به اراک رفتم و آنجا مشغول تحصیل شدم و دیپلم پنجم متوسطه را از دبیرستان پهلوی گرفتم. به تهران آمدم و به دارالفنون رفتم. در آنجا بهترین دبیران تهران، مثل مرحومان حداد، بدیع‌الزمانی، تربتی، نظام وفا، نبهی درس می‌دادند. در ۱۳۲۸-۱۳۲۹ برای امتحان کنکور به تهران آمدم و هم در رشتۀ حقوق و هم در ادبیات قبول شدم. در دانشکدۀ ادبیات نفر اول شدم.

در آغاز سال تحصیلی ۱۳۲۹ به دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران و دانشسرای عالی وارد شدم. از آن روزگار رشتۀ معلمی بر گردن من افتاد. تا ۱۳۳۸ به معلمی در دبیرستان‌ها مشغول بود. در همین سال‌ها مؤسسۀ انتشارات فرانکلین تأسیس شده بود و من قراردادی برای ترجمۀ گزیده‌ای از اشعار رابرت فراست، شاعر معروف امریکایی، با آن مؤسسه بسته بودم که از من دعوت به همکاری شد. مدیریت مؤسسه، شادروان همایون صنعتی‌زاده، که شخصی بسیار فعال و کاردان و فرهنگ‌دوست بود و یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین مراکز فرهنگی را در این کشور تأسیس کرده بود، طرحی برای ترجمۀ دورۀ تاریخ جهان تألیف ویل دورانت در نظر گرفته بود و ترجمه و ویراستاری قسمت‌هایی از مجلدات این دوره را بر عهدۀ من گذارد. من از ۱۳۳۷ تا سال ۱۳۴۲ با این مؤسسه همکاری داشتم و در برنامه‌ها و طرح‌های دیگری که داشت شرکت می‌کردم. در تألیف کتاب‌‌های درسی با همکاری مرحومان دکتر پرویز ناتل خانلری و دکتر مصطفی مقربی و خانم دکتر زهرا خانلری، و در دایره‌المعارف فارسی با مرحوم احمد آرام و محمود مصاحب و رضا اقصی و گروهی دیگر به سرپرستی مرحوم دکتر غلامحسین مصاحب، در فرهنگ تاریخی زبان فارسی با همکاری مرحومان دکتر زرین‌کوب، دکتر مقربی، محتبی مینوی همکار داشتم.

از کارهای مهم دیگری که مؤسسۀ فرانکلین در ایران بنیاد نهاد ویراستاری کتاب بود. پیش از آن اصلاً ویراستاری به مفهوم علمی و فنی آن در میان ناشران و نویسندگان ایرانی مرسوم و شناخته‌شده نبود. کتاب‌ها به همان صورتی که مؤلف یا مترجم به ناشر می‌داد چاپ و نشر می‌شد. این رسم مهم را مؤسسۀ فرانکلین در ایران بنیاد نهاد.

من از ابتدا در نوشتن وسواس داشتم و هر چه می‌نوشتم چندین بار بازخوانی و بازنویسی می‌کردم، ولی همان‌طور که گفتم در مؤسسۀ فرانکلین بود که قواعد ویراستاری و اِعمال این قواعد به طور گسترده و به‌عنوان یک رسم در ایران معمول و مرسوم شد. گاهی کتابی ترجمه می‌شد و برای ویراستاری (که آن روزها لفظ «ادیت» به کار می‌رفت) می‌آمد. می‌گفتیم که این را شخص معروفی ترجمه کرده احتیاج به ادیت ندارد، ولی وقتی که به اصطلاح امروزی شروع به ویراستاری می‌کردیم می‌دیدیم که چه اتفاقاتی روی داده است! و در مواردی ناچار می‌شدیم که کتاب را از نو ترجمه کنیم. چنان‌که مثلاً کتاب تاریخ عرب فیلیپ حِتی را مجبور شدیم از نو، از روی متن اصل انگلیسی، ترجمه کنیم. با مترجم آن درگیری شدید پیدا شد. البته مترجم شخصی بود خوش‌قلم و خوش‌عبارت و اگر شما کتاب را می‌خواندید متوجه عیب و نقص ترجمه‌ای آن نمی‌شدید، اما وقتی که آن را با متن اصلی مقابله و مقایسه می‌کردید می‌دیدید که اصلاً با هم نمی‌خواند.

باری، ویراستاری کتاب در حقیقت از اینجا باب شد و به جاهای دیگر راه یافت. ولی سنگ اول این روش را در ایران مؤسسۀ فرانکلین گذاشت. بعد هم عده‌ای از سوی این مؤسسه برای مطالعه در روش‌های ویراستاری به اروپا و امریکا فرستاده شدند که من هم جزو آنها بودم.

 

 

روایت شیرین زندگی فرهنگی استاد مجتبایی را در کتاب جشن‌نامۀ او بخوانید که در واقع، تاریخ شفاهی نشر و ویرایش و پژوهش است.

(تلخیص از گفت‌وگویی با عنوان «در جستجوی آفاقی دیگر»، جشن‌نامۀ دکتر فتح‌الله مجتبایی، به کوشش علی‌اشرف صادقی و ابوالفضل خطیبی، تهران، هرمس، ۱۳۹۳)

عبدالحسین آذرنگ، دریای شرافت و وارستگی

هرگز توفیق نداشته‌ام سر کلاسش بنشینم، ولی حق مسلّم استادی بر گردنم دارد. در آن دو سالی که در مؤسسۀ دانش‌گستر بود، از هیچ‌کس به اندازۀ او نیاموختم. آنجا بود که مقاله‌های دانشنامه‌ای را نقد می‌کرد و ما جوان‌ترها‌ پای نقدهایش می‌نشستیم که خود کلاس درسی بود برای یک‌یکمان. شیوه‌نامۀ هرگزمنتشرنشدۀ دانشنامۀ دانش‌گستر را که می‌نوشتم، اولین کسی بود که تحریر دومش را فصل‌به‌فصل با دقت می‌خواند و با صراحت نظر می‌داد و دقیق‌ترش می‌کرد و من از او می‌آموختم. در عین استادی، اگر حتی نکتۀ کوچک تازه‌ای از کسی می‌شنید، هرگز وانمود نمی‌کرد قبلاً ‌آن را می‌دانسته یا به آن فکر کرده و برایش جوابی دارد. برعکس، با تحسین می‌شنید و از گوینده تشکر می‌کرد. از آن طرف، خود نیز دانشِ خود را صمیمانه در میان می‌نهاد و چون شمعی به‌خاطر آرمان‌های والای فرهنگی‌اش برای دیگران می‌سوخت.

اینکه او بهترین نظریه‌پردازِ نشر در ایران است و یگانه نظریه‌پردازِ ویرایش در ایران نزدِ آنان که آثارش را خوانده‌اند حرف تازه‌ای نیست. آشنایی با ویراستاری و نشر اولین کتابی است که هر ویراستاری باید بخواند و استادان و نااستادانم جزو کتاب‌هایی که هر کسی باید بخواند.

عبدالحسین آذرنگ وجوه گوناگونی دارد و سخن‌گفتن از او آسان نیست. هرآن‌چه بدان اعتقاد دارد به زبان می‌آورَد و هرآنچه می‌گوید بدان رفتار می‌کند. دیرآشناست و دیرپا، پُرکار است و درست‌کار. در تمام عمرم، کم‌تر آدمی به شرافت عبدالحسین آذرنگ دیده‌ام. افسوس که شاید بسیاری از شاگردان و همکارانش ندانند، پشت این صخرۀ سترگ معرفت، دریایی از شرافت و وارستگی موج می‌زند.

این یادداشت را برای اینکه خودش بخواند ننوشته‌ام ــ هرچند پانزدهم آذر تولد اوست ــ ؛ برای نسل تازه‌نفسی نوشته‌ام که شاگردان امروز او و خوانندگان آثار اویند و می‌خواهم آنان بدانند، در این روزگار نامردمی، هنوز مردانی هستند که معنای حرمت مردانگی‌اند.

تولدش مبارک باد.    عمرش دراز و سایه‌اش برقرار.

 

هومن عباسپور

 

 

 

 

 

 

گزارش بازدید از چاپخانۀ واژه‌پرداز اندیشه

دانشجویان دورۀ دوم آموزش ویرایش انجمن صنفی ویراستاران در تاریخ ۱۳ آذرماه ۹۷ از چاپخانه واژه‌پرداز اندیشه، واقع در جاده دماوند دیدار کردند. این بازدید در آخرین جلسۀ درس «آشنایی با تولید کتاب» با تدریس دکتر رسولی و بخش عملی کلاس بود. در این جلسه دانشجویان همراه با دکتر جواد رسولی از بخش‌های این چاپخانه دیدن کردند.

نخست، آقای عقبایی از مسئولان چاپخانه، دربارۀ دستگاه‌های و فرایند چاپ کتاب در این چاپخانه اطلاعاتی داد و سپس دانشجویان بازدید خود را از بخش لیتوگرافی، که نخستین بخش چاپ کتاب است، آغاز کردند. پلیت (زینک) و دستگاه plate setter در لیتوگرافی به اعضا معرفی شد.

پس از آن، گروه وارد بخش بعدی، یعنی دستگاه‌های رنگ، شدند و دانشجویان نحوۀ کار این دستگاه‌ها را، اعم از دورنگ و چهاررنگ، مشاهده کردند.

آقای عقبایی در توضیحات خود به اندازه‌های متنوع فرم‌های کاغذ و قطع‌های مختلف کتاب اشاره کرد و دستگاه‌های چاپی را که برای هر فرم کاغذ استفاده می‌شود، به دانشجویان نشان داد.

یکی از بخش‌های چاپخانه بخشی بود که در آن فرم‌های چاپی را زیر اشعه و نور مستقیم قرار می‌دادند تا کارکنانِ ناظر کیفیت چاپ رنگ‌ها را بررسی کنند و چنانچه براثر تعداد چاپ بالا، تغییری در رنگ فرم‌ها به‌وجود آمده باشد، دستگاه را برای اصلاح آن تنظیم ‌کنند.

یکی از کارکنان دلسوز این چاپخانه، دستگاه کاغذتاکن را برای دانشجویان متوقف کرد، روکش محافظ آن را برداشت و سرعت آن را کم کرد تا طرز کارش را توضیح دهد. این دستگاه فرم هشت‌تایی کاغذ را در سه مرحله تا می‌کرد و به شکل هشت صفحه پشت سرهم در می‌آورد تا کتاب‌ها برای مراحل بعدی، یعنی مرحلۀ صحافی و برش سه‌لبه‌ای، آماده شوند.

پس از آن دانشجویان از بخش صحافی جلدهای سخت و نرم دیدن کردند و آقای عقبایی انواع صحافی را تشریح کرد.

در بخش صحافی، دانشجویان از دستگاه‌های کاملاً خودکار و پیشرفتۀ چسبِ صحافی و برش کتاب دیدن کردند.

در پایان، دکتر رسولی همراه با دانشجویان دوره دوم ویرایش، و آقای نصرتی و عقبایی عکسی به یادگار گرفتند.

نوشتۀ حامد حکیمی

خاطراتی از یگانگی آموزگار

وقتی سخن از آموختن باشد، بی‌شک یاد آموزگارانمان خواهیم افتاد، خصوصاً اگر آن آموزگارْ یگانه و بی‌همتا باشد، و خصوصاً اگر ژاله آموزگار باشد.

ژاله آموزگار یگانه زادهٔ ۱۲ آذر ۱۳۱۸ در خوی، دانش‌آموختۀ فرهنگ و زبان‌های باستانی از سوربن و استاد بازنشستۀ دانشگاه تهران است، اما هنوز آموزگاری را رها نکرده است. کلاس‌های اسطوره و ادیان وی همیشه پرشور برگزار می‌شود و کمتر دانشجویی ا‌ست که از این درس فراری باشد. اهمیت کلاس‌هایش فقط به‌سببِ تدریس مطالب علمی نیست، چه‌بسا همان مطالب را در کتاب‌ها هم بتوان خواند. اهمیت کلاس درس او در پرورش تفکر انتقادی دانشجوست. همیشه برای امتحان پایان‌ترم یک سؤال را به تحلیل‌های دانشجو اختصاص می‌دهد. هنوز به یاد دارم که یکی از سؤالات امتحانی ایشان برای درس «فرهنگ ایران باستان» این بود که نظرتان را دربارۀ شخصیت اسکندر بنویسید. درواقع، به‌دنبال پاسخِ درست نبود، می‌خواست مطمئن شود که آیا دانشجو می‌تواند چیزی را تجزیه‌وتحلیل و نقد کند و در دام بدگویی و پرگویی نیفتد.

او، برخلاف روش معمول امروزی، به‌دنبال تربیتِ دانشجوی مقاله‌نویس نبود و نیست. بلکه دانشجو را موظف می‌کند که همان اولِ ترم کتابِ درخورِ مطالعه‌ای را انتخاب کند، به‌دقت بخواند و در پایانِ ترم خلاصه‌ای از آن را در کلاس ارائه کند. این شیوه شاید خیلی پیش‌پاافتاده به نظر برسد، اما فایده‌اش این است که دانشجو دست‌کم یک کتاب مفید را در حیطۀ تخصصش کامل و با جزئیات خوانده و توانایی تحلیل آن را خواهد داشت، ضمن اینکه با ارائۀ آن در کلاس هم‌کلاسی‌هایش را هم بی‌نصیب نگذاشته است.

در کلاس‌های پهلوی وقتی بالای سرمان می‌ایستاد و می‌گفت «بخوان»، تهِ دلمان خالی می‌شد. اجازه نمی‌داد از روی کتابِ خودمان بخوانیم، مبادا یادداشتی بر آن باشد و ما برای خواندنِ حروف دشوارِ پهلوی تقلب کنیم، ازاین‌رو، کتابِ خودش را به دستمان می‌داد. هیچ‌وقت پهلوی را از روی آوانویسی درس نمی‌داد و در همان جلسۀ اول تأکید می‌کرد که «کاری می‌کنم که خط پهلوی را مثل روزنامه بخوانید.» می‌گفتیم «سخت است»، می‌گفت «اولش سخت است، اما بعداً خودبه‌خود مشکلتان رفع می‌شود. مگر وقتی رانندگی می‌کنید به کلاچ و دنده و ترمز فکر می‌کنید؟» و این شد که سرانجام توانستیم نسخه‌های خطی پهلوی را هم بخوانیم و بعدها فهمیدیم که خواندن خط پهلوی چه اهمیتی دارد.

از اولین باری که ایشان را دیدم تابه‌امروز سال‌های بسیاری گذشته، اما دفترِ جلدمخملِ قهوه‌ایاش هنوز همراهش است. نام تمام شاگردانش از ابتدا تا کنون در آن ثبت است، حتی می‌داند کدامشان در کدام روز غایب و کدامشان در چه سالی و کجا دانشجویش بوده‌اند. به‌ندرت چیزی را فراموش می‌کند. او به اوضاع و حال‌وروز دانشجویانش بی‌اعتنا نیست و همواره جویای حالشان است. بارها دیده‌ام که دانشجویان او را در مقام مشاور قرار داده‌اند و او هم ذره‌ای از محبتش را دریغ نکرده است.

همیشه با مداد یادداشت‌ می‌کند و برای همۀ سخنرانی‌هایش از قبل متنی می‌نویسد و به پاکیزگیِ نوشتار مقید است. قلم او در نوشته‌های علمی رسا و شفاف، و از هرگونه مداحی و پرگویی به‌دور است، اما در نوشته‌های احساسی چنان شور و حرارتی دارد که سنگ را همچون موم نرم می‌کند. سخنرانی‌های او، در مناسبت‌ها، اعم از سوگ دوستان یا بزرگداشت بزرگان چنان از دل برآمده که ناخودآگاه همه را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

او ناملایمات بسیاری دیده، اما هیچ‌گاه خم به ابرو نیاورده. دیدار او دلت را قرص می‌کند. او از معدود استادانی ا‌ست که می‌تواند خارج از کشور زندگی کند، اما ایران را رها نمی‌کند. همیشه به دانشجویانش توصیه می‌کند که «بمانید، اگر نمانید کسی هست که جایتان را بگیرد و آب هم از آب تکان نخورَد، اما شما کجا و دیگران کجا.»

دربارۀ او بسیار می‌توان نوشت، ولی بنابر درسی که از او فراگرفته‌ام، از پرگویی می‌پرهیزم که مبادا در دام چاپلوسی بیفتم.

انجمن صنفی ویراستاران زادروز او را پاس می‌دارد و برایش طول عمر و سلامتی و شادمانی آرزو می‌کند.

 

نازنین خلیلی‌پور

ویراستار متون علمی و پژوهشگر تاریخ علم، حسین معصومی همدانی

 

 

دوم آذر زادروزِ پژوهشگر و مدرس تاریخ علم، مترجم، ویراستاری است که قلم و زبانش پاکیزه و شفاف و بی‌ابهام است. کمتر اهل فرهنگی است که او را نشناسد و سخنانش را نشنیده و نوشته‌ای یا ترجمه‌ای از او نخوانده باشد. شوخ‌طبع و خوش‌بیان است و مصاحبتش لذتی بی‌وصف در مخاطب می‌آفریند.

حسین معصومی همدانی در ۱۳۲۷ در همدان به‌دنیا آمد. در ۱۳۵۱ در رشتۀ مهندسی برق از دانشگاه صنعتی شریف (کنونی) فارغ‌التحصیل شد. بعدازآن، در دانشگاه آزاد ایران به ویرایش کتب علمی پرداخت. در ۱۳۵۸ به‌عنوان مدرس تاریخ و فلسفه علم به دانشگاه شریف بازگشت و در سال ۱۳۷۲ به قصد ادامۀ تحصیل به فرانسه سفر کرد. تحصیلاتش را در رشتۀ تاریخ و فلسفۀ علم در دانشگاه پاریس تا مقطع دکتری ادامه داد و به ایران بازگشت و پژوهش و تدریس را ادامه داد.

در ۱۳۷۹ به عضویت پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد و با برخی مراکز فرهنگی و ناشران در کسوت ویراستاران ارشد یا سرپرست مجموعه همکاری کرد که این همکاری همچنان ادامه دارد.

سال‌ها پیش، در مجموعه گفت‌وگوهایی که با ویراستاران داشتیم از ایشان نیز بسیار پرسیدیم و بسیار شنیدیم. متأسفانه امکان انتشار این مجموعه تاکنون میسر نشده، اما به مناسبت زادروز ایشان دو پرسش و پاسخ که با گذشت سال‌ها همچنان تازه و خواندنی است، در اینجا می‌آوریم.

*************************************

قسمتی از گفت‌وگوی هومن عباسپور و مهناز مقدسی با استاد حسین معصومی همدانی (چاپ‌نشده)

 

  • شما کلاس‌های ویرایش را در ویراستار‌کردن شرکت‌کنندگانش چقدر مؤثر می‌دانید؟

پیش‌کسوتانِ ویرایش در ایران مجموعه ویژگی‌هایی دارند که مهم‌ترینِ آن‌ها آشنایی با زبان فارسی و تسلط بر این زبان و آشنایی با ادبیات این زبان و یکی دو زبان خارجی و تخصص در رشته‌های معینّی است. در فرانکلین، که دامنۀ کار محدود بود، سعی می‌شد آدم‌هایی با این ملاک انتخاب شوند و مثلاً آدمی که کتاب نمی‌خواند اصلاً آن‌‌جا پیدایش نمی‌شد، یعنی همۀ ما که آن‌جا بودیم، علاوه بر آن‌که ویراستار بودیم، کتاب‌خوانِ حرفه‌ای هم بودیم؛ چه به زبان فارسی و چه به زبان‌های دیگر. در دانشگاه آزاد، کمی وضع عوض شد، چون کار تخصصی‌تر شد و ملاکِ آشنایی با موضوع اهمیت بیش‌تری پیدا کرد. بعد‌ها که کار ویرایش وسعت پیدا کرد، به نظر من، ماهیت آن هم عوض شد.

الآن کسانی هستند که خیال می‌کنند، بدون داشتن زمینۀ قبلی و به‌طورکلی بدون علاقه به کتاب و کار نشر، می‌توانند ویراستار بشوند، درحالی‌که اشتباه می‌کنند. کار نشر کاری حرفه‌ای است و شما نمی‌توانید به کار ویرایش علاقه داشته باشید و از کتاب خوشتان نیاید. اگر کلاس‌هایی که تشکیل می‌شود فرضشان بر این است که می‌شود هر آدمی را به این کار آورد و یا با آموزش و دادن مقدمات، شرایط کمینۀ ویرایش را در آن‌ها ایجاد کرد، به نظر من این سوءتفاهم است یعنی بدون آن زمینۀ قبلی، بدون عشق به کتاب نمی‌توان ویراستار شد. بی‌مایه فطیر است.

  • ویراستاری علمی چه فرقی با ویراستاری زبانی دارد و در واقع، ویراستار علمی چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

به نظر من، ویرایش زبانیِ مطلق ممکن نیست. کسی که متنی را ویرایش می‌کند، آن متن، در هر زمینه‌ای که باشد، اگر موضوع را نشناسد، به‌جز اشتباه کار دیگری نمی‌تواند بکند. تفکیک ویرایش زبانی از ویرایش علمی کاری است که بعضی ناشران در ایران می‌کردند. بعضی ناشران که امکانات مادی هم داشتند، آدمی را می‌آوردند و خیال می‌کردند که مثلاً این آقا که حتماً فیزیک‌دان است می‌تواند کتاب فیزیک را ترجمه کند. کتاب را به او می‌دادند و کسی را هم می‌آوردند و می‌گفتند که او فارسی‌دان است و کتاب را می‌دادند که او فارسی‌اش‌ را درست کند و او هم می‌آمد ابرویش را درست کند، چشمش را هم کور می‌کرد. تا کسی موضوع را حداقل در حد کلیات نشناسد، نمی‌تواند متون علمی را ویرایش بکند، یا حتی ویرایش زبانی کند. لازم نیست همۀ موضوع را بداند، اما باید حساسیتی داشته باشد که اگر مطلبی در جایی خارج از منطقِ کار بود، از مؤلف یا مترجم بپرسد که چرا این عبارت این‌طوری آمده است. کسی که موضوع را به کلی نشناسد ممکن است از اول اصلاً غلط بفهمد، درنتیجه متن فارسی قشنگی درآورد که ربطی به موضوع نداشته باشد. این مشکلی است که برای مترجمان آثار علمی هم پیش می‌آید.

این حداقلِ نیاز برای ویراستار علمی است، یعنی تفاوت عمدۀ ویرایش متون علمی است با سایر متون. اگر کلی‌تر نگاه کنیم، هر متنی به یک اعتبار تخصصی است، یعنی هر متنی مخاطب معینی دارد و زبان معینی و اگر کسی آن زبان و مخاطب را نشناسد اشتباه خواهد کرد. اگر شما کتاب کودکان را بدهید به کسی که زبان کودکان را نمی‌شناسد، حال چه مترجم باشد چه ویراستار، حاصل کارش خوب نخواهد بود. بنابراین شاید بهتر باشد این سؤال را این‌طور مطرح کنیم: ویراستار باید چه ویژگی‌های تخصصی‌ای داشته باشد؟ پاسخ این است که این ویژگی‌های تخصصی بستگی به موضوع کار دارد در مورد کتاب‌های علمی، حداقل نوعی آشنایی اجمالی با موضوع بحث ضرورت دارد. لازم نیست که ویراستار دانشمند بزرگی باشد، چون اتفاقاً بعضی وقت‌ها متخصصان، هوش و حواسشان به زمینه‌ای خاص جمع می‌شود و کلیات موضوع یادشان می‌رود. اما ویراستار باید به‌طورکلی، موضوع را بشناسد و شم تشخیص خطا داشته باشد. خطا ممکن از اشتباهات پیش‌پا‌افتاده شروع شود و تا نکات اساسی و بنیادی پیش برود. ولی به نظر من یکی از نکات مهم در متن تخصصی آن است که ویراستار، آن‌جا که احساس می‌کند توان تخصصی‌‌اش دیگر یاری نمی‌دهد، تصرف نکند و مسئله را با مترجم یا مؤلف در میان بگذارد.

*************************************************

 انجمن صنفی ویراستاران زادروز این استاد بزرگوار را صمیمانه تبریک می‌گوید. عمرشان طولانی و قلمشان سبز باد.

 

برخی از ترجمه‌های اوست:

جزء و کل‌، نوشته ورنر هایزنبرگ، ۱۳۶۸؛ فلسفۀ علوم طبیعی‌، نوشتۀ کارل همپل‌، ۱۳۶۹؛ مردم‌شناسی و هنر، نوشتۀ کلود لوی استروس، ۱۳۷۳؛ ترمودینامیک تعادل‌، نوشتۀ ادکینز، ۱۳۷۵؛ نسبیت خاص و عام و کیهان‌شناختی‌، نوشتۀ ولفگانگ ریندلر، ۱۳۷۵.

 

گم‌شدن پشتوانۀ فرهنگی با هجوم آثار ترجمه‌ای

نشست «کودک، کتاب، کتابخانه» به همت انجمن صنفی ویراستاران برگزار شد.

 

انجمن صنفی ویراستاران، در حمایت از کتاب و کتاب‌خوانی، بررسی کتاب کودک و نوجوان را موضوع اصلی این نشست قرار داد. این نشست روز پنج‌شنبه اول آذر ۱۳۹۷، هم‌زمان با هفتۀ کتاب، در موزه و کتابخانۀ ملک در دو بخش اجرا شد. در بخش اول، اعضای هیئت‌مدیره و اعضای انجمن صنفی ویراستاران به همراه سخنرانانِ این نشست، از بخش‌های کتابخانه و موزۀ ملک، ازجمله بخش صحافی، مرمت نسخه‌ها، آزمایشگاه مرمت نسخ خطی، و مخزن کتابخانۀ ملک دیدار کردند.

بخش دوم شامل گفت‌وگوهای تخصصی دربارۀ کتاب کودک و نوجوان بود. در آغاز نشست، مهناز مقدسی، دبیر انجمن صنفی ویراستاران، از شرکت‌کنندگان و انجمن‌ها و مراکز همکار در این نشست قدردانی کرد. وی ویرایش را در معنای وسیع آن فعالیتی دانست که از زمان تولید اثر تا زمان انتشار و حتی پس از آن امتداد دارد. او به تلاش‌های این انجمن برای ارتقای جایگاه ویرایش و ویراستاران اشاره کرد که به همین منظور، برگزاری جلسات گفت‌وگو با انجمن‌های نشر و مراکز تولید دانش و دانشنامه‌ها، تلاش برای پرورش ویراستاران در قالب نظام دستیاری و برگزاری دوره‌های آموزش ویرایش در برنامه‌های انجمن گنجانده شده است. دبیر انجمن صنفی ویراستاران هدفِ این نشست را هم‌اندیشی دربارۀ وضعیت کتاب کودک معرفی کرد و گفت: «به منظور بررسی و حل وضعیت آشفته تألیف، ترجمه و تصویرگری کتاب کودک، چاره‌ای جز «تفکر بیناصنفی» نداریم و به همین سبب از نمایندگان سه انجمن، یعنی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، انجمن تصویرگران ایران و انجمن ناشران کودک و نوجوان دعوت کرده‌ایم تا در این‌باره بگویند.»

فریبرز مجیدی، جامعه‌شناس، مترجم، ویراستار و رئیس هیئت‌مدیره انجمن صنفی ویراستاران، در سخنان خود گفت که اگر وزارت ارشاد قصد بازبینی و سانسور کتاب‌ها را دارد، این بازبینی باید در خصوص دقت و صحت نگارش و ویرایش اثر باشد و نه تمرکز بر بعضی جملات و کلمات خاص. او ویرایش کتاب کودک را بحثی تخصصی دانست که باید با نهایت دقت و ظرافت به آن نگاه کرد.

سپس فتح‌الله فروغی، عضو هیئت مدیرۀ انجمن و دبیر این نشست، با اشاره به اینکه چند سالی است که کتاب در بستر مرگ قرار گرفته، هفتۀ کتاب را فرصتی دانست که بتوان در آن، این وضعیت را از چند منظر تحلیل کرد.

سخنران اول این نشست محسن هجری، عضو هیئت‌مدیرۀ انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، ادبیات کودک را، برخلاف ادبیات بزرگ‌سال، مخاطب‌محور دانست که از همان ابتدای کار، نویسنده با دایرۀ واژگانی و مفهومی و تجارب محدودی مواجه است. او با وام‌گرفتن مثلثِ متنِ پل ریکور، که یک ضلع آن را نویسنده، ضلع دیگر را مخاطب و ضلع سوم را متن تشکیل می‌دهد، گفت که معمولاً توجه منتقدان به خود متن است و از دو ضلع دیگر یعنی نویسنده و مخاطب غافل می‌شوند. اما اگر چاپ کتاب‌های ترجمه شدۀ کودک را به بهانۀ استقبال مخاطب، سادگیِ کار و هزینۀ کمتر برای ناشر، اولویت قرار دهیم، نویسنده را از این چرخه حذف می‌کنیم و به‌جای آن مترجم را می‌گذاریم. پس از آن اتفاقی می‌افتد که هم‌اکنون در صنعت نشر ایران با آن مواجه‌ایم. وقتی متنی را بدون توجه به ویژگی‌های بومی مخاطب خلق می‌کنیم، پیامدهایی دارد. در واقع یکی از پیامدها این است که با ترجمۀ آثار خارجی، کودکان از پشتوانۀ فرهنگی‌شان تهی می‌شوند. در نتیجه، کودکانی را می‌پروریم که فاصلۀ زیادی با ما دارند. ما آن‌ها را نمی‌فهمیم و آن‌ها هم ما را. و این بیگانگی فرهنگی در نسل جوان زمینه‌ای می‌شود برای فرار مغزها. چون احساس تعلقی به این زیست‌بوم ندارد. در نتیجه، صنعت نشر هم در زمرۀ مقصران بزرگ این پدیده در کنار آموزش و پرورش و آموزش‌عالی قرار می‌گیرد. اما چون آموزش و پرورش نظامی منجمد و سنگین است، گفت‌وگو با آن بسیار دشوار است. اما از طرفی گفت‌وگو با ناشران و هم‌سوکردن آن‌ها بسیار آسان‌تر و عملی‌تر است. انجمن صنفی ویراستاران می‌تواند به نویسنده‌ها و ناشران کمک کند تا کتاب‌ها پخته‌تر شوند و بیشتر مناسب حال مخاطبان شوند و نیازهای اجتماعی را، که شاید نویسنده از آن بی‌خبر باشد، به او منتقل کند. این عضو هیئت‌مدیرۀ انجمن نویسندگان کودک در ادامه گفت: «به گمان من نویسنده اصلی‌ترین جایگاه را در صنعت نشر دارد. اگر متنِ تألیفی و بومی رشد یابد، تمامی فعالیت‌های پس از آن هم، از جمله تصویرگریِ بومی رشد می‌کند. و این‌همه، مدیون متن نویسنده است.»

علی بوذری، عضو هیئت‌مدیرۀ انجمن تصویرگران ایران و سخنران دوم نشست، ضمن تأیید این مطلب که کتاب‌های ترجمه‌ای ارتباط بهتری با مخاطب ایرانی برقرار می‌کنند، گفت این مطلب نشان از آن دارد که پدیدآورندۀ ایرانی مخاطب ایرانی را به‌خوبی نمی‌شناسد. به گمان من یکی از گرفتاری‌های ما همکاری‌نکردن پدیدآورندگان با تصویرگران است. یعنی ما هنوز به شیوۀ سنتی عمل می‌کنیم که طبق آن، نویسنده کتاب را تمام می‌کند و به ناشر تحویل می‌دهد. ناشر هم آن را برای تصویرگری به تصویرگر می‌دهد و در نتیجه، ارتباطی بین این دو برقرار نمی‌شود. نویسنده براساس ذهنیت خود کتاب را خلق می‌کند و چون امیدی به ارتباط با تصویرگر ندارد، تلاش می‌کند هر آنچه را در متن لازم است بگوید و این باعث می‌شود که بعضاً به پرگویی بیفتد و در نتیجه، متن طولانی شود. از طرف دیگر، تصویرگر هم نمی‌داند متن را نویسنده بر اساس چه فضا و تفکری خلق کرده است. حال آنکه اگر نویسنده و تصویرگر از ابتدا با هم در ارتباط باشند، دیگر لازم نیست نویسنده همۀ مطالب را در قالب کلمات بگوید. چون می‌داند تصویر قرار است نوشته او را کامل کند و بخشی از متن به عهدۀ تصویرگر است. از طرف دیگر، تصویرگر هم لزومی نمی‌بیند که همه چیز را در تصویر خود بیان کند. این همکاری می‌تواند زمینۀ تولید کتاب‌های فوق‌العاده‌ای را فراهم کند. به همین خاطر چند سالی است که انجمن تصویرگران با همکاری انجمن نویسندگان کتاب کودک کارگاه‌هایی را برگزار می‌کند که در آن تصویرگر و نویسنده با هم همکاری می‌کنند و کتاب‌های تصویری خوبی که در چند سال گذشته تولید شده و جوایز داخلی و خارجی را به خود اختصاص داده، نتیجۀ همین همکاری بوده است.

فتح‌الله فروغی، دبیر نشست، که خود نیز از ناشران کودک است، در ادامۀ صحبت‌ها گفت که این مشکل نه تنها در نشر کتاب‌های کودک و بین نویسندۀ کتاب کودک و تصویرگر وجود دارد، که در بین نویسندگان بزرگ‌سال و ویراستاران هم وجود دارد و نشر ما از عدم ارتباط این عوامل، دو یا چندسویه ضربه می‌خورد.

سخنران بعدی، مقصود نعیمی ذاکر، مدیرمسئول انتشارات لک‌لک، گفت که وزارت ارشاد با افزایش مجوزهای نشر، گویی در تلاش است مشکل اشتغال را حل کند تا مشکل نشر را. چراکه بعضی ناشران حتی فرایند چاپ کتاب را هم نمی‌دانند، کتاب‌های خودشان را نمی‌خوانند و گاه نمی‌توانند بخوانند. ناشر در حوزۀ کتاب کودک باید بداند که مخاطب اهمیت فراوانی دارد و ناشر باید خود را با کودک هماهنگ کند، نه اینکه توقع داشته باشد کودک خودش را با ناشر هماهنگ کند. ناشران کودک باید رصد شوند و مدام آموزش ببینند. او با اشاره به اینکه ناشران در برخی کشورها برای کتاب‌های علمی، فهرست واژگان دیداری و نوشتاری در اختیار نویسندگان قرار می‌دهند، گفت: «اگر نویسنده‌ای بخواهد برای کودک هشت‌ساله کتابی علمی بنویسد، فهرستی ۵۰۰ کلمه‌ای به او می‌دهند که نویسنده باید در محدودۀ همان کلمات بنویسد و نه بیش از آن. به همین علت آن‌ها برای رده‌های سنی مختلف کودک، کتاب‌های علمی متنوع و استانداردی دارند. در ایران برای این بحث‌ها نظریه‌پردازی نمی‌شود. و در نتیجه ناشر ابزار لازم را ندارد و مجبور است برای انتخاب نویسنده و تصویرگر گزینشی عمل کند.» مدیرمسئول انتشارات لک‌لک، خاطره‌ای را از دکتر مظلومی تعریف کرد که او در مورد داستانی که قهرمانش یک گوسفند بود، از تصویرگران پرسید که شما چگونه این داستان را به تصویر می‌کشید؟ همۀ تصویرگران پاسخ دادند: «طبیعتاً یک گوسفند می‌کشیم.» اما دکتر مظلومی گفت که نیازی نیست گوسفند را تصویر کنید. چون کودک خودش گوسفند را می‌شناسد و آن صورت از گوسفندی را که دوست دارد تصور می‌کند. شما اگر گوسفندی را بکشید، تخیل کودک را محدود کرده‌اید و او را مجبور می‌کنید گوسفندی را که شما کشیده‌اید تصور کند. شما باید تصویر چیزی را بکشید که او نمی‌تواند تصورش کند و به تصور او کمک کنید. مثلاً اگر گوسفند در این قصه نگران شد، اگر می‌توانید، نگرانی او را تصویر کنید. چون کودک میزان نگرانی گوسفند را نمی‌داند و شما باید به او کمک کنید که آن را بفهمد.

آخرین سخنران این نشست، دکتر محسن ذکاء اسدی، پژوهشگر ادبیات کودک و ویراستار و معلم، در ادامۀ این بحث که در ایران، از آثار خارجی و ترجمه‌ای در حوزۀ کودک استقبال بیشتری می‌شود، به تجربه‌ای اشاره کرد که خود در سه دبستان در شهر تهران داشت. او گفت که ما داستان «صد سکۀ طلا» را دو بار برای هر کلاس تعریف کردیم. اما یک بار اسم شخصیت آن را «محسن» و یک بار هم «مایکل» گذاشتیم. سپس از بچه‌ها نظرخواهی کردیم تا بگویند چقدر از داستان لذت برده‌اند. متأسفانه کسانی که آن داستان را با اسم «مایکل» شنیدند ۲۰ تا ۳۰ درصد لذت بیشتری از داستان برده بودند تا گروهی که همان داستان را با اسم شخصیت «محسن» شنیدند. و این مطلب یعنی کودک تمایل به اسم خارجی و در نهایت، داستان خارجی دارد. این پژوهشگر ادبیات کودک در بحث لذت خواندن به گفتۀ ژاکلین رُز اشاره کرد که می‌گوید: «ادبیات کودک تولید یک فرد بزرگ‌سال است، ولی برای مخاطب کودک، و این تفاوت در ماهیت است. پس این ارتباط اساساً ناممکن است و همۀ کسانی که در حوزۀ ادبیات کودک فعالیت می‌کنند باید بدانند که در حال ممکن‌کردن یک فعالیت ناممکن‌اند.» او در ادامه گفت که توران میرهادی و محمود حکیمی همواره توصیه می‌کردند که اگر پس از خواندن قصه برای کودک، از او سؤال درستی بکنید، آن قصه حتی اگر قصۀ ضعیفی هم باشد، کارکردی برای خودش پیدا می‌کند و همین‌طور برعکس؛ اگر داستانی قوی را با یک سؤال نامناسب تمام کنید، کارکرد آن قصۀ قوی را از آن گرفته‌اید.

ذکاء اسدی در ادامه به کمبود متخصص در حوزۀ ادبیات کودک در دانشگاه‌ها اشاره کرد و گفت که دانشجویان برای پیدا کردن استادِ راهنمایِ متخصصِ ادبیاتِ کودک با مشکل مواجه‌اند و این ناشی از تحقیر ادبیات کودک در جامعۀ ماست. محسن هجری هم با تأیید این موضوع گفت که این مشکل نه تنها در کشور ما وجود دارد، بلکه در کشورهای توسعه‌یافته هم همین‌طور است: «یک بار یکی از نویسندگان امریکایی، که به ایران آمده بود، گفت که در امریکا هم نویسندگان کودک را تحقیر می‌کنند و تصور می‌کنند چون ما نمی‌توانیم برای بزرگ‌سالان بنویسیم، ناچار به ادبیات کودک روی آورده‌ایم. پس این مشکلِ ایران نیست و جهانی است. و ما باید انگاره‌ای را که به کودک داریم تغییر دهیم و او را همچون انسان خردسال ببینیم و نه یک انسان ناقص.»

نعیمی ذاکر ضمن تأیید این مطلب گفت که البته ما بزرگ‌سالان ایرانی هم خودمان «مایکل‌زده» هستیم و تمایلمان در مطالب و ارجاعات علمی به غربی‌هاست. غرب ما را تحقیر می‌کند ولی ما خودمان، خودمان را بیشتر تحقیر می‌کنیم و این ناشی از عدم خودباوری ماست. مثلاً در ایران کسی به آقای محسن هجری که یک نظریه‌پرداز بومی ادبیات کودک است ارجاع نمی‌دهد ولی به فلان نویسندۀ خارجی ارجاع می‌دهد.

فروغی در پایان نشست اشاره کرد که در این نشست از چهار منظر به کتاب کودک پرداخته شد و قطعاً این فرصت برای پرداختن به این موضوع بسیار اندک است. وی افزود این اولین نشست انجمن صنفی ویراستاران برای این موضوع بود و قرار است ادامه پیدا کند و زمینه‌ای بشود برای همکاری‌ بین انجمن‌ها در حوزۀ کتاب کودک.

این نشست با تقدیر از سخنرانان و بازدید از کارگاه نقاشی پشت شیشه به پایان رسید.

 

[Best_Wordpress_Gallery id=”40″ gal_title=”کودک، کتاب، کتابخانه، ۱ آذر ۹۷”]

حامد حکیمی

دومین مجمع عمومی عادی برای انتخاب بازرس تشکیل می‌شود

بدین وسیله از اعضای انجمن صنفی ویراستاران دعوت می‌شود در دومین مجمع عمومی عادی برای انتخاب بازرس حضور به هم رسانند.

 

عضو محترم انجمن صنفی ویراستاران

 با عرض سلام،

ضمن تشکر از این‌که در سال دوم نیز از حامیان انجمن بوده‌اید، به استحضار می‌رساند که دومین مجمع عمومی عادی انجمن با حضور نمایندۀ وزارت کار، در تاریخ شنبه ۲۴ آذرماه ساعت ۱۴، در دفتر انجمن برگزار می‌شود. از شما دعوت می‌شود در این جلسه شرکت بفرمایید.

توجه داشته باشید که حضور اعضا در این جلسه ضروری است، اما چنانچه امکان حضور نداشته باشند، می‌توانند طی نامه‌ای یک نفر را به انجمن معرفی کنند که به جای ایشان در جلسه و رأی‌گیری شرکت کند.

دستور جلسه

۱) اعلام گزارش عملکرد انجمن به اعضا

۲) اعلام گزارش بازرس

۳) اعلام گزارش خزانه‌دار

۴) برگزاری انتخاب بازرس اصلی و علی‌البدل

 

زمان: شنبه ۲۴ آذر ساعت ۱۴ تا ۱۶

نشانی: خیابان خرمشهر، خیابان صابونچی، کوچۀ دهم، پلاک ۴، واحد یک.

 

 

فریبرز مجیدی

رئیس هیئت مدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران

اولین کتابگردی ویراستاران

از اعضای انجمن صنفی ویراستاران و اعضای کانال این انجمن و دیگر علاقه‌مندان دعوت می‌کنیم در کتابگردی ویراستاران در روز پنج‌شنبه اول آذر شرکت کنند. برنامه طوری تنظیم شده که دوستان هر ساعتی به ما ملحق شوند می‌توانند محل گردآمدن را پیدا کنند. ضمناً همه‌ی کتا‌ب‌فروشی‌ها روبه‌روی دانشگاه‌اند.
برنامه به این ترتیب است:
• از ساعت ۱۶:۰۰ تا ۱۷:۰۰
کتاب‌فروشی اختران (بازارچه‌ی کتاب)
• از ساعت ۱۷:۰۰ تا ۱۸:۰۰
کتاب‌فروشی طهوری (بین فروردین و فخررازی)
• از ساعت ۱۸:۰۰ تا ۱۹:۰۰ کتا‌ب‌فروشی توس (نبش خیابان دانشگاه)
• از ساعت ۱۹:۰۰ تا ۲۰:۰۰ کتاب‌فروشی نیلوفر (خیابان دانشگاه)

 

کودک، کتاب، کتابخانه

انجمن صنفی ویراستاران با همکاری مؤسسۀ خانۀ کتاب و کتابخانۀ ملک برگزار می‌کند:

کودک، کتاب، کتابخانه

نشست تخصصی بررسی کتاب کودک و نوجوان

با سخنرانی:

  • محسن هجری (جایگاه پنهان و آشکار نویسنده در صنعت نشر)
  • علی بوذری (کتاب‌های تصویری)
  • مقصود نعیمی ذاکر (تحلیل نقش ناشران کتاب کودک و نوجوان در تولید محتوا)
  • محسن ذکاء اسدی (لذت خواندن)

همراه با دیدار از موزه و کتابخانۀ ملک

زمان:‌ پنج‌شنبه اول آذرماه ۱۳۹۷، ساعت ۸:۳۰ تا ۱۲:۳۰

مکان: موزه و کتابخانۀ ملک، خ امام خمینی، خ ملل متحد