| سرمقاله | زنده‌یاد کریم امامی|

هنگامی که ویراستار با اثر تألیف‌شدۀ کامل روبه‌رو می‌شود، خوانندۀ دلسوزی است که فرصت خواندن کتاب را قبل از چاپ پیدا می‌کند و می‌کوشد آن را در حدی که امکان دارد از لغزش‌ها بپیراید و یک‌دست کند و با توجه به امکانات و محدودیت‌های روش حروفچینی و چاپ مورداستفاده، متن را برای چاپ آماده‌سازی کند. و بعد هم در تمام مراحل تولید، دنبال کار را می‌گیرد تا نه‌تنها کار نخوابد، بلکه به بهترین وجه ممکن اجرا شود و جلو برود.
ویراستاری که با اثر ترجمه‌شده مواجه می‌شود، ظاهراً کارش آسان‌تر است، چون با استفاده از کتاب اصلی راه را بهتر می‌بیند و لغزش‌های مترجم را زودتر می‌تواند تشخیص دهد. چنین ویراستاری نه‌تنها باید به اندازۀ کافی زبان‌دان باشد، بلکه از موضوع کتاب هم سررشته داشته باشد. اگر ویراستاری به موضوع کتاب وارد نباشد، بهتر است از ویرایش ترجمه عذر بخواهد و کار را به شخص واردتری بسپارد. به نظر من، ویراستاری که روی متون ترجمه شده کار می‌کند، لازم است حتماً خودش تجربۀ ترجمه داشته باشد، حداقل به‌خاطر اینکه بداند حدوحدود کار چیست و چه چیزهایی را می‌توان و چه چیزهایی را نمی‌توان به فارسی برگرداند. و البته لازم است که مترجم و ویراستار تصور واحدی از کار ترجمه داشته باشند، چون در غیر این صورت، دخالت ویراستار در کار مترجم به جایی خواهد رسید که خود او به نام ویرایش، کتاب را دوباره به فارسی ترجمه خواهد کرد، و این کار به هیچ‌وجه درست نیست. چون در این مجلس صحبت از روش‌های ترجمه شد، بنده هم اجازه می‌خواهم نظر خود را بعد از تجربیات این سالیان عرض کنم. بنده ترجمۀ خیلی دقیق و لفظ‌به‌لفظ را تنها برای آثار معتبر ادبی و قراردادها و اسناد و مدارک تجویز می‌کنم، ولی در حدی که به متون آموزشی و اطلاعاتی مربوط می‌شود، سلیقۀ بنده این است که ترجمۀ نسبتاً دقیق ولی کاملاً مفهوم بکنیم. مقوله‌ای هم به نام ترجمۀ آزاد داریم که دیگر خیلی بی‌حساب و کتاب است. بنده استفاده از آن را در شرایط عادی تجویز نمی‌کنم، چون در واقع دیگر ترجمه نیست، نوعی بازآفرینی است اما در بعضی از شرایط، ممکن است از آن استفاده شود.

دوازدهمین خبرنامۀ انجمن صنفی ویراستاران را در پیوند زیر دریافت کنید.

دوازدهمین خبرنامۀ انجمن صنفی ویراستاران

پست های توصیه شده