زبان علمی فارسی و پیشنهادهایی در راه اصلاح آن
| دکتر رضا صادقی جورابچی | منتشرشده در: نشر دانش، سال چهاردهم، شمارۀ 1 ـ 2، آذر ـ اسفند 1372|
* رسمالخط این مقاله مطابق متن اصلی است.
زبان علمی فارسی در سالهای فرخندهای متولد شده است، در سالهایی که فردوسی کاخ بلند نظم شاهنامه (رکن اساسی زبان ادبی فارسی) را پی میافکند. این دو، فرزندان توأمان یک مادر و میوه، و حتی ریشۀ یک جنبش و یک نهضتاند، نهضتی که اگر نبود، به احتمال قوی ایران و ایرانی به عنوان قومی با هویت مستقل دیگر نبود. اما میان این دو زبان تفاوت بسیار است. زبان شعر از مقولۀ «لطیفۀ الهی» است. دیگر نه میتوان بر آن چیزی افزود و نه میتوان از آن چیزی کاست، حال آن که علم بنا بر ماهیتش زبانی دارد پیوسته پویا و دگرگونشونده: در گذشته بهکندی و در روزگار ما بهشتاب.
در آثار علمی زبان فارسی از همان آغاز (نیمۀ دوم سدۀ چهارم خورشیدی) دو اصل بنیادی زبان علم مراعات شده است: بافت آن ساده، خالی از ایهام و ابهام و حشو و زوائد یا صنایع لفظی است و واژگان علمی آن هویت مستقلی دارند. این زبان ظرف دو قرن در ذخیرۀ خوارزمشاهی به کمال رسید: با بافتی دقیق به روانی آب و به روشنی آیینه. از آن زمان به بعد، حتی در دورههای زوال نثر فارسی، زبان علم دست کم سادگی و بیپیرایگی خود را غالباً حفظ کرد. درست است که واژگان علمی این آثار غالباً عربی بوده است، اما با زمینهها و علائق فرهنگی و علمی امروزی نباید به داوریِ کارِ گذشتگان پرداخت. در آن روزگار بخشی از واژگان عربی جزئی از میراث فرهنگی ما شده بود و ایرانیان خود در خلق آنها بیشترین سهم را داشتند، چنانکه به عنوان نمونه واژگان فلسفه تا زمان ابن سینا معیار نبود و شیوۀ این حکیم ایرانی الگوی رفتار آیندگان شد. وانگهی انبوهی از واژگان علمی، به ویژه در رشتههای پزشکی و صورت عربیشدۀ واژگان فارسی، یونانی… بود. به علاوه اگر حکومتهای ایرانیتبار زودتر پا میگرفت و میپایید، وضع زبان علم به کلی فرق میکرد.
***
زبان علمی و فنی فارسی در پنجاه سال اخیر به وجود آمده و تا حدودی پویا شده و از تواناییهای بالقوه و بالفعل خود استفاده کرده است. اما از جای جنبیدن آن به بسیج لشکری میماند ناهماهنگ و بیبرنامه. در رشتههایی که نویسندگان یا مترجمان در زبان مایۀ کافی دارند و خود صاحب ذوقاند (چون ادبیات و فلسفه و تاریخ و زبانشناسی…) نیرومند شده است. در برخی رشتههای اختصاصیِ علم چون زمینشناسی و گیاهشناسی به همت مردان کاردانی نظیر شادروان حسین گل گلاب (که ذکرش به خیر باد) و شاگردان او و در این اواخر در زمینههای گونهگون بهویژه نجوم، کشاورزی، آمار، فیزیک و برخی از قلمروهای فنی که با هنر ارتباط دارند (معماری) راه خود را یافته است که اگر چنانکه سزاوار است گسترش یابد و همهگیر شود برومند خواهد شد و سرمشق خوبی خواهد بود. اما در بسیاری از دیگر زمینههای دانش، از جمله پزشکی و اقمارش، واپس رفته و در رشتههای فنی حتی از خلاقیتهای صاحبان کمسواد و گاه بیسواد حرفهها نیز عقب مانده است.
اینک در بسیاری از رشتههای علمی به ویژه زمینههای مختلف پزشکی و تکنولوژی زبان علمی کهنسال فارسی به پیر علیل و عاجزی میماند که گفتارش پریشان و نامفهوم و تمام اندامهایش عاریه است، چنانکه در نمونههای زیر میتوان مشاهد کرد:
ـ بیمار دارای کبدی است که دچار بزرگی شده (به جای: کبد بیمار بزرگ است).
ـ بیمار در چند نقطه از فک دچار شکستگی شده است.
ـ کمخونی حاد رودۀ زودرس(؟).
ـ آنومالیهای انعقادی ثانوی به نارسایی کبد(؟).
ـ نخهای تک فیلامانی در مقابل نخهای چند فیلامانی بهترند (به جای: نخهای تکرشتهای بهتر از نخهای چند رشتهای هستند).
ـ اغلب این بیماران تحت پیوند مغز استخوان قرار گرفتهاند.
ـ سالهای متمادی تحت تزریق خون قرار میگیرد.
ـ اتساع ورید واضح(؟)
ـ ارتباط بین دو دهلیز قدیمی(؟)
ـ سلولهای عضله که «همو» به آنها سرویس میدهد.
ـ عروق جانبی که ما (یعنی انگلیسیها) به آنها collateral میگوییم.
ـ سطح آلسر بوسیله قطعۀ نکروتیکی از پسودومامبران پوشیده شده بوده و به وسیلۀ یک خط اریتماتو از مخاط اطرافش متمایز میباشد.
ـ این عارضه تنوسینو و ایتیس اولین کمپارتمنت دو رسال مچ دست است.
ـ از سیمپتومهای کلینیکیی استوماتیت فوزیفرمی و هرپتیک و فوزواسپیروکتانی…
ـ در نواحی پالاتن و فارنکس و لوزهها.
ـ اسمری از ژنژیویت کوکال آبسه آپیکال.
ـ آیا تو بر کولین بیماری اصلی را rveillé کرده است؟
ـ میزان endothelial cell loss کمتری دارد.
ـ برخلاف literature که موفقیت دارویی را از ۹۰%ـ۸۰% ذکر نموده اغلب بیماران ناچار فلپ یا پیوند شدهاند.
ـ تست فونکسیون عضله و تاندون کمپارتمان سوم.
ـ «کنگرۀ آناتومی ایران» (حتی واژۀ قدیمی و جاافتادۀ کالبدشناسی هم مرد، خدایش بیامرزد!)
من قصد انتقاد از لوتره یا به اصطلاح «ژارگون» پزشکی را ندارم. امروزه اصطلاحاتی که در پزشکی به کار میرود منحصر به واژگان موجود در لغتنامههای پزشکی نیست، بلکه اقیانوسی است از واژگان تمام علوم از کشاورزی تا فیزیک و ریاضیات عالی و علوم فضائی، و مجموعهای از واژگان فلسفی و هنری و مردمشناسی و حتی اصطلاحات مربوط به مناسک آیینی و مذهبی اقوام مختلف و سحر و جادو… هیچکس انتظار ندارد که این اقیانوس به قالب زبان فارسی ریخته شود یا پزشکان و دانشجویان پزشکی زبان رایج خود را به کار نبرند. پزشکان از قدیم واژگانی را که برای مردم ناآشنا و غریبه باشد ترجیح میدادند. در قرون وسطی در مدرسۀ طب پاریس استفاده از اصطلاحات عربی ابن سینا متداول و مایۀ فخر پزشکان بود و در ایتالیا، لئوناردو داوینچی، بنیانگذار کالبدشناسی جدید، نیز اصطلاحات عربی تشریح را نیز بهکار میبرد. اما این انتظار بیجا نیست که اگر به فارسی مینویسیم، دست کم به زبان مادریمان چنانکه سخن میگوییم بنویسیم و اگر برگردان تمام مفاهیم علمی را به فارسی کاری عبث میدانیم لااقل از کاربرد واژگان علمی جاافتاده و مفهوم فارسی عار نداشته باشیم. متأسفانه بسیاری از دانشمندان و دانشجویان ما از دو اصل بنیادی زبان علم تعبیر درستی ندارند. این اصل که زبان علم باید روشن، خالی از ایهام و ابهام و حشو و زوائد و آرایش کلام باشد، خودبخود ساختارهای نحوی نادرست و خطاهای دستوری یادشده را نفی میکند، زیرا در عبارت «ارتباط بین دو دهلیز قدیمی»، «دو دهلیز قدیمی» همان معنی دو خانۀ قدیمی را برای خواننده تداعی میکند و حال آنکه «ارتباط» است که قدیمی یا مزمن است نه دهلیز. یا در عبارت «کمخونی حاد رودۀ زودرس»، روده زودرس نیست بلکه کمخونی حاد و زودرس است.
همچنین این اصل که واژگان علمی باید هویت مستقلی داشته باشند بدان معنی نیست که عالم یا مترجم میتواند اصطلاح را به هر زبان، به هر خط، با هر تلفظ بنویسد زیرا همین شلختگی نیز هویت مستقل واژگان علمی را مخدوش میکند.
زبان علم در علوم ابتدایی
علوم ابتدایی در قلمرو وظیفۀ دورههای پیش از دانشگاه (دبستان و دبیرستان) و رادیو و تلویزیون است. تقریباً تمام آثار علمی فارسی که تا قرن ششم نوشته شدهاند، از جمله هدایة المتعلمین ابوبکر خوارزمی، التفهیم بیرونی و دانشنامه علائی ابن سینا در علوم ابتدایی است. هزار سال پیش علوم ابتدایی ما چنان کتابهایی بود، اینک نظری به علوم ابتدایی امروز بیفکنیم.
آقای حسین دانشفر در «سمینار زبان فارسی و زبان علم»[1] مقالۀ مستندی ارائه داد که شاهد صادقی است بر کهنگی، فقر و کممایگی برنامههای دروس نظری و علمی رشتههای فنی و ریاضی دبیرستانها و صدا و سیمای ایران. در «سومین سمینار زبان فارسی در صدا و سیما» نیز آقای محمد تقیزاده سخنرانی جامعی با انبوهی شاهد مثال از کتابهای درسی دورۀ دبیرستانها عرضه داشت که خود فرهنگی است از غلطهای علمی، انشایی و املایی و سندی است از برای رسوایی. من در بررسی کتابهای دیگر دورۀ دبیرستان (در رشتههای زیستشناسی، بهداشت، فن کودکیاری، کمکهای نخستین…) غلطهای فاحش املایی (مثلاً تنظیف به جای تنزیب) و نادرستهای بیشماری در ساختار و بافت این کتابها و از همه مهمتر تعریفهای عامیانه و حتی نادرستی از مفاهیم علمی یافتم، گرچه در مجموع تنوع مباحث درسی آنها که متناسب با نیازهای زمان است، اقدامی ستودنی است.
از این گذشته در این کتابها به دو نقص، که در زبان علم از نقصهای مهم است، برخوردم. یکی این که با بررسی برگه (فیش)های واژگان علمی این کتابها (که مرکز نشردانشگاهی، فراهم آورده است) معلوم شد که اصطلاحات علمی این نوشتهها بسیار ناهماهنگ است، حتی در متن یک کتاب برای یک مفهوم سه اصطلاح به کار رفته است (آنتیبادی از انگلیسی، آنتیکور از فرانسه و پادتن از فارسی). دیگر اینکه نویسندگان بعضی از این کتابها گمان میکنند علوم ابتدایی فشردهای است از کتابهای علمی دانشگاهی و حال آنکه در حقیقت دو گونۀ متفاوت و دو شیوۀ اختصاصی آثار علمی است. به عنوان مثال کتاب بیماریهای کودکان، که برای دانشآموزان رشتۀ کودکیاری نوشته شده، یادداشتهایی است از درسنامههای کوچک یا کتابهای درسی دانشجویان پزشکی.
در برنامههای علمی صدا و سیمای ایران نیز، هرچند زبان علم فیلمنامههای اندک آن (به ویژه زبان نجوم و گیاهشناسی) بسیار خوب و درسهای علمی آن به زبانِ جاافتاده و متداولی است، اما نکتۀ مهم فقر چشمگیر برنامههای علمی و فنی رادیو و تلویزیون است. صدا و سیمای ایران، که با انبوه شنوندگانش و قلمرو گستردۀ انتشارش باید کمبودهای برنامههای مدرسهها را جبران کند و نوجوانان مشتاق را با تازههای علم آشنا سازد، به این اکتفا کرده است که کلاسی در کنار دانشکدهها و مدرسههای عالی بیشمار بگشاید و هر روز در برنامههای بعد از ظهر درسهای ریاضی، جبر، آمار… بدهد. این درسها اگر فایدهای نداشته باشد، این زیان را دارد که نخستین اصل آموزش علمی، یعنی رابطۀ مستقیم و گفت و شنود استاد و شاگرد را نقض میکند. اگر صدا و سیمای ایران به وظیفۀ اصلی خود بپردازد و مکمل برنامۀ درسی مدرسهها باشد، آنگاه نقصهای زبان علمی آن آشکار خواهد شد.
***
بالاتر اشاره کردم که زبان علمی فارسی در 50 سال اخیر پیشرفتهایی کرده است و کتابهای درسی دورۀ دبیرستان نیز دیگرگون شدهاند، ولی آیا این تغییر تکاملی است که بعد از 50 سال انتظار آن را داشتیم؟ هرگز. دربارۀ محتوای کتابهای درسی مقالۀ آقای دانشفر و برنامههای علمی تلویزیون گواهی میدهند که پیشرفت ما در این مدت بسیار کند بوده است. بار برنامههای درسی دانشآموزان مسلماً بسیار سنگینتر شده است و انبوه محفوظاتی که آنان باید برای گذر از «سد» ورود به دانشگاه در ذهن خود جای دهند دیگر جایی برای یادگیری زبان مادری باقی نگذارده است.
در زبان علمی امروز ما، نوشتههایی که ساختار نحوی آنها سالم و واژگان علمی و فنی آنها نیز متعادل است (یعنی درصد واژگان انگلیسی یا دشوار آنها چندان نیست) غالباً انفرادی است نه عمومی. حال آنکه در نخستین دهههای این قرن تمام آثار علمی تقریباً یکدست و نسبت درصد واژگان علمی علوم مختلف، دست کم در یک رشتۀ مشخص، یکسان بود و برخی از خردههایی را که سخنشناسان امروز به «انشای» آثار علمی آن دوره میگیرند، در نوشتههای برجستهترین ادیبان آن روزگار نیز میتوان یافت. ناهماهنگی و آشفتگی کنونی زبان علمی امروز زاییدۀ شرایطی است که در قرن حاضر ما را غافلگیر کرده است. بدلیل اینکه:
۱) در قرن حاضر خلاقیتهای علوم و فنون از مجموع آنچه بشر تا آغاز این قرن آفریده بود فراتر رفته است. زبانهای علمی جهان که خود گاهوارۀ این علوم بودهاند پا به پای آن پیش رفتهاند اما زبان فارسی با دستمایهای که هنوز چنانکه شاید آمادگی برگرداندن آثار صد سال پیش را نیافته بود پا به این عرصه گذارد.
۲) هشتاد سال پیش مجموع شاگردان مدرسۀ عالی دارالفنون ۱۱۴ تن بود، حال آنکه در سال ۱۳۶۵ تعداد دانشجویان دانشگاهها به رقم ۱۸۱۸۸۹ تن رسید و تنها ظرف ۵ سال تعداد دانشجویان دانشکدههای پزشکی ۲۲۴ درصد افزایش یافت. این لشکر عظیم دانشجویان و میلیونها دانشآموز، فارسی را از که میآموزند؟ استاد سیدجعفر شهیدی به این سؤال پاسخ میدهد: «هرکس از هرجا وا میماند وزارت معارف او را به کار تعلیم فارسی میگمارد». پس از چند سالی فارغالتحصیلان تازه باید برای هزاران هزار شاگرد، خوانندۀ کتاب و مطبوعات و شنوندۀ رادیو و تلویزیون خوراک آماده کنند. بدین سان دور باطل آموزش زبان فارسی تکرار میشود.
با دستمایهای که نویسندگان و مترجمان دورههای پیشدانشگاهی آموختهاند نمیتوان امیدی به «سالمسازی» زبان علم داشت. من به اقتضای وظیفهای که در دو دهۀ اخیر در مراکز فرهنگی داشتهام با بهترین دانشجویان رشتههای علمی، بهویژه پزشکی آشنا شدهام. بعضی از آنان فارسی را خوب و گاه بسیار خوب میدانستهاند و ترجمههایی دقیق و گاه ستودنی و عالی از متنهای پزشکی از آنان دیدهایم. اما هیچ یک از ایشان زبان فارسی را در مدرسه، از معلم و یا کتاب درسی نیاموخته بوده است، بلکه زیر نظر پدر یا مادری دانشور پرورش یافته بوده و یا با مطالعۀ کتابهای غیردرسی و تمرینْ توانایی ترجمه و نوشتن را آموخته بوده است. در روزگار تحصیلی ما نیز وضع از همین قرار بود، نهایت آنکه ما فرصت آن را داشتیم مشکلهای خود را با معلمان سخندانی در میان بگذاریم. آیا امروز نیز چنین فرصتی هست؟
به گمان من پیشرفت زبان فارسی در گرو بهبود وضع تدریس این زبان در دوران تحصیلی دبستان و دبیرستان است و این امر خود مستلزم دگرگونی زبان کتابهای درسی و برنامههای تلویزیونی است و نیز تشویق دانشآموزان به مطالعۀ کتابهای جنبی در زمینههای مختلف از رمان، مقالههای علمی و فنی… و انتشار مجلههایی در زمینههای گوناگون با زبانی درست و ساده، نه زبان متکلفانۀ تلویزیون که سرمشق انشای شاگردان مدارس است و نه زبان مجلههای ورزشی که سراپا مغلوط است. اگر کار از اینجا اصلاح نشود هر کوششی که در خلق واژگان فارسی و زبان پیراستۀ علمی توسط مؤلفان انجام گیرد بیخریدار خواهد ماند.
چه باید کرد؟
سامان دادن به زبان علمی فارسی و پرورش زبانی که به درستی از عهدۀ نقل و بیان علم برآید و دست کم واژگان ابتدایی و بنیادی آن معیار باشد تنها با کارهای انفرادی و حتی گروهی دانشگاهیان یا دیگر صاحبان قلم میسر نیست و از فرهنگستان زبان فارسی نیز چنین انتظاری را نباید داشت. دانشگاهیان و اهل علم هر راهی را که تاکنون رفتهاند میتوانند ادامه دهند اما دو نهاد اصلی آموزش زبان را نمیتوان به خود واگذاشت. دورههای دبستان و دبیرستان و برنامههای صدا و سیمای ایران.
من اصولی را که استاد شهیدی، برای آموزش زبان فارسی به دانشآموزان «رشتههای غیرادبی» پیشنهاد کردهاند[2] با افزودن اصول دیگری که برای پرورش زبان علم در این مقطع آموزشی ضرورت دارد، در چند بند زیر خلاصه میکنم:
۱) در کتابهای درسی زبان فارسی باید از نثر ساده، و جملهبندی درست و دقیق استفاده شود. آموزگاران باید خود از نثر مصنوع، صنایع لفظی و تکلفهای رایج بپرهیزند و دانشآموزان را از تقلید این قبیل نوشتهها برحذر دارند و زیانهای این شیوه را در ادای مقصود علمی و فنی باز نمایند. انشای دانشآموزان باید در زمینههای نیازمندیهای حال و آیندۀ دانشآموز و مسائلی که به نحوی از انحا به پرورش زبان سادۀ علمی و فنی کمک کند باشد.
۲) تمام کتابهای علمی را باید کارشناسان ورزیدهای تجدیدنظر و روزآمد کنند و واژگان علمی آنها را به کمک صاحبنظران دیگر به صورت معیار درآورند و دانشآموزان باید موظف شوند در آزمونهای خود منحصراً از همین واژگان استفاده کنند. اگر نتوان از «کنکور آزمونی» برای ورود به دانشگاه چشم پوشید، در دبیرستانها بهتر است از این شیوه ـ جز به منظور آمادگی ـ چشمپوشی شود تا دانشآموزان به نوشتن تمام و کمال عبارات علمی خو بگیرند.
۳) صدا و سیمای ایران باید کمبودهای برنامههای درسی را به نحو احسن جبران و دانشآموزان را با تازههای علوم و فنون آشنا کند. برنامههای علمی و فنی صدا و سیما باید دقیقاً از همان ضوابط کتابهای درسی معیار پیروی کنند و واژگان جدید این متون را نیز همان شورایی که واژگان علمی کتابهای درسی را استاندارد کرده است تأیید کند. مجله یا مجلههای علمی و فنی در سطحی کمی بالاتر از برنامههای درسی به همین زبان منتشر شود. دانشآموزان تشویق شوند که با برنامههای تلویزیونی و این مجلهها همکاری کنند. مسابقههایی در این موارد، و حتی برای واژگان علمی، ترتیب داده شود. از برنامههای تلویزیونی و مقالات این مجلهها در آزمون دانشجویان استفاده شود.
۴) فرهنگِ دستیِ جامعی از واژگان علمی و فنی کتابهای درسی و مباحث علمی و فنی تکمیلیِ دورۀ دبیرستان با معادل انگلیسی فراهم شود[3] و اصطلاحشناسی ابتدایی، رابطۀ ساختار و معنای اصطلاحات و اهمیت هویت مستقل واژگان علمی و لزوم فراگیری و کاربرد واژگان علمی فارسی به دانشجویان تفهیم شود.
۵) به یادگیری زبان خارجی اهمیت بیشتری باید داد. در درسهای این زبان متنهای سادۀ علمی ـ در قلمرو رشتۀ تحصیلی ـ گنجانده شود و یکی از آزمونهای ورود به دانشگاه ترجمۀ این متون با واژگان علمی فارسی باشد.
میگویند در روزگار ما جهانِ گلوگشاد به دهکدهای تبدیل شده، اما دهکدهای ناامنتر از عصر حجر. حوادث همین سالهای اخیر گواهی میدهد که باید با چنگ و دندان میراث خود را و هویت ملی خود را حفظ کنیم: زبان فارسی مهمترین سند مالکیت قومی ماست.
.[1]
سمینار «زبان فارسی و زبان علم»، اردیبهشت ماه سال 1370 خورشیدی، برگزارکننده مرکز نشر دانشگاهی.
[2].
رک. سیدجعفر شهیدی، «مشکلات زبان فارسی در حال و آینده»، در زبان فارسی، زبان علم (مجموعۀ سخنرانیهای دومین سمینار نگارش فارسی ـ ۱۱ تا ۱۴ شهریور ۱۳۶۳)، ص ۱۵ تا ۲۸، تهران، مرکزنشردانشگاهی، ۱۳۶۵.
[3].
نخستین فرهنگی که در این زمینه تهیه شده در نوع خود کار بسیار ارزنده و دقیقی است، اما واژگان تمام علوم دبیرستانی را دربر ندارد: ← فرهنگ علوم تجربی و ریاضی (برای دبیرستانها)، جمعآوری و تدوین حسین دانشفر، از انتشارات وزارت آموزش و پرورش، ۱۳۷۲.