زبان فارسی؛ ممیّزِ ذی‌روح از غیرذی‌روح

زبان فارسی؛ ممیّزِ ذی‌روح از غیرذی‌روح
| اسماعیل سعادتمنتشرشده در: نشر دانش، سال چهاردهم، شمارۀ 5  | مرداد و شهریور  1373 |

 

جالب توجه و حتی پرمعنی است که زبان فارسی داشتن روح را ملاک تمایز موجودات از یکدیگر می‌گیرد. اما چنین نیست که در این تمایز ذی‌روح و غیرذی‌روح را به یک چشم نگاه کند. درحقیقت اگر تمایزی میان آن‌ها قائل است به دلیل این است که ذی‌روح را بر غیر ذی‌روح ترجیح می‌دهد و آن را در مرتبه‌ای بالاتر از این می‌نشاند، زیرا یکی چیزی دارد که نزد انسان عزیز و شریف است و دیگری آن را ندارد. به همین سبب است که جمع غیرذی‌روح یا غیر جاندار را هم مفرد می‌گیرد و افراد آن را صاحب شخصیت مستقل نمی‌شناسد. سنگ‌ها را به معنی نوع سنگ می‌گیرد و فعل آن‌ها را به صیغۀ مفرد می‌آورد: سنگ‌ها (حتی اگر همۀ سنگ‌های جهان باشد) سخت است، اما موش‌ها (حتی اگر دو تا باشند) موذی‌اند.

مقاله را از پیوند زیر دریافت کنید.

زبان فارسی1 __ اسماعیل سعادت

فارسی بنویسیم (1)

فارسی بنویسیم (1)
| احمد سمیعی | منتشرشده در: نشر دانش، سال چهاردهم، شمارۀ 4، خرداد ـ تیر  1373 |

 

زبان فارسی دچار عوارضی شده است. این عوارض از دو راه عمده به زبان ما راه‌ یافته و آن را سقیم و علیل ساخته است: یکی از راه ترجمه‌های ناشیانه و دیگری از راه نوآوری کاذب و نوخامگی.

در همۀ مراتب زبانی، از آوایی گرفته تا بلاغی و هنری، ناهنجاری‌هایی دل‌آزار به چشم می‌خورد که برخی از آنها حتی الگوهای بیان عواطف و افکار ما را دگرگون ساخته است یا به الگوهای بیگانه بدل کرده است. عناصر بیانی بیگانه چندان کاربرد پردامنه و شایع یافته است که در نوشته‌های تألیفی و حتی در گفتار و محاوره، بی ‌آن که به غریبه‌بودن آنها توجه شود، به کار می‌‌رود. کار به جایی رسیده که نزدیک است میان نسل گذشته و امروز از حیث شمّ زبانی جدایی افتد: آنچه را که پدران بیگانه یابند فرزندان آشنا بینند و آنچه برای پیران معهود و مأنوس است برای جوانان غریب و مهجور جلوه کند.

الگوهای بیگانه از راه رسانه‌های گروهی، بویژه صداوسیما، به زبان مردم نیز راه‌یافته و آن را از صفا و سادگی و پاکی انداخته است. چیزی نمانده است که نسلهای تازه از شنیدن سخنان شیرین و جذاب و زنده و با روح و پرمایه و رنگین مادربزرگها محروم بمانند و ناگزیر شوند با زبانی رنگ‌باخته، بی‌نمک و بی‌رمق سر کنند.

برای آن که شمّ زبانی نسل جوان در جهت مطلوب پرورده شود و جوانان بتوانند، با سلامت ذوق، سقیم و صحیح و عیب و هنر را بازشناسند، نشر دانش درصدد برآمده است که در هر شماره از مجله نمونه‌هایی از عبارات نامعیوب و ناسالم را با پیشنهاد صورت اصلاحی آنها عرضه بدارد. این عبارات از کتاب‌ها و مقاله‌های تألیفی و ترجمه‌ای و گفتارها و برنامه‌های صداوسیما استخراج می‌شود و اثر قلم ارباب مطبوعات و مؤلفان و مترجمانِ هم سرشناس و هم باسابقه و هم تازه‌کار و نوچه است.

کوشش خواهد شد شواهد مسطوره‌ای از زبان امروزیِ شایع در نوشته‌ها باشد و بیشتر عیب‌ها و نارسایی‌های همه‌گیر را بازنماید.

در عرضۀ مواد، ابتدا نمونه را می‌آوریم و در آن موارد اشکال را با حروف سیاه متمایز می‌سازیم و نوع اشکال را درون پرانتز ذکر می‌کنیم؛ سپس صورت اصلاحی را پیشنهاد می‌کنیم.

برای آن که شواهد متنوّع باشد و مطالعه ملال‌آور نگردد، از گروه‌بندی آنها خودداری کرده‌ایم و این را به فرصت تدوین آتی آنها موکول داشته‌ایم.

* سیّد را بیشتر از پیش در التهاب و نگرانی به‌خاطر ایران درگیر می‌کرد. (تکلّف و درازگویی، الگوی بیانیِ بیگانه)

□ سیّد را بیش از پیش نگران سرنوشت ایران می‌ساخت.

* اولین اقدامی که می‌نماید این است که شروع به نوشتن شب‌نامه‌ها و نامه‌هایی به علما و طلاب مدارس می‌کند. (درازگویی)

□ اولین اقدام او نوشتن شب‌نامه و ارسال نامه‌هایی به علما و طلاب است.

* اکنون می‌رفت تا نتیجه دهد. (الگوی بیانی بیگانه)

□ داشت به نتیجه می‌رسید/ نزدیک بود نتیجه برسد.

* تنها راه ممکنه (الگوی دستور عربی)

□ یگانه راه ممکن

* با انجام شش دیدار (حشو)

□ با شش دیدار

* این بازی را به‌سود خود پایان داد. (درازگویی)

□ این بازی را بُرد./ در این بازی برنده شد./ در این بازی پیروز شد.

* در راستای جاودان‌سازی خاطرۀ شهیدان. (نوآوری کاذب)

□ برای حفظ خاطرۀ شهیدان.

* مسئلۀ همسرآزاری تاریخچه‌ای دراز در طول تاریخ دارد. (تعبیر پرتکلّف)

□ همسرآزاری سابقۀ تاریخی ممتدی دارد.

* تا آنجا که اطلاعات نگارنده اجازه می‌دهد… (الگوی بیانی بیگانه)

□ تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد…

* سه‌چهارم فیلمها زیر مخارج خودشان را در اکرانِ اول تهران فروش داشته‌اند. (الگوی بیگانه، زبان زرگری)

□ رقم فروش سه‌چهارم فیلم‌ها در دور اول نمایش در تهران کمتر از رقم هزینۀ تولید آنها بود.

* جلد دوم توسط همین ناشر در سال ۱۳۶۹ منتشر شده است.

□ جلد دوم به همت همین ناشر در سال 1369 منتشر شده است. [ناشر عامل نشر بوده است نه واسطۀ آن]

* توضیحی به دست نمی‌دهد. (الگوی بیگانه)

□ توضیحی نمی‌دهد. / چیزی را روشن نمی‌کند.

* می‌دیدم که اقوام ترک و مغول و بربر آشکارا درصدد به باد دادن دولتهای اسلامی هستند.

□ می‌دید که اقوام ترک و مغول و بربر آشکارا درصدد امحای/ نابودساختن دولت‌های اسلامی‌اند. [از آنِ خود را بر باد می‌دهند نه از آنِ دیگران را]

* آن شعله خاموش شد اما پنج قرن بعد در لباس سید جمال‌الدین از نو فروزان شد. (تعبیر نامناسب)

□ آن شعله خاموش شد، اما پنج قرن بعد با ظهورِ سید جمال‌الدین از نو فروزان گشت.

* کاهش پیشرفت (تعبیر نامناسب)

□ کندشدن پیشرفت/ کاهش آهنگ پیشرفت

* نیروهای سه‌گانۀ ارتش بالاترین منزلت را در دفاع از میهن اسلامی به ثبوت رساندند. (فعل نامناسب)

□ نیروهای سه‌گانۀ ارتش در دفاع از میهن اسلامی بالاترین منزلت را احراز کردند. / به بالاترین منزلت دست یافتند.

* مواد زاید و زباله از طیف وسیعی برخوردارند. (الگوی بیگانه؛ تعبیر قالبی که از کثرت استعمال بار معنایی خود را از دست داده و ملال‌آور شده است.)

□ مواد زاید و زباله انواع بسیار دارد.

* موج جدیدی از مهاجران روسی به سوی فلسطین آمدند. (فعل نامناسب، رعایت‌نکردن مطابقت فعل و فاعل)

□ موج تازه‌ای از مهاجران روسی به جانب فلسطین روی آورد/ هجوم آورد.

* از رنج… بردن [الگوی بیانی بیگانه ـ souffrir (فرانسه)، suffer (انگلیسی)]

* دچار… بودن / مبتلا به… بودن

* خواستند برنامه‌ای را دنبال کنند (تأثیر ترجمه)

□ درصدد اجرای برنامه‌ای برآمدند.

* روند فزاینده و شتاب تورم اقتصادی (تکلّف علمی کاذب)

□ تورّم روزافزون اقتصادی

* جرأت ریسک‌کردن (واژۀ بیگانه)

□ جرأت دل به دریا زدن/ خطرکردن

* مردم و سیاستمداران، به‌طور مساوی، از به کارگیری تغییرهایی که برای تضمین مزایای کلی درازمدت، هزینه‌های فردی کوتاه‌مدت به بار می‌آورد اکراه دارند. (ترجمۀ غلطِ equally یا également که در این بافت افادۀ معنی برابری و تساوی نمی‌کند. تعبیر پرتلّکف و نارسا؛ رعایت‌نکردن تعبیر نامناسب اجزای جمله؛ کاربرد نامناسب ویرگول آخر)

□ مردم و سیاستمداران، هر دو، از بالابردن میزان هزینه‌های فردی در کوتاه‌مدت برای تضمین مزایای کمی درازمدت اکراه دارند.

* به راستی می‌گفت که کارکردن بر روی مزرعه‌اش به کلی بیهوده بود. (ترجمۀ نارسا؛ مطابقت زمانی افعال به قاعدۀ نحو زبان مبدأ و خلاف قاعدۀ زبان مقصد)

□ می‌گفت، و حق هم با او بود، که کار در این مزرعه به زحمتش نمی‌ارزد.

* اخبار شروع به نشت کردن کرد. (الگوی بیانی بیگانه ـ شروع به… کردن ـ معادل نامناسب)

□ اخبار رفته‌رفته به بیرون درز کرد.