در همین زمان کوتاهِ حدوداً شش هفت سالهای که پا به عرصۀ شیرین و زیبای ویراستاری گذاشتهام اندک تجربهای اندوختهام که شاید بد نباشد از گوشۀ کوچکی از آن با شما همکاران و تازهواردان در این عرصه دردِدل کنم.
ویرایش هنری است ظریف و پُرکار. حوصله و صبر بالایی میطلبد و حلاوت نتیجۀ کاری خوب همیشه کامتان را شیرینتر میکند برای ادامهدادن و هرچه بهترشدن در این حرفه، اما لحظاتی بسیار دشوار هم هست که در شرایط همکاری با یک نشر یا نشریهای پیش میآید که اینجا دیگر باید از مصائب حرفۀ ویراستاری گفت. گاه سروکار با متونی میافتد که داعیۀ این را دارند که نوآورند و میخواهند حرفی تازه بزنند. اما زهی خیال باطل! نویسندۀ این دست مطالب، که گاه ممکن است پژوهشگری کهنهکار یا خوشنام در همان عرصه باشد، در متنِ خود سادهترین اصول نگارشی را رعایت نکرده است و دقت و زحمت لازم را هم برای انسجام و درستی در محتوای تولیدشدۀ خود نیز به کار نگرفته است. درنهایت متنِ وصلهپینهشدهای در اختیار ویراستار قرار میگیرد که اکثر اوقات، به علت سهولت، ازطریق جستوجوهای اینترنتی یافت شدهاند و دیگر اینجاست که نوآوریای در کار دیده نمیشود؛ اصلاً شاید برای همین است که بیشتر اوقات متونی به دست ویراستار میرسند که با بیدقتی نگارش یا ترجمه شدهاند. نتیجۀ تمام این موارد میشود کوتاهی نویسنده یا مترجم در وظایف اولیۀ خود و صرف زمان زیاد در رفع تمامی نواقص متن برای ویراستار که گاه به بازنویسی آن منجر میشود.
شخصاً تجربهای داشتهام در این زمینه با نشریهای دولتی که چنین داعیهای را در حوزۀ آموزشی و تولید محتوایی نو درزمینۀ تعلیموتربیت داشت. اما ویراستار وقتی تنها ده مقاله از مقالات آن را میخواند متوجه میشود که نهتنها محتوای تولیدشده چیزی اضافه نمیکند، بلکه آنقدر از روی مطالب دیگر، که آنها هم گاه ایراد محتوایی و نگارشی دارند، نسخهبرداری شده که آن وصلهپینهها توی ذوق میزند و متن چیزی نخنما و بیات است!
گفتنی است که این دست موارد را برحسب تجربه در برخی حوزههای دیگر هم دیدهام، اما دردناک وقتی است که این موضوع در حوزۀ علومانسانی شایعتر و بسیار نگرانکننده است. مصائبِ ویراستار در این است که متن از لحاظ ساختاری، اصول نوشتاری، استناددهی و گاه اعتبار مطلب جای تردید دارد. ویراستار به تمام زیروبمِ متن نگاه میاندازد و از همان صفحههای ابتدایی یا حتی سطور اول متوجه تمام این نکات و سهلانگاریهای مؤلف در متن میشود. وقتی هم متذکر میشود، جالب آنجاست که سردبیر یا مسئول محترم آنقدر در قید و بند رسالتِ نشریۀ خود است که دیگر متوجه آن همه زحمت ویراستار، بهخصوص درزمینۀ ویرایش محتوایی، و زمان زیادی که صرفِ آن مقالات و متون خواهد شد نمیشود. در آخر هم متوقع است از اینکه چرا مثلاً نام فلان شخص در متن را دربارهاش به قدر کافی تحقیق نکردهاید و باید حذف میشده است؛ انتظاری عجیب و غریب از ویراستارِ بیچاره! متأسفانه، بهجای گوشزد به نویسندگان و تولیدکنندگان محتوا در ارائۀ هرچه بهتر مقالههای خود بیشترین انتظار از ویراستار میرود که تماموکمال متنی بینقص در مدتزمانی کم تحویل دهد. ابهام و اشتباهات در ذکر عنوان یا نامهای تاریخی، توجهنکردن به ترتیب تاریخی وقایع، نامفهومی در نقلقولها و استفاده از منابعِ نامعتبر، همه و همه، که بیش از اینهاست، هم برای خود نشر و نشریه و هم برای ویراستار زمان و انرژی دوچندانی میطلبد که بیشتر متوجه ویراستار است. درصورتیکه اگر تولیدکنندگان محتوا و ناشران هم کمی چنین سختگیریها در قبالِ ویراستار را با نویسنده یا مترجم داشته باشند، این فرسودگی را ویراستاران کمتر متحمل میشوند و انرژی آنها در حیطۀ اصلی وظایفشان صرف خواهد شد.
اُمید است اکنون که انجمن صنفی ویراستاران کشوری شده است مواردی از این دست، که کم نیستند، بیشتر مطرح شوند و با نشستن پای دردِدل ویراستاران در مرتفعکردن این مصائب بکوشیم تا بَل آگاهی در این زمینه برای ناشران، گردانندگان نشریات و غیره هرچه بیشتر فراهم شود و جایگاه ویراستار بهدرستی تفهیم و تقویت شود. اهمیت این موضوع نهتنها در عرصۀ نشر و ویرایش بسیار زیاد است، بلکه حتی در تولید محتوای متون به زبان فارسی، بهخصوص حوزۀ علومانسانی، بسیار پُررنگ و جدی است.
منا رجبیهفرد _ عضو پیوستۀ انجمن صنفی ویراستاران