نجف دریابندری نود ساله شد؛ نامی آشنا در فرهنگ مکتوب ایران که وسعت آثارش، طی ۷۰ سال اخیر، از وداع با اسلحه تا کتاب مستطاب آشپزی را در بر میگیرد. ویراستار و مترجم و پژوهشگری که جامعۀ فرهنگی ما بسیار مدیون خدمات ارزشمند اوست.
دریابندری در نخستین روز شهریور سال ۱۳۰۸ در آبادان متولد شد. در هفده سالگی در شرکت نفت مشغول به کار شد، اما علاقه و توانایی او به نوشتن او را به انتشارات فرانکلین کشاند. با ورودش به فرانکلین و در کنار منوچهر انور و فتحالله مجتبایی مثلث بخش ادیتوریال این مؤسسۀ کامل شد. در آنجا بود که آموخت هر ترجمهای قابل چاپ نیست و همۀ آثار، پیش از انتشار، باید بازبینی شوند و مهر تأیید بگیرند. در فرانکلین به شکلی حرفهای با ویرایش و مقابله و ترجمه آشنا شد و این درک و درایت را در ترجمههایش به کار گرفت.
دریابندری در ترجمه صاحب سبک است. او در عین وفاداری به متنِ اصلی، اولویت را به مخاطب و اساس را بر زبان مقصد میگذارد و به هنرمندی متن را برمیگرداند و لذت خواندن را به مخاطبان میچشاند. جای حیرت است که مترجمی با این توانمند و این قابلیت، نه در کرسی دانشگاهی درس ترجمه آموخته نه در دورههای آموزشی، و این مترجم خودآموخته، با سعی و تلاش و نثر زیبا و صیقلیافتهاش، بر کرسی بهترین مترجمان ایران نشسته است.
دانش زبانیاش برگرفته از تسلط او بر متون کهن فارسی و دایرۀ واژگانیاش غنی از واژگان دقیق و بااصالت است. در نوشتهها آمده که وقتی دریابندری متن اصلی رمان بازماندۀ روز از کازوئو ایشی گورو را پیش از ترجمه میخواند، به این فکر افتاد که برای گفتارِ قهرمان و راوی داستان چه معادلی در فارسی بیابد. به گفتۀ خودش بعد از کمی فکرکردن به این نتیجه میرسد که نمونۀ مشابه بیان راوی را در برخی آثاردورۀ قاجار مثل روزنامۀ خاطرات اعتمادالسلطنه، با کارکرد زبان در فضای ارباب و رعیتی آن زمانه، را میتواند بهکار گیرد و این مهم را فقط کسی درمییابد که مکرر با متون کهن مأنوس شده باشد.
متأسفانه این استاد بزرگوار و این مترجم شیرین بیان و خوشنام اکنون دیگر توان نوشتن و گفتن را ندارد. افسوس میخوریم که قلم از دستانش افتاده، اما میبالیم که هنوز او را در کنارمان داریم. نود سالگیاش را ارج مینهیم و خوشحالیم که نفسش فضای فرهنگی ما را همچنان گرم میکند.