امسال در نمایشگاه کتاب در دومین مراسم تقدیر از پیشکسوتان ویرایش از او تجلیل کردیم و ایشان عضویت افتخاری انجمن صنفی ویراستاران را پذیرفت. آن جوانی که نخستین «سرویراستار» ایران بود و در انتشارات فرانکلین اولین گروه ویرایش را مدیریت میکرد امروز ۲۱ مهر ۱۳۹۷ نودساله میشود.
سالها پیش، وقتی سرباز بودم، مقالۀ «اسلیمی» را در دایرهالمعارف فارسی مصاحب خواندم. از آن مقالههای دانشنامهای است که بخشی از ذهن انسان را روشن میکند. بعدها فهمیدم که آن مقاله و تقریباً همۀ مقالههای هنری در دایرهالمعارف فارسی را منوچهر انور نوشته است، اما تا در محضرش حضور نیافتم، نمیدانستم که او بسیار بسیار بزرگتر از کارنامۀ فرهنگی خویش است. در یک جمله منوچهر انور را پدیدۀ کمیابی یافتم: خوشمحضر، شوخ و شنگ، با دهانی گرم و خوشسخن و البته با صدایی بینظیر، با انبانی از تجربههای متنوع، با قلمی دلنشین، خودمانی و صمیمی و فروتن. انور از آن آدمهای بیعقده است. هیچ کم نداشته و هر چه داشته برای زندگیاش و هرچه کسب کرده برای خواستهاش کافی بوده. با آنکه انسانی زمینی و غیرعرفانی است، به معنای واقعی انسان وارستهای است. دیدنِ انور مرا بهیادِ دریابندری انداخت: این دو یارِ غار با آن صفای باطن و روح پاک و فروتنیشان. از اینکه با منِ بیسواد آشنا شده بود احساس شعفی میکرد که خودم لیاقتش را در خود نمیدیدم و بیآنکه تکبری داشته باشد و حرف دلش را پنهان کند، چند بار گفت عجیب است، من هر چه میگویم شما ادامهاش را میدانی و این همدلی در نظرش شگفت میآمد. این را نه از سر تعریف از خود، که فقط برای بیان احساس وَجدی نوشتم که از بابت همدلی با بزرگمردی کسب کردهام که بیش از چهل سال از من بزرگتر است. انور را شخصیتی باتجربه، آگاه، آشنا با بسیاری موضوعات یافتم که بیغلوغش، بیعقده و بیتوقع، از زندگی اجتماعی دوری نگزیده و درِ خانهاش به روی همه باز است و حاضر است تا نیمهشب با مهمانش گپ بزند و بیاموزد و بیاموزاند. کاش وقتی پیر شدم ــ اگر بمانم ــ ، شخصیت سالم و اجتماعی و خندان انور را به یاد داشته باشم و پیرانهسر نه فضلم، که فضلی ندارم، بلکه قدری اخلاقم شبیه او باشد.
باری، امروز منوچهر انور نودساله میشود. از اینکه چنین وجود دوستداشتنی و شریفی در میان ماست از روزگار شاکرم و برایش سلامت و طول عمر آرزو میکنم.
هومن عباسپور
[Best_Wordpress_Gallery id=”39″ gal_title=”منوچهر انور-۲”]