«حال خوش خواندن» پوستر هفتۀ کتاب

هفته کتاب از ۲۴ آبان تا اول آذر برگزار می‌شود.

افتتاحیه هفته کتاب در مراسمی در شهر کاشان برگزار خواهد شد.

بیست و ششمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با شعار «حال خوش خواندن» از ۲۴ آبان تا ۱ آذر با مشارکت بیش از ۵۰ نهاد و سازمان برگزار می‌شود.

 

خشایار دیهیمی: ویرایش دانشِ عملی است نه دانشِ نظری

 

خشایار دیهیمی مترجم، پژوهشگر، منتقد ادبی، ویراستار. در ۲۰ آبان ۱۳۳۴ در تبریز به‌دنیا آمد. تحصیلاتش را در رشتۀ مهندسی شیمی گذراند، زبان انگلیسی آموخت و از ۱۳۶۴ وارد حوزۀ ترجمه و نشر شد. نخستین ترجمه‌اش گفت‌وگو با مرگ نوشتۀ آرتور کستلر را در همان سال منتشر کرد. در ۱۳۶۵ مسئولیت ویرایش و نمایه‌سازی کتاب تاریخ تمدن اثر ویل‌ دورانت، در سازمان آموزش و انقلاب اسلامی (بعدها: انتشارات علمی و فرهنگی)، به او سپرده شد و به‌خوبی از عهدۀ آن برآمد. در دهۀ ۱۳۷۰ انتشارات نسل قلم را تأسیس کرد و با انتشار حدود ۱۱۴ عنوان کتاب در معرفی نویسندگان معروف جهان، فصلی تازه در نشر ایران رقم زد. قلم توانا، ترجمه‌های دقیق و پاکیزه و وسواس درست‌نویسی او بر هیچ کس پوشیده نیست. امروز تولد این مترجم و ویراستار گرانقدر است، اگرچه این روزها با غم از دست دادن دخترش، نازنین دیهیمی، مصادف شده، برایش آرزوی طول عمر و سلامتی می‌کنیم و قدرشناس زحماتش در حوزۀ نشر و فرهنگ هستیم.

سال‌ها پیش ما (مهناز مقدسی و هومن عباسپور) گفت‌وگویی با خشایار دیهیمی کرده‌ایم که هنوز منتشر نشده است، بخش کوچکی از آن را، که دربارۀ ویرایش و آموزش ویرایش است، در اینجا می‌آوریم.

دیهیمی در پاسخ به این پرسش که ویرایش را چگونه آموختید و آیا شیوه‌نامه یا دست‌نامه‌ای داشتید یا خیر، چنین پاسخ داد.

به نظر من این فن و این رشته و این حرفه، از ترجمه بگیرید تا چاپ و انتشار کتاب، نوعی تجربه یا دانش عملی است نه نوعی دانش نظری. در انگلیسی به آن می‌گویند: Practical Knowledge. دو مثال می‌زنم برای دو گروه از آدم‌ها: آشپزی که از روی کتاب آشپزی می‌کند نمی‌تواند آشپز خوبی از کار دربیاید. آشپزهای خوب معمولاً آنانی هستند که در حین آشپزی همراه آشپز بوده‌اند، با آشپزی حرفه‌ای بزرگ شده‌اند و یاد گرفته‌اند که لِم‌هایی در این کار وجود دارد که هر چقدر بنویسی که نصف قاشق زردچوبه، نصف قاشق نمک، باز هم این غذا مثل آن غذایی که آن آشپز خُبره پخته درنمی‌آید. علتش این است که آشپزی دانشِ عملی است و نمی‌شود از آن طریق آن را انتقال داد. مثال دیگرش مکانیک‌ها هستند. همۀ ما ماشین‌هایمان را پیش مکانیک‌ها می‌بریم و دیده‌ایم که بچه‌هایی که از بچگی آنجا بوده‌اند و یاد گرفته‌اند و وردست مکانیک کار کرده‌اند، خیلی خوب می‌دانند که آچار را کجا بیندازند یا پیچ را چطور بازکنند، ولی مهندس مکانیکی که در دانشگاه این کار را به‌شکل علمی و نظری خوانده نمی‌تواند آن آچار را آن‌طور به‌دست بگیرد. برای اینکه این کار دانش عملی می‌خواهد. ترجمه، ویرایش، نسخه‌پردازی و کل مراحل فنی کار کتاب همگی به نظر من دانش عملی‌اند و برای همین هم است که نمی‌شود با تئوری یا نظریه سراغ ترجمه رفت و نمی‌شود این‌ها را در کلاس درس داد. شکست چنین نگاهی به این مقوله را می‌توانید در دانشگاه‌هایمان ببینید. بعد از انقلاب، در بسیاری از دانشگاه‌های ما، در رشته‌های زبان، رشته‌ای گذاشته‌اند به اسم «مترجمی». واقعاً خوب است که یک نفر برود و آمار بگیرد که چند نفر در این رشته‌ها تحصیل کرده‌اند و چند مترجم از آن‌جا بیرون آمده؟ یا چند مترجم خوب بیرون آمده است؟ تقریباً به صفر می‌رسیم. این نکته‌ای است که راجع به تجربۀ خودم می‌خواهم بگویم. من هم این را به‌شکل عملی در فضا انتشاراتی اخذ کردم. آیین‌نامه و شیوه‌نامه‌ای نبود. دائماً در حال تحصیل بودم. دائماً در حال یادگیری بودم و مثل شاگرد مکانیک، در واقع شاگرد ویراستار بودم که کم‌کم فوت و فن ویراستاری را در حین کار و ضمن مواجه با مشکلات یاد گرفت.

انجمن صنفی ویراستاران بر خود می‌بالد که استاد خشایار دیهیمی از نخستین اعضای آن است. یادمان باشد که خشایار دیهیمی با انتشار مجموعه‌های مفید، در زمینه‌ی علوم انسانی و فلسفه، بر دانش فارسی‌زبانان افزوده است. امید است از تجارب ایشان بیش‌تر بهره‌مند شویم.

مهناز مقدسی

 

نشست انجمن ویراستاران با کتابداران در هفته کتاب

دبیر انجمن صنفی ویراستاران درباره برنامه‌های این انجمن در هفته کتاب گفت: دیدار از کتابخانه «ملک» و ایراد چند سخنرانی درباره تشخیص کتاب خوب و اهمیت کتاب خوب در کتابخوانی یکی از برنامه‌های انجمن در هفته کتاب است.

به گزارش روابط عمومی موسسه خانه کتاب به نقل از ستاد خبری بیست وششمین دورۀ هفتۀ کتاب جمهوری اسلامی ایران، مهناز مقدسی دربارۀ برنامه‌های این انجمن در هفتۀ کتاب گفت: یکی از برنامه‌های ما در این هفته ارتباط و دوستی مخاطبان با کتابخانه‌ها است که یکی از مراکز مهم فرهنگی در کتابخوان کردن جامعه به شمار می‌آیند. به علت گران شدن کتاب‌ها و دشواری انتخاب کتابِ خوب ‌برای مخاطبان، مسئولیت کتابخانه‌ها و کتابدارها در این زمینه بیشتر می‌شود. انجمن ما به این موضوع توجه دارد که کتابدارها، در کنار منتقدان و نویسندگان، کسانی هستند که می‌توانند به کتابخوان کردن مخاطبان و تشویق آنها، کمک مؤثری داشته باشند. کتابداران، ضمن اینکه در گردآوری کتاب‌های خوب همت می‌گمارند در آگاهی بخشی و عرضۀ کتاب خوب به مخاطبان، با توجه به سلیقه و علایقشان بسیار مؤثرند.
وی افزود: از این رو در برنامه‌ای که انجمن طرح آن را به موسسۀ خانه کتاب ارایه داده است، دیدار از کتابخانۀ «ملک» و ایراد چند سخنرانی دربارۀ تشخیص کتاب خوب و اهمیت کتابِ خوب در کتابخوانی مدنظر قرار گرفته است. در این نشست نیم‌روزه گفت‌وگوهایی برای تشخیص کیفی کتاب‌ها و جایگاه کتابخانه‌ها خواهیم داشت تا ملاک‌هایی برای انتخاب کتاب به مخاطبانمان عرضه کنیم.
مقدسی با استقبال از همکاری انجمن‌ها و دیگر نهادها با ستاد هفته کتاب در برگزاری برنامه‌های مشترک عنوان کرد: با توجه به اینکه انجمن‌ها عمدتاً محدود به حمایت و همراهی اعضای خود هستند و از نظر مالی خودگردان‌اند، نمی‌توانند برنامه‌هایی که بار مالی گسترده داشته باشد را ارائه کنند و نیازمند برخی حمایت‌های ارگان‌های دولتی هستند. طبعاً این ارگان‌ها بضاعت‌های گسترده‌ای دارند و می‌توانند از انجمن، در بخش تولید محتوا و تولید اطلاعات، کمک بگیرند و این همکاری نتایج خوبی را در پی خواهد داشت.
دبیر انجمن صنفی ویراستاران با اشاره به تاثیر برگزاری هفته کتاب در افزایش کتابخوانی در جامعه گفت: برای کتابخوان کردنِ افراد، اول باید علل کتاب نخواندن آن‌ها را دانست. اینکه آیا امید و انگیزه و اشتیاق که از کودکی به آن‌ها داده شده کافی بوده است یا خیر؟ چراکه اگر عادت به کتابخوانی نباشد، فرصت کوتاه یک هفته‌ای نمی‌تواند نتیجه‌بخش باشد. برای کتابخوان کردن مردم باید به مجموعه‌ای از عوامل توجه کرد و اگر به جمیع این موضوعات توجه نشود نتیجۀ چندانی حاصل نمی‌شود.
وی ادامه داد: بسیار خوب است که ما نیازسنجی کنیم که مخاطبان کتاب‌ها چه نوع کتاب‌هایی را دوست دارند و همان کتاب را به آن‌ها توصیه کنیم، نه کتاب‌هایی که باعث دل‌زدگی مخاطب از کتاب می‌شود. کتابِ خوب، علاوه بر محتوا، باید با بیان و زبانی مناسب عرضه شود و مخاطب را مشتاق به ادامۀ خواندن کند.
مقدسی در  پایان تصریح کرد: نکتۀ مهمی که باید به آن توجه ویژه داشت این است که ما نباید کتاب را فقط محصول‌ پدیدآورنده و ناشر بدانیم بلکه تولید کتاب یا هر محصول فرهنگی دیگری، حاصل همکاری گروهی از افراد است، از جمله حروف‌چین‌ها، نمونه‌خوان‌ها، ویراستاران،‌ صفحه‌آراها، تصویرگران، اهالی چاپخانه‌ها و صحافی‌ها که هر یک به نوبۀ خود برای تولید اثر وقت می‌گذارند و در آن سهیم‌اند. به نظرم باید در انتخاب کتابِ برتر به این گروه نیز توجه کرد و به مخاطبان نیز این آگاهی را داد که این صفحات که در اختیار شماست چقدر ارزشمندند و ارزش کتاب را برای مخاطب بالا ببریم.
بیست و ششمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با شعار «حال خوش خواندن» از تاریخ ۲۴ آبان تا ۱ آذرماه با مشارکت بیش از ۵۰ نهاد و سازمان در سراسر کشور برگزار می‌شود.
منبع: خبرگزاری خانه کتاب

برگزاری نشست 147 یکشنبه های انسان شناسی و فرهنگ: آسیب شناسی نشر و ویرایش/روابط عمومی

انسان شناسی و فرهنگ به اطلاع علاقه مندان می رساند که چهارمین نشست از دوره ششم سلسله نشست های یکشنبه های انسان شناسی و فرهنگ (نشست ۱۴۷) را با موضوع «آسیب شناسی نشر و ویرایش» برگزار می کند. در این نشست فیلم «دیدار از کارگاه صحافی سنتی» اثر حمید سهیلی نمایش داده خواهد شد و آقای هومن عباسپور (نایب رییس انجمن صنفی ویراستاران) درباره «افول ویرایش در نشر ناسالم» و خانم مهناز مقدسی (دبیر انجمن صنفی ویراستاران) درباره «ویرایش مطلوب» سخنرانی خواهند کرد. همچنین در این نشست، انجمن صنفی ویراستاران فیلم کوتاهی را در معرفی اولین ویراستاران ایران نمایش خواهد داد.
زمان نشست : یکشنبه ۱۳ آبان ساعت ۱۶ تا ۱۹
مکان نشست: خیابان ولیعصر، نرسیده به میدان ولیعصر، خیابان دمشق، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات

 

 

آغاز دورۀ جدید آموزش ویرایش

دومین دورۀ آموزش ویرایش انجمن صنفی ویراستاران در دفتر انجمن برگزار شد. نخستین درس‌های این دوره ویرایش صوری، ویرایش زبانی، تولید کتاب است که در روزهای زوج از ساعت ۱۶ تا ۱۹:۳۰ ارائه می‌شود.

دکتر غلامحسین مصاحب، پدر دانشنامه‌نگاری در ایران

غلامحسین مصاحب در ۱۲۸۹ خورشیدی در تهران زاده شد. پدربزرگش، میرزاغلامعلی خوشنویس، زبان‌های فارسی و عربی را به حد کمال می‌دانست؛ پدرش نیز طبیب و مادرش شاعر باذوقی بود. غلامحسین مصاحب در شانزده سالگی دورۀ دبیرستان را به پایان برد و در تهران شاگرد اول شد. پس از پایان تحصیل، در ۱۳۰۶، به استخدام وزارت معارف درآمد و مدتی رئیس کل تعلیمات عالیه بود. در همین سال‌ها، مجلۀ ریاضیات عالی و مقدماتی را در سال‌های ۱۳۰۹-۱۳۱۰ برای دانش‌آموزان و دانشجویان منتشرکرد. چند سال بعد، در ۱۳۱۷، جبر و مقابلۀ خیام را از عربی به فارسی برگرداند و برای نخستین بار مقام علمی خیام را به مردم شناساند.

در سال‌های بعد، همگام با تحولات سیاسی، فراز دیگری از زندگی را تجربه کرد و، در ۱۳۲۲، روزنامۀ برق را با مقالات سیاسی و اجتماعی و انتقادی انتشار داد. گرچه زود از روزنامه‌نگاری دست کشید، اما تجربۀ گران‌بهایی اندوخت که سال‌های بعد به کارش آمد.

در این دوران، تحصیل خویش را در ایران و فرانسه و انگلستان پی ‌گرفت و، سال ۱۳۲۷، با درجۀ دکتری ریاضیات از دانشگاه کیمبریج فارغ‌التحصیل شد. مصاحب در انگلستان شاگرد خاص برتراند راسل، ریاضیدان و فیلسوف نامدارانگلیسی، بود. پس از بازگشت به ایران، با توشه‌ای که اندوخت، منشأ کارهای اساسی شد. مدخل منطق صورت کتاب معظمی از مصاحب است که نمونه‌ای مانند آن در فارسی سابقه نداشت و آن را در ۱۳۳۴ منتشر کرد.

در این ایام، به دعوت همایون صنعتی‌زاده، رئیس انتشارات فرانکلین، تألیف دایره‌المعارفی را برای ایرانیان آغاز کرد که رخدادی یگانه و ویژه در نشر ایران شد. مصاحب طرح اولیۀ این دایره‌المعارف را، که قرار بود برمبنای دایره‌المعارف کوچک کلمبیا باشد، تغییر داد و به جای برگرداندن این دایره‌المعارف به فارسی، ازاین‌رو که تشخیص داد بسیاری از مقالات آن به کار فارسی‌زبانان نمی‌آید، طرحی دیگر پی‌افکند و با بهره‌گیری از نظام و معیارهای دایره‌المعارف‌های روز دنیا‌، فارسی‌زبانان را صاحب دایره‌المعارفی متناسب با ویژگی‌های فرهنگی و علمی و تاریخی خودشان کرد. در این راه، مصاحب کارشناسان برجستۀ هر رشته را گرد آورد. احمد آرام و محمود مصاحب را به معاونت خویش برگزید و هیئت تحریریه تشکیل داد و کار معظم دایره‌المعارف فارسی را در دفتری کوچک و با امکانات حداقل آغازید. دقت و وسواس علمی مصاحب از همان‌ سال‌ها زبان به زبان گشت و مقاله به مقالۀ دایره‌المعارف را از نظر می‌گذراند و تا آن مقاله با معیارهای دایره‌المعارف فارسی همسنگ نمی‌شد دست از کار نمی‌کشید. البته همگان تاب همکاری با مصاحب دقیق‌النظر را نداشتند و همپای او پیش نمی‌رفتند، اما او از دقت در کار نمی‌کاست و تا اطمینان حاصل نمی‌کرد قانع نمی‌شد. از جمله، حتی در مورد مطالبی که امکان پژوهش علمی در باب آن وجود داشت – مثلاً مقاله‌های جغرافیایی- به مأخذ معتبر هم بها نمی‌داد و مؤلف تا حد امکان باید به محل مراجعه و تحقیق می‌کرد. از این راه معلوم می‌شد که چه بسا موارد را که دیگران اشتباه کرده بودند. و بدین‌سان، نه تنها دایره‌المعارفی پدیدآورد که نمونه‌ای از کار استوار علمی به شمار می‌آید، بلکه پژوهندگانی را پروراند که بعدها در کار خود صاحب رأی شدند. هرچند که مدیریت ناصحیح انتشارات فرانکلین پس از همایون صنعتی‌زاده به مصاحب و دایره‌المعارف فارسی وفا نکرد و مصاحب به اجبار در نیمه‌های راه دست از کار کشید. اما، به گواه صاحب‌نظران، آنچه از دایره‌المعارف فارسی زیر نظر او تدوین شد، از نظر معیارهای دایره‌المعارف‌نویسی تا به امروز در نشر ایران همچنان بی‌نظیر است. مقدمۀ جامع دایره‌المعارف فارسی شیوه‌نامه‌ای معتبر و جامع و، در زمان خود آغازگر و پیشرو، در باب دایره‌المعارف‌نویسی است که پس از گذشت نیم‌قرن همچنان استوار و مثال‌زدنی است. تلاش او در واژه‌گزینی، که به روش او در فارسی سابقه نداشت، از جمله میراث‌های ماندگار اوست. هرچند نقدهایی بر شیوۀ کار او وارد است، اما نگاه و شیوۀ او و همکارانش مدخلی مهم بر واژه‌گزینی در فارسی است. همچنین، شیوۀ نگارش علمی و اندازۀ مقاله متناسب با موضوع از مهم‌ترین مواردی است که از دایره‌المعارف فارسی به یادگار مانده است. شیوۀ دقیق چیدن متن و استفادۀ بجا و مناسب از حروف و ارقام و تعدد آن‌ها در عنوان مدخل ها و تعریف‌ها و متن، با توجه به امکانات چاپ در آن زمان نیز مثال زدنی و هنوز آموزنده است.

مصاحب، پس از کناره‌گیری از دایره‌المعارف‌ فارسی، بر سر کار علمی خود شد و بیشتر وقت خود را صرف «مؤسسۀ ریاضیات» کرد. او این مؤسسه را در ۱۳۴۵، برای پرورش ریاضیدانان قابل در دانشسرای عالی برپا کرد. او، در این مؤسسه، به همان شیوه که نزد راسل و در نظام آموزشی انگلستان آموخته بود، تعدادی انگشت‌شمار دانشجو می‌پذیرفت و همۀ کوشش خود را برای آموزش و پرورش آنان به کار می‌بست. پس از فراغت آنان از تحصیل دنبالۀ کار ایشان را می‌گرفت، با خارج از ایران مکاتبه می‌کرد، و وسایل تحصیل آنان را در دانشگاه‌های معتبر فراهم می‌ساخت. در این‌سال‌ها، خود نیز کار تحقیق و نگارش در ریاضی فارغ نبود و پس از انتشار حکیم عمر خیام به‌عنوان عالم جبر در ۱۳۳۹، مدخل آنالیز ریاضی را در ۱۳۴۸، و تئوری مقدماتی اعداد (جلد اول) را در ۱۳۵۳ منتشر کرد.

از دیگر ویژگی‌های مهم مصاحب، که نزدیکانش بسیار به آن اشاره کرده‌اند، توجه و علاقۀ خاص او به کتاب بود. هرجا کار می‌کرد، کتابخانۀ مفصلی راه می‌انداخت؛ حتی مسافرت‌های او نیز بیشتر به منظور جمع‌آوری کتاب بود.

روزهای عمر پربار غلامحسین مصاحب، که با تحقیق و آموزش آمیخته بود، سرانجام در ۲۱ مهرماه ۱۳۵۸، که آخرین صفحۀ جلد دوم کتاب معظم تئوری مقدماتی اعداد را از چاپخانه گرفته بود تا غلط‌گیری کند، به‌ناگاه، به پایان رسید و براثر سکته از صندلی فروافتاد و دیگر بر دو پای ناایستاد، اما در تاریخ نشر و ریاضیات ایران نامی بلند یافت.

 

برای آشنایی بیشتر با غلامحسین مصاحب و آثار او، بنگرید به:

«ادای دینی و عرض ادبی به پیشگاه غلامحسین مصاحب»، عبدالحسین آذرنگ، جهان کتاب، سال اول، شمارۀ بیستم و بیست‌ویکم، صص ۱۰-۱۱٫ [بررسی جایگاه دایره‌المعارف فارسی در دانشنامه‌نگاری ایران/ چند نقد بر دایره‌المعارف فارسی.]

«دایره‌المعارف فارسی»، در: تاریخ و تحول نشر (درآمدی به بررسی نشر کتاب در ایران از آغاز تا آستانۀ انقلاب)، عبدالحسین آذرنگ، تهران، خانۀ کتاب، ۱۳۹۵، صص ۵۹۳-۶۰۵٫ [تلاش‌های همایون صنعتی‌زاده در انتشار دایره‌المعارف فارسی/ مختصری دربارۀ غلامحسین مصاحب/ تغییرات در انتشارات فرانکلین و تأثیر آن بر دایره‌المعارف فارسی/ ویژگی‌های عمدۀ دایره‌المعارف فارسی/ ویژگی‌های غلامحسین مصاحب.]

زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی غلامحسین مصاحب، ویراستار امید قنبری، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۸٫ [مشتمل بر: «پیشگفتار»: نوشتۀ عباس حری دربارۀ اهمیت جایگاه دایره‌المعارف فارسی و آثار ریاضی غلامحسین مصاحب/ «تداوم تلاشی بزرگ برای انتقال علم»: گفت‌وگوی جمعیِ دربارۀ غلامحسین مصاحب از کیهان فرهنگی، با حضور احمد آرام، عباس زریاب خویی، محمود مصاحب، محمدهادی شفیعی‌ها، ضیاء موحد، حسین معصومی همدانی، ابراهیم اسرافیلیان، علیرضا حیدری، اکبر حسنی/ «دیباچۀ دایره‌المعارف فارسی» نوشتۀ غلامحسین مصاحب/ «ابوریحان بیرونی و حساب دانه‌های گندم خانه‌های شطرنج» نوشتۀ غلامحسین مصاحب/ «کشف‌اقناع یا اولین کتاب در علم مثلثات» نوشتۀ غلامحسین مصاحب؛ «پیش‌گفتار بر کتاب حکیم عمر خیام به‌عنوان عالم جبر» نوشتۀ مهدی محقق؛ «یک زندگی» نوشتۀ ایرج افشار دربارۀ تحصیلات، مشاغل و مناصب اداری، شخصیت علمی، روش تحقیق و ابتکار و نوآوری، خانواده و خصوصیات اخلاقی غلامحسین مصاحب/ «یادی از دکتر غلامحسین مصاحب» نوشتۀ نجف دریابندری، متنی کوتاه دربارۀ انتشار دایره‌المعارف فارسی/ «دکتر غلامحسین مصاحب» نوشتۀ هوشنگ دولت‌آبادی دربارۀ مشاهدات نویسنده از تجربه‌های همکاری با غلامحسین مصاحب/ «خاطراتی از دکتر غلامحسین مصاحب» نوشتۀ علی‌اشرف صادقی دربارۀ مشاهدات نویسنده از تجربه‌های همکاری با غلامحسین مصاحب/ «مروری بر یک مقدمه» نوشتۀ نوش‌آفرین انصاری دربارۀ دیباچۀ دایره‌المعارف فارسی/ «دایره‌المعارف فارسی» نوشتۀ مهناز مقدسی بررسیِ موجز دایره‌المعارف فارسی برمبنای معیارهای دایره‌المعارف‌نویسی/ «دایره‌المعارف‌نگاری در جهان اسلام» نوشتۀ نرگس نشاط دربارۀ پیشینۀ دایره‌المعارف‌نویسی در ایران/ «گفتاری دیگر دربارۀ دایره‌المعارف فارسی» نوشتۀ رضا صادقی/ «دکتر غلامحسین مصاحب و دایره‌المعارف فارسی» نوشتۀ نورالله مرادی دربارۀ سرگذشت مفصل دایره‌المعارف‌ فارسی/ «کارنامه» اثرشناسی غلامحسین مصاحب/ «اسناد و عکس‌ها».]

«ضبط اعلام امریکای مرکزی و جنوبی و سرخپوستی در دایره‌المعارف فارسی»، مهران کندری، جهان کتاب، سال سوم، شمارۀ اول و دوم، ص ۲۸٫ [نقدی بر شیوۀ ضبط اعلام برخی اسامی در دایره‌المعارف فارسی.]

غلامحسین مصاحب (مفاخر مطبوعات ایران-۱۰)، سیدفرید قاسمی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۹٫ [«از تولد تا رزنامه‌نگاری (مجلۀ ریاضیات عالی و مقدماتی؛ روزنامۀ برق)»: معرفی کوتاه زندگی خانوادگی مصاحب و اطلاعات مفصل دربارۀ دو نشریۀ مصاحب/ «سایر آثار»: معرفی کوتاه آثار ریاضی غلامحسین مصاحب/ «پس از روزنامه‌نگاری»: معرفی کوتاه آثاری دربارۀ غلامحسین مصاحب/ «در حدیث دیگران»: نقل‌قول‌هایی کوتاه از عبدالحسین آذرنگ، احمد آرام،  داریوش آشوری، ابراهیم اسرافیلیان، ایرج افشار، مهدی بهزاد، عین‌الله پاشا، اکبر حسنی، نجف دریابندری، هوشنگ دولت‌آبادی، عباس زریاب خویی، محمدهادی شفیعی‌ها، علی‌اشرف صادقی، کامران فانی، طاهر قاسمی هنری، محمدجواد لاریجانی، جواد لآلی، محمود محسنی مقدم، علیرضا مدقالچی، ترانه مصاحب، محمود مصاحب، حسین معصومی همدانی، ضیاء موحد، هرمز همایون‌پور، محمد هومن دربارۀ غلامحسین مصاحب/ «از زبان فرزند» نوشتۀ ترانه مصاحب ذکر خاطرات و مشاهدات فرزند غلامحسین مصاحب دربارۀ او.]

«غلامحسین مصاحبِ ریاضیدان»، علیرضا مدقالچی، نگاه نو، شمارۀ ۸۲، تابستان ۱۳۸۸، صص ۷۸-۸۱٫ [جایگاه علمی و آموزشی یگانۀ غلامحسین مصاحب در ریاضیات نوین در ایران/ خدمات مؤسسۀ ریاضیات به جامعۀ علمی ایران.]

«غلامحسین مصاحب: آموزگار روشمندی»، داریوش آشوری، نگاه نو، شمارۀ ۸۲، تابستان ۱۳۸۸، صص ۶۲-۶۵٫ [بررسی شیوۀ دانشنامه‌نگاری غلامحسین مصاحب در دایره‌المعارف فارسی.]

«گفتاری دیگر دربارۀ دایره‌المعارف فارسی»، رضا صادقی، نشر دانش، شمارۀ ۲۶، بهمن و اسفند ۱۳۶۳، صص ۱۲-۲۰٫ [نقدی بر جلد دوم دایره‌المعارف فارسی: پیشگفتار/ هدف و مأخذ/ ناموزونی مقاله‌های علمی/ تراز علمی مقاله‌ها/ عنوان‌های فراموش‌شده/ اصطلاحات علمی/ نگاهی کلی به دایره‌المعارف فارسی/ دایره‌المعارف فارسی به‌عنوان سرمشق طبع کتاب/ ارزش کارهای تألیفی و تحقیقی دایره‌المعارف فارسی/ خلاصه و نتیجه.]

«مرجع‌شناسی (شناخت خدمات و کتاب‌های مرجع)»، نورالله مرادی، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۹۵، چاپ دوم، صفحات مربوط به دایره‌المعارف فارسی.

«مصاحب دانشنامه‌نگار»، عبدالحسین آذرنگ، نگاه نو، شمارۀ ۸۲، تابستان ۱۳۸۸، صص ۶۸-۷۱٫ [بررسی ویژگی‌های منحصربه‌فرد دایره‌المعارف فارسی/ اشاره به چراییِ یگانه‌بودن دایره‌المعارف فارسی از نظر دقت علمی.]

«مصاحبِ مدیر»، هرمز همایون‌پور، نگاه نو، شمارۀ ۸۲، تابستان ۱۳۸۸، صص ۵۸-۶۱٫ [مشاهدات و خاطرات نویسنده از غلامحسین مصاحب و شیوۀ کار او در دایره‌المعارف فارسی/ شیوۀ مدیریت غلامحسین مصاحب در دایره‌المعارف فارسی.]

«مصاحب: آموزگار عقل و منطق»، ضیاء موحد،  نگاه نو، شمارۀ ۸۲، تابستان ۱۳۸۸، صص ۸۲-۸۴٫ [تحلیل صوری و محتوایی کتاب مدخل منطق صورت.]

«مصاحب، بنیان‌گذار دایره‌المعارف‌نویسی در ایران»، کامران فانی، نگاه نو، شمارۀ ۸۲، تابستان ۱۳۸۸، صص ۶۶-۶۷٫ [بررسی کوتاه شیوۀ  غلامحسین مصاحب در انتخاب همکاران در دایره‌المعارف فارسی/ اشاره به برخی از نوآوری‌های دایره‌المعارف فارسی.]

«نظری بر معارف پزشکی در در دایره‌المعارف فارسی»، رضا صادقی، نشر دانش، شمارۀ ۲، بهمن و اسفند ۱۳۵۹، صص ۲۸-۳۴٫ [نقدی بر مقاله‌های علوم پزشکی دایره‌المعارف فارسی، مشتمل بر: پیشگفتار، کمیت اصطلاحات پزشکی در دایره‌المعارف فارسی/ تعریف در جای تشریح و توصیف/ نارسایی/ عدم شرح واژه‌های مشابه/ کمبودها (در زمینۀ اصطلاحات طب قدیم و اصطلاحات طبی در زبان مردم؛ فقدان واژه‌های پزشکی که برابر فارسی دارند/ ناهماهنگی/ پی‌گفتار.]

 

بهنام رمضانی‌نژاد

خلاصه‌شده و بازنگاری از:

«دکتر غلامحسین مصاحب»، نوشتۀ محمد هومن

(نگاه نو، شمارۀ ۸۲، تابستان ۱۳۸۸، صص ۵۴-۵۷)

قلبی پرمهر در پشت چهره‌ای سرد

رضا سیدحسینی را همۀ اهالی قلم می‌شناسند. در ۲۲ مهر ۱۳۰۵ در اردبیل متولد شد و در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۵ با جامعۀ فرهنگی وداع کرد. مترجم، نویسنده و ویراستاری مجرب و بی‌نهایت بادقت و وسواس. تسلطش بر زبان ترکی و فرانسه بر کسی پوشیده نیست. مترجمی که مهندس مخابرات بود، ولی عمری را صرف ترجمه و نوشتن کرد.

آن که او را از ترجمۀ کتاب‌های پلیسی و زرد بازداشت و به کارهای جدی فرهنگی رهنمون شد دکتر پرویز ناتل خانلری بود. تجربۀ همکاری با‌ خانلری در مجلۀ سخن، سال‌ها ویراستاری در رادیو و تلویزیون، ترجمه و نگارش و ویرایش چندین اثر مهم در کنار هم قرار گرفت و شاهکار او و همکارانش ترجمه و تدوین کتاب شش جلدی ارزشمند فرهنگ آثار (۱۳۷۸-۱۳۸۳)، برگردان از دایره‌المعارف معتبر اونیورسالیس، شد.

مردی آرام و ساکت بود، کم حرف می‌زد و نگاه نافذش اجازۀ گفت‌وگو را از مخاطب می‌گرفت. به نظر تلخ و عبوس می‌آمد، اما در واقع چنین نبود و اهل بذله‌گویی هم بود. یادم نمی‌رود روزی را که به انتشارات سروش رفتم تا در پی یافتن مقالۀ «انسیکلوپدیا» به فرانسه، از منبعی معتبر، از او مشورت بگیرم. مدتی پشت درِ اتاق منتظر ماندم تا سرش را از نوشته‌ها بردارد. میزش پر از کتاب بود و کاغذ. وقتی موضوع تحقیقم را دربارۀ تاریخچۀ دانشنامه‌نگاری بیان کردم، چند سؤال کرد تا بداند چقدر در کارم جدی هستم. بعد کتاب لاروس بزرگ را باز کرد و مدخل «اَنسیکلوپدی» را نشانم داد و مقاله‌ای نیز از اونیورسالیس برایم باز کرد و گفت: «برو این‌ها را کپی بگیر و ترجمه کن». ذوق‌زده شدم و با اینکه نمی‌دانستم چطور باید آن را ترجمه کنم، کتاب را بردم و کپی کردم و برگرداندم. با آن‌که گفت‌وگوی مفصلی میان ما نگذشت، اما شیفتۀ مهربانی و دقتش شدم. در روزِ رونمایی جلد پایانی کتاب فرهنگ آثار که با حضور استادان سمیعی و سعادت و خانم مهشید نونهالی، یاران او در تدوین فرهنگ آثار، برگزار شد، وقتی سیدحسینی از پست‌وبلند ترجمۀ این کتاب می‌گفت، صدای یک گوشی تلفنِ همراه ذهن همه را پراکنده کرد و وقتی مدتی طول کشید، فهمید که صدا از گوشی خودش است، لحظه‌ای تلاش کرد و نتوانست آن را خاموش کند، از کسی خواست که خاموشش کند و گفت من یک زمانی بهترین مهندس مخابرات بودم ولی حالا نمی‌توانم یک گوشی را خاموش کنم!

کسانی که با او کار کرده‌اند به دقت و وسواس بی‌نظیرش اشاره می‌کنند. آداب‌دان بود و صبور. بی‌حاشیه زندگی کرد و بی‌حاشیه نوشت و ترجمه کرد. تألیف مکتب‌های ادبی و ترجمۀ طاعون آلبر کامو، ترجمۀ در دفاع از روشنفکران اثر سارتر، ضدخاطرات و فاتحان آندره مالرو گوشۀ کوچکی از آثار ماندگار اوست.

به پاس سال‌ها پژوهش و نوشتن، ترجمۀ آثار ارزشمند و شاگرد‌پروری‌ قدرشناس او هستیم. سالروز تولد او فرصتی بود برای یادآوری خاطرات شیرین از آن بزرگوار.

مهناز مقدسی

منوچهر انور، نخستین سرویراستار ایران

امسال در نمایشگاه کتاب در دومین مراسم تقدیر از پیش‌کسوتان ویرایش از او تجلیل کردیم و ایشان عضویت افتخاری انجمن صنفی ویراستاران را پذیرفت. آن جوانی که نخستین «سرویراستار» ایران بود و در انتشارات فرانکلین اولین گروه ویرایش را مدیریت می‌‎کرد امروز ۲۱ مهر ۱۳۹۷ نودساله می‌شود.

سال‌ها پیش، وقتی سرباز بودم،‌ مقالۀ «اسلیمی» را در دایره‌المعارف فارسی مصاحب خواندم. از آن مقاله‌های دانشنامه‌ای است که بخشی از ذهن انسان را روشن می‌کند. بعدها فهمیدم که آن مقاله و تقریباً  همۀ مقاله‌های هنری در دایره‌المعارف فارسی را منوچهر انور نوشته است، اما تا در محضرش حضور نیافتم، نمی‌دانستم که او بسیار بسیار بزرگ‌تر از کارنامۀ‌ فرهنگی خویش است. در یک جمله منوچهر انور را پدیدۀ کمیابی یافتم: خوش‌محضر، شوخ و شنگ، با دهانی گرم و خوش‌سخن و البته با صدایی بی‌نظیر، با انبانی از تجربه‌های متنوع، با قلمی دل‌نشین، خودمانی و صمیمی و فروتن. انور از آن آدم‌های بی‌عقده است. هیچ کم نداشته و هر چه داشته برای زندگی‌اش و  هرچه کسب کرده برای خواسته‌اش کافی بوده. با آنکه انسانی زمینی و غیرعرفانی است، به معنای واقعی انسان وارسته‌ای است. دیدنِ انور مرا به‌یادِ دریابندری انداخت: این دو یارِ غار با آن صفای باطن و روح پاک و فروتنی‌شان. از اینکه با منِ بی‌سواد آشنا شده بود احساس شعفی می‌کرد که خودم لیاقتش را در خود نمی‌دیدم و بی‌آنکه تکبری داشته باشد و حرف دلش را پنهان کند، چند بار گفت عجیب است، من هر چه می‌گویم شما ادامه‌اش را می‌دانی و این همدلی در نظرش شگفت می‌آمد. این را نه از سر تعریف از خود، که فقط برای بیان احساس وَجدی نوشتم که از بابت همدلی با بزرگ‌مردی کسب کرده‌ام که بیش از چهل سال از من بزرگ‌تر است. انور را شخصیتی باتجربه، آگاه، آشنا با بسیاری موضوعات یافتم که بی‌غل‌وغش، بی‌عقده و بی‌توقع، از زندگی اجتماعی دوری نگزیده و درِ خانه‌اش به روی همه باز است و حاضر است تا نیمه‌شب با مهمانش گپ بزند و بیاموزد و بیاموزاند. کاش وقتی پیر شدم ــ اگر بمانم ــ ، شخصیت سالم و اجتماعی و خندان انور را به یاد داشته باشم و پیرانه‌سر نه فضلم، که فضلی ندارم، بلکه قدری اخلاقم شبیه او باشد.

باری، امروز منوچهر انور نودساله می‌شود. از اینکه چنین وجود دوست‌داشتنی و شریفی در میان ماست از روزگار شاکرم و برایش سلامت و طول عمر آرزو می‌کنم.

هومن عباسپور

 

[Best_Wordpress_Gallery id=”39″ gal_title=”منوچهر انور-۲”]

مصطفی مقربی، از آغازگران ویرایش دایره‌المعارفی

مصطفی مقربی، نویسنده، ویراستار، مترجم و پژوهشگر ایرانی، در ۱۲۹۳ در تهران به دنیا آمد. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان دارالفنون و در ۱۳۱۲ به پایان رساند. در ۱۳۱۵ از دانشسرای عالی لیسانس زبان و ادبیات فارسی و در ۱۳۲۴، از دانشکدۀ زبان و ادبیات دانشگاه تهران، دکتری زبان و ادبیات فارسی گرفت. از استادانش ابراهیم‌ پورداوود، بدیع‌الزمان فروزانفر و دکتر محمد مقدم بودند. مقربی بین سال‌های ۱۳۲۳ تا ۱۳۳۸ در دانشسرای مقدماتی تدریس می‌کرد. با تأسیس انجمن ایران‌شناسی، به ابتکار ابراهیم پورداوود، به جمع اعضای آن پیوست و در کنار احمد افشار شیرازی، اوانس حق‌نظریان، محمد دبیرسیاقی، منوچهر ستوده، ذبیح‌الله صفا، هانری کربن، محمد مُکری، محمدجواد مشکور، محمد معین، قرار گرفت. این اسامی روی دومین نشریۀ انجمن با عنوان جشن سده چاپ شد. با تشکیل بخش ادیتوریال انتشارات فرانکلین در زمرۀ ویراستاران این مؤسسه قرار گرفت و چون دستوردان بود کتاب‌هایی که احتیاج زیادی به مقابله نداشت به ایشان سپرده می‌شد. او با سازمان کتاب‌های درسی نیز همکاری داشت. با تشکیل گروه تألیف و ترجمۀ دایر‌هالمعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، به گروه همکاران مصاحب پیوست و در آنجا حضور مؤثری داشت. حدود ۱۵۰۰ مدخل در علوم ادبی، زبان فارسی، رجال و معرفی کتاب و ترجمه‌هایی از مقالات خارجی برای دایره‌المعارف فارسی تدوین کرد.

مقربی در ۱۳۴۸ بازنشسته شد، البته کار تدریس را تا سال ۱۳۵۸ ادامه داد. مقالات متعددی از او در  مباحث دستور زبان فارسی، زبان‌شناسی، حافظ‌پژوهی و نقد کتاب در ماهنامه‌های سخن، راهنمای کتاب (که مدتی سردبیر آن هم بود)، یغما، آینده و مجلۀ زبان‌شناسی منتشر شد.

مقربی در نوشتن، درست‌نویس و ساده‌نویس و کوتاه‌نویس بود. از حشو پرهیز می‌کرد. در نوشتن پیرو قواعد دستوری بود. نه کم می‌گفت نه زیاد. البته کم‌حرف بود. در مجامع دوستانه تا ضرورتی پیش نمی‌آمد، سخنی نمی‌گفت. در جلسات رسمی نیز کم سخن‌تر می‌شد.

به گفتۀ منوچهر ستوده، به‌محض آنکه مقربی سخنی از کسی می‌شنید که نکته‌ای را به ذهن او می‌رساند، نکته را روی تکه کاغذی یادداشت می‌کرد و در جیب می‌گذاشت و به دفینه اوراقی می‌سپرد که در مدت چهل سال آن‌ها را جمع کرده بود. کند‌بودن مرحوم مقربی موجب شد که دوستان نزدیکش نام کتابش را به شوخی «فس‌فس‌نامه» بگذارند.

دکتر مصطفی مقربی در ۱۸ مهر سال ۱۳۷۷، در ۸۶ سالگی، درگذشت و در قطعۀ فرهیختگان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

یاد این ویراستار پیشگام را گرامی می‌داریم.

از آثار اوست:

ف‍ارسی‌ س‍ال‌ اول‌ دب‍ی‍رس‍ت‍ان‌، م‍ؤل‍ف‍ان‌ م‍ص‍طف‍ی‌ م‍ق‍رب‍ی‌، ف‍ت‍ح‌ال‍ل‍ه‌ م‍ج‍ت‍ب‍ای‍ی‌، زه‍را خ‍ان‍ل‍ری‌ (ک‍ی‍ا)، ‏ت‍ه‍ران‌: ش‍رک‍ت‌ س‍ه‍ام‍ی‌ طب‍ع‌ و ن‍ش‍ر ک‍ت‍اب‌های درس‍ی‌ ای‍ران‌، ۱۳۴۷؛

ف‍ارس‍ی‌ س‍ال‌ اول‌ دب‍ی‍رس‍ت‍ان‌، م‍ؤل‍ف‍ان‌ م‍ص‍طف‍ی‌ م‍ق‍رب‍ی‌، ف‍ت‍ح‌ال‍ل‍ه‌ م‍ج‍ت‍ب‍ای‍ی‌، زهرا خان‍ل‍ری‌ (ک‍ی‍ا)، زی‍رن‍ظر پ‍روی‍ز ن‍اتل‌ خ‍ان‍ل‍ری‌، ت‍ه‍ران‌: وزارت‌ آم‍وزش‌ و پ‍رورش‌، ش‍رک‍ت‌ س‍ه‍ام‍ی‌ طب‍ع‌ و ن‍ش‍ر ک‍ت‍اب‌های‌ درس‍ی‌ ای‍ران‌، ۱۳۴۸؛

کیلتی، برناردین، سقوط قسطنطنیه، ترجمۀ مصطفی مقربی، ‏تهران: نیل‏‫، ۱۳۵۰؛

ه‍ی‍ل‍ی‍ر، و. م‌.، تاریخ جهان برای خردسالان، ت‍رج‍م‍ۀ‌ م‍ص‍طف‍ی‌ م‍ق‍رب‍ی‌،‏ تهران: تابان، ۱۳۶۱؛

ترکیب در زبان فارسی، مصطفی مقربی، تهران: توس‏‫، ۱۳۷۲؛

وندهای زبان فارسی،مصطفی مقربی، انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۷۳؛

هژده گفتار: م‍ج‍م‍وع‍ه‌ م‍ق‍الات‌، م‍ص‍طف‍ی‌ م‍ق‍رب‍ی‌، ت‍ه‍ران‌: ت‍وس‌، ۱۳۷۵.

گشت غمناک دل و جانِ عقاب

 

پنجم اسفند ۱۳۹۵ برای مراسم بزرگداشت علامه علی‌اکبر دهخدا و تجلیل از استاد دکتر رسول شایسته در لغت‌نامه‌ی دهخدا مراسمی برگزار شد که با اندکی تأخیر به آنجا رسیدم. سالن پر بود از چهره‌های آشنا، استادان و همکاران لغت‌نامه. در ردیف‌های آخر جایی پیدا کردم و به سخنرانی‌ها و حرف‌ها گوش دادم. فضای سالن انگار بوی دهخدا را می‌داد.

هر بار که به این فضا پا می‌گذارم همین احساس را دارم. عظمت او، که در لابه‌لای نسخه‌های خطی و چاپی و فیش‌هایی در اندازه‌های نامساوی، با مدادی در دست، در پی واژه‌ها می‌گردد، تصویری در ذهنم می‌سازد که مرا مسحور این دنیای پرخلسه‌ی عاشقی می‌کند، عشق مجنون‌وار به زبان فارسی.

آن شب هم فضا پر از این عشق بود، تا اینکه فیلم مستند نادره‌کار اثر منوچهر مشیری درباره‌ی زندگی و آثار دکتر محمد دبیرسیاقی پخش شد. یادم آمد چندین سال پیش‌تر، برای رفع مشکلی کوچک در مقاله‌ی ایشان که قرار بود در مجله‌ی نامه‌ی فرهنگستان منتشر شود و من مسئول پیگیری‌هایی از این دست بودم، به استاد تلفن کردم.

صدای محکم و قوی‌ِ او در گوشم آمد. با ترس پرسشم را مطرح کردم و چندین نکته‌ی دستوری را با سرزنشی استادوار شنیدم، ترسم بیشتر شد و لرزی هم بر آن افزوده شد و جرئت ادامه‌ی گفت‌وگو را نداشتم، اما بعد از خداحافظی، شعفی عجیب از اینکه «با استاد دبیرسیاقی حرف زدم» روحم را نوازش داد و تا مدت‌ها گفتن اینکه با ایشان صحبت کرده‌ام جزو افتخاراتم بود. هنوز هم هست.

فیلم با این صحنه شروع شد که کارگردان دمِ در خانه‌ی استاد دبیرسیاقی بود، ولی استاد اجازه‌ی ورودشان را به منزل نمی‌داد، چون فراموش کرده بود که این آقایان برای چه آمده‌اند. آن لحظه همه‌ی خاطره‌هایم در هم شکست. لحظه‌‌لحظه‌ی این فیلم قلبم را می‌فشرد. قدرت نگه‌داشتن اشک‌هایم را نداشتم.

دیدن آن‌ حافظه‌ی قوی و قدرت سخنوری، آن چهره‌ی آراسته و خوش‌سیما، با کت و شلوار و کراواتی که هرگز ترک نمی‌شد، تصویر نشستن در جمع همکاران لغت‌نامه و گشودن کتاب‌ها برای یافتن کلمات و معانی و خواندن شعرها و شواهد، از دوران جوانی تا اواخر سال‌هایی که در لغت‌نامه همکاری داشت، شاید تقریباً همان زمانی که من تلفنی با ایشان صحبت کردم، در مقابل روزهای بازنشستگی در منزل همه و همه قلبم را به درد آورد.

ارادتش به دهخدا بخش مهمی از شخصیت او بود و شعر و ادبیات فارسی در رگ‌هایش جریان داشت. تصویر جلد کتاب‌های فرهنگ‌های فارسی، پیشاهنگان شعر فارسی، گزیده‌ی امثال و حکم، خاطراتی از دهخدا و از زبان دهخدا، تذکره‌الملوک، دیوان دقیقی و ده‌ها کتاب دیگرِ او ورق می‌خورد و تصاویرش به لحظه‌ی پایانی فیلم گره خورد؛ وقتی پاسخ پرسش‌ها را نمی‌دانست و با نگاه معصومانه‌اش مهمانان را می‌نگریست.

از او درخواست کردند شعر «عقاب» خانلری را بخواند و او آغاز کرد «گشت غمناک دل و جان عقاب» صدایی آرام و ناتوان، صدایی عاشق، اما اسیر، اسیر بی‌رحمی نسیان. شروع به خواندن کرد. چند مصرعی می‌خواند و لحظه‌ای درنگ می‌کرد و دیگران یاری‌اش می‌کردند و ادامه می‌داد. گاهی ابیات را پشت‌هم، اما ناپیوسته می‌خواند. در دلم گفتم، انصاف نیست که بیماری نسیان نصیبِ این حافظه‌ی کم‌نظیر شود. سنگینی آن لحظه که صدایش قطع می‌شد و در جست‌وجوی کلمات ذهنش را می‌کاوید شانه‌های حاضران را در زمین فرومی‌برد. آن روز و تمام روزهایی که اسم محمد دبیرسیاقی را می‌شنیدم تصویر آن لحظه دلم را به درد می‌آورد.

چند ساعت پیش که در خبرها خواندم: «آخرین یار دهخدا هم جاودانه شد» یاد آن صحنه افتادم. اگرچه نسیان روح و مغز این دانشی‌مرد را خراشاند، نام او را از حافظه‌ی ما و از صفحه‌ی فرهنگ این کشور محو نخواهد کرد.

آخرین سطر شعر را به یادش و به یاد آخرین صحنه‌ی فیلم نادره‌کار زمزمه می‌کنم:

شهپر شاه هوا اوج گرفت
زاغ را دیده بر او مانده شگفت
سوی بالا شد و بالاتر شد
راست با مهرِ فلک هم‌سر شد
لحظه‌‌ای چند بر این لوح کبود
نقطه‌ای بود و سپس هیچ نبود

 

نوشتۀ مهناز مقدسی

چو ایرج به گیتی نیاید دگر

شانزدهم مهر ماه سالروز تولد استاد ایرج افشار است. انجمن صنفی ویراستاران قدرشناسی خود را از یک عمر تلاش ایشان در حوزۀ فرهنگ ایران و ایران‌شناسی اعلام می‌کند و برای ادای احترام به او، از استاد علی بهرامیان، پژوهشگر تاریخ و نسخه‌شناس، که سال‌ها با ایشان همکار بوده‌اند، درخواست کردیم مطلبی کوتاه دربارۀ توجه علمی استاد افشار در نسخه‌پژوهی و ویرایش علمی متون بنویسند. آنچه می‌خوانیم قطره‌ای است از دریای دانش و عشق و همتِ ایرج افشار.

زنده‌یاد استاد ایرج افشار در فضای تحقیقاتی نسلی از پژوهشگران و محققان ایرانی رشد کرده و آموخته بود که تصحیح و تنقیح و انتشار متون کهن را به شیوه‌های نوین در ایران بنیان نهاده بودند، همچون علامۀ قزوینی و مجتبی مینوی و به همین سبب، می‌توان ایشان را پیرو همان مکتب دانست و به همان شیوه علمی شناخته‌شده پای‌بند بود؛ یعنی شناسایی نسخه‌های کهن موجود از یک متن و پس از بررسی‌های لازم اساس قراردادنِ یک نسخۀ کهن‌تر و کامل‌تر که دست تطاول انواع تحریف و تصحیف در طی روزگار کمتر به دامن آن رسیده و سپس مقابله آن با نسخه‌های دیگر و ضبط اختلاف نسخه‌ها و نگارش مقدمه و تعلیقات و تهیۀ فهارس لازم. البته استاد افشار به متون و اسناد دوره‌های متأخر فارسی، دست‌کم از دورۀ صفویه بدین سو و به‌ویژه قاجاریه دل‌بستگی تمام داشت و گرچه در شناسایی و احیای آن متون به شیوۀ خود همت می‌گماشت، اما در باب این‌گونه متون و اسناد، کار مقابله و تصحیح مانند متون برجای‌مانده از سده‌های نخستین نیست. هرچه مصحح یک متن کهن به دوره خاص آن متن از هر حیث تسلط داشته باشد، کار تصحیح هرچه بیشتر قابل‌اطمینان خواهد بود. می‌دانیم که یک متن مملو از اسامی خاص و اعلام تاریخی و جغرافیایی گمنام و ناشناخته و اصطلاحات و تعابیر و لغات غریب است و بدون تسلط کافی بر متون ادوار کهن، نمی‌توان متنی مُصحَّح از آن به دست داد.

آنچه فعالیت استاد افشار را در زمینۀ احیای متون کهن فارسی امتیاز و ارزش خاص می‌بخشد، به گمان بنده در این مجال اندک در دو نکتۀ مهم، قابل‌تأمل و بررسی است:

نخست آنکه استاد افشار در گزینش متون کهن برای تصحیح و انتشار، نخست سودمندی‌های تاریخی و فرهنگی را برای فرهنگ ایران و زبان فارسی در نظر می‌گرفت، سپس در احیای آن می‌کوشید. ایشان در انتخاب متون فارسی به گستره وسیع این زبان در سده‌های پیشین تا روزگار معاصر خویش توجه خاص داشت و معمولاً به این جنبه از متون کهن در تحکیم و استواری پیوندهای فرهنگی و اجتماعی میان فارسی‌زبانان در ورای مرزهای کنونی ایران می‌اندیشید، یعنی همان نکته‌هایی که در انتشار دیگر آثار و مقالات خود و نیز فعالیت‌های مطبوعاتی بدان اهمیت خاص می‌داد و بر آن اساس راه می‌سپرد.

نکتۀ دوم اینکه، استاد افشار به توانایی‌های وسیع خود آگاهی داشت و بر اساس شناخت آن توانایی‌ها، موضوعات پژوهشی، از آن جمله تصحیح و انتشار متون و اسناد کهن یا فهرست‌نویسی نسخه‌های خطی را انتخاب می‌کرد و پیش می‌بُرد. او در کار تصحیح و تنقیح متون، گذشته از مراجعات گسترده به مآخذ و منابع گوناگون، پیوسته با دوستان پژوهشگر خود در ایران و اقصی‌نقاط جهان مشورت می‌کرد و از گفت‌وگو و بحث در این موضوعات به فرمودۀ خودش «بهره‌یاب» می‌شد. بنده خود یکی دو بار شاهد بودم که با مرحوم استاد دکتر زریاب و مرحوم استاد دکتر زرین‌کوب در باب پاره‌ای مواضع و اصطلاحات و تعبیرات و ارزش‌های متنی که در دست تصحیح و انتشار داشت، مشورت و پرس‌وجو می‌کرد.

در واقع ایشان هرگونه دخل و تصرف عمدی و غیرعمدی در متن را خیانت در امانت می‌دانست و می‌گفت که هرگونه دخل و تصرف در متن، آن را از درجۀ اعتبار و استناد ساقط می‌کند و یک مصحح ورزیده و عالم، هرچه بیشتر و بهتر، متن را بر اساس موازین پذیرفتۀ علمی می‌باید به آنچه مؤلف یا شاعر نوشته و سروده است نزدیک گرداند و وصول به این مقصود فعلاً از طریق تصحیح انتقادی با ملاحظۀ جمیع شرایط و دقت‌ها ممکن است و البته در باب همین معانی هم از تعصب و سختگیری فرسنگ‌ها دور بود و در بحث بلافاصله تسلیم منطق علمی می شد، اما از اصول خود کوتاه نمی‌آمد. به یاد دارم ناشری دولتی تجدید‌چاپ یک متن مهم دوره ناصری را که به همت استاد افشار منتشر شده، به حذف پاره‌ای مطالب منوط کرده بود و بر حذف آن موارد، به این بهانه که برای اصل مطلب زیانی نخواهد داشت، اصرار می کرد تا کتاب هر چه زودتر منتشر شود. استاد افشار، با حرارت مخصوصی که در این گونه موارد نشان می داد، گفت: به آنها گفتم این متن، کتابِ من نیست تا در آن دخل و تصرف کنم. پیشنهاد شما در واقع نوعی دزدی است و خیانت در امانت است؛ وانگهی، چاپ‌های قدیمیِ این کتاب در دسترس اهل تحقیق هست و دیر یا زود همه مراجعه‌کنندگان به این متن متوجه می شوند که چاپ جدید از درجه اعتبار و استناد ساقط است و من هرگز به چنین شرایطی تن نخواهم داد. حداکثر می‌توانید مقدمه‌ای بنویسید و به مؤلف و من هر چه می‌توانید ناسزا بگویید، ولی حق ندارید در متن دست ببرید.

به‌هرحال، کارنامۀ استاد افشار در زمینۀ تصحیح متون فارسی و اسناد نیز درخشان و از هر جهت آموختنی است و پای‌بندیِ استوار او را به ضوابط علمی نشان می‌دهد؛ هم از حیث متون و اسنادی که برای انتشار برمی‌گزید و هم از نظر پاکیزگی و دقتی که در ارائۀ یک متن کهن با توجه به توانایی‌های خود به کار می‌برد.

روابط عمومی انجمن صنفی ویراستاران

تولد بانوی کتابدار

نوش‌آفرین انصاری، کتاب‌دار، نویسنده، مدرس دانشگاه و دبیر شورای کتاب کودک. در سی‌ام شهریور ۱۳۱۸، در خانواده‌ای فرهنگی در سیملا، یکی از شهرهای هند، به دنیا آمد. پدرش، عبدالحسین مسعود انصاری، کارمند وزارت امور خارجه بود. به سبب شغل پدر، دوران مدرسه را در کشورهایی چون سوئد، هلند، انگلیس، پاکستان، افغانستان، مسکو و چند شهر ایران چون رشت، اصفهان، شیراز گذراند و زبان‌های انگلیسی، فرانسه، روسی را آموخت. رفت‌وآمد شخصیت‌های نامدار سیاسی – فرهنگی و ادبی، همچون جواهر لعل نهرو، ایندیرا گاندی (نهرو)، یوری گاگارین، سعید نفیسی، غلامرضا تختی، به خانۀ آن‌ها و بهره‌گیری از دانش و تجربۀ آنان در شکل‌گیری شخصیت فرهنگی او نقش داشت.

در ۱۳۳۸، به پیشنهاد محمدعلی جمالزاده، نویسندۀ معاصر، برای تحصیل در رشتۀ کتابداری وارد دانشگاه ژنو شد و فوق‌دیپلم کتابداری گرفت و مدتی در کتابخانۀ تخصصی یکی از چشم‌پزشکان مشهور سوئیس مشغول به کار شد. در ۱۳۴۲، به ایران بازگشت. در همین سال، با دکتر مهدی محقق ازدواج کرد که حاصل آن دو فرزند است. او در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران مسئول راه‌اندازی بخش فنی کتابخانه شد که نخستین تجربۀ او در مدیریت بود. در همین سال، به عضویت شورای کتاب کودک در آمد و همکاری خود را با توران میرهادی آغاز و برای جمعی از پایه‌گذاران آنجا کارگاه کتابداری برگزار کرد. همچنین، در کتابخانۀ پارک شهر نیز، کارگاه آموزش کتابداری برای کتابداران کتابخانه‌های عمومی دایر کرد. او شخصاً، کتابخانۀ سیار را به بیمارستان روانی می‌برد و برای بیماران کتاب می‌خواند. با شکل‌گیری طرح کتابخانه در روستاها، انصاری به بازدید از روستاهای اطراف تهران پرداخت و در ۱۳۴۳، برای دوره‌های سپاه دانش، تربیت‌معلم و کارآموزی آموزگاران تشکیل کتابخانه در روستاها را نوشت. در ۱۳۴۴، همراه خانواده‌اش به کانادا رفت و در دانشگاه مک‌گیل در رشتۀ کتابداری ادامۀ تحصیل داد. سه سال بعد، با مدرک کارشناسی ارشد به ایران بازگشت. در همین سال، به ریاست کتابخانۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران منصوب شد. او در ساختار کتابخانه تحول ایجاد کرد و اندیشه‌های نوین کتابداری را به کار بست و به تدریس پرداخت. از ۱۳۵۰، نیز مدیر گروه کتابداری شد. در ۱۳۵۵، به‌قصد تکمیل تحصیلاتش بار دیگر عازم کانادا شد و از دانشگاه تورنتوی کانادا مدرک دکتری گرفت. پس از بازگشت به ایران، به تدریس و راهنمایی پایان‌نامه‌ها پرداخت. با وقوع انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها، زمانی را به نوشتن اختصاص داد که حاصل آن ترجمۀ کتاب مدخل تاریخ شرق اسامی اثر ژان سوواژ بود که از مراجع مهم تاریخ تمدن و فرهنگ اسامی است. این کتاب در ۱۳۶۶ ، برندۀ جایزۀ بهترین کتاب سال شد. در ۱۳۵۷، سمت دبیری شورای کتاب کودک را به عهده گرفت و تلاش بیشتری را در زمینۀ پیشرفت ادبیات کودکان و نوجوانان مبذول داشت.

در بزرگ‌داشتی که به همت مجلۀ بخارا در سال ۹۶، به نام «شب نوش‌آفرین انصاری» برگزار شد از تلاش‌های او قدردانی شد. در این مراسم مهدی محقق از همسرش به عنوان الگوی زنان و دختران امروزی یاد کرد و از خاطرات زندگی پنجاه‌وپنج ساله‌شان گفت.

برخی دیگر از سمت‌ها و فعالیت‌های اوست: عضو هیئت‌مدیرۀ دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان، ریاست کمیتۀ کشورهای درحال‌توسعه، تلاش برای حضور  پر ثمر شورای کتاب کودکان ایران در جمع داوران هانس کریستین اندرسون و پژوهشگران کتابخانۀ بین‌المللی مونیخ، حضور در کنگره‌های ادبیات کودکان و کمک به شکل‌گیری نهادهایی چون مؤسسۀ پژوهشی مادران امروز و کانون توسعۀ فرهنگی، مشاور فرهنگنامۀ کودکان و نوجوانان که همچنان در حال تألیف است. در ۱۳۸۹ ش، در سی‌ودومین کنگرۀ بین‌المللی ادبیات کودکان در اسپانیا، عضو افتخاری دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان بود و لوح تقدیر به وی اعطا شد. از انصاری بیش از ۸۰ مقاله تألیفی و ترجمه‌ای، به‌ویژه در زمینۀ کتابداری و کتابخانه‌های کودکان و بزرگسالان، و مجموعه مقالاتی با نام کتاب و کتابداری ( ۱۳۵۴ ش) منتشر شده است. حوزۀ فعالیتی انصاری پژوهش در تأسیس کتابخانه در روستا‌ها و اردوگاه‌های پناهندگان افغانی و عراقی و ایجاد نوعی شبکۀ ارتباطی میان دانشجویان نابینا برای تهیه و دست‌یابی آسان‌تر آنان به منابع درسی است. تدریس درس خدمات ویژۀ کتابداری و راه‌اندازی کتابخانۀ فراگیر برای کودکان و نوجوانان باهدف «کتاب برای همه» وام‌دار تلاش‌های نوش‌آفرین انصاری است.

 

آثار:

ک‍ت‍اب‌ و اج‍ت‍م‍اع‌، ن‍وش‌آف‍ری‍ن‌ ان‍ص‍اری‌ (م‍ح‍ق‍ق‌)،تهران، بی‌تا.

ک‍ت‍اب‌ و ک‍ت‍اب‍داری‌: م‍ج‍م‍وع‍ه‌ م‍ق‍الات، ن‍وش‌آف‍ری‍ن‌ ان‍ص‍اری‌، ت‍ه‍ران: ‌توس‏‫، ۱۳۵۴.

م‍دخ‍ل‌ ت‍اری‍خ‌ ش‍رق‌ اس‍لام‍ی‌: ت‍ح‍ل‍ی‍ل‍ی‌ ک‍ت‍اب‍ش‍ن‍اخ‍ت‍ی‌، ژان‌ س‍واژه‌، ت‍ح‍ری‍ر ج‍دی‍د ب‍ر م‍ب‍ن‍ای‌ وی‍رای‍ش‌ دوم‌ ب‍ه اه‍ت‍م‍ام‌ ک‍ل‍ود ک‍اه‍ن‌، ت‍رج‍م‍ۀ ن‍وش‌آف‍ری‍ن‌ ان‍ص‍اری‌، تهران: م‍رک‍ز ن‍ش‍ر دان‍ش‍گ‍اه‍ی‌‏‫، ۱۳۶۶.

 

برای این بانوی فرهیخته آرزوی طول عمر و سلامتی می‌کنیم.

 

تلخیص از فرهنگنامۀ زنان ایران و جهان، جلد اول، تهران، انتشارات ارتباط نوین، ۱۳۹۴.

روابط عمومی انجمن صنفی ویراستاران

قابل توجه متقاضیان شرکت در دورۀ عمومی آموزش ویرایش

۱۳۰جلسه  (۲۶۰ ساعت)                          روزهای زوج (۱۶:۰۰ تا ۱۹:۲۰)               هر روز ۲ جلسه

مدت دوره ۳۷ هفته    پرداخت شهریه به اقساط

**در صورت قبولی در آزمون همۀ درس‌ها در پایان دوره، به شرکت‌کنندگان گواهی‌نامۀ «انجمن صنفی ویراستاران» داده خواهد شد.

از دانشجویان برتر برای همکاری دعوت می‌شود.

شمارۀ کارت برای واریز شهریه (بانک ملت، به نام انجمن صنفی ویراستاران)

۷۹۱۴-۴۸۸۹-۳۳۷۶-۶۱۰۴

برای دریافت فایل ثبت نام  کلیک کنید.

پس از ثبت‌نام، از طریق پرکردن فرم‌های انجمن، فیش واریزی خود را به نشانی زیر ارسال کنید:

anjoman.virastar@gmail.com

ردیف روز نام درس مدرس تعداد جلسات
۱ شنبه ویرایش صوری مهدی قنواتی ۲۰
۲ شنبه کارگاه ویرایش (۱) مهدی قنواتی ۲۲
۳ دوشنبه ویرایش زبانی هومن عباسپور ۲۶
۴ دوشنبه کارگاه ویرایش (۲) هومن عباسپور ۲۶
۵ چهارشنبه کالبد شناسی دکتر جواد رسولی ۸
۶ چهارشنبه ویرایش استنادی و مرجع‌شناسی مهناز مقدسی ۱۲
۷ چهارشنبه عربی در فارسی بهروز صفرزاده ۶
۸ چهارشنبه کارگاه ویرایش رایانه‌ای سعید احمدی ۱۰

برومند باد آن همایون درخت

به مناسبت زادروز استاد هرمز همایون‌پور

هرمز همایون‌پور، مترجم، پژوهشگر، ویراستار و سردبیر فصلنامۀ نقد و بررسی کتاب تهران، در ۲۳ شهریور ۱۳۱۸ در شیراز متولد شد. تحصیلات متوسطه را در شیراز گذراند. برای ادامۀ تحصیل در دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران، به تهران رفت. پس از اخذ لیسانس علوم سیاسی به استخدام سازمان امور اداری و استخدامی کشور درآمد. در حدود سال‌های ۱۳۴۲-۱۳۴۳ به مؤسسۀ انتشارات فرانکلین پیوست در خدمت استاد غلامحسین مصاحب، در تدوین دایره‌المعارف فارسی، به صورت نیمه‌وقت همکاری کرد. این همکاری تا ۱۳۵۳ ادامه داشت. همایون‌پور تحصیلاتش را تا دورۀ دکتری علوم سیاسی در دانشگاه تهران پی گرفت. در این اثنا، بین‌ سال‌های ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۲، در سفر به انگلیس و کانادا، در دانشگاه‌های بِرمنگامِ انگلیس و کارلتونِ کانادا دورۀ تخصصی مدیریت امور عمومی را گذراند. پس از بازگشت به ایران، مجدداً به سازمان امور اداری و استخدامی کشور پیوست.

با انحلال مؤسسۀ فرانکلین، در سال ۱۳۶۶ به سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی که جایگزین فرانکلین شده بود رفت و مدیر بخش فرهنگی آن انتشارات شد. این مؤسسه در سال ۱۳۷۰ در انتشارات علمی و فرهنگی ادغام شد و همایون‌پور نیز فعالیت فرهنگی خود را در این انتشارات تا سال ۱۳۷۳ ادامه داد. در آن ‌سال‌ها، دبیری چند مجموعه را عهده‌د‌ار شد، از جمله مجموعۀ «جامعه و سیاست» که حدود ۳۰ عنوان از این مجموعه، شامل تألیف و ترجمه، منتشر شد. در سال ۱۳۷۳، همراه با کامران فانی، داریوش شایگان، بهاءالدین خرمشاهی، نشر و پژوهش فرزان‌روز را تأسیس کرد و مدیریت آن را عهده‌دار شد. در این انتشارات نیز سرپرستی چند مجموعه را در حوزۀ سیاست و مطالعات اجتماعی به عهده گرفت. همکاری همایون‌پور با انتشارات فرزان‌روز تا سال ۱۳۸۳ ادامه داشت. چند سال پیش‌تر، در ۱۳۸۱ مجوز فصلنامۀ نقد و بررسی کتاب تهران را گرفت و از همان‌ سال انتشار این فصلنامه را آغاز کرد. این فصلنامه که آخرین شماره‌اش در تابستان ۱۳۹۷ منتشر شده همچنان در حال انتشار است.

همایون‌پور هم‌زمان با فصلنامۀ نقد و بررسی کتاب تهران، انتشارات کتاب روشن را تأسیس کرد، اما فعالیت این انتشارات در سال ۱۳۹۰، به علت لغو پروانۀ انتشار، متوقف شد. همایون‌پور علاوه بر فعالیت‌های اجرایی و مدیریتی، آثار متعددی را ترجمه و منتشر کرده و مقالات متعدد از او در مجلات انتشار یافته است.

در مراسم اولین دورۀ تقدیر از پیش‌کسوتان ویرایش به همت انجمن صنفی ویراستاران، از استاد همایون‌پور تقدیر شد و ایشان به عضویت افتخاری این انجمن درآمد.

از ترجمه‌های اوست:

ت‍ک‍وی‍ن‌ دوم‍ی‍ن‌ ج‍ن‍گ‌ س‍رد ج‍ه‍ان‍ی‌،  ف‍رد ه‍ال‍ی‍دی‌، ترجمۀ هرمز همایون‌پور، آگاه، ۱۳۶۴.

اس‍ت‍رات‍ژی‌ ب‍زرگ‌: ن‍اه‍م‍اه‍ن‍گ‍ی‌ اس‍ت‍رات‍ژی‌ه‍ای‌ م‍ل‍ی‌ در دن‍ی‍ای‍ی‌ ب‍ه‌ ه‍م‌ واب‍س‍ت‍ه، ه‍ل‍م‍وت‌ اش‍م‍ی‍ت‌، ترجمۀ هرمز همایون‌پور، س‍ازم‍ان‌ ان‍ت‍ش‍ارات‌ و آم‍وزش‌ ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ی‌، ۱۳۶۷.

ب‍ح‍ث‍ی‌ در ب‍اب‌ خ‍ل‍ع‌ س‍لاح‌، ج‍ان‌ راب‍ی‍ن‍س‍ون‌ و دی‍گ‍ران‌، ترجمۀ هرمز همایون‌پور، آگاه، ۱۳۶۸.

ت‍ح‍ولات‌ س‍ی‍اس‍ی‌ در ات‍ح‍اد ش‍وروی‌، ی‍ان‌ دارب‍ی‌ش‍ر، ترجمۀ هرمز همایون‌پور، س‍ازم‍ان‌ ان‍ت‍ش‍ارات‌ و آم‍وزش‌ ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ی‌، ۱۳۶۸.

حیات پرفراز و نشیب‌ آدولف هیتلر: ماجراهای سیاسی، نظامی و عشقی رهبر آلمان نازی، ویلیام شایرر، ترجمۀ هرمز همایون‌پور، کتاب روشن، ۱۳۸۹.

درسهای قرن بیستم: دو مصاحبه و دو گفتار منتشرنشده از کارل پوپر، ج‍ی‍ان‍ک‍ارل‍و ب‍وس‍ت‍ی‌، ت‍رج‍م‍ۀ‌ ه‍رم‍ز ه‍م‍ای‍ون‌پ‍ور، نشر فرزان روز، ‏‫۱۳۹۵.

ج‍ام‍ع‍ه‌ م‍دن‍ی‌ چ‍ی‍س‍ت‌؟ (ت‍اری‍خ‍چ‍ه‌، م‍ف‍ه‍وم‌، و ک‍ارک‍رد آن‌ در ک‍ش‍وره‍ای‌ ج‍ه‍ان‌)، ت‍دوی‍ن‌ و ت‍ن‍ظی‍م‌ از م‍ری‍م‌ پ‍ی‍رن‍ظر، دبیر مجموعه هرمز همایون‌پور، ن‍ش‍ر ف‍رزان‌ روز، ۱۳۷۹.

‏ ب‍رل‍ن‍ی‌ه‍ا: ان‍دی‍ش‍م‍ن‍دان‌ ای‍ران‍ی‌ در ب‍رل‍ن: م‍ج‍م‍وع‍ۀ‌ م‍طال‍ع‍ات‌ اج‍ت‍م‍اع‍ی‌‌، ج‍م‍ش‍ی‍د ب‍ه‍ن‍ام‌، دب‍ی‍ر م‍ج‍م‍وع‍ه‌ ه‍رم‍ز ه‍م‍ای‍ون‌پ‍ور، ن‍ش‍ر ف‍رزان‌ روز‏‫‏، ۱۳۷۹.

حدود ده عنوان ترجمه و تألیف برای مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی در حوزۀ دولت رفاه و سیاست اجتماعی از دهه ۱۳۸۰ تا کنون.

 

گردآورنده: مهناز مقدسی

 

 

یادی از استاد عبدالمحمد آیتی

عبدالمحمد آیتی ادب‌پژوه، مترجم، مصحح برجستۀ معاصر در اردیبهشت ۱۳۰۵در بروجرد به دنیا آمد. در شش سالگی، به توصیۀ مادرش، نخست در مکتب‌خانۀ بی‌بی مُلا خدیجه و بعد، در مکتب‌خانۀ آغا باجی بروجرد با خواندن و نوشتن آشنا شد. در ۱۳۱۴به مدرسۀ اعتضاد (اعتضادیه) رفت. پس از پایان دورۀ ابتدایی، با آن‌که پدرش مایل بود به کار آزاد روی‌ بیاورد، درس را رها نکرد و وارد دبیرستان شد و سپس، تحصیل علوم حوزوی را برگزید و در ۱۳۲۴ برای ادامۀ تحصیلات رهسپار قم شد.

در ۱۳۲۵ به تهران رفت و، با وجود داشتن مدرک «تصدیق مدرسی»، در کنکورِ دانشکدۀ معقول و منقول دانشگاه تهران شرکت کرد و با احراز رتبۀ اول در رشتۀ معقول پذیرفته شد.

حضور او در تهران تحولی در زندگی‌اش بود. تهران پر بود از شاعران، ادیبان، روشنفکران و جریان‌هایی که آیتی سابقۀ آشنایی با آن‌ها را نداشت. شعر‌ها و نوشته‌هایشان را خواند و با اندیشه‌های آنان آشنا شد. در‌‌ همان دوران با احمد شاملو، سردبیر مجلۀ بامشاد آشنا شد و برای آن مجله مطالبی ‌نوشت. در مجلۀ آشنا هم با شاملو همکاری کرد. با شاعران آن دوره همچون هوشنگ ابتهاج (سایه)، محمد زهری، سیاوش کسرایی، اسماعیل شاهرودی و مهدی اخوان‌ثالث آشنا شد و در جمع آن‌ها حضور می‌یافت.

آیتی اگرچه با شعر کهن مأنوس بود، اما جزم‌اندیشی کهن‌گرایان آن روزگار را که شعر نو را برنمی‌تابیدند نداشت. برای آموختن رشتۀ ادبیات فارسی، به دانشگاه تهران رفت و در محضر استادانی همچون بدیع‌الزمان فروزانفر، محمود شهابی، دکتر غلامحسین صدیقی، دکتر موسی عمید، مدرس رضوی، سیدمحمد مشکوه، دکتر علی‌اکبر فیاض و دکتر محمد محمدی دانش آموخت و مدرک لیسانس گرفت. آیتی هم‌زمان توانست دوره‌های روان‌شناسی و علوم تربیتی را در دانشکدۀ ادبیات بگذراند و در ۱۳۲۸ با رتبۀ اول، مدرک لیسانس در آن رشته را نیز دریافت کند.

در مهرماه همان سال به استخدام آموزش و پرورش درآمد و با سمت دبیر، در دبیرستان‌های شهر بابل، مشغول به کار شد و این در حالی بود که با امتیاز شاگرد اول بودنش می‌توانست به خارج اعزام شود. بیش از سی سال در شهرستان‌ها و تهران تدریس کرد. در سال ۱۳۳۷ به پیشنهاد پرویز ناتل خانلری برای استخدام در بنیاد فرهنگ ایران به تهران آمد. مدتی سردبیری ماهنامۀ آموزش و پرورش را عهده‌دار شد. در دانشگاه فارابی و دانشگاه دماوند ادبیات فارسی و عربی تدریس می‌کرد.

در سال‌های پیش از انقلاب، به‌علت مخالفت با رژیم پهلوی از آموزش و پرورش اخراج شد و مدتی در میدان امام حسین (ع) بلیت اتوبوس می‌فروخت. در ۱۳۵۹ بازنشسته شد. پس از بازنشستگی به ترجمۀ تاریخ ابن خلدون در ۷ جلد و تاریخ دولت اسلامی در ۵ جلد از عربی به فارسی اقدام کرد. آیتی مترجمی پژوهشگر بود. حدود ۵۰ عنوان کتاب تألیف و ترجمه در کارنامۀ فرهنگی اوست. حدود یکصد مقاله از وی در مجلاتی چون آموزش و پرورش، راهنمای کتاب، انتقاد کتاب، فرهنگ نو، صدف، فرهنگ و زندگی، امید ایران و بامشاد به چاپ رسید.

استاد آیتی از مترجمان بنام و چیره‌دست عربی به فارسی است و ترجمه‌های فارسی قرآن مجید، نهج‌البلاغه و صحیفۀ سجادیه را در طول عمر پربار خود به پایان برد. آیتی تا زمان مرگ عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود و در این فرهنگستان، ریاست شورای علمی دانشنامۀ تحقیقات ادبی را برعهده داشت.

عبدالمحمد آیتی در ۲۰ شهریور ۱۳۹۲ در سن ۸۷سالگی چشم از جهان فروبست.

 

برخی ترجمه‌های اوست:

میکا والتاری، باتلاق، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی، تهران، کتاب هفته، کیهان، ۱۳۴۱.

وصاف الخضره شیرازی، تحریر تاریخ وصاف، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۴.

تاگور، کشتی شکسته، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی، تهران، فرانکلین، ۱۳۴۴.

برادران گریم، کالسکۀ زرین، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی، تهران، نیل، ۱۳۴۵.

ابوالعلاء معرّی، آمرزش، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی، تهران، اشرفی، ۱۳۴۷.

ابوالفداء، تقویم البلدان، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۹.

ابن خلدون، تاریخ العبر، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۷ جلد، ۱۳۶۳ –۱۳۷۱.

یاقوت حموی، معجم الادباء، ترجمه و پیرایش عبدالمحمد آیتی، تهران، سروش، ۱۳۸۱.

 

برخی تألیفات اوست:

آیتی، عبدالمحمد، معلقات سبع، گردآورنده و مترجم، تهران، اشرفی، ۱۳۴۵.

آیتی، عبدالمحمد، گزیده و شرح خمسۀ نظامی، تهران، انتشارات آموزش و انقلاب اسلامی،۱۳۷۱– ۱۳۵۵.

آیتی، عبدالمحمد، شکوه قصیده، شرح ۴۸ قصیده از ۳۰ شاعر قرن‌های چهارم و پنجم و ششم، تهران، انتشارات آموزش و انقلاب اسلامی، ۱۳۶۴.

آیتی، عبدالمحمد، گنجور پنج گنج، گزیده و شرح اشعار نظامی، تهران، علمی، ۱۳۷۴.

آیتی، عبدالمحمد، پیر نیشابور، گزیده‌ای از آثار عطار نیشابوری، تهران، انتشارات انقلاب اسلامی، ۱۳۷۵.

آیتی، عبدالمحمد، شرح منظومۀ مانلی و پانزده قطعۀ دیگر، نیما یوشیج، تهران، فرزان‌روز، ۱۳۷۵.

آیتی، عبدالمحمد، بسی رنج بردم، بازنویسی‌شده از زمان فردوسی، تاجیکستان، انتشارات سروا،۱۳۷۶.

تولد فرزند خلف فردوسی

 

استاد جلال خالقی مطلق، صاحب معتبرترین تصحیح شاهنامه، بیش از چهل سال از عمر خود را صرف تصحیح و شرح این مهم‌ترین اثر فرهنگ ایران کرد و امروز به همت او متنی از شاهنامه در دست داریم که بیش از هر تصحیحی به شاهنامه‌ی اصلی نزدیک‌تر است. استاد، افزون بر تصحیح شاهنامه، در شعر و ادب کهن و معاصر ایران نیز دستی دارد، اهل طنز و شوخ‌زبانی است، اهل مصاحبت است و بسیار خوش‌محضر، رباعیاتش که همین امسال منتشر خواهد شد چهره‌ی دیگری از او را نشان می‌دهد. اما هنوز در هشتادویک‌سالگی می‌خواند و می‌نویسد. چندان که خود می‌گوید اگر بدانم عمر کافی خواهم کرد، سراغ تصحیح نظامی می‌روم. هرچند امروز هم سرگرم تحقیقی در زمینه‌ای بکر است و چشم‌انتظار پایان‌یافتن و انتشار آنیم.
ولی معشوق او هنوز شاهنامه است و اگر ساعت‌ها با او درباره‌ی شاهنامه صحبت کنید هرگز خسته نمی‌شود. یادداشت‌ها و مقالات او درباره‌ی شاهنامه بهترین راهنمای شاهنامه‌خوانان است.
امروز ۲۰شهریور، تولد اوست. امروز هشتادویک‌ساله می‌شود.
درباره‌ی او، که همیشه جوان است و شاداب، باید بگوییم جوانی‌اش مستدام باد.

هومن عباسپور

که از من پس از مرگ مانَد نشان

«که از من پس از مرگ مانَد نشان»

با مرگ احسان یارشاطر، فرهنگ ایران یکی از سنگ‌بناهای خود را از دست داد. از مدیریت بنگاه ترجمه و نشر کتاب تا سرپرستی دانشنامۀ ایرانیکا، یارشاطر از معدود فرهنگ‌سازانی بود که هم در عرصۀ تحقیق و هم در مدیریت فرهنگی منشأ آثار و خدمات ارزشمندی بوده‌اند. لحظه‌ای به بطالت نگذراند و کاری جز خدمت نکرد و عشقی غیر از ایران نداشت.

به نظرم، به‌رغم آثار ارزشمندِ بی‌شمار، شناسنامۀ فرهنگی ایران سه برگِ اصلی دارد:
شاهنامۀ فردوسی، لغت‌نامۀ دهخدا، دانشنامۀ ایرانیکا.

هومن عباسپور

 

کمیسیون ویرایش انجمن صنفی ویراستاران برگزار می‌کند

کارگاه ویرایش انواع متون

دومین کارگاه: کارگاه ویرایش متون عمومی

زمان: 

چهارشنبه ۱۴ شهریور۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۳۰ تا ۱۸:۳۰

مکان:

دفتر انجمن صنفی ویراستاران

  • این کارگاه‌ها فقط برای اعضای پیوستۀ انجمن برگزار می‌شود و رایگان است. لازم است اعضای محترم حضور خود به دفتر انجمن اعلام کنند.

شماره تماس برای هماهنگی: ۸۸۵۱۴۶۱۴

 

[Best_Wordpress_Gallery id=”36″ gal_title=”ویرایش متون عمومی”]

بازتاب مراسم تقدیر از پیش‌کسوتان ویرایش در مجلۀ نقد و بررسی کتاب

مجلۀ نقد و بررسی کتاب تهران، شمارۀ ۵۹، تابستان ۱۳۹۷ منتشر شد.

در این شماره گزارشی از مراسم تقدیر از پیش‌کسوتان ویرایش درج شده است، که به‌همت انجمن ویراستاران در نمایشگاه کتاب تهران برگزار شد. در این شماره همچنین مقالاتی از دکتر سیروس پرهام، بهاءالدین خرمشاهی، علی حصوری، حسن ذولفقاری، بیژن نامور به چاپ رسیده است.

 

 

[Best_Wordpress_Gallery id=”34″ gal_title=”مجله نقد کتاب”]

همایش حق مالکیت فکری، گفته‌ها و ناگفته‌ها

در شهرداری قمصر (۸ و ۹ شهریور)

همایش دوروزۀ حق مالکیت فکری به همت انجمن صنفی داستان‌نویسان و با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در شهر قمصر کاشان برگزار شد. این همایش در سه بخش: گفت‌وگو با نمایندگان نهادهای حاکمیتی، ناشران، و پدیدآورندگان در تاریخ ۸ و ۹ شهریور به اجرا درآمد.

در بخش اول این نشست، موضوع اصلاح قانون حمایت از حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان، مصوب ۱۳۴۸، مطرح شد. دکتر صادقی، نمایندۀ مجلس شورای اسلامی از مراحل اصلاح آن و اینکه به‌زودی برای تصویب به صحن مجلس برده خواهد شد گفت. خانم حیدری، مدیرکل دفتر حقوقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، از چگونگی جمع‌آوری لوایح جهانی و افزودن مطالب ضروری برای اصلاح این قانون سخن گفت و افزود که بعد از برگزاری۱۵۰ جلسه کارشناسی، در سال ۱۳۹۳ این اصلاحیه از چرخۀ تصویب دولت به مجلس رسید، اما برای اصلاح مجدد برگردانده شد و در حال حاضر در تلاش برای ارائۀ اصلاحیۀ دوم و تصویب آن هستند. دکتر حبیبا، حقوق‌دان، از قانون حمایت از پدید‌آورندگان در کشور ایران گفت و اینکه کشور ما فقط به‌حق انتشار یا چاپ (کپی‌رایت) جهانی نپیوسته است، اما تمام حقوق حمایت از پدیدآورنده را در ایران رعایت می‌کند. وی گفت اصلاح قانون ۱۳۴۸ از سال ۹۲ به مجلس داده شده، اما هنوز به تصویب نرسیده است. وی افزود که در طول این سال‌ها چندین الحاقیه بر این قانون نوشته و تصویب شده است. دکتر حبیبا به اهمیت پرورش وکلا و قضاتی برای حوزۀ نشر و مالکیت فکری اشاره کرد که برای این منظور از دهۀ ۱۳۸۰ رشتۀ حقوق مالکیت فکری در دانشگاه‌ها، زیرمجموعۀ رشتۀ حقوق، دایر شده است و گروهی نیز برای این امر آموزش داده شده‌اند.

در بخش اول نشست، آقای سیدآبادی از ضرورت حضور نویسندگان و مشورت با آنان برای اصلاح این لایحه سخن گفت و از محاسن پیوستن به کنوانسیون برن صحبت کرد. دیگرسخنرانان این بخش از مشکلات و محاسن پیوستن به کنوانسیون جهانی برن گفتند.

بخش دوم نشست‌ها که با حضور آقای آموزگار، رئیس اتحادیۀ ناشران، آقای هاشمی‌نژاد، مدیر انتشارات افق، آقای طاهری، کارشناس امور مالیاتی و با دبیری آقای یوسف‌زادگان برگزار شد به مشکلات موجود برای مالکیت فکری و ادبی پدیدآورندگان پرداخته شد. آقای هاشمی‌نژاد از تجارب خود در مورد خرید حق مالکیت انتشار (کپی‌رایت) برای ترجمۀ کتاب‌ها گفت و اینکه از ۲۰ سال قبل، و به‌حکم وظیفه‌ای شخصی، اجازه‌گرفتن از صاحبان اثر برای ترجمۀ آثارشان را آغاز کرده و در حال حاضر نیز بخشی را به نام بخش بین‌الملل در انتشارات خود دایر کرده است. آقای هاشمی‌نژاد در پاسخ به اینکه‌ آیا خرید حق انتشار کتاب موجب افزایش قیمت کتاب شده است یا خیر، پاسخ داد که بسیاری از ناشران خارجی وقتی وضعیت کشور ایران را می‌سنجند، برای همراهی با ناشران ایرانی تخفیف‌هایی می‌دهند، بعضی‌ها هم اصلاً پولی نمی‌گیرند و با سخاوت تمامی مدارک کتاب را در اختیار می‌گذارند، اما مواردی هم که قیمت خرید کتاب بالا باشد، انتشارات افق به روشی آن را جبران می‌کند مثلاً افزایش قیمت را در دو چاپ مستهلک می‌کند و بدین ترتیب قیمت را بالا نمی‌برد. ایشان افزودند که در حال حاضر باوجود تحریم‌ها و بالارفتن بیش‌ازحد قیمت ارز، امکان خرید مالکیت انتشار کتاب و حتی انتقال وجه با دشواری فراوانی مواجه شده و اگر ایران به کنوانسیون برن بپیوندد باید راهی برای تسهیل این امر یافته شود. وی همچنین از خطرهای پیوستن به کنوانسیون برن گفت.

آقای آموزگار با تأکید بر اینکه کشور ایران در بخش دانشگاهی و کتاب‌های کودک و حتی بخشی از نرم‌افزارها امکان رقابت با کشورهای خارجی را دارد، به این نکته اشاره کرد که شاید موفقیت ناشران ایرانی در این دو حوزه بتواند برای مشکلات افزایش قیمت کتاب، در صورت پیوستن به کنوانسیون برن، راهگشا باشد.

آقای دکتر طاهری، در مورد مشکلات حقوقی پیوستن به کنوانسیون برن و موضوع حمایت حقوقی از ناشران ایرانی و خارجی و چگونگی تعریف مالیات‌های احتمالی یا رسیدگی به شکایات احتمالی صحبت کرد.

در بخش سوم و پایانی این نشست که در تاریخ ۹ شهریور برگزار شد، آقایان امیرحسین چهلتن و حسین سناپور در جایگاه نویسنده و آقای آبتین گلکار، مترجم زبان روسی، و خانم مهشید میرمعزی، مترجم زبان آلمانی، به نمایندگی از مترجمان و خانم مهناز مقدسی، دبیر انجمن صنفی ویراستاران، حضور داشتند.

در این بخش نویسندگان از سرقت ادبی، کاهش بیش از انتظار تألیفات ادبی، دشواری احقاق حقوق پدیدآورندگان و محاسن پیوستن به کنوانسیون برن صحبت کردند. آقای سناپور به این مطلب اشاره کرد که اگر با پیوستن به کنوانسیون برن بتوانیم از فوج عظیم ترجمۀ آثار جلوگیری کنیم، فرصتی را برای ارتقای تولید فکری و نویسندگی فراهم کرده‌ایم. آقای گلکار از بی‌اطلاعی اهالی قلم از قوانین حمایت از پدیدآورندگان گفت و اینکه اگر مترجمانِ شاخص و متعهد بدانند که می‌توانند از پدیدآورندگان کتاب‌ها اجازه بگیرند یا خودشان این کار را بکنند یا از ناشر بخواهند و در صورت لزوم، حتی مبلغی هم بابت حقِ انتشار یا حق مؤلف پرداخت کنند، در تسری فرهنگ حمایت از پدیدآورندگان مؤثر خواهند بود و با این‌کار، تا زمانی که به کنوانسیون برن نپیوستیم می‌توانیم اخلاقاً آن را رعایت کنیم.

خانم میرمعزی تجارب خود را در کسب اجازۀ ترجمۀ آثار آلمانی از ناشر یا نویسندگان گفت و از تلاش برخی ناشران ایرانی برای گرفتن مجوزِ حق انتشارِ کتاب از ناشران خارجی تقدیر کرد. وی از مشکل ترجمه‌های مکرر و گاه نازل، بی‌توجهی مترجمان نوپا به صیانت از متن اصلی، مشکلات ممیزی ارشاد و متقاعد‌کردن صاحبان اثر برای پذیرفتن موضوع ممیزی در کشور ایران، ترجمه‌هایی که نام مترجم حقیقی نیست یا وجود خارجی ندارد، و بازترجمه‌هایی که دزدی از ترجمه‌های موفق بازار است سخن گفت. وی در پاسخ به این سؤال که نشر ایران و نویسندگان ایرانی بضاعت رقابت با بازار جهانی کتاب را ندارند و بعد از پیوستن به کنوانسیون برن، امکان عرضۀ محصول و چرخۀ اقتصادی برای ناشران ایرانی ممکن نخواهد بود گفت: اگر بخواهیم در بازار جهانی حضور پیدا کنیم باید برای رقابت خود را تجهیز کنیم و کیفیت آثارمان را بالا ببریم و این امر یک اتفاق خوب است که بتوانیم با صاحبان این صنعت در جهان گفت‌وگو کنیم و برای بهتر شدن آثارمان تلاش کنیم.

مهناز مقدسی در ابتدای سخنرانی خود، از دعوت انجمن صنفی داستان‌نویسان سپاسگزاری کرد و حضور انجمن‌ها را در کنار هم، و همسویی و هم‌صدایی آن‌ها را برای رسیدن به اهداف مشترک، امری ضروری و مهم دانست و تلاش‌های این انجمن را برای دفاع از منافع صنفی نویسندگان تحسین کرد. مقدسی در این نشست با دسته‌بندی آثار به اصلی، اشتقاقی، و ترکیبی جایگاه پدیدآورنده یا خالق اثر را در رأس هرمِ نشر قرار داد و آثاری چون ترجمه، گردآوری، تصحیح، تحشیه، بازآفرینی، بازویرایی را در زمرۀ آثار اشتقاقی و ترکیبی قرار داد. وی اهمیت ویرایش را در آثار برشمرد و به ویراستارانی که به اعتبار همکاری و همراهی‌شان با پدیدآورندگان، در مالکیت فکری اثر سهمی پیدا می‌کنند و به فروش کتاب کمک می‌کنند اشاره کرد. وی این نوع ویراستاران را ویراستار ساختاری و محتوایی، ویراستار تکوینی یا آفرینشگر، ویراستار بنیادی و ویراستار جامع یا فراگیر نامید. مقدسی به نمونه‌هایی ازاین‌دست ویراستاران در نشر امریکا و در نشر ایران اشاره کرد و گفت نشر امروز ایران نیازمند حضور این نوع ویراستاران است که هم مشاور ناشر باشند و هم مشاور پدید‌آورنده و زمانی که در تولید اثر سهم فکری پیدا می‌کنند جای دارد که این سهم برایشان تعریف و لحاظ شود.

در پایانِ این نشست آقای سناپور پیشنهاد کرد نامه‌ای حاوی درخواست‌های مطرح‌شده در این همایش، به ارگان‌های ذی‌ربط و حتی مجلس و ریاست جمهوری نوشته شود و خواسته‌های به‌حق نویسندگان در آن مطرح و برای اجرای آن پیگیری شود.

این نشست در ساعت ۱۳ روز جمعه نهم شهریور به پایان رسید.

در این همایش افراد سرشناسی چون آقایان جواد مجابی، احمد پوری، محمدحسن شهسواری حضور داشتند. دبیری این همایش را آقای سینا دادخواه، از اعضای فعال این انجمن، عهده‌دار بود. از انجمن صنفی ویراستاران نیز آقایان فتح‌الله فروغی و هومن عباسپور در این همایش حضور داشتند.

 

تدوین از روابط عمومی انجمن صنفی ویراستاران

 

[Best_Wordpress_Gallery id=”33″ gal_title=”مالکیت فکری”]

کارآفرینی که بخش عمدۀ تاریخچۀ ویرایش در ایران در مؤسسۀ او رقم خورد

 

یادی از همایون صنعتی‌زاده

همایون صنعتی‌زاده، کارآفرین، مؤسس چندین مرکز فرهنگی و تجاری، نویسنده و مترجم. در سال ۱۳۰۴ در تهران به دنیا آمد. پدرش، عبدالحسین صنعتی‌زاده، از نخستین داستان‌نویسان ایرانی و مادرش قمرتاج دولت‌آبادی بود. کودکی‌اش را در کرمان نزد پدربزرگ و مادربزرگش گذراند. برای دورۀ متوسطه به تهران رفت و در دبیرستان البرز تحصیل کرد. در این مدرسه با ایرج افشار آشنا شد، در ماجراهای شهریور ۱۳۲۰ و جنگ جهانی دوم دبیرستان را رها کرد و به کرمان بازگشت و در کار تجارت و ادارۀ امور پرورشگاه، که پدرش مسئولیت آن را داشت، به پدر کمک کرد. دیپلمش را از اصفهان گرفت. در ۱۳۳۳ با شهین‌دخت سرلتی ازدواج کرد.

صنعتی‌زاده، برخلاف خواستۀ پدر و خانواده، راه دانشگاه را پی‌نگرفت و بازار و تجارتخانه را برگزید. سه سال بعد، اولین تجارتخانۀ خود را افتتاح کرد که زمینه‌ساز فعالیت‌های فرهنگی، بازرگانی و خیریه‌ای او را در سال‌های بعد شد. زبان‌های انگلیسی و روسی را بدون کلاس و استاد آموخت و دنیای فرهنگی و مطالعه را در کنار تجارت رها نکرد.

دربارۀ شخصیت صنعتی‌زاده گفته‌ شده است که خوش‌زبان، شیرین و صمیمی بود. اعتماد به نفس عجیبی داشت. بارها از صفر شروع کرد و هر بار نیز موفق‌تر از پیش از عهدۀ کارها برآمد.

فعالیت‌های گستردۀ صنعتی‌زاده را در تجارت چنین برشمرده‌اند: پایه‌گذار تعدادی از بنگاه‌های تجاری و مراکز صنعتی و کشاورزی، تأسیس شهرک خزرشهر در مازندران، کاغذسازی پارس، کشت مروارید در کیش، رطب زهره، گلاب زهرا.

 

صنعتی‌زاده و انتشارات فرانکلین

انتشارت فرانکلین شاهکار همایون صنعتی‌زاده بود. به گفتۀ خودش در سال ۱۳۳۴، پس از دیدن کتاب‌های این مؤسسه و علاقه‌مندشدن به آن، نمایندگی بنگاه فرانکلین نیویورک را پذیرفت. بنگاه فرانکلین ایران به ترجمه و انتشار آثار امریکایی و اروپایی روی آورد و پس از مدت کوتاهی کارش رونق گرفت و به مهم‌ترین سازمان نشر ایران تبدیل شد. صنعتی‌زاده برای اولین بار توانست جمع کثیری از شایسته‌ترین افراد اهلِ کتاب از جمله سیروس پرهام، منوچهر انور، نجف دریابندری، اسماعیل سعادت، فتح‌الله مجتبایی، ابوالحسن نجفی، حسن مرندی، کریم امامی و گروهی دیگر از اهالی قلم را در یک جا جمع کند و به شکلی تخصصی به کار چاپ و نشر کتاب بپردازد. این مؤسسه برای نخستین بار بخشی را به نام ادیتوریال (ویرایش) پایه‌گذاری کرد و راه را برای این فعالیت مهم در نشر ایران گشود. کار ویرایش کتاب و ترجمه‌های آثار مهم ادبیات جهان بعدها ادامه پیدا کرد و به‌صورت جریانی درآمد که از نشر جدایی‌ناپذیر شد، چنان‌که عبدالرحیم جعفری، بنیان‌گذار انتشارات امیرکبیر، در استقبال از کار صنعتی‌زاده، این راه را ادامه داد در انتشارات خود بخش ویرایش دایر کرد و ناشران دیگر نیز از آن پیروی کردند.

همایون صنعتی‌زاده در انتشارات فرانکلین نوآوری‌هایی کرد. او برای اولین بار در صنعت نشر ایران حقوق کتاب را یک‌جا می‌خرید، همۀ امور مربوط به چاپ را، از ویرایش تا تصحیح و غلط‌گیری، انجام می‌داد. هزینۀ طراحی جلد و تبلیغات را می‌پرداخت و برای چاپ و نشر به دست ناشر می‌سپرد و در برابر تمام این خدمات ۱۵ درصد از بهای پشت جلد را دریافت می‌کرد. در ابتدای کتاب هم عبارت «با همکاری مؤسسۀ انتشارات فرانکلین» ذکر می‌شد. در زمانی که هم مدیر عامل فرانکلین و هم مدیر عامل کاغذ پارس بود، بانک توسعۀ صنعتی و معدنی ایران به  او گفته بود از این دو کار یکی را باید اختیار کند و او کاغذسازی پارس را برگزیده بود.

سازمان‌دهی به کار چاپ و انتشار کتاب‌های درسی از دیگر ابتکارهای همایون صنعتی‌زاده در فرانکلین بود. او نخست امتیاز چاپ کتاب‌های درسی افغانستان را کسب کرد و زمانی که کار چاپ کتاب‌های درسی در ایران نیز به فرانکلین واگذار شد، او عده‌ای از مترجمان و مؤلفان و کسانی را که مایل بودند در تألیف کتاب‌های درسی همکاری داشته باشند به هزینۀ مؤسسه به امریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان فرستاد تا دربارۀ تألیف و چاپ کتاب‌های درسی آن کشورها مطالعه کنند. چاپ کتاب‌های درسی ایران منشأ دو اتفاق مهم دیگر در صنعت نشر ایران شد: چون چاپخانه‌های کشور هم‌زمان از عهدۀ چاپ کتاب‌های درسی افغانستان و ایران برنمی‌آمدند، صنعتی‌زاده چاپخانۀ افست را با ‌همراهی سیدحسن تقی‌زاده تأسیس کرد که چندی بعد توسعه یافت و به مهم‌ترین و بزرگ‌ترین چاپخانۀ خاورمیانه تبدیل شد. این چاپخانه هنوز هم کتاب درسی چاپ می‌کند.

کار مهم دیگر او تأسیس کارخانۀ کاغذسازی پارس بود، با هدف جبرانِ کمبود کاغذهای وارداتی، زیرا این کاغذها پاسخ‌گوی تأمین نیاز چاپخانۀ عظیم او نبودند. صنعتی‌زاده کارخانۀ کاغذسازی پارس را با استفاده از باگاس، تفاله نیشکر، در هفت تپۀ خوزستان تأسیس کرد که بزرگ‌ترین کارخانۀ کاغذسازی ایران بود، به دلیل مشکلاتی که با مسئولان بانک صنعتی و معدنی پدید آمد، او این کارخانه را واگذار کرد.

صنعتی‌زاده همچنین در دلِ سازمان انتشارات فرانکلین، سازمان انتشارات کتاب‌های جیبی را دایر کرد که انقلابی در شمارگان و قطع کتاب پدید آورد.

خروج همایون صنعتی‌زاده از فرانکلین موجب افول این مؤسسه شد. این افول را می‌شود به دو عامل اصلی ربط داد: نخست مدیریت نفر بعدی، یعنی علی‌اصغر مهاجر بود؛ و دوم ایجاد تضادها و دیدگاه‌هایی که در امریکا برنامۀ مؤسسۀ فرانکلین را پیش می‌برد و همچنین نارضایتی آن‌ها از پیشبرد کار که منجر به دستور فروش اموال و امتیازهای فرانکلین در ایران شد. البته در سال ۱۳۵۵، ضربۀ بزرگی هم به انتشارات فرانکلین خورد و آن قطع روابط این انتشارات با وزارت آموزش و پرورش بود، زیرا فرانکلین مهم‌ترین منبع درآمدش را از دست داد.

دایره‌المعارف فارسی

در زمرۀ درخشان‌ترین فعالیت‌های همایون صنعتی‌زاده، پایه‌گذاری دایره‌المعارف فارسی است. او در انتشارات فرانکلین به این نتیحه رسیده بود که کتاب مرجعی به زبان فارسی فراهم آورد. در جست‌وجوهایش برای یافتن شخص با‌صلاحیتی برای سردبیری دایرهالمعارف فارسی، به دکتر غلامحسین مصاحب رسید. جلد اول این کتاب در سال ۱۳۴۵ با سرپرستی و تبحر بی‌نظیر مصاحب منتشر شد. این اثر بعد از سال‌ها، همچنان از معتبرترین آثار مرجع به زبان فارسی است.

صنعتی‌زاده در ۱۳۵۶ به کرمان کوچ کرد و در ملک پدری‌اش در روستای لاله‌زار بردسیر به کشت و پرورش گُل و گلاب‌گیری در مقیاسی گسترده پرداخت. گلاب‌گیری و تهیۀ اسانس عطر و ایجاد اشتغال و فعالیت در ناحیه‌ای کوهستانی و دورافتاده با همکاری و همراهی همسرش، یکی دیگر از فعالیت‌های ارزشمند او بود. او با اینکار ثابت کرد که چگونه می‌توان ناحیه‌ای کوهستانی و دورافتاده را به مرکز فعالیت اقتصادی پررونقی تبدیل کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عللی، صنعتی‌زاده و همسرش مدتی دستگیر و زندانی شدند. همسرش پس از شش ماه آزاد شد و در مدتی که صنعتی‌زاده زندان بود، مدیریت گلاب‌ زهرا را، با جدیتی بی‌نظیر، به عهده گرفت. سرلتی در حادثۀ رانندگی در ۱۳۸۳ درگذشت. صنعتی‌زاده سال‌های پایانی عمر را به‌تنهایی سپری کرد. تنها فعالیت عمده‌اش گلاب زهرا بود. او درآمد حاصل از آن را وقف پرورشگاهی کرد که از پدربزرگش به او به ارث رسیده بود.

صنعتی‌زاده علاوه بر این‌که زمینۀ فعالیت‌ و تولید فرهنگی را فراهم کرد خود نیز در تحقیق، تألیف و ترجمه، به‌ویژه دربارۀ ایران‌باستان و گاه‌شماری در شرق باستان، آثاری به چاپ رساند.

همایون صنعتی‌زاده تا اواخر عمر همچنان فعال بود. او در روز چهارشنبه ۴ شهریورماه ۱۳۸۸، پس از یک دوره بیماری، در ۸۴ سالگی، در کرمان درگذشت.

از آثار چاپ شدۀ اوست:

  1. قالی عمر، مجموعه شعر، کرمان: کانون تربیتی نونهالان صنعتی کرمان، ۱۳۵۶؛
  2. شور گل، مجموعه شعر، کرمان: علوی (چاپخانه)‏‫، ۱۳۷۰؛
  3. پیدایش دانش نجوم، تآلیف بارتل و واندروردن، ترجمۀ همایون صنعتی‌زاده، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۲؛
  4. تاریخ کیش زرتشت، اوائل کار، تألیف مری بویس، ترجمه همایون صنعتی‌زاده، جلد اول ،تهران: انتشارات توس، ۱۳۷۴؛
  5. جلد دوم. هخامنشیان. تهران: توس، ۱۳۷۵؛
  6. جلد سوم. پس از اسکندر گُجسته. تألیف بویس و فرانتز گرنر، تهران: توس، ۱۳۷۵؛
  7. علوم دقیق درعصر عتیق، تألیف اوتو نویگه باور، ترجمۀ همایون صنعتی‌زاده. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵؛
  8. جغرافیای تاریخی ایران، تألیف ویلهلم بارتُلد، ترجمۀ همایون صنعتی‌زاده، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار،۱۳۷۷؛
  9. چکیده تاریخ کیش زرتشت، تألیف مری بویس، ترجمۀ همایون صنعتی‌زاده، تهران: صفی علیشاه، ۱۳۷۷؛
  10. جغرافیای اداری هخامنشیان، تألیف آرنولد توین بی، ترجمۀ همایون صنعتی‌زاده، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، ۱۳۷۹؛
  11. ایران در شرق باستان، تألیف ارنست هرتسفلد، ترجمۀ همایون صنعتی‌زاده، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و دانشگاه شهید باهنرکرمان، ۱۳۸۱؛
  12. جغرافیای استرابو، سرزمین‌های زیر فرمان هخامنشیان، ترجمه همایون صنعتی‌زاده.- تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، ‎۱۳۸۲؛
  13. علم در ایران و شرق باستان، مجموعه مقالاتی از بیکرمن، هنینگ، ویلی هانتر …[ و دیگران]؛ ترجمه و تحشیه همایون صنعتی زاده.- تهران؛ کرمان: نشرقطره؛ دانشگاه شهید باهنر، ‎۱۳۸۴؛
  14. تأثیر علم در اندیشه، تألیف ریچارد فاینمن، ترجمه همایون صنعتی‌زاده، تهران: نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۸۵؛
  15. شیراز در روزگار حافظ. شکوهمندی شهر ایرانی در قرون وسطی، جان لیمبرت، ترجمۀ همایون صنعتی‌زاده، شیراز: مؤسسه فرهنگی و پژوهشی دانشنامۀ فارس۱۳۸۶؛
  16. معمای گاه‌شماری زرتشتی، مجموعه مقالات/ کرمان: دانشگاه شهید باهنر کرمان، ۱۳۸۷؛
  17. تاریخ هند، رومیلا تاپار، ترجمۀ همایون صنعتی‌زاده، تهران: نشر ادیان، ۲ جلد، ۱۳۸۷؛
  18. تاریخ سومر، ادوارد وولی، ترجمۀ همایون صنعتی‌زاده، تهران: نشرگستره، زیرچاپ.
  19. حاجی مراد، تآلیف لئو تولستوی، ترجمۀ همایون صنعتی‌زاده، تهران: کتاب پنجره، ۱۳۸۹؛
  20. حمله اسکندر به ایران(بخشی از کتاب آریان)، ترجمۀ همایون صنعتی‌زاده، ویراستار: روشنک آذری، با مقدمه و اشراف ژاله آموزگار، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار(زیرچاپ)

گردآورنده: سمیه حسنی

 

[Best_Wordpress_Gallery id=”30″ gal_title=”همایون صنعتی زاده”]

شهپر شاه هوا اوج گرفت؛ یادی از پدر تاریخ زبان فارسی و سرایندۀ شعر «عقاب»

 

پرویز ناتِل خانلری، ادیب، دولتمرد، زبان‌شناس، ادب‌پژوه، مترجم، و شاعر معاصر ایرانی است که در اسفند ۱۲۹۲ در تهران زاده شد و در اول شهریور ۱۳۶۹ اهالی فرهنگ را در غم از دست‌دادنش فروبرد.

در خانواده‌ای فرهیخته و صاحب‌منصب بالید. در مدرسۀ امریکایی سن‌لویی و مدرسۀ ثروت دوران ابتدایی را گذراند. به تشویق بدیع‌الزمان فروزانفر رشتۀ ادبی را برای تحصیل در دارالفنون برگزید. سپس، وارد دانش‌سرای عالی شد. پیش از ۱۳۱۴ با سمت دستیار یان ریپکا، ایران‌شناس چک، که برای تکمیل مطالعاتش در ایران به‌سر می‌برد به همکاری با او پرداخت.

در ۱۳۱۴ از دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی گرفت. پس از دورۀ آموزشیِ خدمت نظام وظیفه، از ۱۳۱۵ به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و مدتی دبیر دبیرستان‌های رشت شد. ضمن تدریس در دبیرستان‌ها، تحصیلاتش را تا دکتری زبان و ادبیات فارسی ادامه داد.

در سال ۱۳۲۰ با زهرا کیا ازدواج کرد که حاصل آن یک دختر و یک پسر بود. پسرش آرمان در جوانی درگذشت و آسیب روحی عمیقی بر او وارد شد.

در ۱۳۲۲ با عنوان دانشیار در دانشگاه تهران به تدریس ادبیات فارسی مشغول شد و هم‌زمان مجلۀ سخن را تأسیس کرد. در ۱۳۲۵، به نیابت دکتر علی‌اکبر سیاسی، رئیس دانشگاه تهران، مدیریت ادارۀ تازه‌تأسیس انتشارات دانشگاه تهران را پذیرفت.

در سال ۱۳۲۷ برای تحصیل و مطالعه در رشتۀ  زبان‌شناسی به دانشگاه سوربن رفت و سه سال تحصیل و پژوهش کرد. در ۱۳۲۹ به ایران بازگشت و کرسی «تاریخ زبان فارسی» را در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران پایه‌گذاری کرد. او در دهه‌های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ همچنان فعال و پرکار بود. علاوه بر تحقیق، تألیف ، تدریس و انتشار مجله، مدیریت فرهنگی و سمت‌های سیاسی‌ای را عهده‌دار شد.

پرویز ناتل خانلری در سال ۱۳۳۴ معاون وزارت کشور شد. از همان دوران، سناتور انتصابیِ مازندران شد و چند دوره تا سال ۱۳۵۷ در این سمت بود. از شهریور ۱۳۴۱ تا بهمن ۱۳۴۲ مقام وزارت فرهنگ را در کابینۀ اسدالله علم داشت. در مقام وزارت فرهنگ، طرح ایجاد سپاه دانش را پیشنهاد کرد و به تصویب رساند و اجرای آن را آغاز کرد. از مهم‌ترین خدمات خانلری به فرهنگ ایران تأسیس «بنیاد فرهنگ ایران» با جلب همکاری عده‌ای از پژوهشگران بود که در سال ۱۳۴۴ آغاز به کار کرد. بنیاد فرهنگ ایران در مدت فعالیت خود بیش از ۳۰۰ عنوان کتاب را منتشر کرد که بیشتر آن‌ها متون و تحقیقات مهمی از جنبه‌های مختلف ادبی و تاریخی و علمی بود. ریاست بنیاد فرهنگ از ابتدای تأسیس تا سال ۱۳۵۷ بر عهدۀ خانلری بود. خانلری همچنین ریاست فرهنگستان ادب و هنر ایران را برعهده داشت. مدتی نیز مدیرکلیِ سازمان پیکار با بی‌سوادی را برعهده گرفت.

طرح خانلری در زمینۀ سامان‌دادن به تدوین، چاپ و نشر و توزیع کتاب‌های درسی مدراس در دورۀ وزارتش از مؤثرترین طرح‌های سامان‌دهی آموزشی و فرهنگی بوده است. از دیگر طرح‌های اوست: برگزاری کنگره‌های تحقیقات ایرانی که شماری از مهم‌ترین خطابه‌های علمی و پژوهشی دربارۀ زبان و ادبیات فارسی و تاریخ ایران در آن ایراد شده است، طرح‌های تقویت و گسترش زبان فارسی در خارج از کشور به‌ویژه در افغانستان و شبه‌قارۀ هند و کشورهای عربی.

پس از انقلاب اسلامی ایران (۱۳۵۷)، پرویز ناتل خانلری به مدت صد روز زندانی شد و از همۀ فعالیت‌های رسمی و دانشگاهی کناره گرفت. او با این‌که امکان خروج از کشور را داشت، ایران را ترک نکرد.

خانلری در اول شهریور ۱۳۶۹، پس از یک دورۀ بیماری طولانی، در ۷۷سالگی در تهران درگذشت. همسرش زهرا خانلری نیز شش ماه پس از وی در گذشت. پیکر هر دو در بهشت زهرای تهران قطعۀ ۷۳، ردیف ۳۰، در کنار هم به خاک سپرده شدند.

از او بیش از ۳۰ عنوان کتاب و ۱۲۰ مقاله و خطابه‌هایی که متن آن چاپ شده برجای مانده است. او علاوه بر تدریس و تألیف، مصحح و شاعر نیز بود. قریحۀ شعری و تسلط او به دقایق شاعری کم‌نظیر بود. شعر بلند «عقاب» که به صادق هدایت تقدیم شد بهترین گواه از استادی او در سرودن شعر در قالب‌های کهن با مضمون‌های بدیع و پرجاذبه است.

نثر خانلری شامل ویژگی‌های ممتازی است، از جمله توجه به زیبایی کلام، خوش‌آهنگی، استفاده از واژه‌های ساده و روزمره، اجتناب از حشو و اطناب، بهره‌گیری از ادبیات کهن.

تاریخ زبان فارسی که خانلری وقت عظیمی را صرف آن کرد و توجهی خاص به آن داشت نخستین کتاب در زبان فارسی است که تاریخ این زبان را برپایۀ موازین علم زبان‌شناسی و تبحر در زبان‌های ایرانی بررسی کرده است. از این کتاب چاپ‌های فراوانی شد و آخرینِ آن‌ها را نشر نو در سه مجلد منتشر کرده است.

از دیگر کارهای ارزندۀ او پایه‌گذاری مجموعۀ شاهکارهای ادبیات فارسی با همکاری ذبیح‌الله صفا بود.

شهرت خانلری را شاید بشود حاصل کار و فعالیت او در دو زمینۀ اصلی دانست: تحقیقات و تألیفات و تدریس؛ و مدیریت و سازماندهی فرهنگی، به‌ویژه در بنیاد فرهنگ ایران و مجلۀ سخن. آنچه خانلری را در بین ادیبان معاصر ممتاز می‌کند، تلاش او در راه دادن روش و نگرش علمی در پژوهش و آموزش زبانی ‌ادبی و معیارهای دقیق و سنجیدۀ زیبایی‌شناسی هنری در مطالعات و نقد ادبی همراه با ذوق ادبی کم‌نظیر، توجه خاص به زبان و نثر معاصر فارسی، اصول درست‌نویسی، شیوا و زیبانویسی و تأکید ویژه بر اصالت و هویت فرهنگ ایرانی و شناخت اصول و دلایل آنهاست. ورود او به قلمرو سیاست و پذیرفتن برخی سمت‌های سیاسی، گرچه در دورۀ خاصی مناسبات او و برخی از روشنفکرانِ چپ آن زمان را به تیرگی کشاند و انتقادهایی را در پی‌آورد، اعتبار علمی تحقیقی و ارزش خدمات فرهنگی وی را تحت‌الشعاع قرار نداد.

دربارۀ احوال و آثار او مقالات و کتاب‌هایی نوشته شده، از جمله احوال و آثار دکتر پرویز ناتل خانلری به کوشش منصور رستگار فسایی (۱۳۷۹)، خانلری و نقد ادبی نوشتۀ ایرج پارسی‌نژاد در بررسی  و تحلیل جنبه‌های ادبی و سهم خانلری در زبان و ادب فارسی (۱۳۸۷). یک جلد از مجموعه پژوهشگران معاصر ایران تألیف هوشنگ اتحاد مستقلاً مربوط به خانلری است.

 

از آثار اوست:  

دختر سروان، پوشکین (ترجمه)، ۱۳۱۰؛

چند نامه به شاعر جوان (ترجمه)، ۱۳۲۰؛

تحقیق انتقادی در عروض و قافیه و چگونگی تحول اوزان غزل فارسی (تألیف)، ۱۳۲۷؛

مخارج‌الحروف، ابن سینا (ترجمه)، ۱۳۳۳؛

تریستان و ایزولد (ترجمه)، ۱۳۳۴؛

وزن شعر فارسی (تألیف)، ۱۳۳۷؛

غزل‌های حافظ، ۱۳۳۷؛

سمک عیار (تصحیح)، در ۵ جلد ۱۳۳۸–۱۳۵۳ (بعدها با یک جلد در شرح اسامی و توضیحات با عنوان «شهر سمک»)؛

چند نکته در تصحیح دیوان حافظ، ۱۳۳۸؛

شاهکارهای هنر ایران، آرتور اپهام پوپ (ترجمه)، ۱۳۳۸؛

زبان‌شناسی و زبان فارسی (مجموعه مقالات)، ۱۳۴۳؛

ماه در مرداب (مجموعه شعر)، ۱۳۴۳؛

شعر و هنر (مجموعه مقالات)، ۱۳۴۵؛

فرهنگ و اجتماع (مجموعه مقالات)، ۱۳۴۵؛

تاریخ زبان فارسی (تألیف)، در ۳ جلد ۱۳۴۸؛

دستور زبان فارسی (تألیف)، ۱۳۵۱؛

دیوان حافظ (تصحیح)، ۱۳۵۹؛

داستان‌های بیدپای (تصحیح)، با همکاری محمد روشن، ۱۳۶۱؛

هفتاد سخن (مجموعه مقالات)، دو مجلد، ۱۳۶۹.

منابع: تلخیص از مقالۀ «خانلری، پرویز»، دانشنامۀ جهان اسلام، ج ۱۴، تهران، ۱۳۸۹؛ فرهنگ ادبیات فارسی، محمد شریفی، تهران، فرهنگ نشر نو، ۱۳۸۷، و چند وبگاه معتبر.

تدوین: سمیه حسنی

گزارش کارگاه زبان فارسی شبکۀ کودک

با حضور استادان  فرهنگستان زبان و ادب و دوتن از اعضای هیئت مدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران

چهارشنبه ۲۴مرداد ۱۳۹۷

 

همکاری‌ها و تعاملات سازمان صدا و سیما و فرهنگستان زبان و ادب فارسی در چندسال اخیر گسترش‌ یافته است و این امر از جهات مختلف برای هردو نهاد مفید است. یکی از موارد همکاری برگزاری دوره‌های مرتبط با زبان فارسی در فرهنگستان است. شبکه کودک سیمای جمهوری اسلامی ایران شبکه‌ای تخصصی است که به برنامه‌سازی و تولید و پخش انواع برنامه‌ها برای خردسالان، کودکان و نونهالان می‌پردازد. این شبکه در بهار گذشته از فرهنگستان درخواست کرد کارگاهی درحوزه زبان فارسی برای برخی از کارکنان این شبکه برگزار کند. پس از چند نشست مشترک، «کارگاه زبان فارسی» در ۱۰ ساعت(۵ جلسه) به‌صورت کارگاهی یک‌روزه طراحی شد.

      این کارگاه در روز چهارشنبه بیست‌‌وچهارم مرداد با حضور تنی چند از مدیران، ناظران پخش، ارزیابان،‌ مترجمان و ویراستاران شبکه کودک برگزار شد. در این کارگاه،‌ نگاهی به ساخت زبان فارسی، درآمدی بر واژه‌گزینی و اصطلاح‌شناسی، زبان کودک، درست‌گویی و درست‌نویسی و گفتاری‌نویسی(شکسته‌نویسی) مطرح و تدریس شدند.

دکتر محمدرضا رضوی، عضو هیئت‌علمی فرهنگستان،‌ درس نگاهی به ساخت زبان فارسی را تدریس کرد: زبان و زبان‌شناسی، ساختمان زبان، نظام آوایی زبان فارسی، نظام صرفی زبان فارسی، نحو زبان فارسی، نظام معنایی زبان فارسی، و گونه‌های زبانی از جمله مباحثی بود که در این درس مطرح شد. این مباحث به‌گونه‌ای طرح شد که حوزه زبان کودک مورد توجه قرار گیرد.

 

خانم مهنوش تهرانی، عضو هیئت‌علمی فرهنگستان،‌ درآمدی بر واژه‌گزینی و اصطلاح‌شناسی را تدریس کرد. واژه و اصطلاح و تفاوت این دو با یکدیگر، تعریف و ویژگی‌های واژه فارسی و واژه غیرفارسی، نگاهی گذرا به پیشینه علم اصطلاح‌شناسی، نگاهی به انواع روش‌ها و شیوه‌های واژه‌سازی، لزوم کاربرد واژه‌های فارسی برای کودکان و نوجوانان، اهمیت و کاربرد واژه‌گزینی و اصطلاح‌شناسی در ترجمه به‌ویژه ترجمه‌ متون کودک و فوائد واژه‌گزینی در حوزه‌ زبان کودک از جمله مباحثی بود که وی در این درس به آنها اشاره کرد.

 

  دکتر مریم جلالی، عضو هیئت‌علمی دانشگاه شهید بهشتی، سومین مدرسی بود که در این کارگاه به تدریس درس «زبان کودک»، پرداخت. تاریخچه زبان کودک،‌ علل توجه به زبان کودک، ‌نظریه‌های به‌کارگیری زبان توسط کودکان(یادگیری، نهادگرایی، شناختی و تعاملی)، ارتباط کودک با کاربرد واژه‌ها، لزوم توجه به رده‌بندی سنی کودکان و ارتباط آنها با رسانه، نظریه برهم‌کنش متن و تصویر از جمله موارد طرح‌شده در این کلاس بود.

 مهدی قنواتی،‌پژوهشگر فرهنگستان، با تدریس «درست‌گویی و درست‌نویسی» دیگر مدرس این کارگاه بود. او با بررسی بیش از ۳۰ عنوان از برنامه‌های شبکه کودک، به‌صورت مصداقی، به‌ مهم‌ترین اشکالات زبانی در برنامه‌های این شبکه اشاره کرد. انواع واژه‌ از نظر ساختمان، انواع فعل ازنظر ساختمان، گرده‌برداری، واژه‌بست‌ها، جمله‌های نشان‌دار و بی‌نشان و کاربرد هریک از موارد یادشده در ساختارهای زبانی برنامه‌های شبکه کودک از جمله موضوعات مورد بحث در این جلسه بود.

 

هومن عباسپور، پژوهشگر و سرویراستار نشر چشمه، با تدرس «گفتاری‌نویسی» آخرین مدرسی بود که در این کارگاه حضور یافت. وی در آغاز سخن توضیح داد که مباحثی که در زمینه گفتاری‌نویسی در این جلسه مطرح می‌شود لزوماً نظر فرهنگستان نیست و نظر شخصی است. درست یا نادرست بودن گفتاری‌نویسی، حدود و ثغور گفتاری‌نویسی، چگونگی دستور خط و املای واژه‌ها و ترکیبات در گفتاری‌نویسی ‌و اصول و ضوابط گفتاری‌نویسی مهم‌ترین موضوعات عباس‌پور دراین جلسه بود.

کارگاه زبان فارسی با این هدف در پژوهشکده مطالعات واژه‌گزینی برگزار شد که اصحاب رسانه، به‌ویژه دست‌اندرکاران سازمان صدا و سیما، هرچه بیشتر با مسائل زبانی و ادبی آشنا شوند تا بتوانند به تقویت و غنای زبان و ادبیات فارسی در جامعه، به‌ویژه آینده‌سازان این مرز و بوم، کمک کنند. فرهنگستان امیدوار است با برگزاری این‌گونه کارگاه‌ها و دوره‌ها بتواند لزوم و اهمیت توجه به زبان و ادبیات فارسی را در جامعه پررنگ و برجسته کند.

 

برگرفته از کانال فرهنگستان زبان و ادب فارسی

 

نخستین جلسۀ کارگاه ویرایش متن سخنرانی

نخستین جلسۀ کارگاه ویرایش متن سخنرانی با مدیریت خانم دکتر نازنین خلیلی‌پور و آقای نیما سرلک در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۹۷ برگزار شد. در این جلسه کلیاتی دربارۀ تفاوت متن سخنرانی با متن مکتوب و نکات مهم در ویرایش آن مطرح شد، سپس نمونه‌ای از متن سخنرانی به حاضران داده شد. در این متن موارد غیرضروری تشخیص داده شد و هر یک از شرکت‌کنندگان دیدگاه‌های و ویرایش‌های خود را مطرح کردند. در این کارگاه دو تن از اعضای هیئت مدیره، خانم مقدسی و آقای عباسپور نیز حضور داشتند.

 

[Best_Wordpress_Gallery id=”28″ gal_title=”کارگاه ویرایش متون سخنرانی”]