بهروز صفرزاده در گفتگو با خبرنگار ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، درباره ضرورت ویرایش کتاب در حوزه ادبیات گفت: در ایران مسئلهای که داریم این است که متأسفانه نه نویسندهها حرفهای مینویسند، نه ناشران حرفهای چاپ میکنند و نه خوانندهها حرفهای میخوانند. درواقع این سه ضلع به نحوی با یکدیگر هماهنگی دارند. اینکه میگویم اینها مطلق نیستند، من موارد استثنا را کنار میگذارم، یعنی در مورد اکثریت حکم میکنم. اکثر نویسندگان، ناشران و مخاطبان ما حرفهای رفتار نمیکنند.
وی با بیان اینکه ویرایش محتوایی و مفهومی جایگاهی در بین ناشران ندارد، بیان کرد: ویراستار کسی است که حد وسط قرار میگیرد، یک نوشته را به او میدهند و میگویند روی این کار کن. ویراستار میآید روی این کار میکند، یک چیزهایی هم میداند، حالا بستگی دارد به اینکه آن ویراستار چقدر ماهر باشد، چقدر توانا باشد یا نباشد. یک کارهایی روی متن میکند و معمولاً هم در ایران ویرایش تنها سطحی و صوری است. یعنی وقتی میگوییم ویرایش، منظورمان کارهایی سطحی نظیر اصلاح رسمالخط، نشانهگذاری و غلطهای تایپی را گرفتن است، در همین حد است و از این فراتر نمیرود.
این ویراستار در تشریح چرخه غیرحرفهای از تولید تا مصرف در بازار چاپ و نشر گفت: نوشتهای که از اول توسط یک نویسنده غیرحرفهای به شکلی ضعیف نوشته شده، به ویراستار داده میشود. ویراستار هم در آن یک مقدار تغییرات جزئی میدهد؛ بعد ناشر آن را بهصورت غیرحرفهای چاپ میکند، و به دست خواننده میرسد که باز من تأکید میکنم خواننده هم خیلی متن را جدی نمیگیرد که بخواهد دقیق بخواند. مثلاً اگر داستان باشد، میخواهد زودتر بخواند ببیند ماجرا چه شد، از کجا شروع شد و به کجا رسید. خیلی به آن جزئیات و مسائل زبانی توجه نمیکند. یعنی خوانندههای ما هم متأسفانه سطحی هستند.
صفرزاده در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه چرا برخی نویسندهها با ویرایش کتاب مخالف هستند، تصریح کرد: برای اینکه در بازار چاپ و نشر ایران بحث ویرایش بد جا افتاده است. از سوی دیگر، رابطهای که مثلاً بین نویسنده و ویراستار در کشورهای غربی هست، اصلاً در جامعه ما وجود ندارد. آنجا ویراستار، دستیار و کمکحال نویسنده است و با هم تعامل دارند. یعنی ویراستار در کنار نویسنده است و او را راهنمایی میکند تا متن بهتری بنویسد؛ در اینجا نویسنده متن خودش را مینویسد و به ویراستار میدهد. تازه آن ویراستار باید با او هماهنگ کند و با اجازه او مقداری تغییرات جزئی اعمال کند. اصلاً آن رابطه و تعاملی که بین نویسنده و ویراستار در کشورهای دیگر هست در کشور ما وجود ندارد.
وی با اشاره با این نکته که سطح توقع خواننده ما خصوصاً در ادبیات داستانی پایین است، خاطرنشان کرد: خواننده ما چه توقعی از داستان دارد؟ میخواهد داستان جذاب باشد، کشش داشته باشد، این را بخواند و زود بفهمد و برود به آخرش برسد ببیند ماجرا چه شد. دیگر فراتر از این توقعی ندارد. وقتی ناشر میبیند کتابش را با این کیفیت میخرند، دلیلی نمیبیند که برای ویرایش هزینه کند تا سطح کتاب را بالاتر ببرد. چون میبیند که آن کتاب بازار و مشتری خودش را دارد و فروش میرود. ناشر هم که یکجور تاجر و بازاری است. یعنی فقط جنبه تجاری و فروش کتاب را در نظر میگیرد. بنابراین انگیزهای برای هزینه اضافه ندارد. از آن طرف سطح خواننده هم متأسفانه پایین است و توقعی ندارد، کتاب را به همان کیفیت میپذیرد و میخواند و مسئله خاصی هم پیش نمیآید.
این ویراستار باتجربه اضافه کرد: ویرایش جدی گرفته نمیشود. به نوعی میتوانم بگویم که ما ویراستارها و کلاً اهل قلم که در کار نوشتن و انتشار هستیم باید سعی کنیم سطح توقع و کیفیت را بالا ببریم نه اینکه آن را مرتب پایینتر هم بیاوریم که متأسفانه در سالهای اخیر پایینتر هم آمده است.
صفرزاده درباره راههای الزام ناشران و نویسندگان برای جدی گرفتن ویرایش کتاب عنوان کرد: با دستور و بخشنامه هیچکاری نمیتوان کرد و این راهها امتحان خود را پس دادهاند. طبیعتاً چیزی که فرمایشی باشد و به صورت دستور، ابلاغیه، بخشنامه و نظایر آن باشد راه به جایی نمیبرد. بهنظرم خانوادهها و مجموعههای آموزشی ما مثل مدارس میتوانند نقش زیادی در این زمینه داشته باشند. اینکه در خانوادههای ما مطالعه چه جایگاهی دارد، چقدر بچه را تشویق میکنند که کتاب بخوانند، آیا پدر و مادرها حساسیتهای زبانی را به فرزندانشان منتقل میکنند؟ اصلاً خودشان این حساسیتها را دارند که در مرحله بعد بخواهند آن را به فرزندانشان منتقل کنند؟ که البته کمتر میبینیم و درواقع این مسئله وجود ندارد. وقتی حساسیتهای زبانی وجود ندارد، فرزند هم همانطور بار میآید. بعد وارد مدرسه میشود، در مدرسه هم این حساسیتهای زبانی محدود است و آن چیزی نیست که ما انتظار داریم. آن حساسیتهای مهم را به دانشآموز یاد نمیدهند، آن بچه همینجوری بار میآید، یعنی سطح توقعش پایین است.
وی با اشاره به هزینههای بالای تولید کتاب گفت: ویرایش کتاب هزینه تولید کتاب را بالا میبرد و یکی از دلایلی که ناشران تن به ویرایش نمیدهند، همین موضوع هزینه است چون میگوید هزینه تولید را بالا میبرد، نهایتاً قیمت تمامشده کتاب بالا میرود و نتیجه اینکه مردم میگویند کتاب گران است و کمتر میخرند.
این مدرس ویراستاری با تأکید بر این نکته که باید نشر را به عنوان یک صنعت بپذیریم، افزود: این یک واقعیت است و از روی غرض نمیگویم، خودم با ناشران کار میکنم. دقیقاً ناشر را مثل همین سوپرمارکت سر خیابان ببینید که جنسی را تولید میکند و میخواهد آن را بفروشد. برای همین به آن میگویند «صنعت نشر». تعریفی که صنعت دارد یعنی که شما هزینه میکنید، کالایی را تولید میکنید و آن کالا را عرضه میکنید، میفروشید و سودی به شما برمیگردد. دقیقاً ناشران ما هم همینجوری هستند و جور دیگری نباید به این موضوع نگاه کرد، این تعریف عین واقعیت است.