بیماری‌های ویراستاری
| حسین معصومی همدانی | منتشرشده در: نشر دانش، شمارۀ ۵ و ۶ | مرداد تا آبان ۱۳۶۰ |

کار ویراستاری، مثل عنوان ویراستار، برای بسیاری یک چیز عجیب‌وغریب و ناشناخته است. کسانی که با کتاب سروکار ندارند، مردم عادی کوچه و بازار، هیچ تصوری از این عنوان ندارند و چه بسا ویراستار بیچاره ناچار شود پیش این نوع آدم‌ها شغل خود را چیز دیگری عنوان کند تا از دست بی‌اعتنایی تحقیرآمیز طرف یا سؤال‌های پی‌درپی او، که سرانجام هیچ چیزی را برای سؤال‌کننده روشن نمی‌کند، نجات یابد. احیاناً ویراستار پیش این آدم‌ها احساس یک نوع حقارت و سرشکستگی می‌کند که چرا مثل دیگر مردم شغل اسم‌ورسم‌دار (و همچنین نان‌وآب‌دار) و مقبولی ندارد. برعکس، آدم‌هایی که به نوعی با کار کتاب سروکار دارند، به‌خصوص اگر دستی از دور بر آتش داشته باشند و وصف ویرایش و ویراستار را از زبان دیگران شنیده باشند، یا سروکارشان با یک ویراستار افتاده باشد، احساسشان نسبت به ویراستار آمیزه‌ای است از ترس و احترام، ترس و احترامی که انسان در برابر یک موجود مافوق طبیعی حس می‌کند. در نظر ایشان، ویرایش یک نوع خم رنگرزی است که نوشته‌ای بی‌رنگ یا ترجمه‌ای کم‌رنگ را آب و رنگ و جلوه و جلا می‌بخشد. و ویراستار هم استاد این کارگاه است و آن هم استادی که شگردهای کار و فوت‌های کاسه‌گری‌اش را به هیچ کس یاد نمی‌دهد، و احیاناً این شگردها و فوت‌وفن‌ها اصلاً آموختنی نیست. به عبارت دیگر، ویراستار در نظر این‌گونه آدم‌ها مثل هنرپیشگان سینما «نان قیافه‌اش را می‌خورد»، یعنی نان استعدادی را می‌خورد که به‌طور فطری به او ارزانی شده و قابل‌آموزش و انتقال هم نیست… اما نه ویراستاری یک استعداد فطری است و نه کار ویراستار بی‌قانون. ویراستاری در مرز میان علم و مهارت قرار دارد، و مثل علم و مهارت آموختنی است. هرچند چاشنی ذوق و هنر نتیجۀ کار ویراستار را جمال و کمال بیشتری می‌دهد…

 

متن کامل مقاله را در پیوند زیر بخوانید.

بیماریـهای-ویراستار-معصومی-همدانی

پست های توصیه شده