در این نشست مهشید نونهالی، مترجم سرشناس زبان فرانسوی به فارسی، دکتر نسریندخت خطاط، مترجم زبان فرانسوی و استاد دانشگاه، و مانی صالحی علامه، مترجم سرشناس متون ادیان و اساطیر، حضور داشتند.
مهشید نونهالی به این موضوع اشاره کرد که انبوه ترجمه در سالهای اخیر موجب شده که ترجمههای نازلی منتشر شود و ویراستار ناچار است مسئولیت سنگینی به عهده بگیرد و باید خودش مترجم باشد و صرفاً به ویرایش صوری و زبانی اکتفا نکند و گفت: ترجمهٔ مقابلهای نیاز امروز صنعت ترجمه است و امروز، با توجه به کیفیت پایین ترجمهها، ویراستار باید خود مترجم هم باشد و حتی باید دانشی بیشتر از مترجم در هر دو زبان داشته باشد.
نونهالی در ادامه افزود: متأسفانه برخی مترجمها فقط کتاب را میخوانند و معنا را منتقل میکند. عدهای حتی اگر معنای بخشی از کتاب را متوجه نشوند، در ترجمه آن را جا میاندازند. جدا از این سلیقهٔ خواننده هم نازل شده و تأسف بیشتر آنجاست که برخی مترجمان صاحبنام هم آب به این آسیاب میریزند؛ یعنی شروع میکنند به تولید ترجمههای سریع و بدون توجه به ریزهکاریهای متن. به همین علت امروزه ویراستار باید ویرایش مقابلهای انجام دهد.
پس از آن دربارهٔ سبک نکاتی را گوشزد کرد: مترجم اگر قرار باشد سبک داشته باشد، باید نویسنده شود. سبک مترجم در این چارچوب معنا پیدا میکند که متن ترجمهشده را به سبک نویسندهٔ اثر هر چه میتواند نزدیکتر کند و این تا حد زیادی نتیجهٔ گسترهٔ واژگان مترجم است. پس سبک مترجم همان سبک نویسنده است و ماهیت مستقل ندارد.
نونهالی دربارهٔ بومیسازی گفت: به نظرم بومیسازی در ترجمه قابلقبول نیست چرا که اهمیت را از نویسنده برمیدارد و بر مخاطب متمرکز میکند. این هم کار مترجم نیست؛ کار نویسنده است. امروز دورهٔ اینگونه ترجمهها گذشته. چنین ترجمههایی مربوط به دوران قاجار بود که مخاطب هنوز با ممالک دیگر و به طور خاص دنیای غرب ناآشنا بود و مترجم ناگزیر میباید متن را برای مخاطب قابلفهم و آشنا میکرد.
مهشید نونهالی اشاره کرد که دانستن زبان فارسی برای مترجمِ خوب شدن ضروری است و خواندن آثار کلاسیکی مانند تاریخ بیهقی،کلیات سعدی، هفتاد سخن دکتر خانلری را برای مترجمان و ویراستاران ترجمه لازم دانست و حتی از بر کردن اشعار شاعران کلاسیک را برای بهبود کیفیت ترجمه توصیه کرد.
در ادامه، دکتر نسریندخت خطاط به ترجمههای ضعیف از فرانسوی به فارسی اشاره کرد که معمولاً فارغالتحصیلان مترجمی زبان فرانسه در عرض سه یا چهار ماه ترجمه میکنند و ناشران آنها را منتشر میکنند و متأسفانه نقد هم نمیشوند و فقط با مقابله میتوان مشکل آن را فهمید.
او نیز تأکید کرد که مترجم نباید سبک داشته باشد؛ مثلاً اگر نویسندهای جملات طولانی به کار میبرد، مترجم هم همین را باید در ترجمه بازآفرینی کند و گفت: فرایند ترجمه از نظر من سه مرحله دارد: انتقال معنا، انتقال سبک، و انتقال حالوهوای متن اصلی. متأسفانه کیفیت ترجمه از فرانسوی به فارسی، همانند بسیاری از ترجمههایی که از انگلیسی به فارسی انجام میشود، بسیار آشفته است. امروز دانشجویی که فارغالتحصیل میشود توقع دارد بلافاصله ترجمه کند و کتاب برندهٔ جایزهٔ گنکور (Goncourt) هم ترجمه کند. همین تفکر باعث شده امروزه تقریباً تمامی کتابهای مطرح ترجمه شده باشند؛ این کتابها بهسرعت در عرض ۳ یا ۴ ماه ترجمه میشوند و در اختیار مخاطبی که متأسفانه نازلخوان شده قرار میگیرند.
مانی صالحی علامه گفت: به نظر من مترجم باید زبان مقصد را بیشتر و بهتر از زبان مبدأ بداند. امروز زبان بسیاری از مترجمهای جدید قابلفهم نیست و این تا حد زیادی به سبب آن است که مترجمهای جوان ادبیات کلاسیک نمیخوانند.
او به موضوع ضبط اعلام (درج صحیح اسامی در زبانهای مختلف) نیز اشاره کرد و گفت: من در کشورهای متفاوتی زندگی کردهام، با اصول تلفظ اسامی در بسیاری از زبانها آشنا هستم و بسیار هم در این زمینه کار کردهام و ضبط اعلام را تجربی انجام میدهم. منابع خوبی در این زمینه وجود دارند، مثل فرهنگ اسامی خاص فریبرز مجیدی، که البته ایرادهایی هم دارند که باید نقد و اصلاح شود.
دیگر حاضران در نشست:
مهناز مقدسی، هومن عباسپور، لیلا اثناعشری، کتایون امیراحمدی، فاطمه صفار، نفیسه صادقپور، فهیمه شانه، سحر شهامترزم، طیبه شهرابی فراهانی، صنوبر رضاخانی، علیرضا نیکزاد، سیاوش صفری، مهدی فقیه، اشکان ساسانی، سپنتا مظفری، احمدرضا باباخانی و وحید هروی