نخستین مجمع عمومی عادی انجمن صنفی ویراستاران برگزار شد

به گزارش ایلنا، این جلسه که برای انتخاب مجدد بارزس/ بازرسان تشکیل ‌شده بود با حضور نمایندۀ وزارت کار در دفتر انجمن تشکیل شد که در این جلسه نخست، فریبرز مجیدی، رئیس هیئت‌مدیره، گزارش عملکرد یک‌ساله انجمن را قرائت کرد.فعالیت‌های انجمن شامل نشست‌ها، جلسات مشاوره‌ای با پیشکسوتان ویرایش، دیدار با انجمن‌های فرهنگی و ناشران و جلسات گفت‌وگو با آنان و کارهای اداری واجرایی بود.

در این گزارش به فعالیت‌هایی گستردۀ کمیسیون‌ها اشاره شد، از جمله تلاش‌های کمیسیون حقوقی برای بیمۀ ویراستاران و نیز افزودن عنوانِ شغلی ویراستار به لایحۀ حقوق مؤلفان و مصنفان، تلاش کمیسیون امور ویرایشی در جذب ویراستار برای همکاری در ویرایش کتاب‌های ناشران با استانداردهای ویرایشی.

در این گزارش همچنین، دستاوردهای کمیسیون پژوهش و برنامه‌ریزی مطرح شد و از اعضا دعوت شد با کارگروه‌های علمی و پژوهشی انجمن همکاری کنند.

در ادامۀ نشست، گزارش مالی فتح‌الله فروغی، خزانه‌دار، به اطلاع اعضا رسید. فروغی از تلاش‌های هیئت مدیره و حمایت مدیر انتشارات همیشه، از نظر فراهم کردن مکان و امکانات برای انجمن تقدیر کرد.

پس از تأیید این گزارش‌ها و اعلام دیدگاه‌های اعضای انجمن، رأی‌گیری برای انتخاب بازرس برگزار شد.

براساس رأی اکثریت حاضران در جلسه، بهنام رمضانی‌نژاد به‌عنوان بازرس اصلی و نازنین خلیلی‌پور به‌عنوان بازرس علی‌البدل انتخاب شدند.

در این نشست حدود 40 نفر از اعضای انجمن حضور داشتند و در پایان نشست پیشنهادهای متعددی برای گسترش فعالیت‌های انجمن مطرح شد.

انجمن صنفی ویراستاران

اطلاعیه کمیسیون آموزش- شروع کلاس ها

خدا را سپاسگزاریم که این توفیق را به انجمن صنفی ویراستاران عطا کرد که بتواند نخستین دورۀ آموزشی ویرایش را با هدف ارتقای سطح دانش زبانی ویراستاران برگزار کند. کمسیون آموزش انجمن از همۀ متقاضیان ارجمند این دوره، به علت تأخیری که در آغاز دوره پیش آمد، پوزش می‌طلبد، هرچند این تأخیر با توجه به درخواست متقاضیان دانشجوی گرامی بود. دورۀ آموزشی ویرایش از روز شنبه ۲۰/۸/۱۳۹۶ از ساعت ۱۴ به نشانی میدان انقلاب، خیابان منیری جاوید (اردیبهشت)، نبش تقاطع ژاندارمری، شماره ۵۷، انتشارات مجد، طبقه سوم آغاز خواهد شد. این دوره در روزهای زوج از ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰ و ۱۶ تا ۱۷:۳۰ برگزار می‌شود. در روز شنبه نخست، مراسم افتتاحیه این دوره با حضور اعضای هیئت‌مدیره انجمن و مدیر محترم انتشارات مجد برگزار می‌شود و پس از آن درس ویرایش صوری با تدریس مهدی قنواتی آغاز خواهد شد. امید است این انجمن بتواند با کمک و یاری شما عزیزان گامی هرچند کوچک در جهت خدمت به فرهنگ این مرز و بوم بردارد.

ردیف نام درس مدرس تعداد جلسات روز
۱ ویرایش صوری مهدی قنواتی ۳۰ شنبه
۲ ویرایش زبانی هومن عباس‌پور ۳۰ دوشنبه
۳ آشنایی با تولید کتاب دکتر جواد رسولی ۸ چهارشنبه

* درس ساخت زبان فارسی از روز شنبه مورخ ۵/۱۲/۹۶ و درس حقوق تألیف و ویرایش پس از پایان این درس آغاز خواهد شد.

*** درس‌ ویرایش استنادی و مرجع‌شناسی از روز چهارشنبه مورخ ۲۹/۹/۹۶، 

جایزۀ ادبی نوبل و ویراستاران ایرانی

چون «کازوئو ایشی‌گورو» برندۀ جایزۀ ادبیِ نوبل امسال شده، به‌زودی آثاری از او با ترجمۀ جدید وارد بازار می‌شود. اگر مترجمی واقعاً اثری از او را باز ترجمه کرده
باشد، حتی اگر ترجمه‌اش ناموفق باشد، کاری چندان غیراخلاقی نکرده، ولی متأسفانه عده‌ای هم هستند که از همین فردا، در مدت کوتاهی و احتمالاً به سفارش ناشری، از روی ترجمه‌های قبلیِ کارهای این نویسنده رونویسی می‌کنند و کتاب را، غالباً بدون متن انگلیسی‌اش، به ویراستار می‌دهند که در آن دستی ببرد تا با ترجمۀ قبلی متفاوت باشد.
از شما ویراستاران شرافتمند تقاضا می‌کنم اخلاق ویراستاری را به‌یاد داشته باشید و اگر متوجه شدید متنی که به شما داده‌اند رونویسی از ترجمه‌های قبلیِ آثار اوست، دست‌کم برای آنکه خود در این رفتار غیراخلاقی شریک نباشید، از پذیرفتن آن خودداری کنید.
#کازوئو_ایشی‌گورو #ایشیگورو #اخلاق_ویراستاری
هومن عباسپور

 

زادروز استاد اسماعیل سعادت

 

 

امروز، پنجم مهرماه ۱۳۹۶، نودودومین سالروز تولد استاد اسماعیل سعادت است؛ مردی آرام و متین که به‌رغم اندک لرزش صدایش دقیق و شمرده سخن می‌گوید. مهربان، فروتن، منظم، خستگی‌ناپذیر؛ مردی از آخرین نسل غول‌های فرهنگ ایران.
استاد سعادت از نخستین ویراستاران ایران و از بهترین مترجمان متون فلسفی و ادبی است و با سرپرستیِ «دانشنامۀ زبان و ادب فارسی» و ترجمه و ویرایش ده‌ها کتاب ارزشمند نامش در فرهنگ ایران جاودانه خواهد ماند.
به‌ندرت می‌توان مجموعه‌ای از فضایل را در یک تن یافت: پشتکار و اراده‌ای کم‌نظیر در نهاد انسانی به این سن‌وسال، مغزی سرشار از معرفت در اندامی نحیف که جز پوست و استخوانی نیست، هوش و بصیرتی در برق چشم‌هایی که هنوز ولعِ یافتن و خواندن دارند، قلمی توانا در دست‌هایی که به هربار بوسیدنش افتخار می‌کنم.
استاد، با وجود آن‌همه کار، از مشوقان تأسیس انجمن صنفی ویراستاران بوده‌اند و، پیش از تأسیس، اساسنامۀ آن را خواندند و کلیات آن را تأیید کردند.
تولد استاد را، که به‌درستی او را «کیمیای سعادت» نامیده‌اند، تبریک می‌گوییم و برایشان طول عمر و تن‌درستی آرزو می‌کنیم.
#اسماعیل_سعادت

هومن عباسپور
@anjomanvirastaran

گزارش نشست فرهنگ نویسی و ویرایش

گزارش نشست فرهنگ نویسی و ویرایش

 

             نشست فرهنگ نویسی و ویرایش

 

همۀ فرهنگ‌ها نیاز به ویرایش مجدد دارند

همایش «فرهنگ‌نویسی و ویرایش» روز چهارشنبه 22 شهریورماه 1396 با همکاری انجمن صنفی ویراستاران و مؤسسۀ لغت‌نامۀ دهخدا برگزار شد.

 

               مهناز مقدسی

 

مدیر این نشست، مهناز مقدسی، دبیر انجمن صنفی ویراستاران، با ادای احترام به علامه علی‌اکبر دهخدا و دستیارانش و نیز قدردانی از مدیران مؤسسۀ لغت‌نامۀ دهخدا، این جلسه را از مجموعه نشست‌های تخصصی انجمن دانست که قرار است ادامه یابد. وی به سه دورۀ فرهنگ‌های فارسی اشاره کرد: دورۀ پیش از لغت‌نامۀ دهخدا، دورۀ لغت‌نامۀ دهخدا و پیروان او، و دورۀ نوین فرهنگ‌نگاری با تألیف فرهنگ فارسی سخن. وی این فرهنگ را نقطۀ عطف فرهنگ‌نویسی نوین در زبان فارسی خواند و از استاد انوری که پایه‌گذار این شیوه بود دعوت به سخنرانی کرد.

 

 

 

 

 

          استاد حسن انوری

 

 

استاد حسن انوری از اهمیت آثار مهمی زبان فارسی که در حفظ این زبان یاری کردند سخن گفت، به‌ویژه شاهنامۀ فردوسی و آثار فارسی پیش از آنکه در تثبیت زبان فارسی کمک کند گواه غنای زبان فارسی در نخستین آثار ادب فارسی است. وی گفت واژگان مندرج در متون کهن زبان فارسی برای فرهنگ‌نویسی مانند گنجینه است. کسی که می‌خواهد لغت‌نامۀ فارسی بنویسد یا فرهنگی را ویرایش کند باید متون قدیم را بارها و بارها خوانده باشد، شاهنامه، گلستان، تاریخ بیهقی، کلیله و دمنه و تمامی متون کهن فارسی را خوانده باشد، با ظرافت‌های زبان فارسی آشنا باشد و در تدوین یا ویرایش فرهنگ از این توانایی خود یاری بجوید. پس از سخنرانی ایشان، فریبرز مجیدی، رئیس هیئت‌مدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران، لوح عضویت افتخاری انجمن را به استاد حسن انوری تقدیم کرد.

 

 

 

 

 

                      حسن هاشمی میناباد

دومین سخنران این نشست، حسن هاشمی میناباد، پژوهشگر حوزۀ فرهنگ‌نویسی، در سخنرانی خود با عنوان «ویرایش خوشه‌های واژگانی در فرهنگ‌نویسی» گفت که در دو دهۀ اخیر در فرهنگ‌نگاری تغییراتی اساسی پدید آمده و نظریاتی مطرح شده است که بسیاری از آن بی‌خبرند. متأسفانه فرهنگ‌نگاری در ایران در طول زمان پیشرفت کرده، اما در عرض و عمل کمتر وسعت داشته است. بیشترِ فرهنگ‌های منتشرشده تجدیدچاپ‌اند یا با اضافاتی منتشر شده‌اند. وی از اهمیت خوشه‌های واژگانی در تدوین فرهنگ‌ها گفت و افزود که با تعیین خوشه‌های واژگانی می‌توان خویشاوندی واژگان و تناظر و ارجاعات آنها را یافت. واژگان زبان صرفاً فهرستی از عناصر، اقلام پراکنده و بی‌ربط به یکدیگر نیستند، بلکه در حوزه‌هایی سامان‌یافته‌اند که ارتباط متقابلی با هم دارند. هاشمی مینا‌باد افزود که فرهنگ‌ها کل‌نگرند و باید کل واژگان را در نظر بگیرند و به روابط آنها توجه کنند. تغییر نظام فرهنگ‌نویسی موجب می‌شود که مجموعه‌ای از اتفاقات در یک فرهنگ رخ  بدهد. مثلاً برای واژۀ «فرش» باید به واژگان مرتبط با آن مانند «گلیم، زیرانداز، تاروپود، انواع فرش، نقش‌مایه» توجه داشت چون در تعریف آن‌ها یک عنصر مشترک دخیل است. وی افزود که توجه به خوشه‌های متعدد واژگان در تدوین فرهنگ‌ها نیاز به ظرافت‌هایی دارد. با شناسایی آن‌ها می‌توان به یک‌دستی در تعریف، دقت و  صحت در تعاریف، کنترل حجم و میزان اطلاعات برای هر مدخل و یافتن الگوهای دقیق و مناسب در تعاریف دست یافت. هاشمی میناباد در مورد جایگاه ویراستار گفت: ویراستار یک فرهنگ وقتی صفحات آخر فرهنگ را ویرایش می‌کند باید به صفحات اول رجوع کند و مشترکات خوشه‌های واژگانی را مقایسه کند تا بتواند تناقض‌ها، ناهمگونی‌ها در تعاریف و ارجاعات، شیوه‌های نگارش مدخل‌های مرتبط را بیابد و گزارش یا اصلاح کند.

 

 

                                    سعید لیان

سعید لیان، پژوهشگر و ویراستار فرهنگ جامع زبان فارسی، با عنوان «تفاوت‌های ویرایش فرهنگ با ویرایش متون دیگر»، گزارشی از تجارب خود در فرهنگ جامع و مجلۀ نامۀ بهارستان، عرضه کرد. وی گفت ویراستار فرهنگ به اندازۀ دیگر آثار امکان دخل و تصرف در متن را ندارد، باید تابع شیوه‌نامه و تابع قوانینی باشد که در تدوین فرهنگ قبلاً تدوین شده و تعریف کلمه را با شاهدهای آن مقایسه کند. در حقیقت، ویراستارِ فرهنگ دخیل در محتواست. ویراستار در یک فرهنگ همان «فرهنگ‌نگار» یا «تعریف‌نگار» است. اگر در متون دیگر ویراستار برای بهبود متن تلاش می‌کند، در فرهنگ باید برای صحت مطالب و سهولت استفادۀ مخاطب تلاش کند. داشتن شمّ زبانی قوی، سواد ادبی، دقت فراوان در تشخیص خطاها از مهارت‌های مهمی است که در ویرایش فرهنگ‌ها باید داشت. وی گفت فرهنگ‌ها خالی از خطا و اشتباه نیستند و ارجاع دادن به آنها در فرضیه‌ها یا نتیجه‌گیری‌های متقن علمی صحیح نیست، چون فرهنگ فقط راهنمای ابتدایی مسیر است، ابهام‌های ذاتی کلمات، معانی ضمنی‌ آنها، کاربردهای خاص سخنوران، گاه در فرهنگ‌ها ذکر نمی‌شود. فرهنگ‌ها در ثبت دقیق برخی مسائل مانند دستور و معنا صددرصد موفق نیستند. لیان گفت همان‌طور که در فرهنگ‌نگاری باید به سمت پیکره‌های زبانی رفت، در ویرایش هم باید به سمت پیکره رفت و از اِعمال سلیقه پرهیز کرد. لیان در پایان اشاره کرد که در سال‌های اخیر عده‌ای در امر فرهنگ‌نگاری همکاری دارند که برای داشتن شغل به این حرفه‌ روی‌‌ آورده‌اند، و متأسفانه از سواد کافی، تجربه، نظام دستیاری، شمّ زبانی و توانایی جامع برخوردار نیستند و این امر به فرهنگ‌نویسی لطمه می‌زند.

 

 

                            فرهاد قربان‌زاده

فرهاد قربان‌زاده، فرهنگ‌نویس و پژوهشگر، در سخنرانی خود با عنوان «پیشنهادهایی برای ویرایش فرهنگ فارسی معین» به اهمیت پیکره در فرهنگ‌نویسی پرداخت و گفت همۀ فرهنگ‌ها نیاز به ویرایش مجدد و تجدید چاپ دارند، زیرا دائماً در زبان فارسی واژه‌های نو ساخته یا وارد می‌شود، واژگان دچار گسترش معنایی یا تحدید معنایی می‌شوند، واژگان کهن از زبان فارسی رانده می‌شوند و بسیاری عوامل دیگر ضرورت ویرایش فرهنگ‌ها را تأیید می‌کند. ویراستارانِ فرهنگ‌ها باید تلاش کنند فرهنگ‌ را به واقعیت‌های زبانی نزدیک کنند. ویرایش فرهنگ با تصحیح متن تفاوت اساسی دارد. همان‌طور که برای تدوین فرهنگ‌ها شیوه‌نامه‌های دقیقی باید نوشته شود، برای ویرایش آن‌ها نیز باید شیوه‌نامه تدوین شود. هر فرهنگ شامل سه قسمت «پيشْ‌متن»، «ميانْ‌متن» و «پسْ‌متن» است. داشتن نظام ارجاعات، تعیین شیوۀ رسم‌الخط، ریشه‌شناسی، آوانوشت، کوته‌نوشت از مواردی است که باید برای آن راهکاری تعیین شود. وی نرم‌افزار پرلکس را، که خود برای تألیف فرهنگ فارسی روز (در دست تدوین) طراحی کرده است، معرفی کرد. قربان‌زاده ویرایش فرهنگ فارسی معین را در دو سطح بررسی کرد: سطح اول شامل زدودن غبار زمان از تعاریف و واژگان، اصلاح لایه‌های معنایی، اصلاح رسم‌الخط، شفاف‌کردن برخی تعاریف، حذف مترادف‌های قدیمی، اصلاح ترتیب الفبایی، اصلاح نظام ارجاعات، تعیین برچسب‌های موضوعی برای واژگان؛ سطح دوم آن، که کار دشوارتری است، تعریف نظام خوشه‌ای در این فرهنگ است و هماهنگی میان تعاریف خوشه‌های زبانی مثلاً یک‌دستی در جملات برای تعریف صفت‌ها، اسامی میوه‌ها، نام جانواران، سوره‌های قرآن؛ افزودن کلمات جاافتاده؛ روزآمدکردن معانی کلمات و کارهای دیگری که این فرهنگ را برای مخاطب امروز کارآمد کند. وی افزود که این امر بسیار دشوار است و شاید در توان مجموعۀ شایسته‌ای چون مؤسسۀ لغت‌نامۀ دهخدا باشد.

                 اکرم سلطانی

 

سپس اکرم سلطانی، سرپرست بخش تألیف لغت‌نامه، و بهروز صفرزاده، فرهنگ‌نویس و همکار لغت‌نامه، از تجربه‌های ویراست دوم لغت‌نامۀ دهخدا سخن گفتند. خانم سلطانی دربارۀ تجدیدچاپ دورۀ 50جلدی لغت‌نامۀ دهخدا در اواخر دهۀ 1360 گفت و تعصبی که استادانی چون دکتر شهیدی و دکتر ستوده در عدم دخالت در نوشته‌های دهخدا داشتند. وی گفت تجدید چاپ لغت‌نامه، با حروف‌چینی کامپیوتری و صفحه‌آرایی جدید، در ابتدا به علت کمبود بودجۀ مالی و دشواری کار با مخالفت مواجه شد و اگر مدیر انتشارات روزنه، علیرضا بهشتی، این مسئولیت را نمی‌پذیرفت و پرداخت هزینۀ هنگفت آن را عهده‌دار نمی‌شد، چاپ کنونی لغت‌نامه امکان‌پذیر نبود. سلطانی از نمونه‌خوانی‌های چندین و چندبارۀ لغت‌نامه گفت که در حین نمونه‌خوانی گاه متوجه خطاهایی می‌شدند و گزارش آن را به دکتر شهیدی می‌دادند اما قرار بود دخل‌وتصرفی در متن نشود، تا آنکه حتی اغلاطی در آیات یا سوره‌های قرآن یا شمارۀ آن‌ها یافته شد و وقتی دکتر شهیدی اصلاح‌ آن را جایز دانست، امکان اصلاح دیگر خطاها صادر شد، لذا در حین نمونه‌خوانی اگر جمله‌ای گنگ یا نامفهوم، شاهدی نامرتبط با معنی، خطایی املایی مشاهده می‌شد، با نظارت دکتر شهیدی و دکتر ستوده آن‌ها را اصلاح می‌کردند. سلطانی به اهمیت ویرایش فرهنگ‌ها و ویرایش لغت‌نامۀ دهخدا اشاره کرد، اما گفت که این موضوع نیازمند بودجۀ فراوان و زحمات بسیاری است. وی اشاره کرد که  در حال حاضر مؤسسۀ لغت‌نامه در تلاش است لغت‌نامۀ فارسی را تدوین کند که تاکنون تا حرف «ب» منتشر شده است. برای ویرایش فرهنگ فارسی معین نیز پیشنهادهایی به مؤسسه شده، اما این امر منوط به رضایت فرزند دکتر معین، مهدخت معین، خواهد بود و سرمایه‌گذاری بخش خصوصی.

 

 

             بهروز صفرزاده

 

بهروز صفرزاده نیز از سابقۀ همکاری خود با مؤسسۀ لغت‌نامه از سال 1373 گفت که با نمونه‌خوانی نمونه‌های تایپی، به جمع همکاران این مؤسسۀ پیوسته است. وی گفت هیچ فرهنگی خالی از خطا و اشتباه نیست و البته در حجم وسیعی که لغت‌نامۀ دهخدا دارد میزان اغلاط آن قابل چشم‌پوشی است و آن‌طور که برخی مدعی‌ شده‌اند، لغت‌نامۀ دهخدا خطاهای زیادی ندارد. وی اشاره کرد که در موارد بسیاری، هنگام نمونه‌خوانی خطاهایی در تعریف دستوری واژگان، فارسی یا عربی بودن آن‌ها، شواهد و اشعار یافته می‌شد که تا حد امکان این موارد برطرف شد. صفرزاده، که خود عضو هیئت‌مدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران است، اهمیت دقت و شمّ زبانی و توانایی و تسلط ویراستار فرهنگ بر متون کهن و اصول و روش‌های فرهنگ‌نویسی را از اولویت‌ها دانست.

 

 

 

 

 

در بخش پرسش و پاسخ، سلطانی در پاسخ به مشکلات نسخۀ دیجیتال (سی‌دی) لغت‌نامۀ دهخدا گفت که این نسخه در ابتدا زیر نظر سازمان لغت‌نامه تدوین شد، البته چون نسخۀ کامپیوتری لغت‌نامه در برنامۀ زرنگار حروف‌نگاری شده بود و قابلیت انتقال به نسخۀ الکترونیک را نداشت دشواری‌های بسیاری پدید آمد که همین دشواری موجب مشکلاتی است که امروز کاربران با آن مواجه‌اند. متأسفانه در طول این سال‌ها نظارت و همکاری اعضای مؤسسۀ لغت‌نامه با مجموعه‌ای که چاپ دیجیتال لغت‌نامه را برعهده داشتند قطع شده و فقط نگاه تجاری در انتشار نسخۀ دیجیتال حاکم است، ضمن آنکه کپی‌های غیرقانونی در وبگاه‌ها، بدون نظارت مؤسسۀ لغت‌نامه، از آسیب‌های این امر است.

دکتر انوری از ضرورت ویرایش فرهنگ بزرگ سخن گفت و اینکه متأسفانه به علت سنگینی هزینۀ آن، ناشر این امکان را ندارد. وی در پاسخ به تدوین فرهنگ‌های 20 یا 30 جلدی که در حال حاضر در حال تدوین‌اند گفت این امر چندان پسندیده نیست که برای تألیف فرهنگی جامع، که زمان انتهای آن معلوم نیست، اقدام شود. شاید شایسته باشد شیوه‌های دیگری برای سرعت‌بخشیدن به تدوین فرهنگ‌ها اندیشید. غلامحسین صدری افشار، فرهنگ‌نویس، که در این نشست حضور داشت، تأکید کرد که انتشار فرهنگ‌های به صورت جلدجلد کاری خطاست و فرهنگ یک کل است و وقتی به حرف «ی» می‌رسد، باید دوباره از «آ» و «الف» بازبینی شود و خوشه‌های واژگانی و روابط واژگان و ارجاعات دیده شود. هاشمی میناباد در تأیید این مطلب به توجه فرهنگ‌نگاران به خوشه‌های واژگانی قبل از تدوین فرهنگ‌ها و حتی پس از انتخاب مدخل‌ها اشاره کرد. دیگر سخنرانان نیز پاسخ‌گوی سؤالاتی بودند.

این نشست با جمع‌بندی مطالب زیربه پایان رسید:

  • ویراستار فرهنگِ لغت باید از مهارت‌های فرهنگ‌نویسی، دانشِ و تسلط بر متون کهن، و شم زبانی بالا برخوردار باشد و سال‌ها نیز دستیار استادان یا همکار در مجموعه‌های فرهنگ‌نگاری باشد.
  • ویرایش فرهنگ امری محتوایی است و ویراستار درگیر محتوا می‌شود.
  • ویراستار فرهنگ به‌کلی با ویراستار متون دیگر تفاوت دارد.
  • در تدوین و نگارش فرهنگ‌ها باید از نظام‌های جدید فرهنگ‌نویسی بهره‌ برد.
از سمت راست: استاد دکتر حسن انوری، فریبرز مجیدی، دکتر غلامحسین صدری افشار، حسن هاشمی میناباد، فریدون فروتن
اهدای لوح عضویت افتخاری به آقای دکتر حسن انوری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 منابع خبر:

https://tnews.ir/news/d0d694490637.html  تی نیوز

http://www.isna.ir/news/96062514045/  ایسنا

http://www.ghatreh.com/news/nn39303756/ قطره

https://khabarfarsi.com/u/44717292  خبر فارسی

http://samirpublication.com/NewsArchiveShow.aspx?RS=321 انتشارات سمیر

@anjomanvirastaran

 

 

 

 

 

هشتادساله شد استاد جلال خالقی‌مطلق

 

هجدهم شهریور استاد دکتر جلال خالقی مطلق، برجسته‌ترین شاهنامه‌شناس جهان، هشتادساله شد. پژوهشگری که خود آغازگر کارِ خود بود و ادامه‌ی هیچ‌کس نبود. در غربت، یکّه و تنها، بدون برخورداری از حمایتِ نهادها، بیش از چهل سال عمر صرف تصحیح شاهنامه کرد. خالقی انسانی است باوقار، نیکوکار، باشرف، باذوق، صمیمی، معلم، نقدپذیر، خوش‌بیان، خوش‌مشرب، با طنزی سنجیده و دل‌نشین.

اِشراف او بر شاهنامه و ادبیات حماسی بی‌نظیر و بر ادبیات فارسی کم‌نظیر است. شاهنامه‌پژوهی به دو مرحله‌ی پیش از جلال خالقی مطلق و پس از او تقسیم می‌شود. با تصحیح و پژوهش‌های او بود که نسل تازه‌ای از شاهنامه‌پژوهان بالیدند و امروز شاهنامه‌پژوهی خود تخصصی مستقل شده است. به همین سبب است که بعد از جلال خالقی مطلق دیگر کسی نمی‌تواند به‌راحتی درباره‌ی شاهنامه سخن بگوید.

مقاله‌های او در معرفی نسخه‌های شاهنامه گنجینه‌ای است از نکته‌های متن‌شناختی، و معرفی صورت‌های کهن واژگان و نام‌ها و آوردنِ آن‌ها در شاهنامه‌ی خودش گامی بود نرفته‌ و دانشی بود مغفول.

زمانی شاهنامه‌های نامعتبر یا کم‌اعتبارِ بروخیم و مول و مسکو یگانه زمینه‌ی درک ما از شاهنامه بود، ولی دیگر سال‌هاست شاهنامه‌ی جلال خالقی مطلق جایگاه شایسته‌ی خود را میان جامعه‌ی فرهنگی یافته و در میان کتاب‌خوانان بهترین و سالم‌ترین شاهنامه شناخته می‌شود.

خالقی حدود پنجاه سال است که در آلمان سکونت دارد و فقط در سال‌های اخیر گهگاه به ایران می‌آید و چند روزی می‌مانَد. ما نیز هربار افتخار داشته‌ایم که در این فرصت‌های اندک از حضورش بهره ببریم و نشست‌هایی برای شنیدن سخنانش برگزار کنیم. استاد، با وجود دوری از وطن، از اخبار فرهنگی در ایران آگاه است و ازجمله اینکه از مشوقان تأسیس «انجمن صنفی ویراستاران» و، پس از تأسیس، خود اولین عضو آن بود.

تولد استاد جلال خالقی مطلق را تبریک می‌گوییم و وجود نازنینش را قدر می‌دانیم. آرزو می‌کنیم عمر و سلامت و سایه‌اش مستدام باشد تا همچنان از نوشته‌های بی‌نظیر او بیاموزیم.
هومن عباسپور

@anjomanvirastaran

@KhabGard

گزارش نشست هم‌اندیشی و تبادل‌ِ‌نظر ویراستاران 14شهریور1396

گزارش نشست هم‌اندیشی و تبادل‌ِ‌نظر ویراستاران

۱۴شهریور۱۳۹۶، سالن همایش اتحادیۀ ناشران

 

 

در آغاز نشست، آقای دکتر جواد رسولی پس از سلام و خوشامدگویی به حاضران در جلسه، از جناب آقای آموزگار، رئیس هیئت‌مدیرۀ اتحادیۀ ناشران برای سخنرانی دعوت کردند.

آقای آموزگار ضمن یادکرد نکته‌ای دربارۀ مرحوم محمد زهرایی، مدیر نشر «کارنامه»، ویرایش را نوعی دستگاه فکری خواندند و با اشاره به اینکه مسئله‌ها و معضل‌های حوزۀ نوشتار در طی زمان، تغییر کرده‌اند از اهمیت ویرایش و ضرورت ایجاد انجمن‌های ویرایش سخن گفتند.

پس از آن، جناب آقای فریبرز مجیدی از روند مستمر و پرفرازوفرود تشکیل انجمن ویراستاران و نیز، هدف‌ها و رسالت این انجمن گفتند. همچنین ایشان دربارۀ تشتتِ شیوه‌نامه‌ای در میان ویراستاران و قدرت صنفی و سازمانی ویراستاران نکته‌هایی را ابراز فرمودند.

بعد از فرموده‌های جناب مجیدی، کلیپی پخش شد که روند شکل‌گیری انجمن را بیان می‌کرد و برنامه‌های سابق و همچنین اعضای هیئت‌مؤسس این انجمن را نشان می‌داد.

دبیر انجمن، سرکار خانم مهناز مقدسی نیز در ادامه، دربارۀ هدف و چگونگی اجرای این نشست و نیز اهداف انجمن صنفی ویراستاران صحبت کردند و یادآور شدند که بسیاری از ویراستاران نمی‌دانند داشتن صنف برای این حرفه و هر حرفۀ دیگری چه اهمیتی دارد. ایشان همچنین دربارۀ نحوۀ برقراری ارتباط حرفه‌ای ویراستار و ناشر و مباحث صنفی جامعۀ ویراستاران توضیح دادند. علاوه‌برآن، به ساختار سازمانی انجمن، کمیسیون‌ها و فعالیت‌های ده‌ماهۀ انجمن اشاره کردند.

در پیِ سخنان خانم مقدسی، آقای مهدی قنواتی مسئول کمیسیون آموزش انجمن گفتند کمیسیون آموزش درصدد است دوره‌های آموزشی نگارش و ویرایش را به‌دقت آسیب‌شناسی کند. همچنین، دانش ویراستاران را از جنبه‌های نظری و علمی و عملی، با روش‌ها و شیوه‌های گوناگون ارزیابی کند تا بتواند رفته‌رفته دوره‌های آموزشی بهینه‌ای برای ویراستاران به‌منظور ارتقای سطح ویرایش در ایران طراحی و برگزار کند.

آقای قنواتی از تلاش پیگیر انجمن برای برگزاری دوره‌های مختلف آموزشی ویرایش و ارتباط مؤثر با نهادهای مربوط هم خبر دادند.

مسئول کمیسیون حقوقی انجمن، جناب آقای فتح‌الله فروغی هم فرمودند: در قانون مؤلفان و مصنفان، جایگاه ویرایش به‌معنای اصلی و حقیقی خودش در نظر گرفته نشده و همین باعث شده است که ویراستاران قدرت حقوقی اثرگذاری نداشته باشند.

در ادامه، جناب آقای هومن عباسپور، نایب‌رئیس انجمن و مسئول کمیسیون امور ویرایشی، دربارۀ این کمیسیون گفتند که هدف ما گرفتن کارهای ویرایشی از ناشران و دادن آن به ویراستاران است؛ اما این کار به‌شیوۀ مرسوم واسطه‌گری نیست؛ بلکه بر پایۀ روش دستیاری است. به این معنا که سرویراستاران این کمیسیون بر کار ویرایش و آماده‌سازی کتاب‌ها نظارت می‌کنند و به این صورت، رفته‌رفته هم ویراستاران ماهری تربیت خواهند کرد، هم کتاب‌های ناشران را با کیفیت مطلوبی ویرایش و آماده‌سازی خواهند کرد.

اضافه‌برآن، آقای عباسپور در قدردانی از استاد سیروس پرهام متذکر شدند که شاید اگر استاد سیروس پرهام این حمایت را نمی‌کردند و با حسن‌نیت و تشویق به تشکیل انجمن، در جایگاه هیئت‌مؤسس قرار نمی‌گرفتند، امروز انجمن صنفی ویراستاران وجود نمی‌داشت.

در بخش عضوگیری نیز، خانم مهناز مقدسی به‌عنوان مسئول کمیسیون عضوگیری، به انواع عضویت و نیز شرایط و مزایا و چگونگی عضویت در انجمن پرداختند. ایشان همچنین، تشکر از بزرگان ویرایش و استادان کامران فانی، عبدالحسین آذرنگ و موسی اسوار را بابت حمایت مشاوره‌ای و تشویق ویژۀ هیئت‌مؤسس بر خود لازم دانستند.

در بخش پایانی نشست، جناب آقای بهنام رمضانی‌نژاد، مسئول کمیسیون برنامه‌ریزی و پژوهش، نخست اهداف و وظایف نُه‌گانۀ کمیسیون را برشمردند و سپس کارگروه‌های چهارگانۀ کمیسیون را معرفی کردند. ایشان از هدف‌ «کارگروه معرفی مآخذ ویرایش» گفتند و از تشکیل «کارگروه واژگان نشر و ویرایش» خبر دادند.

جز آن، آقای رمضانی‌نژاد به‌تفصیل دربارۀ «کارگروه معرفی ویراستاران» و «کارگروه معرفی شیوه‌نامه‌های ویرایش» نکته‌هایی را یادآور شدند. در پایان نیز نکته‌هایی را در باب «برقراری ارتباط علمی و پژوهشی اعضا با نشرپژوهان و پیش‌کسوتان ویرایش»، «برنامه‌ریزی برای نشست‌های تخصصی و پژوهشی در حوزۀ مبانی نظری ویرایش و نشرپژوهی» و بازتاب آن در وبگاه انجمن، به اطلاع حاضران رساند.

پرسش و پاسخ، واپسین مرحلۀ این جلسه بود. در این بخش، حاضران آزادانه پرسش‌ها و دغدغه‌های خود را با مسئولان انجمن مطرح و پاسخ‌هایی از اعضا دریافت کردند که گزیده‌ای از آن سؤال‌ها چنین بود:

سؤال: حقِّ‌عضویت‌ها صَرف چه می‌شوند؟

جواب آقای فتح‌الله فروغی: صرف فرآیندهای اداری و مکان استیجاری انجمن می‌شوند؛ باوجوداین، حقِّ‌عضویت‌ها کفاف هزینه‌های کارها را نمی‌دهند و به کمک‌های مردمی نیاز است.

سؤال: اگر میان ویراستار و ناشر اختلافی رخ دهد، آیا انجمن صنفی ویراستاران می‌تواند حَکم باشد؟

جواب آقای فتح‌الله فروغی: بله، به‌شرط توافق دو طرفِ قضیه می‌شود؛ البته صرفاً در جایگاه کارشناس و نه به‌عنوان صاحب‌نظر حقوقی.

 

 

تهیۀ گزارش: انسیه جهانبخت

@anjomanvirastaran

 

نشست تخصصی ویراستاران برگزار شد

 

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی انجمن ویراستاران، در آغاز این نشست دکتر جواد رسولی، مدیر این هم‌اندیشی، به حاضران خوشامد گفت. سپس محمود آموزگار، رئیس هیات‌ مدیرۀ اتحادیۀ ناشران، ضمن یادکرد نکته‌ای دربارۀ مرحوم محمد زهرایی، مدیر نشر «کارنامه»، ویرایش را نوعی دستگاه فکری خواند و با اشاره به اینکه مسئله‌ها و معضل‌های حوزۀ نوشتار در طی زمان، تغییر کرده‌اند از اهمیت ویرایش و ضرورت ایجاد انجمن‌های ویرایش سخن گفت.

سپس فریبرز مجیدی، رئیس هیات‌مدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران، از روند مستمر و پرفرازوفرود تشکیل انجمن ویراستاران و نیز، هدف‌ها و رسالت این انجمن سخن گفت. همچنین دربارۀ تشتتِ شیوه‌نامه‌ای در میان ویراستاران و قدرت صنفی و سازمانی ویراستاران نکته‌هایی را بیان کرد. بعد از سخنان فریبرز مجیدی کلیپی پخش شد که در آن روند شکل‌گیری انجمن، برنامه‌های سابق نشان و همچنین اعضای فعلی این انجمن معرفی شده بود.

سپس، مهناز مقدسی، دبیر انجمن، دربارۀ هدف از تشکیل این جلسه و نیز اهداف انجمن صنفی ویراستاران صحبت کرد و یادآور شد که بسیاری از ویراستاران نمی‌دانند داشتن صنف برای این حرفه و هر حرفۀ دیگری چه اهمیتی دارد. مقدسی همچنین دربارۀ نحوۀ برقراری ارتباط حرفه‌ای ویراستار و ناشر و مباحث صنفی جامعۀ ویراستاران توضیح داد. علاوه‌برآن، به ساختار سازمانی انجمن، کمیسیون‌ها و فعالیت‌های ده‌ماهۀ انجمن اشاره کرد.

سپس مهدی قنواتی، مسئول کمیسیون آموزش انجمن، گفت این کمیسیون درصدد است دوره‌های آموزشی نگارش و ویرایش را به‌دقت آسیب‌شناسی کند. همچنین، دانش ویراستاران را از جنبه‌های نظری و علمی و عملی، با روش‌ها و شیوه‌های گوناگون ارزیابی کند تا بتواند رفته‌رفته دوره‌های آموزشی بهینه‌ای برای ویراستاران برای ارتقای سطح ویرایش در ایران طراحی و برگزار کند.

قنواتی از تلاش پیگیر انجمن برای برگزاری دوره‌های آموزشی ویرایش و ارتباط مؤثر با نهادهای مربوط هم خبر داد.

بعد از وی، فتح‌الله فروغی، خزانه‌دار و مسئول کمیسیون حقوقی انجمن، گفت: در قانون مؤلفان و مصنفان، جایگاه ویرایش به‌معنای اصلی و حقیقی خودش درنظر گرفته نشده و همین باعث شده ویراستاران قدرت حقوقی اثرگذاری نداشته باشند.

سپس هومن عباسپور، نایب‌رئیس انجمن و مسئول کمیسیون امور ویرایشی، دربارۀ این کمیسیون گفت: هدف ما گرفتن کارهای ویرایشی از ناشران و دادن آن به ویراستاران است، اما این کار به‌شیوۀ مرسوم واسطه‌گری نیست، بلکه بر پایۀ روش دستیاری است. به این معنا که سرویراستاران این کمیسیون بر کار ویرایش و آماده‌سازی کتاب‌ها نظارت می‌کنند و به این صورت، رفته‌رفته هم ویراستاران ماهری تربیت خواهند کرد و هم کتاب‌های ناشران را با کیفیت مطلوبی ویرایش و آماده‌سازی خواهند کرد.

بعد از وی، مهناز مقدسی، مسئول کمیسیون عضوگیری، به معرفی انواع عضویت و نیز شرایط و مزایا و چگونگی عضویت در انجمن پرداخت. وی همچنین تشکر از بزرگان ویرایش و استادان کامران فانی، عبدالحسین آذرنگ و موسی اسوار را بابت حمایت مشاوره‌ای و تشویق ویژۀ هیئت‌مؤسس بر خود لازم دانست.

در بخش پایانی این نشست، بهنام رمضانی‌نژاد، مسئول کمیسیون برنامه‌ریزی و پژوهش، نخست اهداف و وظایف ۹‌گانۀ کمیسیون را برشمرد و سپس کارگروه‌های چهارگانۀ کمیسیون را معرفی کرد. وی اهداف‌ «کارگروه معرفی مآخذ ویرایش» را معرفی کرد و از تشکیل «کارگروه واژگان نشر و ویرایش» خبر داد.

همچنین رمضانی‌نژاد به‌تفصیل دربارۀ «کارگروه معرفی ویراستاران» و «کارگروه معرفی شیوه‌نامه‌های ویرایش» نکته‌هایی بیان کرد. در پایان نیز در باب «برقراری ارتباط علمی و پژوهشی اعضا با نشرپژوهان و پیش‌کسوتان ویرایش»، «برنامه‌ریزی برای نشست‌های تخصصی و پژوهشی در حوزۀ مبانی نظری ویرایش و نشرپژوهی» و بازتاب آن در وبگاه انجمن، سخن گفت.

بخش دوم این هم‌اندیشی به‌صورت پرسش و پاسخ بود. حاضران پرسش‌های خود درباره فعالیت‌های انجمن، هیات مدیره، نحوه عضوگیری و … را مطرح کرده و اعضای هیات مدیره به آنها پاسخ دادند.

@anjomanvirastar.ir

http://www.khabaronline.ir/detail/704678/culture/literature

http://www.mehrnews.com/news/4080059/نشست-تخصصی-ویراستاران-برگزار-شد

http://www.ghatreh.com/news/nn39166805/ویراستاران-قدرت-حقوقی-اثرگذاری-ندارند

https://khabarfarsi.com/u/44301688

گردهمایی انجمن ویراستاران

سه‌شنبه ویراستاران گرد می‌آیند تا حرف‌های همدیگر را بشنوند.
نه ثبت‌نام می‌خواهد، نه مدرک. اگر ویراستارید یا به ویرایش علاقه دارید، بیایید.
@anjomnavirastaran

http://www.ilna.ir بخش-فرهنگ-هنر-6/531886-برگزاری-نشست-عمومی-انجمن-صنفی-ویراستاران

http://www.isna.ir/news/96061307508/گردهمایی-ویراستاران-برگزار-می-شود

 

زادروز استاد دکتر جلال ستاری

 

 

چهاردهم مرداد تولد استاد دکتر جلال ستاری (متولد ۱۳۱۰) است؛ مردی که اسطوره‌شناسیِ مدرن را به جامعۀ فرهنگی ایران شناساند. پیش از ستاری کتاب‌ها و مقاله‌هایی دربارۀ اسطوره‌شناسی، به‌ویژه اساطیر ایران، به فارسی نوشته یا ترجمه شده بود، اما هیچ‌کس به‌اندازۀ او آثاری در این زمینه نه نوشت و نه ترجمه کرد. وانگهی، آثارش دیگران را هم به این راه کشاند. آنچه ایرانِ پیش از ستاری را از ایرانِ پس از او جدا می‌کند آن است که ایرانیان موضوع جذّاب اسطوره‌شناسی را پیش از ستاری نه به این حد و نه با این کیفیت درک کرده بودند. با آثار ستاری، دانشِ ما ایرانیان گام بزرگی به پیش رفت و برگشت به پیش از آن ناممکن است.
استاد گرامی، قلمتان پایدار و عمرتان دراز باد.

 

هومن عباسپور

@anjomanvirastaran

انجمن صنفی ویراستاران

زادروز محمود دولت‌آبادی

دهم مرداد تولد محمود دولت‌آبادی است. نویسنده‌ای با نثری رشک‌برانگیز که چشم‌اندازهای نادیده‌ای را به داستان فارسی افزوده است. نویسنده‌ای از تبار بیهقی و طرسوسی و فرامرز بن خداداد. کم‌تر کتاب‌خوانی را می‌توان یافت که نوشته‌ای از دولت‌آبادی نخوانده باشد. نه شیفتۀ القاب است و نه نیازمندِ ستایش و می‌دانم که لقب «استاد» برای نویسنده‌ای مردمی چون او از قدرش می‌کاهد.
پس فقط می‌گوییم آقای دولت‌آبادی عزیز، تولدتان مبارک. سایه‌تان برقرار و قلمتان پایدار.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هومن عباسپور
@anjomanvirastaran

دیدار اعضای هیئت مدیرۀ انجمن با دکتر حسن ذوالفقاری (رئیس گروه آموزش زبان فارسی فرهنگستان)

امروز 11 مرداد 1396 اعضای هیئت‌مدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران با دکتر حسن ذوالفقاری، رئیس گروه آموزش زبان فارسی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی و خانم دکتر مریم دانشگر، معاون گروه، دیدار کردند. در این جلسه مباحث گوناگونی مطرح شد، ازجمله همکاری انجمن با گروه آموزش زبان فارسی در امر آموزش و تربیت ویراستار، تشکیل کلاس‌های مهارتی در انجمن برای آموزش ویراستاران، ازجمله فارغ‌التحصیلان کارشناسی ارشد رشتۀ نگارش و ویرایش، تجهیز انجمن و توجهِ ویژه به کمبود ویراستار در بخش مطبوعات و نشریات و ادبیات کودک، فراهم‌کردن زمینه‌های شناسایی ویراستاران از طریق آزمون سراسری و طبقه‌بندی توانمندی ویراستاران برای معرفی آن‌ها به مراکز فرهنگی.

اعضای انجمن صنفی ویراستاران با گروه آموزش زبان فارسی فرهنگستان

@anjomanvirastaran

خطر ویرایشِ دیجیتالی

در سال‌های اخیر، براثر درکِ نادرست و سطحی از ویرایش، نوعی نگاهِ دیجیتالی در میان نوویراستاران رایج شده که باید از فراگیرشدنِ آن پرهیز کنیم. ما باید بدانیم:

  •  وقتی دو کلمه یا دو تعبیر برای بیان یک مفهوم داریم، لزوماً یکی از آن دو غلط نیست.
  • جملۀ درست لزوماً به یک شکل نیست. می‌توان جمله‌های متعددی با یک مضمون نوشت که همه درست باشند.
  • وقتی یک کلمه دو رسم‌الخط دارد، لزوماً آن صورتی که ما به‌ آن عادت داریم یا آن صورتی که تأییدشدۀ فرهنگستان است بهتر و درست‌تر نیست.
  • نوشتن اعداد از راست به چپ و از چپ به راست هردو درست است و هر روش طرف‌داران خود را دارد.
  • تورفتنِ سطر اولِ پاراگرافِ اول یا آغازِ آن سطر از سرِ اشپون هردو درست است و برگزیدن یکی از آن دو امری اختیاری است.
  • ارجاعِ درون‌متنی و پانوشتی هردو درست‌ است و، در آثار تألیفی، ویراستار و مؤلف و گاه ناشر، بنابر نوعِ متن یا تعداد ارجاعات، تصمیم می‌گیرند که کدام‌یک از آن دو روش را اختیار کنند.

این‌ها فقط چند مثال از میان صدهاست که ناآگاهی از آ‌ن‌ها به تلقیِ عوامانه از ویرایش دامن می‌زند و ویرایش را به بی‌راهۀ دیجیتالی‌شدن پرتاب می‌کند.
ما تنها می‌توانیم بگوییم که کدام شکل رایج‌تر است یا کدام تعبیر با متن متناسب‌تر است یا کدام آرایشِ پاراگراف با قطع و فونت سازگارتر است یا «من از فلان شیوه‌نامه پیروی می‌کنم».

#ناویرایش #نوویراستار  #ناویراستار

هومن عباسپور
@anjomanvirastaran

طرح «تابستانه کتاب» از 15 مرداد آغاز می‌شود

طرح «تابستانه کتاب» از ۱۵ مردادماه در کتاب‌فروشی‌های عضو این طرح در سراسر کشور آغاز به کار می‌کند.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی خانه کتاب، طرح  «تابستانه کتاب» با شعار «این چنین دوست کتاب است از او دست مدار» از ۱۵ مردادماه در کتابفروشی‌های سراسر کشور آغاز می‌شود که بر این اساس علاقه‌مندان و خریداران کتاب با همراه داشتن کارت ملی، می‌توانند از تخفیف ۲۰ تا ۲۵ درصدی خرید کتاب در این طرح تا سقف یکصد هزار تومان استفاده کنند.

ثبت نام کتابفروشی‌ها برای مشارکت در طرح «تابستانه کتاب» تا دهم مردادماه تمدید شده و کتابفروشان می‌توانند با مراجعه به سایت ketab.ir نسبت به ثبت نام خود اقدام کنند. مهلت تعیین شده تمدید نمی‌شود.

تاکنون ۷۳۴ کتابفروشی از ۳۱ استان کشور متقاضی شرکت در طرح «تابستانه کتاب» هستند که از این تعداد ۵۸۴ کتابفروشی از مراکز استان ها و ۱۵۰ کتابفروشی از شهرستان ها عضو طرح شده‌اند.

استان تهران با ۱۳۰ کتابفروشی تاکنون در صدر بیشترین مشارکت کتابفروشی‌ها قرار دارد و استان‌های قم، اصفهان، خراسان رضوی، فارس، کردستان، آذربایجان شرقی، کرمان، خوزستان، مازندران، گیلان، همدان، یزد، آذربایجان غربی، کرمانشاه و خراسان جنوبی در جایگاه‌های بعدی قرار گرفته‌اند.

http://Telegram.me/rozshomar

Telegram
خبر، فراخوان جوایز ادبی، تاریخ نشست‌های ادبی
اطلاع از تازه ترین رویدادهای ادبی ایران و جهان
اطلاع از فرصت‌های شغلی و دعوت‌های به همکاری در فضای ادبیات…

مشارکت و نظرخواهی از صنف نشر با راه اندازی گروهی تلگرامی+ فایل صوتی

مشارکت و نظرخواهی از صنف نشر با راه‌اندازی گروهی تلگرامی+فایل صوتی

سیدعباس حسینی‌نیک، بازرس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و مدیرمسئول انتشارات مجد در گفت‌وگو با خبرنگار رویداد فرهنگی درباره راه‌اندازی گروهی تلگرامی برای تحلیل وضعیت نمایشگاه بین‌المللی کتاب اظهار داشت: موضوع برگزاری نمایشگاه کتاب تهران و مسائل حوه نشر مثل سایر وقایع اجتماعی ما، قبل از به وجود آمدن فضای مجازی و امکانات ارتباطی امروز، وضعیتی خیلی مخفی و بدون هم‌اندیشی و نظرخواهی از آحاد جامعه یا صنف داشت که با مشکلاتی همراه بود.

وی ادامه داد: قبل از حضور و بروز فضای مجازی تصمیماتی که از سوی نهاد صنفی مثل اتحادیه یا وزارت ارشاد گرفته می‌شد، اطلاع‌رسانی نمی‌شد و ناشران در آنها دخالتی نداشتند اما اخیرا با به وجود آمدن امکانات جدید و امکان ایجاد ارتباط بین آحاد صنف از طریق فضای مجازی باعث شده تا بهره‌گیری از این فرصت گروهی تلگرامی را ترتیب دهیم.

حسینی‌نیک با توجه به برگزاری دو دوره نمایشگاه کتاب در شهر آفتاب عنوان کرد: انتقال نمایشگاه کتاب به شهر آفتاب همواره با موافقان و مخالفانی همراه بوده و درباره مکان برگزاری این نمایشگاه بخصوص نواقص موجود، مسائلی در صنف مطرح شده است.

وی بیان کرد: بلافاصله بعد از به پایان رسیدن زمان فعالیت سی‌امین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران گروه تلگرامی را ضمن عضویت 200 ناشر و مدیر خصوص و عمومی نشر، ساختم که بعد از گذشت دو ماه فعالیت، 600 ناشر، مدیران وزارت ارشاد، انجمن‌ها، نویسندگان و خبرنگاران، کتابفروشان و پخش‌کنندگان کتاب عضو این گروه هستند.

@rooydadfarhangi
https://goo.gl/fhnk8F

سالروز تولد استاد محمد خاکی

پنجم تير ماه سالروز تولد استاد محمد خاکی (متولد 1317) است. استاد خاکی انسانی است فروتن و بااخلاق. دانشمندی است مهربان و آموزگاری است بی‌دریغ. مردی است منظّم و دقیق. در تحقیق، اهل استدلال است و موشکافی. کنارِ این مردِ آرام که می‌نشینی، دریای پرتلاطمِ جهانِ پرآشوب برایت بدل به ساحلی آرام می‌شود. اگر از او چیزی بپرسی، هرآنچه می‌داند بی‌دریغ بیان می‌کند و اگر نداند، می‌گوید نمی‌دانم و فرصتی می‌خواهد و می‌یابد و می‌گوید.
برآمده از خانواده‌ای است اهل فضل و هنر. شعر می‌گوید و گاه فی‌البداهه. اما تخصص او ویرایش مقاله‌های دایرة‌المعارفی است؛ یعنی دشوارترین نوعِ ویرایشِ متونِ علمی.
«شیوه‌نامۀ دایرةالمعارف بزرگ اسلامی»، که او تألیف کرده، باید سرمشق کسانی قرار گیرد که خیال کرده‌اند و می‌کنند که «شیوه‌نامه» فقط رسم‌الخط است و نشانه‌گذاری. حال آنکه هزار نکتۀ باریک‌تر ز مو آن‌جاست. شیوه‌نامه‌ای که خود دانشنامه‌ای است به قلم انسانی که خود جهانی است.
استادِ نازنین، تولدتان مبارک. دستتان را می‌بوسیم و برایتان سلامت و طول عمر آرزو می‌کنیم.

هومن عباسپور

دیدار با همکاران مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی

دیدار با همکاران مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی

سه شنبه 96/3/23

 

حاضران در جلسه: از مرکز: خانم‌ ایران‌ناز کاشیان (مدیر آموزش و پرونده‌های علمی)، علی بهرامیان (مدیر بخش تاریخ)؛

از انجمن: آقایان فریبرز مجیدی (رئیس)، هومن عباسپور (نایب‌رئیس)، مهدی قنواتی (عضو هیئت مدیره و رئیس کمیسیون آموزش)، خانم مهناز مقدسی (عضو هیئت مدیره و دبیر).

نخست خانم مقدسی در مورد انجمن، کمیسیون‌ها و برنامه‌های آن توضیحاتی داد و به دیدار اعضای هیئت مدیره با آقای بجنوردی، در تاریخ 11 اسفند 1395، و حسن توجه ایشان به همکاری‌های دوجانبه اشاره کرد.

خانم کاشیان از نحوۀ فعالیت بخش تشکیل پرونده‌های علمی، همکاری با پژوهشگران جدید، و دشواری و وسواس علمی استادان مرکز دایرةالمعارف سخن گفت. به کلاس‌های متعدد آموزشی که مخصوصِ همکاران مرکز است و با توجه به نیاز گروه‌های علمی، در مقاطع گوناگون، برگزار می‌شود اشاره کرد و گفت که طی این سال‌ها کلاس‌های متعددی در مرکز برگزار شده است، ازجمله کلاس‌های ویرایش (آقای آذرنگ)، روش تحقیق (دکتر پاکتچی)، استفاده از منابع مجازی (دکتر پاکتچی)، اسطوره‌شناسی (آقای جلالی)، تاریخ (دکتر بهرامیان)، کارگاه ترجمۀ عربی (دکتر مجدالدین کیوانی)؛ اما تاکنون این کلاس‌های به‌صورت عمومی نبوده است.

دکتر بهرامیان، با اشاره به نبودن پژوهشگران حرفه‌ای و پیرشدن پیش‌کسوتان و افراد شاخص در رشته‌های گوناگون، پرورش نیروی متخصص و جوان را امری ضروری دانست و توجه انجمن به این موضوع را تأیید کرد.

آقای مجیدی در مورد برنامه‌های انجمن، و آقای قنواتی در مورد کلاس‌های آموزشی انجمن در دو سطح عمومی و تخصصی اطلاعاتی دادند.

با توجه به گفت‌وگوهای افراد حاضر در جلسه، اعضای انجمن پیشنهادهای زیر را مطرح کردند:

  • چنانچه در کلاس‌های تخصصی مرکز دایرۀالمعارف افرادی از اعضای انجمن بتوانند شرکت کنند، شرایط و نحوۀ آن را اعلام کنند؛
  • فهرست دروس دوره‌های عمومی انجمن برای خانم کاشیان ارسال می‌شود تا چنانچه ایشان یا دکتر بهرامیان نظر یا پیشنهادی در این زمینه دارند اعلام کنند؛
  • اگر افرادی از همکاران مرکز مایل بودند در دوره‌های آموزشی انجمن شرکت کنند، به انجمن معرفی شوند؛
  • در صورت امکان، یک دورۀ تخصصی ویرایش مقالات دایرۀ‌المعارفی، همراه با کارورزی در مرکز دایرۀالمعارف، و با بهره‌گیری از استادان آن مجموعه، برگزار شود. چنانچه با این امر موافقت شد برای هماهنگی در مورد تعداد دروس، تعداد جلسات، استادان، مکان تشکیل کلاس‌ها، موارد مالی و زمان برگزاری کلاس‌ها، جلسه‌ای جداگانه تشکیل شود.
  • برای تشکیل دوره‌های تخصصی فوق تعیین شود که متقاضیان باید چه تخصص‌ها و توانمندی‌هایی داشته باشند و نحوۀ پذیرش در این کلاس‌ها چگونه باشد (آزمون کتبی، مصاحبه)؛
  • جلساتی یا کلاس‌هایی برای تربیت مدرس تخصصی با بهره‌گیری از تجربه‌ها و نحوۀ تدریس استادان آن مجموعه تشکیل شود؛
  • برای کلاس‌های کارگاهی، چنانچه مقدور باشد، از سوابق ویرایشی استادان آن مجموعه که در اسناد آنجا محفوظ است بهره‌گرفته شود (با تأیید آقای مجیدی و طی‌کردن مراحل و مراتب اداری)؛
  • نشست‌هایی به‌صورت فصلی یا گه‌گاهی برای انتقال تجربه‌های استادان آن مجموعه در مرکز برگزار شود. اولین پیشنهاد انجمنِ ویراستاران برگزاری یک نشست با حضور استادان دکتر فتح‌الله مجتبایی، سیروس پرهام، منوچهر انور برای شهریور ماه 1396 است که اگر با این موضوع موافقت شد برای اجرای آن جلسه‌ای تشکیل شود.

 

سالروز کریم امامی

امروز، پنجم خرداد، سال‌‌روزِ تولد زنده‌یاد کریم امامی (1309-1384) است. منتقد هنری، فرهنگ‌نویس، روزنامه‌نگار، مترجم آثار هنری و ادبی و تاریخی، نظریه‌پرداز ترجمه و نشر، مدیر گروه ویرایش مؤسسۀ فرانکلین، پایه‌گذار و مدیر گروه ویرایش انتشارات سروش، سردبیر روزنامۀ «کیهان انگلیسی» (در دهۀ 1350)، کتاب‌فروش.
امامی هشت شماره مجلۀ «کتاب امروز» را، که بعدها الگوی بسیاری از نشریات ادبی شد، در دهۀ 1350، در مؤسسۀ فرانکلین سردبیری و منتشر کرد.
«فن و هنر عکاسی»، نوشتۀ هادی شفائیه، و «فرهنگ انگلیسی به فارسیِ» سلیمان حَییم از ویراسته‌های اوست.
از ترجمه‌هایش «گَتسبی بزرگ» نوشتۀ اسکات فیتزجرالد (انتشارات نیلوفر) و «ایرانیان در میان انگلیسی‌ها» اثر دنیس رایت (نشر نو) است و از تألیفاتش فرهنگ فارسی به انگلیسی «کیمیا» (انتشارات فرهنگ معاصر). مقاله‌های عالی و آموزنده‌اش در زمینۀ ترجمه، که از بسیاری کلاس‌های دانشگاهیِ ترجمه مفیدتر است، در دو جلد با عنوان «از پَست و بلند ترجمه» (انتشارات نیلوفر) منتشر شده است.
امامی، به روش آموزشِ دستیاری، عده‌ای از برجسته‌ترین ویراستاران و نسخه‌پردازان نسل بعد از خود را پرورش داد، از جمله عبدالحسین آذرنگ، اصغر مهرپرور، حسین ایوبی‌زاده.
کریم امامی از کسانی بود که برای تأسیس نخستین انجمن صنفی ویراستاران تلاش کرد و همراه عده‌ای از ویراستاران، در اواخر دهۀ 1360، «جامعۀ ویراستاران ایران» را تشکیل داد که متأسفانه به مرحلۀ تأسیس و عضوگیری نرسید.
نامش بلند باد.

@anjomanvirastaran

هومن عباسپور

دیدار و گفتگو با استاد فتح‎الله مجتبایی

 

 

صبح روز پنجشنبه، بیست و پنجم خرداد ماه سال یکهزار و سیصد و نود و شش، نود و یکمین نشست کتابفروشی آینده به دیدار و گفتگو با «دکتر فتح الله مجتبایی» اختصاص یافت. این جلسه به مناسبت انتشار کتاب «قال و مقال عالمی» برگزار شد.

در ابتدا علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان حاضر در این مجلس با اشاره به کتاب تازه منتشر شدۀ دکتر مجتبائی گفت:

” کتاب «قال و مقال عالمی» مجموعه ای است از جستارها و گفتارهای استاد که در چند بخش: ادبیات، زبان شناسی و بحث های واژگانی شامل: منطق و حکمت، اخلاق و عرفان، تاریخ ادیان، که هر بخش دارای مقالاتی در موضوع تعیین شده است. این مجموعه مقالات دومین کتابی است که به همت آقای شهریار شاهین دژی تنظیم و تدوین شده است. کتاب اول «بیگانه در قند پارسی» که گفتارهای استاد در روابط فرهنگی ایران و هند است و کتاب دوم «قال و مقال عالمی» است که در این کتاب آقای مهران افشاری در جمع آوری و تنظیم مقالات همکارشان بودند، سال گذشته توسط انتشارات سخن به چاپ رسیده است.”

سپس سردبیر مجلۀ بخارا از دکتر فتح الله مجتبائی و دکتر شهریار شاهین دژی دعوت کرد تا در نشستی به گفتگو بپردازند:

علی دهباشی: چطور شد که رشتۀ زبان های خارجی و ادبیات انگلیسی را انتخاب کردید؟

دکتر مجتبائی: زندگی دوران نوجوانی و کودکی من در روستای فراهان اراک گذشت. در آنجا برای من معلمی آورده بودند که معروف به میرزای مطّولی بود. و در خانۀ ما جلسه می گذاشت و به من و خواهر و برادرانم درس می داد. پدربزرگ من از طریقۀ نعمت اللهی بود و خود شعر می گفت و از کودکی مرا با ادبیات آشنا کرد. در خانۀ ما کتاب های شاهنامه، خمسۀ نظامی و دیوان حافظ و … وجود داشت و در آن روزگار به دلیل نبود رسانه های مختلف، ما جز خواندن این کتب کار دیگری نداشتیم. این کتاب ها را در همان دوران کودکی و نوجوانی باید می خواندیم و از حفظ می کردیم. و پدربزرگ مرا وادار می کرد که مثنوی مشق کنم. با ادبیات فارسی از زمان کودکی آشنا بودم و بعد هم در دوران جنگ جهانی دوم با یک افسر هندی آشنا شدم که در دورۀ دبیرستان با خانوادۀ ما رفت و آمد پیدا کرد و به وسیلۀ او زبان انگلیسی را در کنار آموزش زبان فرانسه از مدرسه آموختم. او ادبیات فارسی و ادبیات بنگالی را در دانشگاه هند خوانده بود. از طریق او با تاگور آشنا شدم. و سروده های تاگور را با صدا ی خود و آواز بنگالی می خواند و برای ما ترجمه می کرد. بعد کتبی را که از تاگور داشت برای ما می آورد و می خواندیم و با کمک او بود که وارد ادبیات هند شدم. همیشه دلم می خواست شاهد حضور ادبیات و زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در سطح جهانی باشم. آن چیزی که یک فرهنگ را ساقط می کند، محدود کردن آن در چهارچوب خودش است. اگر بنا باشد ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی را در چهارچوب زبان فارسی بیاوریم، بالاخره کارش به پایان می رسد. ادبیات و فرهنگ را باید در سطح جهانی دید. مثلا وقتی من از طریق تاگور با ادبیات و فلسفۀ هندی آشنا شدم به این نتیجه رسیدم که بایستی فرهنگ ملی خود را در یک سطح جهانی ببینم.

شهریار شاهین دژی، استاد فتح الله مجتبایی و علی دهباشی

شهریار شاهین دژی، استاد فتح الله مجتبایی و علی دهباشی

وقتی بنا شد که برای ادامۀ تحصیل به تهران بیایم هم زمان در رشتۀحقوق و ادبیات قبول شدم. پدر با تحصیلم در رشتۀ حقوق مخالف بود. اما من سال اول و دوم حقوق را خواندم و در کلاس های دانشکدۀ ادبیات در گروه زبان انگلیسی نیز بودم و قصدم هم تنها این بود که لزوم نگاه به فرهنگ و ادبیات فارسی را در سطح جهانی مطرح کنم. به این جهت بود که بیشتر به زبان انگلیسی گرایش یافتم و بعد از دو سال ادبیات انگلیسی را ادامه دادم و بعدها به سمت تاریخ و فلسفه ادیان رفتم و در هاروارد این رشته را دنبال کردم.

علی دهباشی: سوالی از دانشجویی در بوستون از طریق ایمیل دریافت کردیم. ایشان فیلم مستندی دربارۀ رابرت فراست می سازند و ترجمۀ شما را از اشعارش پیدا کرده اند. گویا شما ملاقاتی با فراست داشته اید و ایشان قصد دارد که در فیلم خود این موضوع را مطرح کند؟

دکتر مجتبایی: من با آقای انور در مؤسسۀ فرانکلین بودم. و این مؤسسه تصمیم داشت یک دوره اشعار آمریکایی را به زبان فارسی منتشر کند. سیروس پرهام هم سرویراستار آن کار شد و از من خواستند که اشعار رابرت فراست را به فارسی ترجمه کنم. و من منتخبی را انتخاب کرده و ترجمه کردم و چاپ شد. سپس طبق برنامه ای که از طرف مؤسسۀ فرانکلین مرکزی در نیویورک و دانشگاه کلمبیا ترتیب و تنظیم یافته بود، در پاییز سال ۱۳۳۸ ش برای مطالعه در روش های جدید تألیف کتب درسی به آمریکا رفتیم. در همان سال ها به شهر دانشگاهی پرینستون رفتم. ترتیب این ملاقات را مؤسسۀ فرانکلین مرکزی داده بود و در مجلس کوچکی که در بخش ادبیات دانشگاه پرینستون تشکیل شده بود، کتاب به دست خانم رئیس هیأت مدیرۀ فرانکلین مرکزی به فراست تقدیم شد. خانم دیتوس اسمیت ضمن تقدیم کتاب و معرفی مترجم آن از اوضاع فرهنگی و خدمات شعبۀ ایران سخن گفت. فراست از من خواست که نمونه ای از ترجمه را هم به فارسی بخوانم. زیرا شنیده بود که وزن و آهنگ در شعر فارسی نمایان تر و برجسته تر از زبان های اروپایی است. او گمان می کرد ترجمۀ من منظم و موزون است. من با اشاره به اینکه این ترجمه به نظم نیست و من برای نقل عین معانی و حفظ کلام و مضامین اشعار را به نثر ترجمه کرده ام، چند نمونه خواندم. یک ایرانی و یک آمریکایی که فارسی می دانست در جلسۀ ما بودند. و اشعاری ترجمه شده را که من می خواندم برای فراست به انگلیسی ترجمه می کردند! خب کلی هم کف زدند و اما چیزی نفهمیدند! با فراست گفت و گویی داشتیم. کمی با هم قدم زدیم و از ادبیات فرانکفورت صحبت کردیم. آن زمان کودکِ هشتاد نود ساله ای بود! شاعر بزرگی بود. هنوز هم آثارش شاهکار است.

دکتر مجتبایی از دیدار با رابرت فراست سخن گفت

دکتر مجتبایی از دیدار با رابرت فراست سخن گفت

علی دهباشی: علاقۀ بسیاری به خلیل ملکی دارم و برایم جالب است که از آشنایی و خاطرات خود با ایشان بگویید؟

دکتر مجتبائی: آدم در نوجوانی خیلی کارها انجام می دهد. اما من هنوز خیلی به خلیل ارادت دارم. یکی از درخشان ترین چهره هایی بود که در زندگی ام دیدم. خلیل آذربایجانی بود ولی خانواده اش در اراک زندگی می کردند. یک عموی ایشان طبیب عمومی و دیگری طبیب چشم بود و عموی دیگرش داروخانه داشت. خانوادۀ ملکی در اراک خیلی محترم و شریف بودند. من ذکر خلیل را از دوستان خانوادۀ ملکی، شنیده بودم و وقتی او از آلمان بازگشت به اراک آمد. در آنجا با ایشان آشنا شدم.خب جو سیاسی و تمایلاتی که آن زمان میان جوانان رواج داشت من را هم گرفته بود. وقتی به تهران آمدم در مجلسی در خانه اشان جمع می شدیم. من درجلسات می رفتم و با برخی دوستان از جمله: مرحوم جلال آل احمد و فریدون توللی آشنا شدم. دانشجو بودم و بارها در نیروی سوم و «علم و زندگی» همکاری داشتم و یک هفته نامه هم بود که زمینۀ ادبی داشت که جلال کار می کرد. ولی خلیل هر جا سخنرانی داشت من به هر قیمتی خودم را می رساندم.

علی دهباشی: بیش از شصت سال از ترجمۀ بوطیقای ارسطو می گذرد. در مورد این اثر بگویید؟

دکتر مجتبائی: امروز از من خواسته اند که این اثر تجدید چاپ شود. اثر حاضر برای شصت سال پیش است. در زمان تألیف و ترجمۀ این کتاب جوانی سی ساله بودم و امکانات آن روزگار کم بود. آقای یارشاطر از من خواست که این کتاب را بنویسم. به پیشنهاد خانلری می خواستم این کتاب را به عنوان رسالۀ فوق لیسانس ترجمه کنم. مرحوم دکتر صورتگر که استاد و رئیس کرسی ادبیات ما بود، موافقت نکرد. گفت که تو نمی توانی! من چیز دیگری به عنوان رساله  ارائه دادم.  شکسپیر را با خانم دکتر صورتگر ترجمه کردیم. و ترجمۀ کتاب بوطیقا را به پیشنهاد مرحوم خانلری و تشویق مرحوم نفیسی شروع کردم.

مرحوم یارشاطر می خواست این کتاب را برای آن ها ترجمه کنم. از این اثر یک کتاب به زبان فرانسه داشتم  و دیگری کتابی در دانشکدۀ ادبیات بود که از روی کتاب عکس گرفتم.  مرحوم خانلری یک ترجمۀ فرانسۀ دیگری هم به من داد. با چند ترجمه به زبان های فرانسه و عربی و انگلیسی کار را ادامه دادم. خود یک سفر به لندن رفتم. هر جمله را از روی این ترجمه ها و ترجمۀ فارسی مقابله می کردم. از نسخۀ اصل یونانی هم عکس گرفتم و بعد حروف یونانی را آموختم. در این میان یارشاطر هم مدام نامه می نوشت که چه شد! اما من اعتقاد داشتم که کار در طول دو سه ماه جمع آوری نخواهد شد و زمان بسیاری نیاز دارد. وی قرار داد را با من فسخ کرد و  این ترجمه را به زرین کوب داد. اما کار من ادامه پیدا کرد. سه سال بر روی این کار تمرکز و شرح فارابی و ابن رشد و ابن سینا را هم بدان اضافه کردم. بعد هم این ترجمه در انتشارات «اندیشه» توسط دکتر رحیم چاپ و سه ماهی پیش از ترجمۀ زرین کوب منتشر شد.

دهباشی: حالا که قصد بازچاپ بوطیقا را دارید این اثر را ویرایش دوباره خواهید کرد؟

دکتر مجتبائی: بله بر روی آن کار می کنم. من در هاروارد زبان های مختلفی خواندم: یونانی و سانسکریت و …. شاید این بار کمی بهتر بتوانم این کتاب را ویرایش کنم.

دکتر شهریار شاهین دژی از تنوع مقالات استاد مجتبایی سخن گفت

دکتر شهریار شاهین دژی از تنوع مقالات استاد مجتبایی سخن گفت

دکتر شهریار شاهین دژی: در طی تألیف کتبی که بنده توفیق رسیدن به خدمت استاد مجتبائی را داشتم، بیش از همه از دریای دانش این مرد بزرگ در حیرت بودم. در هر زمینه ای همیشه وقتی سئوالی داشتیم، اولین منبع ما استاد مجتبائی بودند. حافظۀ ایشان هیچ زمانی نبود که پاسخی برای سئوالات ما  نداشته باشد. هر زمان خدمت ایشان می رسیدم، دو حس متفاوت داشتم. در ابتدا بسیار خوشحال بودم که خدمت ایشان هستم و حس دومم حس ناامیدی بود که اگر استاد چیزی می نویسند پس ما خیلی راه داریم و خیلی کارها که باید انجام شود. نکتۀ جالب این بود که استاد وقتی می خواستند با جملاتی همچون: “ناامید نباشید و شما در ابتدای راه هستید و … زمان هست و من هم در ابتدا از کتاب های ساده ای شروع کردم و در هفت هشت سالگی کتاب های الکساندر دوما را می خواندم” حال من بدتر می شد و  می گفتم که ممنونم استاد حالم بهتر شد! یکی از مشخصات بزرگ ایشان تواضع و فروتنی است. در این مجموعه مقالاتی که کار شد من از دانش ایشان در حیرت بودم. در «بنگاله در قند پارسی» گفتارهایی در روابط فرهنگی ایران و هند بیان داشته اند و «قال و مقال عالمی» هم از تنوع دیگری برخوردار است.  استاد دستی هم بر شعر دارند. در ابتدا در دوران دانشجویی کتابی از آربری ترجمه فرمودند. استاد چه شد که بدین شکل به سمت مقالات و کارهای علمی روی آوردید؟

فتح الله مجتبائی: دوران کودکی و نوجوانی من در فضای ادبیات فارسی و ادبیات عرفانی بود. کتاب شعر جدید فارسی نوشتۀ آربری را ترجمه کردم. کتاب کوچکی بود و رساله مانند، و پروفسور آربری مطالبی با دو موضوع شعر فارسی و نثر جدید فارسی نوشته بودند. که کتاب اول را من به فارسی ترجمه کردم و مقدمه ای انتقادی بر آن نوشتم و نظرم این بود که که آربری شعر جدید فارسی را به درستی نشناخته است. زیرا اولا شعر انقلابی و اجتماعی دورۀ مشروطه خواهی و سال های بعد از آن را که طلیعۀ شعر نو در ایران است یکسره  نادیده گرفته و هیچ نمونه ای از آن ها نیاورده است، ثانیا از شاعرانی که نقل کرده همچون گلچین گیلانی، اسلامی ندوشن، مسعود فرزاد، و خصوصا ایرج میرزا نمونه هایی بهتر را انتخاب نکرده است. در شعر «مریم» توللی نیز ایهام و کنایۀ بسیار زیبایی را که در نام مریم بوده  درنیافته و عنوان را به Mary تبدیل کرده است، ثالثا به نیما اصلا اشاره ای نکرده است؛ با اینکه در شعر جدید فارسی ممکن است با کار و نظرات نیما موافق نباشم ولی به هر حال در جریان شعری، شخص بسیار مؤثری است. و اغلب کسانی که از شاعران برجستۀ این دوران همانند شاملو، اخوان، سایه و کسرایی و سپهری و … بودند، به شدت از نیما متأثر گشته اند.

اما در مورد مقالات باید بگویم که شغل من از بچگی سیاحتگری و ادبیات فارسی است. و آدم در هر شهری یک چیز نو برای جستن پیدا می کند. کار من هندشناسی است و من هندشناسی ر ا از  بابت تأثیرات و اشتراکاتی که بین هند و ایران بود برگزیدم. کلمۀ قلندر یک کلمۀ هندی است. رند یک کلمۀ هندی است. من دنبال هندشناسی رفتم چون دربارۀ ارتباط ایران با غرب خیلی صحبت شده است. اما با شرق به اندازۀ کافی مطلب نداریم. تاگور یک مجموعه شعر با نام «صد غزل کبیر» دارد. و مقدمه ای بر آن صد غزل نوشته و به تأثیرات عرفان اسلامی و هندی اشاره کرده است و این خط هایی بود که مرا به راه هندشناسی کشانید. به دنبال فکر تاگور و ویشنو پرستی و ادوایتۀ هندی و مکتب های بهکتی رفتم. من یک سیّاحی هستم که از نود سال عمرم هفتاد سال آن را در زندگی و سیر و سیاحت در فرهنگ ایرانی گذراندم.

شهریار شاهین دژی: شما در اکثر موضوعات و زمینه ها از جمله: تصحیح، شعر و مقاله و تحقیقات فعالیت داشته اید. دلبستگی تان به کدامیک بیشتر است؟

دکتر مجتبائی: شغل من سیاحت بود. برای من فردوسی همان اندازه عزیز است که حافظ، سعدی، بیهقی و مولانا. ولی باطن من در یک خانوادۀ عرفانی شکل گرفته است. و من تحت نظر پدربزرگم، سرور علیشاه بودم و تعلیمات عرفانی دیدم. عرفان هندی و بودایی و مسیحی مورد توجه من بود. علوم انسانی مثل یک شهر است. باید همه جای آن را ببینید، موزه ها و پارک ها، خیابان ها، کوچه های آن را ببینید. نمی شود یک بعدی بود. من اصلا اعتقادی به تخصص به معنای امروزی آن ندارم (تخصصی که تنها به یک چیز نگاه کند و به چیزهای دیگر نگاهی نداشته باشد). در علوم انسانی این شیوه درست نیست. مثلا شما بخواهید در مورد فرهنگ و لغت کار کنید این همینطور شما را به سمت زبانشناسی، دستور زبان، نقد نظم و نثر و بلاغت می کشد، حتی تاریخ جغرافیا و … است. این دایره همین طور در حال بزرگ شدن تاریخی است. علوم انسانی مثل یک شهر یا کشور است.

جلسه دیدار و گفتگو با استاد فتح الله مجتبایی

جلسه دیدار و گفتگو با استاد فتح الله مجتبایی

شاهین دژی: شما در هاروارد از تعدادی اساتید نام بردید که فرمودید برخی در راستای کارتان تأثیر داشته اند. با کدامیک از آن ها بیشتر مأنوس بودید؟

دکتر مجتبائی: استاد زبان شناسی و سانسکریت من پروفسور اینگالز بود.آدم بزرگ دیگری که با او کار کردم، در دنیا نظیرش را ندیدیم. و او ولفسون بود که تاریخ علم و کلامش بارها به فارسی ترجمه شده است. عبری را خیلی خوب می دانست. کسی که بخواهد در فرهنگی کار کند باید زبان های آن مناطق را بداند. کتابی «فیلون اسکندرانی» او در دو جلد شاهکاری است.

دکتر شاهین دژی: در میان دوستان و همکاران داخل ایران چطور؟

دکتر مجتبائی: خانلری را خیلی دوست داشتم. او همیشه مشوق من بود. سعید نفیسی مرد بزرگی بود. صداقت و صمیمیت و آزاد منشی، بی شیله پیله بودن و خدماتش به فرهنگ ایران مرا شیفتۀ او ساخت. عاشق کتاب بود و نثر خوب و روانی داشت. تلخی ها و سختی ها را تحمل می کرد. اما تن به خواری و ذلت نمی داد. بنابراین از لحاظ دربار و دولت شخص چندان مطلوبی نبود. خانۀ ساده اش در عدالت بود. فرانسه و عربی را به خوبی می دانست. مقاله هم به فرانسه می نوشت. انگلیسی و آلمانی و روسی را خوب می فهمید. در همان خانه کتابخانۀ بزرگی داشت. همسر او هم بسیار شریف بود. آدم جامعی بود. منتها مقدار زیادی به حافظه اش اعتماد می کرد. گاهی شتابزده حرف هایی می زد. در مقالۀ «اسدی پدر و اسدی پسر» که تقدیم به یاد نفیسی کردم به یکی از این موارد اشاره کرده ام.

روزی من و مرحوم افشار شیرازی و مقرّبی به خانۀ ایشان رفتیم و ما را  برای خوردن ناهار و آبگوشت نگه داشت. به من گفت که ترجمۀ بوطیقا در چه حال است. گفتم دارم پیش می روم و  کتاب «پوئتیک و رتوریک» ارسطو به فرانسه ترجمۀ خوبی است و حواشی خوبی دارد و هر چه به دنبال آن می گردم پیدایش نمی کنم. فکری کرد و گفت این کتاب را دارم. نهار که خوردیم باقی دوستان رفتند و من و او  به کتابخانه اش رفتیم. از نردبان بالا رفت. استخوان پایش ظریف بود. کتاب را پیدا نکرد. گفت ولی کتاب را دارم. حتما پیدایش می کنم. من به اراک بازگشتم. یکبار که از سر کار به منزل رسیدم، روی کرسی یک کتابی بود. کتاب ر ا برداشتم و  وقتی مطالعه کردم متوجه شدم که نفیسی کتاب را پیدا کرده است با پست کتاب را برایم فرستاده.

یادم هست که در فرانکلین، مینوی قرار بود فرهنگ تاریخی زبان فارسی را منتشر کند که از دهخدا بهتر باشد. گرچه کوشش بیهوده ای بود و کار دهخدا بسیار ارزشمند است. و جالب اینکه مینوی از دهخدا شکایت داشت اما خود از این کتاب به عنوان مرجع استفاده می کرد. زرین کوب و مقربی بودند و من هم با خانلری و مینوی کار می کردم. خمسه و شاهنامه دست شخص دیگری بود. تاریخ بیهقی را من و مرحوم گنابادی در دست داشتیم.  با مینوی می نشستیم و کاغذهایی که خانم گنآبادی می دادند با متن مقابله می کردیم و هرگاه به مشکل برمی خوردیم، مرحوم مینوی سراغ تاریخ بیهقیِ مرحوم نفیسی می رفت. اینگونه بود که مشکل را چاپ نفیسی حل می کرد. از نظر من تاریخ بیهقی نفیسی، دایرۀ المعارف دورۀ ساسانی و غزنوی است.

علی دهباشی: در سخنانتان یادی از همایون صنعتی یادی داشتید. از آشنایی با ایشان برایمان بگویید؟

دکتر مجتبائی: آقای نادرپور من را به آقای انور معرفی کرد. انور هم با همایون صنعتی زاده در فرانکلین بودند. همایون صنعتی شخصیتی  چندجانبه داشت. دارای یک شخصیت عقلانی و یک شخصیت روحی و عاطفی عجیب بود. و هر دو را مخفی می کرد و شما نمی توانستید بخش عاطفی او را درک کنید. من دفتر فرانکلین را هم در بیروت و هم در لاهور دیده بودم.  دفتر صنعتی دو اتاق بود و بایستی که فقط کتب انگلیسی ترجمه و چاپ می شد. و این آدم کسی بود که آن دو اتاق را در ایران تبدیل به یکی از بزرگترین مراکز نشر کتاب خاورمیانه نمود و چاپخانه ای تأسیس کرد که بزرگترین چاپخانه بود. کارخانۀ کاغذ پارس را  ساخت. در زمان مأموریت فرهنگی من به پاکستان آمد و در آنجا قراردادی با وزارت فرهنگ امضاء کرد که کتاب های درسی پاکستان را در تهران چاپ کند. به افغانستان رفتیم و در آنجا هم با وزارت فرهنگ چنین قرار دادی بستیم. قصد ساخت دایرۀ فرهنگی بزرگی را داشت و این خبر وقتی به امریکا رسید، معاون آنجا اعتراض کرد که این شخص از قوانین و استاندارهای ما فراتر رفته است. و فرانکلین باید مؤسسه ای باشد که کتاب های امریکایی را به فارسی ترجمه کند. صنعتی زاده چه می کند! به همین دلیل فرانکلین مرکزی رابطۀ صنعتی زاده با مقامات را خراب کرد و شرایطی به وجود آورد که بالاخره او را کنار گذاشتند. این آدم از سازنده ترین اشخاصی بود که من در زندگی دیدم. با شرایط پیش آمده، او به کرمان رفت و کار گلاب گیری را شروع کرد. جوهر فعالیت سازنده ای داشت. هم عقلش کار می کرد و هم عاطفه اش. گلاب گیری شخصی  را می خواهد که اهل گل و زیبایی باشد. بهترین گل ها را در کرمانِ خشک پرورش می داد و از آن ها گلاب می ساخت.

دکتر مجتبایی از دلستگی اش به عرفان سخن گفت

دکتر مجتبایی از دلبستگی اش به عرفان سخن گفت

علی دهباشی: در کتاب «قال و مقال عالمی» دو مقاله به ادوارد براون اختصاص دادید. آن جایگاهی که تا بحال معرفی نشده است. اهمیت کار براون از چه زمانی برایتان آغاز شد؟

دکتر مجتبائی: آن زمان بهترین تاریخ زبان فارسی، تاریخ ادبیات براون بود. خود من ترجمه کردم و نصفش هم منتشر شد. اگرچه کار مرحوم ذبیح الله صفا کامل تر و وسیع تر از کار براون بود. ولی هنوز هم معتقدم که اثر براون کار با ارزشی است. یعنی در آن حرف هایی زد که تا بحال شنیده نشده بود. براون به ادبیات فارسی  علاقه داشت. عاشق ایران بود. جا دارد که کارهای دیگر او هم در مورد تاریخ ادبیات فارسی ترجمه شود. بدم نمی آمد که کتاب را دوباره ترجمه و بخش هایی را بدان اضافه کنم تا تبدیل به یک دایره المعارف ادبیات فارسی شود. این جلدی که  ترجمه کردم، جلد دوم بود و  باقی را مرحوم رشید یاسمی و دوستان ترجمه کرده بودند. بخش فردوسی تا ناصر خسرو را ترجمه کردم اما در همین احوال مأمور شدم که به پاکستان بروم. در پاکستان وسوسۀ هندشناسی باعث شد این کتاب را کنار بگذارم و در نزد خانمی که هندو بود و سانسکریت می دانست این بخش را بیاموزم. نیمۀ اول چاپ شد و در مورد نیمۀ دوم آقای صدری افشار نامه ای به من نوشتندکه اگر از ترجمۀ باقی منصرف شده اید من کار را ادامه بدهم. قبول کردم. اما اگر دوباره به آن زمان بازگردم تمام زمان خود را صرف ترجمۀ همین اثر می کنم. براون شخص برجسته ای بود. هم درسیاست مربوط به ایران و هم در ادبیات و تاریخ فرهنگ و تمدن کشور و ادبیات دوران مشروطه و … بسیار مؤثر بوده است.

علی دهباشی از اهمیت ادوارد براون و ناریخ ادبیات او پرسید

علی دهباشی از اهمیت ادوارد براون و ناریخ ادبیات او پرسید

 

علی دهباشی: از تاریخ ادبیات براون دو کتاب منتشر شده است که یکی برای آقای حسن جوادی توسط نشر نو است و دیگری آقای «جان گرنی» است که به این کار مشغولند. اما به دلیل اینکه حجم کارشان بیشتر از استانداردهای انتشارات دانشگاه آکسفورد شد، این انتشارات خواسته بود حجمش کم شود و ایشان نپذیرفت و اخیرا شنیدم که ناشری در انگلستان این کار را چاپ می کند. شاید نزدیک چهل سال جان گرنی بر روی این کتاب کار کرده است.

علی دهباشی: خانم طوسی حائری و آقای احمد شاملو متن هایی را از تاگور خوانده اند که ترجمۀ شما بوده است. از آن دوران برایمان بگویید؟

دکتر مجتبائی: به یاد دارم هر زمان که به تهران می آمدم به خانۀ نادرپور در لاله زار می رفتم. یک حیاط بزرگی بود و اتاقی برای مادر ایشان و یک حیات خلوتی در دست چپ  که در آنجا تمام اشخاص بی خانمان زندگی می کردند! خود شاملو و آل احمد هم بودند. گاهی که سیمین خانم او را در خانه راه نمی داد، بدانجا می آمد! (می خندد!) وقتی به خانۀ نادرپور رفتم گفت که احمد در به در دنبال تو می گردد. تعجب کردم! در ملاقاتی شاملو را دیدم و به من گفت که چیترا را به ما بده تا به صورت صوتی منتشر کنیم. گفتم به شرطی اجازه می دهم که ببینم کلمات را چگونه بیان می کنید. چون از تفکرات او دربارۀ حافظ و خیام و … می دانستم و می خواستم ناظر کار باشم. چند روزی عصرها به خانۀ شاملو می رفتم. و آن جا «چیترا» که با ترجمۀ فارسی من در سخن چاپ شده بود را می خواندند. به این صورت که شاملو می شد «آرجونا» و طوسی «چیترا» را می خواند و ضبط می کرد. من هم در آنجا اگر لازم بود کلمه ای را تصحیح می کردم. نفهمیدم که آن نوار چه شد؟ شاید در میان کارهای او بوده و از بین رفته است؛ ولی هر چه هست منتشر نشد. شاملو آهنگ صدای خوبی داشت. نکته سنج بود. خود من در آن زمان  بیشتر از ترجمۀ خود لذت بردم.

بعد پایان کار به  اراک رفتم و منتظر ماندم. مدتی گذشت و  برای کاری دوباره به تهران بازگشتم و به خانۀ نادرپور رفتم. در زدم. خواهرش در را باز کرد و گفت که به چیذر رفته است. باغ خشکی در آنجا داشت. در راه بازگشت در خیابان به شاملو برخورد کردم. گفت:” چه می کنی؟” گفتم  که آمده ام کتاب بوطیقا را تهیه کنم و برای شخصی ببرم اما تعطیل بود. پیشنهاد داد که به چیذر برویم. نادرپور مهمان داشت. و حس کردم  خیلی از بودن ما خوشحال نیست. به شاملو گفتم که گمان کنم چون بی خبر آمده ایم نادر خوشش نیامده است و او هم تأیید کرد و با هم بیرون آمدیم. در راه تصمیم گرفتیم در کافه ای بنشینیم و ناهار بخوریم. رادیو آواز بنان با پیانوی مرتضی خان محجوبی را پخش می کرد. بسیار به شیوۀ نوازندگی مرتضی خان علاقه مند بودم و با شوق گوش می دادم و نمی توانستم از آن صرف نظر کنم. شاملو گفت که بلند شو برویم. گفتم تا این آهنگ تمام نشود من نمی آیم. شروع کرد به بحث کردن که:”این دلنگ و دولونگ چیست!” و به بیرون کافه رفت و سیگار کشید تا این آهنگ تمام شد. بیرون آمدیم و بنا بود که  نزد نیما در شمیران برویم. من تا آن زمان نیما را ندیده بودم و دربارۀ شعر او مطالبی نوشتم که خوشش نیامده بود. می خواستم از او دلجویی کنم. در راه سر قضیۀ «دلنگ دولونگ» صحبتمان به مسألۀ سنت در هنر کشیده شد. و آن دوران، روزگاری بود که شاملو شدیدا ضد سنت عمل می کرد. سر این قضیه کار ما به جایی کشید که بدون خداحافظی، یک تاکسی سوار شدم و جدا از او رفتم. قبل آن هم با او در مورد توللی بحث های تندی داشتیم.  من عاشق توللی بودم و هنوز هم اشعار او  را می پسندم. یکی از بزرگترین شاعران زبان فارسی بود. شاملو دربارۀ اسلامی ندوشن هم  نقد های تندی داشت. در حالیکه ندوشن شاعر بزرگی بود و شعر عریان را برای اول بار در زبان فارسی منتشر کرد:

“هان ای تن برهنه بیا تا گُنه کنیم

ای حلقه دو بازوی پیچنده تنگ تر

گرچه نمی دانم چرا او از این اشعار شاهکار به سمت داستان نویسی رفت. کارمان با شاملو به مشاجرۀ تلخی رسید و این اختلاف ها باعث شد که دیگر  او را ندیدم. آن نوار را هم به همین دلیل منتشر نشد.”

نمایی دیگر از گفتگو با استاد مجتبایی

نمایی دیگر از گفتگو با استاد مجتبایی

دکتر شاهین دژی: جناب آقای سایه را اولین بار در کجا ملاقات کردید؟

دکتر مجتبائی: شعر سایه را خیلی دوست دارم و هنوز هم او را بهترین غزلسرای زبان فارسی می دانم.  نادرپور گفت که سایه از شعری که در سخن  چاپ کرده ای خوشش آمده است. من با او رفتم و اولین دیدارمان آنجا بود. یکبار هم در خانۀ سیاوش کسرایی ایشان را دیدم. شعری برای سایه گفته ام:

جهان را از سخن سرمایه دادند

سخن را با غزل پیرایه دادند

جهان را زندگی از آفتاب است

غزل را زندگی از سایه دادند

علی دهباشی: در ابتدای صحبت خود دربارۀ نیما، وجه آغازگری او را ستوده اید اما در مورد اشعارشان نقد منفی داشته اید؟

دکتر مجتبائی: شعر چیزی است که میان شاعر  و مخاطبش رابطه ایجاد می کند. شعر در وجود آدمیزاد یک نشیمنگاه خاص دارد. برای من نیما به عنوان یک آغازگر و کسی که نگاه به شعر را تغییر داد، قابل احترام است، اما  شعر نیما جز «افسانه»، خامی های بسیاری  از جمله مشکلاتی وزنی دارد. اما از لحاظ لطف شاعرانه، افسانه یک تصویر رمانتیک است. اشعار دیگر نیما به دل من ننشست. زمانی که دماوند بهار  را می خواندم یا «مریم» توللی تأثیر فوق العاده زیبایی بر من داشت. اما در مورد شعر نیما گاهی باید به سختی از بالا به پایین و پایین به بالا کلمات ر ا بخوانم تا بفهمم چه می گوید و مضامینش هم آرامشی به خواننده نمی بخشد. شاید اشکال از من باشد! شعر یک چیز عمومی نیست. شعر با حیات عاطفی شخص سر و کار دارد. و شعر نیما در حیات عاطفی من دخالتی نداشته است. یا اشعار نادرپور که همیشه در درون ما بوده است. به یاد دارم که اشعارش را می خواند و با هم نقد می کردیم.

علی دهباشی: با منزه طلبی نادرپور چگونه کنار می آمدید؟

دکتر مجتبائی: تحمل می کردم چون اور ا دوست داشتم (می خندد!) دست شستن نادرپور یک ساعتی وقت می برد و دوستی با رفتارش دشوار بود. اما در آخرین روزهایی که او را در امریکا دیدم حتی از وسواس اش هم خبری نبود  و از دوری ایران از بین رفته بود.

استاد منوچهر انور، دکتر فتح الله مجتبایی، دکتر شهریار شاهین دژی و علی دهباشی

استاد منوچهر انور، دکتر فتح الله مجتبایی، دکتر شهریار شاهین دژی و علی دهباشی

شاهین دژی: از بحث در مورد وزن شعر با خانم شیمل و خاطره اتان برایمان بگویید؟

دکتر مجتبائی: ایشان باعث شد که سه ماه کار  من  دیرتر به نتیجه برسد. من در  دانشگاه فارسی درس می دادم و در کنارش درس می خواندم.  اما بعد ها دیدم که کار راحتی نیست که من هم درس بخوانم و  هم درس بدهم. یک نمرۀ پایین گرفتم و اگر در ترم آینده جبران نمی شد اخراج می شدم. اما استاد اسمیت از کار من خیلی خوشش آمد. گفت کار تدریس را رها کن و ما از جای دیگر مخارج زندگی ات را تأمین می کنیم. این گذشت. پس از مدتی در زمان امتحان جامع، خانم اشتاتر به آلمان رفت، من هم به خاطر تنهایی مادرم عجله داشتم که به ایران بازگردم. به فکر افتادم به جای اشتاتر، شیمل برای امتحان بیاید. این موضوع را به اسمیت پیشنهاد دادم. شیمل در آن زمان در هاروارد فقط مدرس بود. من به اسمیت اصرار کردم و به او گفتم که مهم این است که فقط کسی اینجا بنشیند و امضایی بکند و خود شما هم اسلام را بهتر می شناسید. اینگالز و فرای و دیگر اساتید نامه ای بر صلاحیت من جهت نوشتن رساله نوشتند. به هر حال اسمیت را راضی کردم که شیمل را دعوت کند. او هم این کار را کرد و جلسه تشکیل شد.

در جلسه ، اسمیت، پروفسور جان کارمن، شیمل، آقای مقدسی از مرکز تحقیقات خاورمیانه و … بودند. طی ارائۀ کار با شیمل درگیر شدیم. مسألۀ توحید وجودی هندی و اسلامی مطرح شده بود. موضوع درگیری هم از اینجا شروع شد:”فاینما تولّوا فثمّ وجه الله” شیمل در این آیه شروع به بحث با من کرد. من پاسخ دادم که وجه در عربی هم معنی چهره و صورت دارد و هم به معنی طریق و روش است. اینجا می شود به جای صورت خدا گفت روش و راه خدا. گفت خیر اگر این بود می گفت: طریق الی الله. و «طریق» به کار می رفت. سر این موضوع با هم بحث داشتیم. البته حق با او بود ولی نمی دانم چرا بر روی نظر خود پافشاری می کردم. بحث بر سر این بود که که در توحید مطلق هندوئی برهمن کل هستی است و هیچ چیز بر وجود او زائد نیست. و هر چه زائد به نظر آید نمود محض است نه بود. فقط مایا یا توهم محض است. ولی در آیۀ مذکور، «وجه» عین ذات الله است یا زائد بر ذات او؟ می گفت: عین ذات است. و من می گفتم: هر صفتی یا مضافی، موصوف و مضاف الیه خود را به نوعی محدود می کند. خلاصه در این میان اسمیت آمد که وسط بحث را بگیرد، در ادامۀ بحث شیمل بیتی از عطار خواند که وزنش غلط بود  و من وزن را اصلاح کردم. او ناگهان عصبانی شد و بلند شد و کیفش را برداشت و رفت. اسمیت گفت برو و از او عذرخواهی کن. رفتم و او را صدا زدم اما برگشت و می خواست با کیفش توی صورتم بزند. خلاصه جلسه به هم خورد. و مجبور شدم تا بازگشت خانم اشتاتر سه ماهی صبر کنم.

من شیمل را در ترکیه دیده بودم و می شناختم و حتی زمانی که به آمریکا آمدند، به فرودگاه رفتم و ایشان را آوردم و وسایلی که لازم داشتند فراهم کردم. با هم خیلی دوست شدیم و من او را «مری» و او مرا «فرناندو» خطاب می کرد. گاهی در خانه اش جمع می شدیم و با هم دیوان شمس می خواندیم. وی در زمینۀ ادبیات عالی بود. حتی خود شاعره بود. و نکاتی را دربارۀ مضامین اشعار می گفت که تا آن زمان نشینده بودیم، البته قبل تر ها از زبان دکتر هوشیار مطالب تازه ای شنیده بودم و بعدها شیمل مطالب بکری مطرح می کرد. ولی وزن شعر را نمی توانست خوب بخواند. خیلی دوست داشت این مشکل حل شود. ولی خب دوستی ما به پایان رسید.”

دکتر مجتبایی کتاب قال و مقال عالمی را برای دوستداران امضا می کند

دکتر مجتبایی کتاب قال و مقال عالمی را برای دوستداران امضا می کند

در پایان این جلسه، آخرین اثر منتشر شدۀ انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار به دکتر مجتبائی اهدا شد.

قسمت دوم این دیدار  به جلسۀ پرسش و پاسخ دانشجویان و علاقه مندان و  امضای کتاب با حضور دکتر فتح الله مجتبائی اختصاص یافت.

 

http://bukharamag.com/1396.03.18166.html

فراخوان حضور در نمایشگاه کتاب فرانکفورت منتشر شد

 

تشکل‌های نشر، ناشران و آژانس‌های ادبی برای حضور در شصت و نهمین نمایشگاه کتاب فرانکفورت فراخوانده شدند.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران، غرفه ملی جمهوری اسلامی ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت در دو بخش کودک و بزرگسال برپا می‌شود. تشکل‌های نشر، ناشران و آژانس‌های ادبی می‌توانند به دو شکل «حضور مستقل» و یا «با ارسال آثار در نمایشگاه» حضور یابند. بر اساس فراخوان منتشر شده می‌توانند تا تاریخ ۱۰ تیرماه به پایگاه الکترونیکی www.Icfi.ir مراجعه و ثبت نام کنند. شرایط، نحوه حضور و ضوابط و مقررات در فراخوانی منتشر شده که متن آن به شرح ذیل است:

«نمایشگاه کتاب فرانکفورت» به‌عنوان یکی از معتبرترین نمایشگاه‌های کتاب دنیا، هرساله پذیرای بسیاری از فعّالان نشر است. با توجه به حضور مؤسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران و برپائی غرفه ملّی جمهوری اسلامی ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت ۲۰۱۷ (۱۹ تا ۲۳ مهر ۱۳۹۶- ۱۱ تا ۱۵ اکتبر ۲۰۱۷)، از کلیه تشکل‌های صنفی نشر، ناشران، نهادها، مؤسسات و آژانس‌های ادبی سراسر کشور جهت حضور در رویداد یادشده و عرضه کتاب‌های خود در غرفه ملّی جمهوری اسلامی ایران، دعوت می‌شود.

شیوه‌های حضور:

شیوه نخست: حضور مستقل به‌صورت درخواست فضا در غرفه ملی ایران

در این شیوه، بخش معینی از فضای غرفه طراحی و ساخته‌شده، در اختیار ناشر یا مجموعه متقاضی قرار خواهد گرفت و به‌منظور حمایت از حضور علاقه‌مندان در بازار ج‌هانی نشر، هزینه‌های مربوط به اجاره مکان، ساخت دکور، تجهیزات و ارسال بار، برعهده مؤسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران است و متقاضی تنها بخش اندکی از هزینه‌ها را در قالب مشارکت پرداخت خواهد کرد.

فضای اختصاص داده‌شده برای هر ناشر یا آژانس ادبی، ۲ مترمربع و با ظرفیت تقریبی نمایش ۳۰ عنوان کتاب و برای تشکل‌های نشر، به تناسب تعداد عناوین ارائه‌شده خواهد بود. علاقه‌مندان جهت اختصاص فضای بیشتر، می‌توانند درخواست خود را جهت بررسی به این مؤسسه ارائه کنند.

امکانات: اختصاص فضای مستقل در غرفه ملّی ایران با طراحی، ساخت دکور، غرفه‌آرایی و تأمین امکانات غرفه، همکاری در اخذ ویزای افراد حاضر در غرفه از سفارت آلمان در ایران (یک نفر برای هر غرفه)، در اختیار قرار دادن فضای برگزاری جلسات با هماهنگی قبلی (در صورت تائید و تصویب برنامه)، ارسال کتاب‌های منتخب و بار متقاضیان به فرانکفورت و حمل رایگان تا سقف معیّن، امکان استفاده از مترجم مستقر در غرفه ملّی ایران با هماهنگی قبلی، درج مشخصات فارسی و چکیده انگلیسی عناوین منتخب در کاتالوگ کتاب‌های ایرانی عرضه‌شده در فرانکفورت ۲۰۱۷ به‌صورت رایگان و اختصاص یک فقره کارت ورودی نمایشگاه به هر غرفه‌دار با امکان تردد رایگان در ایام نمایشگاه در شبکه حمل‌ونقل شهر فرانکفورت (به دلیل محدودیت در تعداد کارت‌ها، اولویت با افرادی است که زودتر ثبت‌نام کرده‌اند).

وظایف متقاضیان: ثبت‌نام در سایت مؤسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران (www.icfi.ir)، امضای تفاهم‌نامه همکاری، واریز مبلغ مربوط به شماره‌حساب جاری ۱۰۰۸۰۶۳۲۹۵۱۱ نزد بانک شهر شعبه انقلاب (کد ۳۵۶ به نام مؤسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران) و تحویل اصل فیش پرداختی به بخش ثبت‌نام، معرفی یک نفر به‌عنوان متصدی غرفه به‌صورت ثابت (contact person) حداکثر تا تاریخ ۲۱/۴/ ۹۶، پیشنهاد کتاب‌های مناسب و قابل‌عرضه در نمایشگاه کتاب فرانکفورت و غرفه ملّی جمهوری اسلامی ایران (ترجیحاً به زبان انگلیسی یا آلمانی) با ارائه ترجمه چکیده کتاب در مهلت مقرر و برنامه‌ریزی برای معرفی و مذاکره درباره آثار خود در غرفه ملّی جمهوری اسلامی ایران و تلاش جهت عرضه آثار در بازار نشر بین‌الملل.

کلیه هزینه‌ها و اقدامات مربوط به امور ویزا، بلیت، اقامت و رفت‌وآمد نماینده یا نمایندگان اعزامی، برعهده متقاضی است.

شیوه دوم: ارسال آثار به‌منظور نمایش در غرفه ملّی ایران

شیوه دوم برای عرضه کتاب و آثار در نمایشگاه کتاب فرانکفورت ۲۰۱۷، ارسال آثار مدنظر جهت نمایش در غرفه ملّی ایران به تشکل‌های صنفی مرتبط و حاضر در این دوره از نمایشگاه است. در این شیوه، ضرورتی برای حضور ناشر یا نماینده ایشان در نمایشگاه نیست و تنها لازم است ناشر نسبت به ثبت‌نام در سایت مؤسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران (www.icfi.ir) و ارسال کتاب یا کتاب‌های مدنظر خود که شرایط حضور در نمایشگاه را دارد، اقدام کند. پس از کارشناسی آثار قابل‌عرضه جهت ارائه در غرفه ملّی ایران، آثار منتخب در بخش موضوعی غرفه ملّی ایران به نمایش درخواهد آمد.

در این شیوه، به‌جز ارسال کتب پیشنهادی، هزینه‌ای بر عهده ناشر نخواهد بود و به‌منظور حمایت از عرضه کتاب ایرانی در بازار ج‌هانی نشر، کلیه هزینه‌های مربوط توسط مؤسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران تأمین خواهد شد.

 

https://www.tournamayeshgah.com/exhibitions/frankfurt

برنده جایزه «جورج اورول» معرفی شد

 

جایزه ادبی «جورج اورول» به‌عنوان مهم‌ترین جایزه کتاب سیاسی جهان برنده خود را در سال 2017 شناخت.

به گزارش ایسنا به نقل از گاردین، کتاب «شهروند کلِم» نوشته «جان بو» که پرده‌ای از زندگی «کلمنت اتلی» یکی از مهم‌ترین و البته کمتر شناخته‌شده‌ترین چهره‌های سیاسی قرن گذشته میلادی است، موفق به کسب جایزه ادبی «جورج اورول» در سال 2017 شد.

این جایزه‌ی سه‌هزار پوندی که عنوان مهم‌ترین جایزه کتاب سیاسی جهان را یدک می‌کشد، طی مراسمی که در لندن برگزار شد، به «جان بو» نویسنده انگلیسی رسید.

«هفت» نوشته «راث دادلی ادواردز»، «همه آماده جنگ» نوشته «تیم شیپمن»، «شهروند کلِم» نوشته «جان بو»، «داستان جزیره» نوشته «دی.جی تیلور»، «و خورشید می‌درخشد» نوشته «آدرین تمپانی» و «روز دیگری بر بستر مرگ آمریکا»‌ نوشته «گری یونگ» شش نامزد نهایی جایزه «جورج اورول» بودند که به موضوعاتی مامنند برکزیت، کنترل سلاح، سیاست جهانی، فاجعه هیلزبورو و … پرداخته‌اند.

«اریکا واگنر» یکی از اعضای هیت داوران این رویداد ادبی گفت: کتاب «شهروند کلم» به عقیده همه اعضای هیئت داوران، نه‌تنها یک کتاب «زندگی‌نامه» فوق‌العاده است، بلکه نگارش بسیار خوبی نیز دارد، گرچه دیگر نامزدهای نهایی نیز آثار قابل توجهی دارند. کتاب «شهروند کلم» مدلی از هنر یک زندگی‌نامه‌نویس است.

جایزه سه‌هزار پوندی «جورج اورول» شامل بخش‌های روزنامه‌نگاری، وبلاگ‌نویسی و گزارش اجتماعی نیز هست. این جایزه که در سال ۱۹۹۳ راه‌اندازی شده‌، سالانه به نویسندگانی تعلق می‌گیرد که با آثارشان به آرمان‌های «جورج اورول» نزدیک‌ترند. هدف نویسنده رمان «۱۹۸۴» تبدیل کردن ادبیات سیاسی به اثری هنری بود.

جایزه‌ «جورج اورول» ابتدا در بخش کتاب سیاسی، کار خود را آغاز کرد و پس از آن، بخش روزنامه‌نگاری و در سال ۲۰۰۸ جایزه‌ وبلاگ‌نویسی نیز به آن اضافه شد. از سال گذشته، بخش جدیدی هم به این جوایز اضافه شده که به بهترین اثر در حوزه گزارش اجتماعی تعلق می‌گیرد.

از برندگان پیشین جایزه «جورج اورول» می‌توان به نویسندگانی مانند «آلن جانسون»،‌ «اندریا گیلیز» و «رجا شهاده» اشاره کرد. سال گذشته، این جایزه به «ابتکار روسیه» نوشته «آرکای اوستروفسکی» رسید.

 

https://t.me/rozshomar