شنبه ۲۴ آذر ۹۷، دومین مجمع انجمن صنفی ویراستاران با حضور اعضای انجمن و نمایندۀ وزارت کار در دفتر انجمن برگزار شد. در این جلسه آقای بهنام رمضانینژاد به عنوان بازرس انجمن و خانم دکتر نازنین خلیلیپور به عنوان بازرس علیالبدل انتخاب شدند.
بعد از انتخاب بازرس، شرکتکنندگان در نشست با اعضای هیئت مدیره دربارۀ برنامههای انجمن گفتوگو کردند. گزارش این گفتوگو در همین وبگاه منتشر خواهد شد.
گزارش تصویری نشست دومین مجمع عمومی عادی انجمن صنفی ویراستاران
آشنایی ویراستاران را با زبان عربی چهقدر لازم میدانید؟
با توجه به آمیختگی دیرین دو زبان عربی و فارسی و پیشینۀ طولانی تأثیر و تأثر آنها، آشنایی ویراستاران با عربی کاملاً ضرورت دارد. اما متأسفانه میبینیم که عربیندانی، و گاه عربیستیزی، وجه مشترک عموم ویراستاران امروزی است. معلوم نیست چرا ویراستاران آشنایی با زبان انگلیسی را، که بیش از یک قرن سابقۀ نفوذ در فارسی ندارد، بهمراتب ضروریتر از آشنایی با زبان عربی میدانند که بیش از یازده قرن سابقۀ نفوذ در فارسی دارد. به این عزیزان توصیه میکنم که عرصۀ زبان را عرصۀ عقدهگشاییِ سیاسی و عقیدتی ندانند و حساب این دو مقوله را از هم جدا کنند. بخشی از ضعف ویراستارانِ امروزی ناشی از عربیندانی آنهاست، و در این میان اگر ویراستاری عربیدان باشد، بر همصنفان خود پیشی میگیرد. متأسفانه فضای دانشگاهی ما در رشتۀ زبانشناسی انگلیسیزده است و اثری از عربیآموزی در آن نیست. عموم زبانشناسان ما آشنایی لازم و کافی را با عربی ندارند و ضرورت آن را احساس نمیکنند.
ظاهراً شما نخستین مدرس درس «عربی در فارسی» در دورههای آموزش ویرایش هستید. چه مباحثی را در کلاستان مطرح میکنید؟
البته فضل تقدم در این زمینه ازآنِ استاد موسی اسوار است که سالها قبل در مرکز نشر دانشگاهی چنین درسی را تدریس میکردند. من در کلاس «عربی در فارسی»، آن بخشهایی از صرف (ساختواژۀ) عربی را که در فارسی کاربرد و مصداق دارند مطرح میکنم، مثلاً انواع جمع، وزنهای صرفی و کارکردهاشان، اشتقاق، و تنوین. آشنایی با این مقولات موجب تسلط هرچه بیشترِ ویراستار بر کار خود میشود. یکی از منابع اصلی درس هم کتاب تحول آوایی واژههای عربی در فارسی، تألیف اینجانب است. بدیهی است که کلاسِ من کلاس آموزشِ زبان عربی نیست.
همایش «فرهنگنویسی و ویرایش» روز چهارشنبه 22 شهریورماه 1396 با همکاری انجمن صنفی ویراستاران و مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا برگزار شد.
مدیر این نشست، مهناز مقدسی، دبیر انجمن صنفی ویراستاران، با ادای احترام به علامه علیاکبر دهخدا و دستیارانش و نیز قدردانی از مدیران مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا، این جلسه را از مجموعه نشستهای تخصصی انجمن دانست که قرار است ادامه یابد. وی به سه دورۀ فرهنگهای فارسی اشاره کرد: دورۀ پیش از لغتنامۀ دهخدا، دورۀ لغتنامۀ دهخدا و پیروان او، و دورۀ نوین فرهنگنگاری با تألیف فرهنگ فارسی سخن. وی این فرهنگ را نقطۀ عطف فرهنگنویسی نوین در زبان فارسی خواند و از استاد انوری که پایهگذار این شیوه بود دعوت به سخنرانی کرد.
استاد حسن انوری از اهمیت آثار مهمی زبان فارسی که در حفظ این زبان یاری کردند سخن گفت، بهویژه شاهنامۀ فردوسی و آثار فارسی پیش از آنکه در تثبیت زبان فارسی کمک کند گواه غنای زبان فارسی در نخستین آثار ادب فارسی است. وی گفت واژگان مندرج در متون کهن زبان فارسی برای فرهنگنویسی مانند گنجینه است. کسی که میخواهد لغتنامۀ فارسی بنویسد یا فرهنگی را ویرایش کند باید متون قدیم را بارها و بارها خوانده باشد، شاهنامه، گلستان، تاریخ بیهقی، کلیله و دمنه و تمامی متون کهن فارسی را خوانده باشد، با ظرافتهای زبان فارسی آشنا باشد و در تدوین یا ویرایش فرهنگ از این توانایی خود یاری بجوید. پس از سخنرانی ایشان، فریبرز مجیدی، رئیس هیئتمدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران، لوح عضویت افتخاری انجمن را به استاد حسن انوری تقدیم کرد.
دومین سخنران این نشست، حسن هاشمی میناباد، پژوهشگر حوزۀ فرهنگنویسی، در سخنرانی خود با عنوان «ویرایش خوشههای واژگانی در فرهنگنویسی» گفت که در دو دهۀ اخیر در فرهنگنگاری تغییراتی اساسی پدید آمده و نظریاتی مطرح شده است که بسیاری از آن بیخبرند. متأسفانه فرهنگنگاری در ایران در طول زمان پیشرفت کرده، اما در عرض و عمل کمتر وسعت داشته است. بیشترِ فرهنگهای منتشرشده تجدیدچاپاند یا با اضافاتی منتشر شدهاند. وی از اهمیت خوشههای واژگانی در تدوین فرهنگها گفت و افزود که با تعیین خوشههای واژگانی میتوان خویشاوندی واژگان و تناظر و ارجاعات آنها را یافت. واژگان زبان صرفاً فهرستی از عناصر، اقلام پراکنده و بیربط به یکدیگر نیستند، بلکه در حوزههایی سامانیافتهاند که ارتباط متقابلی با هم دارند. هاشمی میناباد افزود که فرهنگها کلنگرند و باید کل واژگان را در نظر بگیرند و به روابط آنها توجه کنند. تغییر نظام فرهنگنویسی موجب میشود که مجموعهای از اتفاقات در یک فرهنگ رخ بدهد. مثلاً برای واژۀ «فرش» باید به واژگان مرتبط با آن مانند «گلیم، زیرانداز، تاروپود، انواع فرش، نقشمایه» توجه داشت چون در تعریف آنها یک عنصر مشترک دخیل است. وی افزود که توجه به خوشههای متعدد واژگان در تدوین فرهنگها نیاز به ظرافتهایی دارد. با شناسایی آنها میتوان به یکدستی در تعریف، دقت و صحت در تعاریف، کنترل حجم و میزان اطلاعات برای هر مدخل و یافتن الگوهای دقیق و مناسب در تعاریف دست یافت. هاشمی میناباد در مورد جایگاه ویراستار گفت: ویراستار یک فرهنگ وقتی صفحات آخر فرهنگ را ویرایش میکند باید به صفحات اول رجوع کند و مشترکات خوشههای واژگانی را مقایسه کند تا بتواند تناقضها، ناهمگونیها در تعاریف و ارجاعات، شیوههای نگارش مدخلهای مرتبط را بیابد و گزارش یا اصلاح کند.
سعید لیان، پژوهشگر و ویراستار فرهنگ جامع زبان فارسی، با عنوان «تفاوتهای ویرایش فرهنگ با ویرایش متون دیگر»، گزارشی از تجارب خود در فرهنگ جامع و مجلۀ نامۀ بهارستان، عرضه کرد. وی گفت ویراستار فرهنگ به اندازۀ دیگر آثار امکان دخل و تصرف در متن را ندارد، باید تابع شیوهنامه و تابع قوانینی باشد که در تدوین فرهنگ قبلاً تدوین شده و تعریف کلمه را با شاهدهای آن مقایسه کند. در حقیقت، ویراستارِ فرهنگ دخیل در محتواست. ویراستار در یک فرهنگ همان «فرهنگنگار» یا «تعریفنگار» است. اگر در متون دیگر ویراستار برای بهبود متن تلاش میکند، در فرهنگ باید برای صحت مطالب و سهولت استفادۀ مخاطب تلاش کند. داشتن شمّ زبانی قوی، سواد ادبی، دقت فراوان در تشخیص خطاها از مهارتهای مهمی است که در ویرایش فرهنگها باید داشت. وی گفت فرهنگها خالی از خطا و اشتباه نیستند و ارجاع دادن به آنها در فرضیهها یا نتیجهگیریهای متقن علمی صحیح نیست، چون فرهنگ فقط راهنمای ابتدایی مسیر است، ابهامهای ذاتی کلمات، معانی ضمنی آنها، کاربردهای خاص سخنوران، گاه در فرهنگها ذکر نمیشود. فرهنگها در ثبت دقیق برخی مسائل مانند دستور و معنا صددرصد موفق نیستند. لیان گفت همانطور که در فرهنگنگاری باید به سمت پیکرههای زبانی رفت، در ویرایش هم باید به سمت پیکره رفت و از اِعمال سلیقه پرهیز کرد. لیان در پایان اشاره کرد که در سالهای اخیر عدهای در امر فرهنگنگاری همکاری دارند که برای داشتن شغل به این حرفه روی آوردهاند، و متأسفانه از سواد کافی، تجربه، نظام دستیاری، شمّ زبانی و توانایی جامع برخوردار نیستند و این امر به فرهنگنویسی لطمه میزند.
فرهاد قربانزاده، فرهنگنویس و پژوهشگر، در سخنرانی خود با عنوان «پیشنهادهایی برای ویرایش فرهنگ فارسی معین» به اهمیت پیکره در فرهنگنویسی پرداخت و گفت همۀ فرهنگها نیاز به ویرایش مجدد و تجدید چاپ دارند، زیرا دائماً در زبان فارسی واژههای نو ساخته یا وارد میشود، واژگان دچار گسترش معنایی یا تحدید معنایی میشوند، واژگان کهن از زبان فارسی رانده میشوند و بسیاری عوامل دیگر ضرورت ویرایش فرهنگها را تأیید میکند. ویراستارانِ فرهنگها باید تلاش کنند فرهنگ را به واقعیتهای زبانی نزدیک کنند. ویرایش فرهنگ با تصحیح متن تفاوت اساسی دارد. همانطور که برای تدوین فرهنگها شیوهنامههای دقیقی باید نوشته شود، برای ویرایش آنها نیز باید شیوهنامه تدوین شود. هر فرهنگ شامل سه قسمت «پيشْمتن»، «ميانْمتن» و «پسْمتن» است. داشتن نظام ارجاعات، تعیین شیوۀ رسمالخط، ریشهشناسی، آوانوشت، کوتهنوشت از مواردی است که باید برای آن راهکاری تعیین شود. وی نرمافزار پرلکس را، که خود برای تألیف فرهنگ فارسی روز (در دست تدوین) طراحی کرده است، معرفی کرد. قربانزاده ویرایش فرهنگ فارسی معین را در دو سطح بررسی کرد: سطح اول شامل زدودن غبار زمان از تعاریف و واژگان، اصلاح لایههای معنایی، اصلاح رسمالخط، شفافکردن برخی تعاریف، حذف مترادفهای قدیمی، اصلاح ترتیب الفبایی، اصلاح نظام ارجاعات، تعیین برچسبهای موضوعی برای واژگان؛ سطح دوم آن، که کار دشوارتری است، تعریف نظام خوشهای در این فرهنگ است و هماهنگی میان تعاریف خوشههای زبانی مثلاً یکدستی در جملات برای تعریف صفتها، اسامی میوهها، نام جانواران، سورههای قرآن؛ افزودن کلمات جاافتاده؛ روزآمدکردن معانی کلمات و کارهای دیگری که این فرهنگ را برای مخاطب امروز کارآمد کند. وی افزود که این امر بسیار دشوار است و شاید در توان مجموعۀ شایستهای چون مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا باشد.
سپس اکرم سلطانی، سرپرست بخش تألیف لغتنامه، و بهروز صفرزاده، فرهنگنویس و همکار لغتنامه، از تجربههای ویراست دوم لغتنامۀ دهخدا سخن گفتند. خانم سلطانی دربارۀ تجدیدچاپ دورۀ 50جلدی لغتنامۀ دهخدا در اواخر دهۀ 1360 گفت و تعصبی که استادانی چون دکتر شهیدی و دکتر ستوده در عدم دخالت در نوشتههای دهخدا داشتند. وی گفت تجدید چاپ لغتنامه، با حروفچینی کامپیوتری و صفحهآرایی جدید، در ابتدا به علت کمبود بودجۀ مالی و دشواری کار با مخالفت مواجه شد و اگر مدیر انتشارات روزنه، علیرضا بهشتی، این مسئولیت را نمیپذیرفت و پرداخت هزینۀ هنگفت آن را عهدهدار نمیشد، چاپ کنونی لغتنامه امکانپذیر نبود. سلطانی از نمونهخوانیهای چندین و چندبارۀ لغتنامه گفت که در حین نمونهخوانی گاه متوجه خطاهایی میشدند و گزارش آن را به دکتر شهیدی میدادند اما قرار بود دخلوتصرفی در متن نشود، تا آنکه حتی اغلاطی در آیات یا سورههای قرآن یا شمارۀ آنها یافته شد و وقتی دکتر شهیدی اصلاح آن را جایز دانست، امکان اصلاح دیگر خطاها صادر شد، لذا در حین نمونهخوانی اگر جملهای گنگ یا نامفهوم، شاهدی نامرتبط با معنی، خطایی املایی مشاهده میشد، با نظارت دکتر شهیدی و دکتر ستوده آنها را اصلاح میکردند. سلطانی به اهمیت ویرایش فرهنگها و ویرایش لغتنامۀ دهخدا اشاره کرد، اما گفت که این موضوع نیازمند بودجۀ فراوان و زحمات بسیاری است. وی اشاره کرد که در حال حاضر مؤسسۀ لغتنامه در تلاش است لغتنامۀ فارسی را تدوین کند که تاکنون تا حرف «ب» منتشر شده است. برای ویرایش فرهنگ فارسی معین نیز پیشنهادهایی به مؤسسه شده، اما این امر منوط به رضایت فرزند دکتر معین، مهدخت معین، خواهد بود و سرمایهگذاری بخش خصوصی.
بهروز صفرزاده نیز از سابقۀ همکاری خود با مؤسسۀ لغتنامه از سال 1373 گفت که با نمونهخوانی نمونههای تایپی، به جمع همکاران این مؤسسۀ پیوسته است. وی گفت هیچ فرهنگی خالی از خطا و اشتباه نیست و البته در حجم وسیعی که لغتنامۀ دهخدا دارد میزان اغلاط آن قابل چشمپوشی است و آنطور که برخی مدعی شدهاند، لغتنامۀ دهخدا خطاهای زیادی ندارد. وی اشاره کرد که در موارد بسیاری، هنگام نمونهخوانی خطاهایی در تعریف دستوری واژگان، فارسی یا عربی بودن آنها، شواهد و اشعار یافته میشد که تا حد امکان این موارد برطرف شد. صفرزاده، که خود عضو هیئتمدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران است، اهمیت دقت و شمّ زبانی و توانایی و تسلط ویراستار فرهنگ بر متون کهن و اصول و روشهای فرهنگنویسی را از اولویتها دانست.
در بخش پرسش و پاسخ، سلطانی در پاسخ به مشکلات نسخۀ دیجیتال (سیدی) لغتنامۀ دهخدا گفت که این نسخه در ابتدا زیر نظر سازمان لغتنامه تدوین شد، البته چون نسخۀ کامپیوتری لغتنامه در برنامۀ زرنگار حروفنگاری شده بود و قابلیت انتقال به نسخۀ الکترونیک را نداشت دشواریهای بسیاری پدید آمد که همین دشواری موجب مشکلاتی است که امروز کاربران با آن مواجهاند. متأسفانه در طول این سالها نظارت و همکاری اعضای مؤسسۀ لغتنامه با مجموعهای که چاپ دیجیتال لغتنامه را برعهده داشتند قطع شده و فقط نگاه تجاری در انتشار نسخۀ دیجیتال حاکم است، ضمن آنکه کپیهای غیرقانونی در وبگاهها، بدون نظارت مؤسسۀ لغتنامه، از آسیبهای این امر است.
دکتر انوری از ضرورت ویرایش فرهنگ بزرگ سخن گفت و اینکه متأسفانه به علت سنگینی هزینۀ آن، ناشر این امکان را ندارد. وی در پاسخ به تدوین فرهنگهای 20 یا 30 جلدی که در حال حاضر در حال تدویناند گفت این امر چندان پسندیده نیست که برای تألیف فرهنگی جامع، که زمان انتهای آن معلوم نیست، اقدام شود. شاید شایسته باشد شیوههای دیگری برای سرعتبخشیدن به تدوین فرهنگها اندیشید. غلامحسین صدری افشار، فرهنگنویس، که در این نشست حضور داشت، تأکید کرد که انتشار فرهنگهای به صورت جلدجلد کاری خطاست و فرهنگ یک کل است و وقتی به حرف «ی» میرسد، باید دوباره از «آ» و «الف» بازبینی شود و خوشههای واژگانی و روابط واژگان و ارجاعات دیده شود. هاشمی میناباد در تأیید این مطلب به توجه فرهنگنگاران به خوشههای واژگانی قبل از تدوین فرهنگها و حتی پس از انتخاب مدخلها اشاره کرد. دیگر سخنرانان نیز پاسخگوی سؤالاتی بودند.
این نشست با جمعبندی مطالب زیربه پایان رسید:
ویراستار فرهنگِ لغت باید از مهارتهای فرهنگنویسی، دانشِ و تسلط بر متون کهن، و شم زبانی بالا برخوردار باشد و سالها نیز دستیار استادان یا همکار در مجموعههای فرهنگنگاری باشد.
ویرایش فرهنگ امری محتوایی است و ویراستار درگیر محتوا میشود.
ویراستار فرهنگ بهکلی با ویراستار متون دیگر تفاوت دارد.
در تدوین و نگارش فرهنگها باید از نظامهای جدید فرهنگنویسی بهره برد.
هیئتمدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران برای قدردانی از زحمات استاد پرهام در تأسیس این انجمن و اعلام گزارش فعالیتهای انجامگرفته، خدمت استاد رسیدند. در این دیدار استاد پرهام از اهمیت ویرایش در ارتقای آثار گفت و به تلاشهای بیسرانجامی که سالها پیش، به همت کریم امامی برای تشکیل جامعۀ ویراستاران انجام شده بود اشاره کرد. استاد پرهام گفت که ویرایش، پیش از مؤسسۀ فرانکلین، در انتشارات نیل پا گرفت و به اعتباری، نخستین ویراستار در نشر ایران آقای [ابوالحسن] نجفی است. در انتشارات نیل، کتابهای محمد قاضی ویرایش میشد. استاد پرهام از آثار خود که ویراستۀ آقای نجفی بود گفت کتاب رئالیسم و ضدرئالیسم (تألیف سیروس پرهام) را آقای نجفی ویرایش کرد و وی، علاوه بر مقابلۀ متن و اصلاحات ضروری، ضبط فارسی اسامی نویسندگان فرانسوی و آلمانی را اصلاح کرده بود. این کتاب را انتشارات نیل منتشر کرد. کتاب قالی بولوردی نیز، که آقای پرهام در سال 1352 به انتشارات فرانکلین داده بود، به آقای نجفی برای ویرایش سپرده شد.
استاد پرهام افزود اگر بخواهیم دایرۀ ویرایش را وسعت دهیم و خوانندگان آثار و کسانی را که در مورد محتوای کتابها نظر میدادند در دایرۀ ویراستاران قرار دهیم، پیشینۀ ویرایش به خیلی قبلتر از اینها میرسد.
استاد سیروس پرهام برای تثبیت جایگاه انجمن ویراستاران در بین مراکز نشر توصیههایی کردند، از جمله
تقویت عضویتها و قدرت بخشیدن به انجمن به کمک یافتن اعضای بیشتر
تعیین حدود و ثغور ویرایش و مسئولیت ویراستار در کارها
تعریف ارتباط ویراستار با نسخهپرداز و تعیین وجوه اشتراک و افتراق این دو مسئولیت
تعیین حدود وظیفۀ ویراستار در متنهای ترجمهای و میزان ویرایش مقابلهای
استاد پرهام گفت بهتر است منابع مناسب و مقالات حوزۀ ویرایش را جمعآوری کنیم، ضمن آنکه برخی مقالات هست که مستقیم به ویرایش ارتباط ندارد، اما حاوی نکاتی در ویرایش است، مثل نقدهایی که بر تصحیحهای دیوانهای شعری میشود که از جهاتی نوعی ویرایش محسوب میشوند.
در پایان، هیئتمدیرۀ انجمن صنفی ویراستار، با تقدیم لوحی، از استاد پرهام درخواست کردند که نخستین عضو افتخاری این انجمن شوند و استاد پرهام نیز، طی یادداشتی، این عضویت افتخاری را پذیرفتند.