خطر ویرایشِ دیجیتالی

در سال‌های اخیر، براثر درکِ نادرست و سطحی از ویرایش، نوعی نگاهِ دیجیتالی در میان نوویراستاران رایج شده که باید از فراگیرشدنِ آن پرهیز کنیم. ما باید بدانیم:

  •  وقتی دو کلمه یا دو تعبیر برای بیان یک مفهوم داریم، لزوماً یکی از آن دو غلط نیست.
  • جملۀ درست لزوماً به یک شکل نیست. می‌توان جمله‌های متعددی با یک مضمون نوشت که همه درست باشند.
  • وقتی یک کلمه دو رسم‌الخط دارد، لزوماً آن صورتی که ما به‌ آن عادت داریم یا آن صورتی که تأییدشدۀ فرهنگستان است بهتر و درست‌تر نیست.
  • نوشتن اعداد از راست به چپ و از چپ به راست هردو درست است و هر روش طرف‌داران خود را دارد.
  • تورفتنِ سطر اولِ پاراگرافِ اول یا آغازِ آن سطر از سرِ اشپون هردو درست است و برگزیدن یکی از آن دو امری اختیاری است.
  • ارجاعِ درون‌متنی و پانوشتی هردو درست‌ است و، در آثار تألیفی، ویراستار و مؤلف و گاه ناشر، بنابر نوعِ متن یا تعداد ارجاعات، تصمیم می‌گیرند که کدام‌یک از آن دو روش را اختیار کنند.

این‌ها فقط چند مثال از میان صدهاست که ناآگاهی از آ‌ن‌ها به تلقیِ عوامانه از ویرایش دامن می‌زند و ویرایش را به بی‌راهۀ دیجیتالی‌شدن پرتاب می‌کند.
ما تنها می‌توانیم بگوییم که کدام شکل رایج‌تر است یا کدام تعبیر با متن متناسب‌تر است یا کدام آرایشِ پاراگراف با قطع و فونت سازگارتر است یا «من از فلان شیوه‌نامه پیروی می‌کنم».

#ناویرایش #نوویراستار  #ناویراستار

هومن عباسپور
@anjomanvirastaran

طرح «تابستانه کتاب» از 15 مرداد آغاز می‌شود

طرح «تابستانه کتاب» از ۱۵ مردادماه در کتاب‌فروشی‌های عضو این طرح در سراسر کشور آغاز به کار می‌کند.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی خانه کتاب، طرح  «تابستانه کتاب» با شعار «این چنین دوست کتاب است از او دست مدار» از ۱۵ مردادماه در کتابفروشی‌های سراسر کشور آغاز می‌شود که بر این اساس علاقه‌مندان و خریداران کتاب با همراه داشتن کارت ملی، می‌توانند از تخفیف ۲۰ تا ۲۵ درصدی خرید کتاب در این طرح تا سقف یکصد هزار تومان استفاده کنند.

ثبت نام کتابفروشی‌ها برای مشارکت در طرح «تابستانه کتاب» تا دهم مردادماه تمدید شده و کتابفروشان می‌توانند با مراجعه به سایت ketab.ir نسبت به ثبت نام خود اقدام کنند. مهلت تعیین شده تمدید نمی‌شود.

تاکنون ۷۳۴ کتابفروشی از ۳۱ استان کشور متقاضی شرکت در طرح «تابستانه کتاب» هستند که از این تعداد ۵۸۴ کتابفروشی از مراکز استان ها و ۱۵۰ کتابفروشی از شهرستان ها عضو طرح شده‌اند.

استان تهران با ۱۳۰ کتابفروشی تاکنون در صدر بیشترین مشارکت کتابفروشی‌ها قرار دارد و استان‌های قم، اصفهان، خراسان رضوی، فارس، کردستان، آذربایجان شرقی، کرمان، خوزستان، مازندران، گیلان، همدان، یزد، آذربایجان غربی، کرمانشاه و خراسان جنوبی در جایگاه‌های بعدی قرار گرفته‌اند.

http://Telegram.me/rozshomar

Telegram
خبر، فراخوان جوایز ادبی، تاریخ نشست‌های ادبی
اطلاع از تازه ترین رویدادهای ادبی ایران و جهان
اطلاع از فرصت‌های شغلی و دعوت‌های به همکاری در فضای ادبیات…

مشارکت و نظرخواهی از صنف نشر با راه اندازی گروهی تلگرامی+ فایل صوتی

مشارکت و نظرخواهی از صنف نشر با راه‌اندازی گروهی تلگرامی+فایل صوتی

سیدعباس حسینی‌نیک، بازرس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و مدیرمسئول انتشارات مجد در گفت‌وگو با خبرنگار رویداد فرهنگی درباره راه‌اندازی گروهی تلگرامی برای تحلیل وضعیت نمایشگاه بین‌المللی کتاب اظهار داشت: موضوع برگزاری نمایشگاه کتاب تهران و مسائل حوه نشر مثل سایر وقایع اجتماعی ما، قبل از به وجود آمدن فضای مجازی و امکانات ارتباطی امروز، وضعیتی خیلی مخفی و بدون هم‌اندیشی و نظرخواهی از آحاد جامعه یا صنف داشت که با مشکلاتی همراه بود.

وی ادامه داد: قبل از حضور و بروز فضای مجازی تصمیماتی که از سوی نهاد صنفی مثل اتحادیه یا وزارت ارشاد گرفته می‌شد، اطلاع‌رسانی نمی‌شد و ناشران در آنها دخالتی نداشتند اما اخیرا با به وجود آمدن امکانات جدید و امکان ایجاد ارتباط بین آحاد صنف از طریق فضای مجازی باعث شده تا بهره‌گیری از این فرصت گروهی تلگرامی را ترتیب دهیم.

حسینی‌نیک با توجه به برگزاری دو دوره نمایشگاه کتاب در شهر آفتاب عنوان کرد: انتقال نمایشگاه کتاب به شهر آفتاب همواره با موافقان و مخالفانی همراه بوده و درباره مکان برگزاری این نمایشگاه بخصوص نواقص موجود، مسائلی در صنف مطرح شده است.

وی بیان کرد: بلافاصله بعد از به پایان رسیدن زمان فعالیت سی‌امین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران گروه تلگرامی را ضمن عضویت 200 ناشر و مدیر خصوص و عمومی نشر، ساختم که بعد از گذشت دو ماه فعالیت، 600 ناشر، مدیران وزارت ارشاد، انجمن‌ها، نویسندگان و خبرنگاران، کتابفروشان و پخش‌کنندگان کتاب عضو این گروه هستند.

@rooydadfarhangi
https://goo.gl/fhnk8F

سالروز تولد استاد محمد خاکی

پنجم تير ماه سالروز تولد استاد محمد خاکی (متولد 1317) است. استاد خاکی انسانی است فروتن و بااخلاق. دانشمندی است مهربان و آموزگاری است بی‌دریغ. مردی است منظّم و دقیق. در تحقیق، اهل استدلال است و موشکافی. کنارِ این مردِ آرام که می‌نشینی، دریای پرتلاطمِ جهانِ پرآشوب برایت بدل به ساحلی آرام می‌شود. اگر از او چیزی بپرسی، هرآنچه می‌داند بی‌دریغ بیان می‌کند و اگر نداند، می‌گوید نمی‌دانم و فرصتی می‌خواهد و می‌یابد و می‌گوید.
برآمده از خانواده‌ای است اهل فضل و هنر. شعر می‌گوید و گاه فی‌البداهه. اما تخصص او ویرایش مقاله‌های دایرة‌المعارفی است؛ یعنی دشوارترین نوعِ ویرایشِ متونِ علمی.
«شیوه‌نامۀ دایرةالمعارف بزرگ اسلامی»، که او تألیف کرده، باید سرمشق کسانی قرار گیرد که خیال کرده‌اند و می‌کنند که «شیوه‌نامه» فقط رسم‌الخط است و نشانه‌گذاری. حال آنکه هزار نکتۀ باریک‌تر ز مو آن‌جاست. شیوه‌نامه‌ای که خود دانشنامه‌ای است به قلم انسانی که خود جهانی است.
استادِ نازنین، تولدتان مبارک. دستتان را می‌بوسیم و برایتان سلامت و طول عمر آرزو می‌کنیم.

هومن عباسپور

دیدار با همکاران مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی

دیدار با همکاران مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی

سه شنبه 96/3/23

 

حاضران در جلسه: از مرکز: خانم‌ ایران‌ناز کاشیان (مدیر آموزش و پرونده‌های علمی)، علی بهرامیان (مدیر بخش تاریخ)؛

از انجمن: آقایان فریبرز مجیدی (رئیس)، هومن عباسپور (نایب‌رئیس)، مهدی قنواتی (عضو هیئت مدیره و رئیس کمیسیون آموزش)، خانم مهناز مقدسی (عضو هیئت مدیره و دبیر).

نخست خانم مقدسی در مورد انجمن، کمیسیون‌ها و برنامه‌های آن توضیحاتی داد و به دیدار اعضای هیئت مدیره با آقای بجنوردی، در تاریخ 11 اسفند 1395، و حسن توجه ایشان به همکاری‌های دوجانبه اشاره کرد.

خانم کاشیان از نحوۀ فعالیت بخش تشکیل پرونده‌های علمی، همکاری با پژوهشگران جدید، و دشواری و وسواس علمی استادان مرکز دایرةالمعارف سخن گفت. به کلاس‌های متعدد آموزشی که مخصوصِ همکاران مرکز است و با توجه به نیاز گروه‌های علمی، در مقاطع گوناگون، برگزار می‌شود اشاره کرد و گفت که طی این سال‌ها کلاس‌های متعددی در مرکز برگزار شده است، ازجمله کلاس‌های ویرایش (آقای آذرنگ)، روش تحقیق (دکتر پاکتچی)، استفاده از منابع مجازی (دکتر پاکتچی)، اسطوره‌شناسی (آقای جلالی)، تاریخ (دکتر بهرامیان)، کارگاه ترجمۀ عربی (دکتر مجدالدین کیوانی)؛ اما تاکنون این کلاس‌های به‌صورت عمومی نبوده است.

دکتر بهرامیان، با اشاره به نبودن پژوهشگران حرفه‌ای و پیرشدن پیش‌کسوتان و افراد شاخص در رشته‌های گوناگون، پرورش نیروی متخصص و جوان را امری ضروری دانست و توجه انجمن به این موضوع را تأیید کرد.

آقای مجیدی در مورد برنامه‌های انجمن، و آقای قنواتی در مورد کلاس‌های آموزشی انجمن در دو سطح عمومی و تخصصی اطلاعاتی دادند.

با توجه به گفت‌وگوهای افراد حاضر در جلسه، اعضای انجمن پیشنهادهای زیر را مطرح کردند:

  • چنانچه در کلاس‌های تخصصی مرکز دایرۀالمعارف افرادی از اعضای انجمن بتوانند شرکت کنند، شرایط و نحوۀ آن را اعلام کنند؛
  • فهرست دروس دوره‌های عمومی انجمن برای خانم کاشیان ارسال می‌شود تا چنانچه ایشان یا دکتر بهرامیان نظر یا پیشنهادی در این زمینه دارند اعلام کنند؛
  • اگر افرادی از همکاران مرکز مایل بودند در دوره‌های آموزشی انجمن شرکت کنند، به انجمن معرفی شوند؛
  • در صورت امکان، یک دورۀ تخصصی ویرایش مقالات دایرۀ‌المعارفی، همراه با کارورزی در مرکز دایرۀالمعارف، و با بهره‌گیری از استادان آن مجموعه، برگزار شود. چنانچه با این امر موافقت شد برای هماهنگی در مورد تعداد دروس، تعداد جلسات، استادان، مکان تشکیل کلاس‌ها، موارد مالی و زمان برگزاری کلاس‌ها، جلسه‌ای جداگانه تشکیل شود.
  • برای تشکیل دوره‌های تخصصی فوق تعیین شود که متقاضیان باید چه تخصص‌ها و توانمندی‌هایی داشته باشند و نحوۀ پذیرش در این کلاس‌ها چگونه باشد (آزمون کتبی، مصاحبه)؛
  • جلساتی یا کلاس‌هایی برای تربیت مدرس تخصصی با بهره‌گیری از تجربه‌ها و نحوۀ تدریس استادان آن مجموعه تشکیل شود؛
  • برای کلاس‌های کارگاهی، چنانچه مقدور باشد، از سوابق ویرایشی استادان آن مجموعه که در اسناد آنجا محفوظ است بهره‌گرفته شود (با تأیید آقای مجیدی و طی‌کردن مراحل و مراتب اداری)؛
  • نشست‌هایی به‌صورت فصلی یا گه‌گاهی برای انتقال تجربه‌های استادان آن مجموعه در مرکز برگزار شود. اولین پیشنهاد انجمنِ ویراستاران برگزاری یک نشست با حضور استادان دکتر فتح‌الله مجتبایی، سیروس پرهام، منوچهر انور برای شهریور ماه 1396 است که اگر با این موضوع موافقت شد برای اجرای آن جلسه‌ای تشکیل شود.

 

سالروز کریم امامی

امروز، پنجم خرداد، سال‌‌روزِ تولد زنده‌یاد کریم امامی (1309-1384) است. منتقد هنری، فرهنگ‌نویس، روزنامه‌نگار، مترجم آثار هنری و ادبی و تاریخی، نظریه‌پرداز ترجمه و نشر، مدیر گروه ویرایش مؤسسۀ فرانکلین، پایه‌گذار و مدیر گروه ویرایش انتشارات سروش، سردبیر روزنامۀ «کیهان انگلیسی» (در دهۀ 1350)، کتاب‌فروش.
امامی هشت شماره مجلۀ «کتاب امروز» را، که بعدها الگوی بسیاری از نشریات ادبی شد، در دهۀ 1350، در مؤسسۀ فرانکلین سردبیری و منتشر کرد.
«فن و هنر عکاسی»، نوشتۀ هادی شفائیه، و «فرهنگ انگلیسی به فارسیِ» سلیمان حَییم از ویراسته‌های اوست.
از ترجمه‌هایش «گَتسبی بزرگ» نوشتۀ اسکات فیتزجرالد (انتشارات نیلوفر) و «ایرانیان در میان انگلیسی‌ها» اثر دنیس رایت (نشر نو) است و از تألیفاتش فرهنگ فارسی به انگلیسی «کیمیا» (انتشارات فرهنگ معاصر). مقاله‌های عالی و آموزنده‌اش در زمینۀ ترجمه، که از بسیاری کلاس‌های دانشگاهیِ ترجمه مفیدتر است، در دو جلد با عنوان «از پَست و بلند ترجمه» (انتشارات نیلوفر) منتشر شده است.
امامی، به روش آموزشِ دستیاری، عده‌ای از برجسته‌ترین ویراستاران و نسخه‌پردازان نسل بعد از خود را پرورش داد، از جمله عبدالحسین آذرنگ، اصغر مهرپرور، حسین ایوبی‌زاده.
کریم امامی از کسانی بود که برای تأسیس نخستین انجمن صنفی ویراستاران تلاش کرد و همراه عده‌ای از ویراستاران، در اواخر دهۀ 1360، «جامعۀ ویراستاران ایران» را تشکیل داد که متأسفانه به مرحلۀ تأسیس و عضوگیری نرسید.
نامش بلند باد.

@anjomanvirastaran

هومن عباسپور

دیدار و گفتگو با استاد فتح‎الله مجتبایی

 

 

صبح روز پنجشنبه، بیست و پنجم خرداد ماه سال یکهزار و سیصد و نود و شش، نود و یکمین نشست کتابفروشی آینده به دیدار و گفتگو با «دکتر فتح الله مجتبایی» اختصاص یافت. این جلسه به مناسبت انتشار کتاب «قال و مقال عالمی» برگزار شد.

در ابتدا علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان حاضر در این مجلس با اشاره به کتاب تازه منتشر شدۀ دکتر مجتبائی گفت:

” کتاب «قال و مقال عالمی» مجموعه ای است از جستارها و گفتارهای استاد که در چند بخش: ادبیات، زبان شناسی و بحث های واژگانی شامل: منطق و حکمت، اخلاق و عرفان، تاریخ ادیان، که هر بخش دارای مقالاتی در موضوع تعیین شده است. این مجموعه مقالات دومین کتابی است که به همت آقای شهریار شاهین دژی تنظیم و تدوین شده است. کتاب اول «بیگانه در قند پارسی» که گفتارهای استاد در روابط فرهنگی ایران و هند است و کتاب دوم «قال و مقال عالمی» است که در این کتاب آقای مهران افشاری در جمع آوری و تنظیم مقالات همکارشان بودند، سال گذشته توسط انتشارات سخن به چاپ رسیده است.”

سپس سردبیر مجلۀ بخارا از دکتر فتح الله مجتبائی و دکتر شهریار شاهین دژی دعوت کرد تا در نشستی به گفتگو بپردازند:

علی دهباشی: چطور شد که رشتۀ زبان های خارجی و ادبیات انگلیسی را انتخاب کردید؟

دکتر مجتبائی: زندگی دوران نوجوانی و کودکی من در روستای فراهان اراک گذشت. در آنجا برای من معلمی آورده بودند که معروف به میرزای مطّولی بود. و در خانۀ ما جلسه می گذاشت و به من و خواهر و برادرانم درس می داد. پدربزرگ من از طریقۀ نعمت اللهی بود و خود شعر می گفت و از کودکی مرا با ادبیات آشنا کرد. در خانۀ ما کتاب های شاهنامه، خمسۀ نظامی و دیوان حافظ و … وجود داشت و در آن روزگار به دلیل نبود رسانه های مختلف، ما جز خواندن این کتب کار دیگری نداشتیم. این کتاب ها را در همان دوران کودکی و نوجوانی باید می خواندیم و از حفظ می کردیم. و پدربزرگ مرا وادار می کرد که مثنوی مشق کنم. با ادبیات فارسی از زمان کودکی آشنا بودم و بعد هم در دوران جنگ جهانی دوم با یک افسر هندی آشنا شدم که در دورۀ دبیرستان با خانوادۀ ما رفت و آمد پیدا کرد و به وسیلۀ او زبان انگلیسی را در کنار آموزش زبان فرانسه از مدرسه آموختم. او ادبیات فارسی و ادبیات بنگالی را در دانشگاه هند خوانده بود. از طریق او با تاگور آشنا شدم. و سروده های تاگور را با صدا ی خود و آواز بنگالی می خواند و برای ما ترجمه می کرد. بعد کتبی را که از تاگور داشت برای ما می آورد و می خواندیم و با کمک او بود که وارد ادبیات هند شدم. همیشه دلم می خواست شاهد حضور ادبیات و زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در سطح جهانی باشم. آن چیزی که یک فرهنگ را ساقط می کند، محدود کردن آن در چهارچوب خودش است. اگر بنا باشد ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی را در چهارچوب زبان فارسی بیاوریم، بالاخره کارش به پایان می رسد. ادبیات و فرهنگ را باید در سطح جهانی دید. مثلا وقتی من از طریق تاگور با ادبیات و فلسفۀ هندی آشنا شدم به این نتیجه رسیدم که بایستی فرهنگ ملی خود را در یک سطح جهانی ببینم.

شهریار شاهین دژی، استاد فتح الله مجتبایی و علی دهباشی

شهریار شاهین دژی، استاد فتح الله مجتبایی و علی دهباشی

وقتی بنا شد که برای ادامۀ تحصیل به تهران بیایم هم زمان در رشتۀحقوق و ادبیات قبول شدم. پدر با تحصیلم در رشتۀ حقوق مخالف بود. اما من سال اول و دوم حقوق را خواندم و در کلاس های دانشکدۀ ادبیات در گروه زبان انگلیسی نیز بودم و قصدم هم تنها این بود که لزوم نگاه به فرهنگ و ادبیات فارسی را در سطح جهانی مطرح کنم. به این جهت بود که بیشتر به زبان انگلیسی گرایش یافتم و بعد از دو سال ادبیات انگلیسی را ادامه دادم و بعدها به سمت تاریخ و فلسفه ادیان رفتم و در هاروارد این رشته را دنبال کردم.

علی دهباشی: سوالی از دانشجویی در بوستون از طریق ایمیل دریافت کردیم. ایشان فیلم مستندی دربارۀ رابرت فراست می سازند و ترجمۀ شما را از اشعارش پیدا کرده اند. گویا شما ملاقاتی با فراست داشته اید و ایشان قصد دارد که در فیلم خود این موضوع را مطرح کند؟

دکتر مجتبایی: من با آقای انور در مؤسسۀ فرانکلین بودم. و این مؤسسه تصمیم داشت یک دوره اشعار آمریکایی را به زبان فارسی منتشر کند. سیروس پرهام هم سرویراستار آن کار شد و از من خواستند که اشعار رابرت فراست را به فارسی ترجمه کنم. و من منتخبی را انتخاب کرده و ترجمه کردم و چاپ شد. سپس طبق برنامه ای که از طرف مؤسسۀ فرانکلین مرکزی در نیویورک و دانشگاه کلمبیا ترتیب و تنظیم یافته بود، در پاییز سال ۱۳۳۸ ش برای مطالعه در روش های جدید تألیف کتب درسی به آمریکا رفتیم. در همان سال ها به شهر دانشگاهی پرینستون رفتم. ترتیب این ملاقات را مؤسسۀ فرانکلین مرکزی داده بود و در مجلس کوچکی که در بخش ادبیات دانشگاه پرینستون تشکیل شده بود، کتاب به دست خانم رئیس هیأت مدیرۀ فرانکلین مرکزی به فراست تقدیم شد. خانم دیتوس اسمیت ضمن تقدیم کتاب و معرفی مترجم آن از اوضاع فرهنگی و خدمات شعبۀ ایران سخن گفت. فراست از من خواست که نمونه ای از ترجمه را هم به فارسی بخوانم. زیرا شنیده بود که وزن و آهنگ در شعر فارسی نمایان تر و برجسته تر از زبان های اروپایی است. او گمان می کرد ترجمۀ من منظم و موزون است. من با اشاره به اینکه این ترجمه به نظم نیست و من برای نقل عین معانی و حفظ کلام و مضامین اشعار را به نثر ترجمه کرده ام، چند نمونه خواندم. یک ایرانی و یک آمریکایی که فارسی می دانست در جلسۀ ما بودند. و اشعاری ترجمه شده را که من می خواندم برای فراست به انگلیسی ترجمه می کردند! خب کلی هم کف زدند و اما چیزی نفهمیدند! با فراست گفت و گویی داشتیم. کمی با هم قدم زدیم و از ادبیات فرانکفورت صحبت کردیم. آن زمان کودکِ هشتاد نود ساله ای بود! شاعر بزرگی بود. هنوز هم آثارش شاهکار است.

دکتر مجتبایی از دیدار با رابرت فراست سخن گفت

دکتر مجتبایی از دیدار با رابرت فراست سخن گفت

علی دهباشی: علاقۀ بسیاری به خلیل ملکی دارم و برایم جالب است که از آشنایی و خاطرات خود با ایشان بگویید؟

دکتر مجتبائی: آدم در نوجوانی خیلی کارها انجام می دهد. اما من هنوز خیلی به خلیل ارادت دارم. یکی از درخشان ترین چهره هایی بود که در زندگی ام دیدم. خلیل آذربایجانی بود ولی خانواده اش در اراک زندگی می کردند. یک عموی ایشان طبیب عمومی و دیگری طبیب چشم بود و عموی دیگرش داروخانه داشت. خانوادۀ ملکی در اراک خیلی محترم و شریف بودند. من ذکر خلیل را از دوستان خانوادۀ ملکی، شنیده بودم و وقتی او از آلمان بازگشت به اراک آمد. در آنجا با ایشان آشنا شدم.خب جو سیاسی و تمایلاتی که آن زمان میان جوانان رواج داشت من را هم گرفته بود. وقتی به تهران آمدم در مجلسی در خانه اشان جمع می شدیم. من درجلسات می رفتم و با برخی دوستان از جمله: مرحوم جلال آل احمد و فریدون توللی آشنا شدم. دانشجو بودم و بارها در نیروی سوم و «علم و زندگی» همکاری داشتم و یک هفته نامه هم بود که زمینۀ ادبی داشت که جلال کار می کرد. ولی خلیل هر جا سخنرانی داشت من به هر قیمتی خودم را می رساندم.

علی دهباشی: بیش از شصت سال از ترجمۀ بوطیقای ارسطو می گذرد. در مورد این اثر بگویید؟

دکتر مجتبائی: امروز از من خواسته اند که این اثر تجدید چاپ شود. اثر حاضر برای شصت سال پیش است. در زمان تألیف و ترجمۀ این کتاب جوانی سی ساله بودم و امکانات آن روزگار کم بود. آقای یارشاطر از من خواست که این کتاب را بنویسم. به پیشنهاد خانلری می خواستم این کتاب را به عنوان رسالۀ فوق لیسانس ترجمه کنم. مرحوم دکتر صورتگر که استاد و رئیس کرسی ادبیات ما بود، موافقت نکرد. گفت که تو نمی توانی! من چیز دیگری به عنوان رساله  ارائه دادم.  شکسپیر را با خانم دکتر صورتگر ترجمه کردیم. و ترجمۀ کتاب بوطیقا را به پیشنهاد مرحوم خانلری و تشویق مرحوم نفیسی شروع کردم.

مرحوم یارشاطر می خواست این کتاب را برای آن ها ترجمه کنم. از این اثر یک کتاب به زبان فرانسه داشتم  و دیگری کتابی در دانشکدۀ ادبیات بود که از روی کتاب عکس گرفتم.  مرحوم خانلری یک ترجمۀ فرانسۀ دیگری هم به من داد. با چند ترجمه به زبان های فرانسه و عربی و انگلیسی کار را ادامه دادم. خود یک سفر به لندن رفتم. هر جمله را از روی این ترجمه ها و ترجمۀ فارسی مقابله می کردم. از نسخۀ اصل یونانی هم عکس گرفتم و بعد حروف یونانی را آموختم. در این میان یارشاطر هم مدام نامه می نوشت که چه شد! اما من اعتقاد داشتم که کار در طول دو سه ماه جمع آوری نخواهد شد و زمان بسیاری نیاز دارد. وی قرار داد را با من فسخ کرد و  این ترجمه را به زرین کوب داد. اما کار من ادامه پیدا کرد. سه سال بر روی این کار تمرکز و شرح فارابی و ابن رشد و ابن سینا را هم بدان اضافه کردم. بعد هم این ترجمه در انتشارات «اندیشه» توسط دکتر رحیم چاپ و سه ماهی پیش از ترجمۀ زرین کوب منتشر شد.

دهباشی: حالا که قصد بازچاپ بوطیقا را دارید این اثر را ویرایش دوباره خواهید کرد؟

دکتر مجتبائی: بله بر روی آن کار می کنم. من در هاروارد زبان های مختلفی خواندم: یونانی و سانسکریت و …. شاید این بار کمی بهتر بتوانم این کتاب را ویرایش کنم.

دکتر شهریار شاهین دژی از تنوع مقالات استاد مجتبایی سخن گفت

دکتر شهریار شاهین دژی از تنوع مقالات استاد مجتبایی سخن گفت

دکتر شهریار شاهین دژی: در طی تألیف کتبی که بنده توفیق رسیدن به خدمت استاد مجتبائی را داشتم، بیش از همه از دریای دانش این مرد بزرگ در حیرت بودم. در هر زمینه ای همیشه وقتی سئوالی داشتیم، اولین منبع ما استاد مجتبائی بودند. حافظۀ ایشان هیچ زمانی نبود که پاسخی برای سئوالات ما  نداشته باشد. هر زمان خدمت ایشان می رسیدم، دو حس متفاوت داشتم. در ابتدا بسیار خوشحال بودم که خدمت ایشان هستم و حس دومم حس ناامیدی بود که اگر استاد چیزی می نویسند پس ما خیلی راه داریم و خیلی کارها که باید انجام شود. نکتۀ جالب این بود که استاد وقتی می خواستند با جملاتی همچون: “ناامید نباشید و شما در ابتدای راه هستید و … زمان هست و من هم در ابتدا از کتاب های ساده ای شروع کردم و در هفت هشت سالگی کتاب های الکساندر دوما را می خواندم” حال من بدتر می شد و  می گفتم که ممنونم استاد حالم بهتر شد! یکی از مشخصات بزرگ ایشان تواضع و فروتنی است. در این مجموعه مقالاتی که کار شد من از دانش ایشان در حیرت بودم. در «بنگاله در قند پارسی» گفتارهایی در روابط فرهنگی ایران و هند بیان داشته اند و «قال و مقال عالمی» هم از تنوع دیگری برخوردار است.  استاد دستی هم بر شعر دارند. در ابتدا در دوران دانشجویی کتابی از آربری ترجمه فرمودند. استاد چه شد که بدین شکل به سمت مقالات و کارهای علمی روی آوردید؟

فتح الله مجتبائی: دوران کودکی و نوجوانی من در فضای ادبیات فارسی و ادبیات عرفانی بود. کتاب شعر جدید فارسی نوشتۀ آربری را ترجمه کردم. کتاب کوچکی بود و رساله مانند، و پروفسور آربری مطالبی با دو موضوع شعر فارسی و نثر جدید فارسی نوشته بودند. که کتاب اول را من به فارسی ترجمه کردم و مقدمه ای انتقادی بر آن نوشتم و نظرم این بود که که آربری شعر جدید فارسی را به درستی نشناخته است. زیرا اولا شعر انقلابی و اجتماعی دورۀ مشروطه خواهی و سال های بعد از آن را که طلیعۀ شعر نو در ایران است یکسره  نادیده گرفته و هیچ نمونه ای از آن ها نیاورده است، ثانیا از شاعرانی که نقل کرده همچون گلچین گیلانی، اسلامی ندوشن، مسعود فرزاد، و خصوصا ایرج میرزا نمونه هایی بهتر را انتخاب نکرده است. در شعر «مریم» توللی نیز ایهام و کنایۀ بسیار زیبایی را که در نام مریم بوده  درنیافته و عنوان را به Mary تبدیل کرده است، ثالثا به نیما اصلا اشاره ای نکرده است؛ با اینکه در شعر جدید فارسی ممکن است با کار و نظرات نیما موافق نباشم ولی به هر حال در جریان شعری، شخص بسیار مؤثری است. و اغلب کسانی که از شاعران برجستۀ این دوران همانند شاملو، اخوان، سایه و کسرایی و سپهری و … بودند، به شدت از نیما متأثر گشته اند.

اما در مورد مقالات باید بگویم که شغل من از بچگی سیاحتگری و ادبیات فارسی است. و آدم در هر شهری یک چیز نو برای جستن پیدا می کند. کار من هندشناسی است و من هندشناسی ر ا از  بابت تأثیرات و اشتراکاتی که بین هند و ایران بود برگزیدم. کلمۀ قلندر یک کلمۀ هندی است. رند یک کلمۀ هندی است. من دنبال هندشناسی رفتم چون دربارۀ ارتباط ایران با غرب خیلی صحبت شده است. اما با شرق به اندازۀ کافی مطلب نداریم. تاگور یک مجموعه شعر با نام «صد غزل کبیر» دارد. و مقدمه ای بر آن صد غزل نوشته و به تأثیرات عرفان اسلامی و هندی اشاره کرده است و این خط هایی بود که مرا به راه هندشناسی کشانید. به دنبال فکر تاگور و ویشنو پرستی و ادوایتۀ هندی و مکتب های بهکتی رفتم. من یک سیّاحی هستم که از نود سال عمرم هفتاد سال آن را در زندگی و سیر و سیاحت در فرهنگ ایرانی گذراندم.

شهریار شاهین دژی: شما در اکثر موضوعات و زمینه ها از جمله: تصحیح، شعر و مقاله و تحقیقات فعالیت داشته اید. دلبستگی تان به کدامیک بیشتر است؟

دکتر مجتبائی: شغل من سیاحت بود. برای من فردوسی همان اندازه عزیز است که حافظ، سعدی، بیهقی و مولانا. ولی باطن من در یک خانوادۀ عرفانی شکل گرفته است. و من تحت نظر پدربزرگم، سرور علیشاه بودم و تعلیمات عرفانی دیدم. عرفان هندی و بودایی و مسیحی مورد توجه من بود. علوم انسانی مثل یک شهر است. باید همه جای آن را ببینید، موزه ها و پارک ها، خیابان ها، کوچه های آن را ببینید. نمی شود یک بعدی بود. من اصلا اعتقادی به تخصص به معنای امروزی آن ندارم (تخصصی که تنها به یک چیز نگاه کند و به چیزهای دیگر نگاهی نداشته باشد). در علوم انسانی این شیوه درست نیست. مثلا شما بخواهید در مورد فرهنگ و لغت کار کنید این همینطور شما را به سمت زبانشناسی، دستور زبان، نقد نظم و نثر و بلاغت می کشد، حتی تاریخ جغرافیا و … است. این دایره همین طور در حال بزرگ شدن تاریخی است. علوم انسانی مثل یک شهر یا کشور است.

جلسه دیدار و گفتگو با استاد فتح الله مجتبایی

جلسه دیدار و گفتگو با استاد فتح الله مجتبایی

شاهین دژی: شما در هاروارد از تعدادی اساتید نام بردید که فرمودید برخی در راستای کارتان تأثیر داشته اند. با کدامیک از آن ها بیشتر مأنوس بودید؟

دکتر مجتبائی: استاد زبان شناسی و سانسکریت من پروفسور اینگالز بود.آدم بزرگ دیگری که با او کار کردم، در دنیا نظیرش را ندیدیم. و او ولفسون بود که تاریخ علم و کلامش بارها به فارسی ترجمه شده است. عبری را خیلی خوب می دانست. کسی که بخواهد در فرهنگی کار کند باید زبان های آن مناطق را بداند. کتابی «فیلون اسکندرانی» او در دو جلد شاهکاری است.

دکتر شاهین دژی: در میان دوستان و همکاران داخل ایران چطور؟

دکتر مجتبائی: خانلری را خیلی دوست داشتم. او همیشه مشوق من بود. سعید نفیسی مرد بزرگی بود. صداقت و صمیمیت و آزاد منشی، بی شیله پیله بودن و خدماتش به فرهنگ ایران مرا شیفتۀ او ساخت. عاشق کتاب بود و نثر خوب و روانی داشت. تلخی ها و سختی ها را تحمل می کرد. اما تن به خواری و ذلت نمی داد. بنابراین از لحاظ دربار و دولت شخص چندان مطلوبی نبود. خانۀ ساده اش در عدالت بود. فرانسه و عربی را به خوبی می دانست. مقاله هم به فرانسه می نوشت. انگلیسی و آلمانی و روسی را خوب می فهمید. در همان خانه کتابخانۀ بزرگی داشت. همسر او هم بسیار شریف بود. آدم جامعی بود. منتها مقدار زیادی به حافظه اش اعتماد می کرد. گاهی شتابزده حرف هایی می زد. در مقالۀ «اسدی پدر و اسدی پسر» که تقدیم به یاد نفیسی کردم به یکی از این موارد اشاره کرده ام.

روزی من و مرحوم افشار شیرازی و مقرّبی به خانۀ ایشان رفتیم و ما را  برای خوردن ناهار و آبگوشت نگه داشت. به من گفت که ترجمۀ بوطیقا در چه حال است. گفتم دارم پیش می روم و  کتاب «پوئتیک و رتوریک» ارسطو به فرانسه ترجمۀ خوبی است و حواشی خوبی دارد و هر چه به دنبال آن می گردم پیدایش نمی کنم. فکری کرد و گفت این کتاب را دارم. نهار که خوردیم باقی دوستان رفتند و من و او  به کتابخانه اش رفتیم. از نردبان بالا رفت. استخوان پایش ظریف بود. کتاب را پیدا نکرد. گفت ولی کتاب را دارم. حتما پیدایش می کنم. من به اراک بازگشتم. یکبار که از سر کار به منزل رسیدم، روی کرسی یک کتابی بود. کتاب ر ا برداشتم و  وقتی مطالعه کردم متوجه شدم که نفیسی کتاب را پیدا کرده است با پست کتاب را برایم فرستاده.

یادم هست که در فرانکلین، مینوی قرار بود فرهنگ تاریخی زبان فارسی را منتشر کند که از دهخدا بهتر باشد. گرچه کوشش بیهوده ای بود و کار دهخدا بسیار ارزشمند است. و جالب اینکه مینوی از دهخدا شکایت داشت اما خود از این کتاب به عنوان مرجع استفاده می کرد. زرین کوب و مقربی بودند و من هم با خانلری و مینوی کار می کردم. خمسه و شاهنامه دست شخص دیگری بود. تاریخ بیهقی را من و مرحوم گنابادی در دست داشتیم.  با مینوی می نشستیم و کاغذهایی که خانم گنآبادی می دادند با متن مقابله می کردیم و هرگاه به مشکل برمی خوردیم، مرحوم مینوی سراغ تاریخ بیهقیِ مرحوم نفیسی می رفت. اینگونه بود که مشکل را چاپ نفیسی حل می کرد. از نظر من تاریخ بیهقی نفیسی، دایرۀ المعارف دورۀ ساسانی و غزنوی است.

علی دهباشی: در سخنانتان یادی از همایون صنعتی یادی داشتید. از آشنایی با ایشان برایمان بگویید؟

دکتر مجتبائی: آقای نادرپور من را به آقای انور معرفی کرد. انور هم با همایون صنعتی زاده در فرانکلین بودند. همایون صنعتی شخصیتی  چندجانبه داشت. دارای یک شخصیت عقلانی و یک شخصیت روحی و عاطفی عجیب بود. و هر دو را مخفی می کرد و شما نمی توانستید بخش عاطفی او را درک کنید. من دفتر فرانکلین را هم در بیروت و هم در لاهور دیده بودم.  دفتر صنعتی دو اتاق بود و بایستی که فقط کتب انگلیسی ترجمه و چاپ می شد. و این آدم کسی بود که آن دو اتاق را در ایران تبدیل به یکی از بزرگترین مراکز نشر کتاب خاورمیانه نمود و چاپخانه ای تأسیس کرد که بزرگترین چاپخانه بود. کارخانۀ کاغذ پارس را  ساخت. در زمان مأموریت فرهنگی من به پاکستان آمد و در آنجا قراردادی با وزارت فرهنگ امضاء کرد که کتاب های درسی پاکستان را در تهران چاپ کند. به افغانستان رفتیم و در آنجا هم با وزارت فرهنگ چنین قرار دادی بستیم. قصد ساخت دایرۀ فرهنگی بزرگی را داشت و این خبر وقتی به امریکا رسید، معاون آنجا اعتراض کرد که این شخص از قوانین و استاندارهای ما فراتر رفته است. و فرانکلین باید مؤسسه ای باشد که کتاب های امریکایی را به فارسی ترجمه کند. صنعتی زاده چه می کند! به همین دلیل فرانکلین مرکزی رابطۀ صنعتی زاده با مقامات را خراب کرد و شرایطی به وجود آورد که بالاخره او را کنار گذاشتند. این آدم از سازنده ترین اشخاصی بود که من در زندگی دیدم. با شرایط پیش آمده، او به کرمان رفت و کار گلاب گیری را شروع کرد. جوهر فعالیت سازنده ای داشت. هم عقلش کار می کرد و هم عاطفه اش. گلاب گیری شخصی  را می خواهد که اهل گل و زیبایی باشد. بهترین گل ها را در کرمانِ خشک پرورش می داد و از آن ها گلاب می ساخت.

دکتر مجتبایی از دلستگی اش به عرفان سخن گفت

دکتر مجتبایی از دلبستگی اش به عرفان سخن گفت

علی دهباشی: در کتاب «قال و مقال عالمی» دو مقاله به ادوارد براون اختصاص دادید. آن جایگاهی که تا بحال معرفی نشده است. اهمیت کار براون از چه زمانی برایتان آغاز شد؟

دکتر مجتبائی: آن زمان بهترین تاریخ زبان فارسی، تاریخ ادبیات براون بود. خود من ترجمه کردم و نصفش هم منتشر شد. اگرچه کار مرحوم ذبیح الله صفا کامل تر و وسیع تر از کار براون بود. ولی هنوز هم معتقدم که اثر براون کار با ارزشی است. یعنی در آن حرف هایی زد که تا بحال شنیده نشده بود. براون به ادبیات فارسی  علاقه داشت. عاشق ایران بود. جا دارد که کارهای دیگر او هم در مورد تاریخ ادبیات فارسی ترجمه شود. بدم نمی آمد که کتاب را دوباره ترجمه و بخش هایی را بدان اضافه کنم تا تبدیل به یک دایره المعارف ادبیات فارسی شود. این جلدی که  ترجمه کردم، جلد دوم بود و  باقی را مرحوم رشید یاسمی و دوستان ترجمه کرده بودند. بخش فردوسی تا ناصر خسرو را ترجمه کردم اما در همین احوال مأمور شدم که به پاکستان بروم. در پاکستان وسوسۀ هندشناسی باعث شد این کتاب را کنار بگذارم و در نزد خانمی که هندو بود و سانسکریت می دانست این بخش را بیاموزم. نیمۀ اول چاپ شد و در مورد نیمۀ دوم آقای صدری افشار نامه ای به من نوشتندکه اگر از ترجمۀ باقی منصرف شده اید من کار را ادامه بدهم. قبول کردم. اما اگر دوباره به آن زمان بازگردم تمام زمان خود را صرف ترجمۀ همین اثر می کنم. براون شخص برجسته ای بود. هم درسیاست مربوط به ایران و هم در ادبیات و تاریخ فرهنگ و تمدن کشور و ادبیات دوران مشروطه و … بسیار مؤثر بوده است.

علی دهباشی از اهمیت ادوارد براون و ناریخ ادبیات او پرسید

علی دهباشی از اهمیت ادوارد براون و ناریخ ادبیات او پرسید

 

علی دهباشی: از تاریخ ادبیات براون دو کتاب منتشر شده است که یکی برای آقای حسن جوادی توسط نشر نو است و دیگری آقای «جان گرنی» است که به این کار مشغولند. اما به دلیل اینکه حجم کارشان بیشتر از استانداردهای انتشارات دانشگاه آکسفورد شد، این انتشارات خواسته بود حجمش کم شود و ایشان نپذیرفت و اخیرا شنیدم که ناشری در انگلستان این کار را چاپ می کند. شاید نزدیک چهل سال جان گرنی بر روی این کتاب کار کرده است.

علی دهباشی: خانم طوسی حائری و آقای احمد شاملو متن هایی را از تاگور خوانده اند که ترجمۀ شما بوده است. از آن دوران برایمان بگویید؟

دکتر مجتبائی: به یاد دارم هر زمان که به تهران می آمدم به خانۀ نادرپور در لاله زار می رفتم. یک حیاط بزرگی بود و اتاقی برای مادر ایشان و یک حیات خلوتی در دست چپ  که در آنجا تمام اشخاص بی خانمان زندگی می کردند! خود شاملو و آل احمد هم بودند. گاهی که سیمین خانم او را در خانه راه نمی داد، بدانجا می آمد! (می خندد!) وقتی به خانۀ نادرپور رفتم گفت که احمد در به در دنبال تو می گردد. تعجب کردم! در ملاقاتی شاملو را دیدم و به من گفت که چیترا را به ما بده تا به صورت صوتی منتشر کنیم. گفتم به شرطی اجازه می دهم که ببینم کلمات را چگونه بیان می کنید. چون از تفکرات او دربارۀ حافظ و خیام و … می دانستم و می خواستم ناظر کار باشم. چند روزی عصرها به خانۀ شاملو می رفتم. و آن جا «چیترا» که با ترجمۀ فارسی من در سخن چاپ شده بود را می خواندند. به این صورت که شاملو می شد «آرجونا» و طوسی «چیترا» را می خواند و ضبط می کرد. من هم در آنجا اگر لازم بود کلمه ای را تصحیح می کردم. نفهمیدم که آن نوار چه شد؟ شاید در میان کارهای او بوده و از بین رفته است؛ ولی هر چه هست منتشر نشد. شاملو آهنگ صدای خوبی داشت. نکته سنج بود. خود من در آن زمان  بیشتر از ترجمۀ خود لذت بردم.

بعد پایان کار به  اراک رفتم و منتظر ماندم. مدتی گذشت و  برای کاری دوباره به تهران بازگشتم و به خانۀ نادرپور رفتم. در زدم. خواهرش در را باز کرد و گفت که به چیذر رفته است. باغ خشکی در آنجا داشت. در راه بازگشت در خیابان به شاملو برخورد کردم. گفت:” چه می کنی؟” گفتم  که آمده ام کتاب بوطیقا را تهیه کنم و برای شخصی ببرم اما تعطیل بود. پیشنهاد داد که به چیذر برویم. نادرپور مهمان داشت. و حس کردم  خیلی از بودن ما خوشحال نیست. به شاملو گفتم که گمان کنم چون بی خبر آمده ایم نادر خوشش نیامده است و او هم تأیید کرد و با هم بیرون آمدیم. در راه تصمیم گرفتیم در کافه ای بنشینیم و ناهار بخوریم. رادیو آواز بنان با پیانوی مرتضی خان محجوبی را پخش می کرد. بسیار به شیوۀ نوازندگی مرتضی خان علاقه مند بودم و با شوق گوش می دادم و نمی توانستم از آن صرف نظر کنم. شاملو گفت که بلند شو برویم. گفتم تا این آهنگ تمام نشود من نمی آیم. شروع کرد به بحث کردن که:”این دلنگ و دولونگ چیست!” و به بیرون کافه رفت و سیگار کشید تا این آهنگ تمام شد. بیرون آمدیم و بنا بود که  نزد نیما در شمیران برویم. من تا آن زمان نیما را ندیده بودم و دربارۀ شعر او مطالبی نوشتم که خوشش نیامده بود. می خواستم از او دلجویی کنم. در راه سر قضیۀ «دلنگ دولونگ» صحبتمان به مسألۀ سنت در هنر کشیده شد. و آن دوران، روزگاری بود که شاملو شدیدا ضد سنت عمل می کرد. سر این قضیه کار ما به جایی کشید که بدون خداحافظی، یک تاکسی سوار شدم و جدا از او رفتم. قبل آن هم با او در مورد توللی بحث های تندی داشتیم.  من عاشق توللی بودم و هنوز هم اشعار او  را می پسندم. یکی از بزرگترین شاعران زبان فارسی بود. شاملو دربارۀ اسلامی ندوشن هم  نقد های تندی داشت. در حالیکه ندوشن شاعر بزرگی بود و شعر عریان را برای اول بار در زبان فارسی منتشر کرد:

“هان ای تن برهنه بیا تا گُنه کنیم

ای حلقه دو بازوی پیچنده تنگ تر

گرچه نمی دانم چرا او از این اشعار شاهکار به سمت داستان نویسی رفت. کارمان با شاملو به مشاجرۀ تلخی رسید و این اختلاف ها باعث شد که دیگر  او را ندیدم. آن نوار را هم به همین دلیل منتشر نشد.”

نمایی دیگر از گفتگو با استاد مجتبایی

نمایی دیگر از گفتگو با استاد مجتبایی

دکتر شاهین دژی: جناب آقای سایه را اولین بار در کجا ملاقات کردید؟

دکتر مجتبائی: شعر سایه را خیلی دوست دارم و هنوز هم او را بهترین غزلسرای زبان فارسی می دانم.  نادرپور گفت که سایه از شعری که در سخن  چاپ کرده ای خوشش آمده است. من با او رفتم و اولین دیدارمان آنجا بود. یکبار هم در خانۀ سیاوش کسرایی ایشان را دیدم. شعری برای سایه گفته ام:

جهان را از سخن سرمایه دادند

سخن را با غزل پیرایه دادند

جهان را زندگی از آفتاب است

غزل را زندگی از سایه دادند

علی دهباشی: در ابتدای صحبت خود دربارۀ نیما، وجه آغازگری او را ستوده اید اما در مورد اشعارشان نقد منفی داشته اید؟

دکتر مجتبائی: شعر چیزی است که میان شاعر  و مخاطبش رابطه ایجاد می کند. شعر در وجود آدمیزاد یک نشیمنگاه خاص دارد. برای من نیما به عنوان یک آغازگر و کسی که نگاه به شعر را تغییر داد، قابل احترام است، اما  شعر نیما جز «افسانه»، خامی های بسیاری  از جمله مشکلاتی وزنی دارد. اما از لحاظ لطف شاعرانه، افسانه یک تصویر رمانتیک است. اشعار دیگر نیما به دل من ننشست. زمانی که دماوند بهار  را می خواندم یا «مریم» توللی تأثیر فوق العاده زیبایی بر من داشت. اما در مورد شعر نیما گاهی باید به سختی از بالا به پایین و پایین به بالا کلمات ر ا بخوانم تا بفهمم چه می گوید و مضامینش هم آرامشی به خواننده نمی بخشد. شاید اشکال از من باشد! شعر یک چیز عمومی نیست. شعر با حیات عاطفی شخص سر و کار دارد. و شعر نیما در حیات عاطفی من دخالتی نداشته است. یا اشعار نادرپور که همیشه در درون ما بوده است. به یاد دارم که اشعارش را می خواند و با هم نقد می کردیم.

علی دهباشی: با منزه طلبی نادرپور چگونه کنار می آمدید؟

دکتر مجتبائی: تحمل می کردم چون اور ا دوست داشتم (می خندد!) دست شستن نادرپور یک ساعتی وقت می برد و دوستی با رفتارش دشوار بود. اما در آخرین روزهایی که او را در امریکا دیدم حتی از وسواس اش هم خبری نبود  و از دوری ایران از بین رفته بود.

استاد منوچهر انور، دکتر فتح الله مجتبایی، دکتر شهریار شاهین دژی و علی دهباشی

استاد منوچهر انور، دکتر فتح الله مجتبایی، دکتر شهریار شاهین دژی و علی دهباشی

شاهین دژی: از بحث در مورد وزن شعر با خانم شیمل و خاطره اتان برایمان بگویید؟

دکتر مجتبائی: ایشان باعث شد که سه ماه کار  من  دیرتر به نتیجه برسد. من در  دانشگاه فارسی درس می دادم و در کنارش درس می خواندم.  اما بعد ها دیدم که کار راحتی نیست که من هم درس بخوانم و  هم درس بدهم. یک نمرۀ پایین گرفتم و اگر در ترم آینده جبران نمی شد اخراج می شدم. اما استاد اسمیت از کار من خیلی خوشش آمد. گفت کار تدریس را رها کن و ما از جای دیگر مخارج زندگی ات را تأمین می کنیم. این گذشت. پس از مدتی در زمان امتحان جامع، خانم اشتاتر به آلمان رفت، من هم به خاطر تنهایی مادرم عجله داشتم که به ایران بازگردم. به فکر افتادم به جای اشتاتر، شیمل برای امتحان بیاید. این موضوع را به اسمیت پیشنهاد دادم. شیمل در آن زمان در هاروارد فقط مدرس بود. من به اسمیت اصرار کردم و به او گفتم که مهم این است که فقط کسی اینجا بنشیند و امضایی بکند و خود شما هم اسلام را بهتر می شناسید. اینگالز و فرای و دیگر اساتید نامه ای بر صلاحیت من جهت نوشتن رساله نوشتند. به هر حال اسمیت را راضی کردم که شیمل را دعوت کند. او هم این کار را کرد و جلسه تشکیل شد.

در جلسه ، اسمیت، پروفسور جان کارمن، شیمل، آقای مقدسی از مرکز تحقیقات خاورمیانه و … بودند. طی ارائۀ کار با شیمل درگیر شدیم. مسألۀ توحید وجودی هندی و اسلامی مطرح شده بود. موضوع درگیری هم از اینجا شروع شد:”فاینما تولّوا فثمّ وجه الله” شیمل در این آیه شروع به بحث با من کرد. من پاسخ دادم که وجه در عربی هم معنی چهره و صورت دارد و هم به معنی طریق و روش است. اینجا می شود به جای صورت خدا گفت روش و راه خدا. گفت خیر اگر این بود می گفت: طریق الی الله. و «طریق» به کار می رفت. سر این موضوع با هم بحث داشتیم. البته حق با او بود ولی نمی دانم چرا بر روی نظر خود پافشاری می کردم. بحث بر سر این بود که که در توحید مطلق هندوئی برهمن کل هستی است و هیچ چیز بر وجود او زائد نیست. و هر چه زائد به نظر آید نمود محض است نه بود. فقط مایا یا توهم محض است. ولی در آیۀ مذکور، «وجه» عین ذات الله است یا زائد بر ذات او؟ می گفت: عین ذات است. و من می گفتم: هر صفتی یا مضافی، موصوف و مضاف الیه خود را به نوعی محدود می کند. خلاصه در این میان اسمیت آمد که وسط بحث را بگیرد، در ادامۀ بحث شیمل بیتی از عطار خواند که وزنش غلط بود  و من وزن را اصلاح کردم. او ناگهان عصبانی شد و بلند شد و کیفش را برداشت و رفت. اسمیت گفت برو و از او عذرخواهی کن. رفتم و او را صدا زدم اما برگشت و می خواست با کیفش توی صورتم بزند. خلاصه جلسه به هم خورد. و مجبور شدم تا بازگشت خانم اشتاتر سه ماهی صبر کنم.

من شیمل را در ترکیه دیده بودم و می شناختم و حتی زمانی که به آمریکا آمدند، به فرودگاه رفتم و ایشان را آوردم و وسایلی که لازم داشتند فراهم کردم. با هم خیلی دوست شدیم و من او را «مری» و او مرا «فرناندو» خطاب می کرد. گاهی در خانه اش جمع می شدیم و با هم دیوان شمس می خواندیم. وی در زمینۀ ادبیات عالی بود. حتی خود شاعره بود. و نکاتی را دربارۀ مضامین اشعار می گفت که تا آن زمان نشینده بودیم، البته قبل تر ها از زبان دکتر هوشیار مطالب تازه ای شنیده بودم و بعدها شیمل مطالب بکری مطرح می کرد. ولی وزن شعر را نمی توانست خوب بخواند. خیلی دوست داشت این مشکل حل شود. ولی خب دوستی ما به پایان رسید.”

دکتر مجتبایی کتاب قال و مقال عالمی را برای دوستداران امضا می کند

دکتر مجتبایی کتاب قال و مقال عالمی را برای دوستداران امضا می کند

در پایان این جلسه، آخرین اثر منتشر شدۀ انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار به دکتر مجتبائی اهدا شد.

قسمت دوم این دیدار  به جلسۀ پرسش و پاسخ دانشجویان و علاقه مندان و  امضای کتاب با حضور دکتر فتح الله مجتبائی اختصاص یافت.

 

فراخوان حضور در نمایشگاه کتاب فرانکفورت منتشر شد

 

تشکل‌های نشر، ناشران و آژانس‌های ادبی برای حضور در شصت و نهمین نمایشگاه کتاب فرانکفورت فراخوانده شدند.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران، غرفه ملی جمهوری اسلامی ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت در دو بخش کودک و بزرگسال برپا می‌شود. تشکل‌های نشر، ناشران و آژانس‌های ادبی می‌توانند به دو شکل «حضور مستقل» و یا «با ارسال آثار در نمایشگاه» حضور یابند. بر اساس فراخوان منتشر شده می‌توانند تا تاریخ ۱۰ تیرماه به پایگاه الکترونیکی www.Icfi.ir مراجعه و ثبت نام کنند. شرایط، نحوه حضور و ضوابط و مقررات در فراخوانی منتشر شده که متن آن به شرح ذیل است:

«نمایشگاه کتاب فرانکفورت» به‌عنوان یکی از معتبرترین نمایشگاه‌های کتاب دنیا، هرساله پذیرای بسیاری از فعّالان نشر است. با توجه به حضور مؤسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران و برپائی غرفه ملّی جمهوری اسلامی ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت ۲۰۱۷ (۱۹ تا ۲۳ مهر ۱۳۹۶- ۱۱ تا ۱۵ اکتبر ۲۰۱۷)، از کلیه تشکل‌های صنفی نشر، ناشران، نهادها، مؤسسات و آژانس‌های ادبی سراسر کشور جهت حضور در رویداد یادشده و عرضه کتاب‌های خود در غرفه ملّی جمهوری اسلامی ایران، دعوت می‌شود.

شیوه‌های حضور:

شیوه نخست: حضور مستقل به‌صورت درخواست فضا در غرفه ملی ایران

در این شیوه، بخش معینی از فضای غرفه طراحی و ساخته‌شده، در اختیار ناشر یا مجموعه متقاضی قرار خواهد گرفت و به‌منظور حمایت از حضور علاقه‌مندان در بازار ج‌هانی نشر، هزینه‌های مربوط به اجاره مکان، ساخت دکور، تجهیزات و ارسال بار، برعهده مؤسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران است و متقاضی تنها بخش اندکی از هزینه‌ها را در قالب مشارکت پرداخت خواهد کرد.

فضای اختصاص داده‌شده برای هر ناشر یا آژانس ادبی، ۲ مترمربع و با ظرفیت تقریبی نمایش ۳۰ عنوان کتاب و برای تشکل‌های نشر، به تناسب تعداد عناوین ارائه‌شده خواهد بود. علاقه‌مندان جهت اختصاص فضای بیشتر، می‌توانند درخواست خود را جهت بررسی به این مؤسسه ارائه کنند.

امکانات: اختصاص فضای مستقل در غرفه ملّی ایران با طراحی، ساخت دکور، غرفه‌آرایی و تأمین امکانات غرفه، همکاری در اخذ ویزای افراد حاضر در غرفه از سفارت آلمان در ایران (یک نفر برای هر غرفه)، در اختیار قرار دادن فضای برگزاری جلسات با هماهنگی قبلی (در صورت تائید و تصویب برنامه)، ارسال کتاب‌های منتخب و بار متقاضیان به فرانکفورت و حمل رایگان تا سقف معیّن، امکان استفاده از مترجم مستقر در غرفه ملّی ایران با هماهنگی قبلی، درج مشخصات فارسی و چکیده انگلیسی عناوین منتخب در کاتالوگ کتاب‌های ایرانی عرضه‌شده در فرانکفورت ۲۰۱۷ به‌صورت رایگان و اختصاص یک فقره کارت ورودی نمایشگاه به هر غرفه‌دار با امکان تردد رایگان در ایام نمایشگاه در شبکه حمل‌ونقل شهر فرانکفورت (به دلیل محدودیت در تعداد کارت‌ها، اولویت با افرادی است که زودتر ثبت‌نام کرده‌اند).

وظایف متقاضیان: ثبت‌نام در سایت مؤسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران (www.icfi.ir)، امضای تفاهم‌نامه همکاری، واریز مبلغ مربوط به شماره‌حساب جاری ۱۰۰۸۰۶۳۲۹۵۱۱ نزد بانک شهر شعبه انقلاب (کد ۳۵۶ به نام مؤسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران) و تحویل اصل فیش پرداختی به بخش ثبت‌نام، معرفی یک نفر به‌عنوان متصدی غرفه به‌صورت ثابت (contact person) حداکثر تا تاریخ ۲۱/۴/ ۹۶، پیشنهاد کتاب‌های مناسب و قابل‌عرضه در نمایشگاه کتاب فرانکفورت و غرفه ملّی جمهوری اسلامی ایران (ترجیحاً به زبان انگلیسی یا آلمانی) با ارائه ترجمه چکیده کتاب در مهلت مقرر و برنامه‌ریزی برای معرفی و مذاکره درباره آثار خود در غرفه ملّی جمهوری اسلامی ایران و تلاش جهت عرضه آثار در بازار نشر بین‌الملل.

کلیه هزینه‌ها و اقدامات مربوط به امور ویزا، بلیت، اقامت و رفت‌وآمد نماینده یا نمایندگان اعزامی، برعهده متقاضی است.

شیوه دوم: ارسال آثار به‌منظور نمایش در غرفه ملّی ایران

شیوه دوم برای عرضه کتاب و آثار در نمایشگاه کتاب فرانکفورت ۲۰۱۷، ارسال آثار مدنظر جهت نمایش در غرفه ملّی ایران به تشکل‌های صنفی مرتبط و حاضر در این دوره از نمایشگاه است. در این شیوه، ضرورتی برای حضور ناشر یا نماینده ایشان در نمایشگاه نیست و تنها لازم است ناشر نسبت به ثبت‌نام در سایت مؤسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران (www.icfi.ir) و ارسال کتاب یا کتاب‌های مدنظر خود که شرایط حضور در نمایشگاه را دارد، اقدام کند. پس از کارشناسی آثار قابل‌عرضه جهت ارائه در غرفه ملّی ایران، آثار منتخب در بخش موضوعی غرفه ملّی ایران به نمایش درخواهد آمد.

در این شیوه، به‌جز ارسال کتب پیشنهادی، هزینه‌ای بر عهده ناشر نخواهد بود و به‌منظور حمایت از عرضه کتاب ایرانی در بازار ج‌هانی نشر، کلیه هزینه‌های مربوط توسط مؤسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران تأمین خواهد شد.

 

https://www.tournamayeshgah.com/exhibitions/frankfurt

برنده جایزه «جورج اورول» معرفی شد

 

جایزه ادبی «جورج اورول» به‌عنوان مهم‌ترین جایزه کتاب سیاسی جهان برنده خود را در سال 2017 شناخت.

به گزارش ایسنا به نقل از گاردین، کتاب «شهروند کلِم» نوشته «جان بو» که پرده‌ای از زندگی «کلمنت اتلی» یکی از مهم‌ترین و البته کمتر شناخته‌شده‌ترین چهره‌های سیاسی قرن گذشته میلادی است، موفق به کسب جایزه ادبی «جورج اورول» در سال 2017 شد.

این جایزه‌ی سه‌هزار پوندی که عنوان مهم‌ترین جایزه کتاب سیاسی جهان را یدک می‌کشد، طی مراسمی که در لندن برگزار شد، به «جان بو» نویسنده انگلیسی رسید.

«هفت» نوشته «راث دادلی ادواردز»، «همه آماده جنگ» نوشته «تیم شیپمن»، «شهروند کلِم» نوشته «جان بو»، «داستان جزیره» نوشته «دی.جی تیلور»، «و خورشید می‌درخشد» نوشته «آدرین تمپانی» و «روز دیگری بر بستر مرگ آمریکا»‌ نوشته «گری یونگ» شش نامزد نهایی جایزه «جورج اورول» بودند که به موضوعاتی مامنند برکزیت، کنترل سلاح، سیاست جهانی، فاجعه هیلزبورو و … پرداخته‌اند.

«اریکا واگنر» یکی از اعضای هیت داوران این رویداد ادبی گفت: کتاب «شهروند کلم» به عقیده همه اعضای هیئت داوران، نه‌تنها یک کتاب «زندگی‌نامه» فوق‌العاده است، بلکه نگارش بسیار خوبی نیز دارد، گرچه دیگر نامزدهای نهایی نیز آثار قابل توجهی دارند. کتاب «شهروند کلم» مدلی از هنر یک زندگی‌نامه‌نویس است.

جایزه سه‌هزار پوندی «جورج اورول» شامل بخش‌های روزنامه‌نگاری، وبلاگ‌نویسی و گزارش اجتماعی نیز هست. این جایزه که در سال ۱۹۹۳ راه‌اندازی شده‌، سالانه به نویسندگانی تعلق می‌گیرد که با آثارشان به آرمان‌های «جورج اورول» نزدیک‌ترند. هدف نویسنده رمان «۱۹۸۴» تبدیل کردن ادبیات سیاسی به اثری هنری بود.

جایزه‌ «جورج اورول» ابتدا در بخش کتاب سیاسی، کار خود را آغاز کرد و پس از آن، بخش روزنامه‌نگاری و در سال ۲۰۰۸ جایزه‌ وبلاگ‌نویسی نیز به آن اضافه شد. از سال گذشته، بخش جدیدی هم به این جوایز اضافه شده که به بهترین اثر در حوزه گزارش اجتماعی تعلق می‌گیرد.

از برندگان پیشین جایزه «جورج اورول» می‌توان به نویسندگانی مانند «آلن جانسون»،‌ «اندریا گیلیز» و «رجا شهاده» اشاره کرد. سال گذشته، این جایزه به «ابتکار روسیه» نوشته «آرکای اوستروفسکی» رسید.

 

https://t.me/rozshomar

 

 

مراسم تجلیل از پیش‌کسوتان

مراسم تجلیل از پیش‌کسوتان ویرایش: محمد خاکی، بهاءالدین خرمشاهی، فتح‌الله مجتبایی، اصغر مهرپرور و هرمز همایون‌پور در سی‌امین نمایشگاه بین‌المللی کتاب

لطفاً بر روی عکس کلیک کنید

گارگاه ویرایش و نشر برگزار شد

گارگاه ویرایش و نشر
در مجموعه کارگاه‌هایی که برای نخستین بار در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برگزار می‌شود، کارگاه ویرایش و نشر در دو بخش کارگاه ویرایش زبانی و صوری و گفت‌وگو از نشر و ویرایش برگزار شد. در بخش اول این کارگاه آقایان هومن عباسپور و مهدی قنواتی، مدرسان ویرایش و از اعضای هیئت مدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران، متن‌هایی را برای ویرایش به حاضران دادند. در این متن‌ها ایرادهای ویرایشی، اعم از صوری و زبانی، وجود داشت که و حاضران با راهنمایی استادان به اصلاح و ویرایش آنها پرداختند. در این میان نکات مهم و پربسامد ویرایشی در این جلسه مطرح شد و به پرسش‌های حاضران پاسخ داده شد. از توصیه‌های استاد آذرنگ به ویراستاران رعایت اخلاق ویرایش بود و اینکه با قلم قرمز ویرایش نکنند و با لحن توهین آمیز برای پدیدآور مطلب ننویسند؛ سلیقه‌ای برخورد نکنند. ویراستاران باید منابع اصلی را بشناسند و از استناد به اینترنت به ویژه ویکی‌پدیا پرهیز کنند. در بسیاری از کشورها انجمن‌ها سهم مهمی در فعالیت‌هادارند مثلا اگر انجمن ویراستاران ویراستاری را تایید نکند ناشران به او کار نمی‌دهند. اگر مرجع و مرکزی برای آموزش و تایید توانایی ویراستاران باشد کمکی است به ویرایش و نشر.
این کارگاه با حمایت کمیتۀ علمی و فرهنگی نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران و همکاری انجمن صنفی ویراستاران در ساعت 10:30 لغایت 13 در شهر آفتاب برگزار ‌شد. مشروح گزارش این نشست به زودی در وبگاه انجمن صنفی ویراستاران درج خواهد شد.

 

 

 

 

دیدار هیئت مدیرۀ انجمن ویراستاران با اعضای هیئت مدیرۀ اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران

دیدار هیئت مدیرۀ انجمن ویراستاران با اعضای هیئت مدیرۀ اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران

تاریخ: سه شنبه 1395/10/7

 

این جلسه در دفتر اتحادیۀ ناشران تشکیل شد و افراد زیر در آن حضور داشتند:

از اتحادیۀ ناشران: آقایان محمدرضا توکل صدیقی (نایب رئیس اول)، مسعود پایدار (نایب رئیس دوم)، زنده‌روح (مدیر اجرایی)، فتح‌الله فروغی، یحیی دهقانی.

از انجمن ویراستاران: آقایان فریبرز مجیدی (رئیس)، هومن عباسپور (نایب‌رئیس)، مهناز مقدسی (دبیر)، فتح‌الله فروغی (خزانه‌دار)، مهدی قنواتی (رئیس کمیسیون آموزش).

در آغاز جلسه آقای مجیدی به ضرورت تشکیل صنف ویراستاران، با توجه به مشکلات فنی و محتوایی آثار منتشره، اشاره کرد. خانم مقدسی دربارۀ تشکیل انجمن، ترکیب هیئت مدیره، اهداف اصلی انجمن و اولویت‌های آن مطالبی را مطرح کرد. آقای عباسپور اهمیت حضور ویراستاران را در بخش‌های گوناگون نشر، از تدوین اثر تا چاپ و صحافی برشمرد و جایگاه ویراستار را بیشتر از ویراستار متن معرفی کرد. وی به وجوه متعدد فعالیت‌های ویرایشی و توانمندی انجمن برای ارتقای ویرایش اشاره کرد. آقای قنواتی فعالیت بخش آموزش را یکی از برنامه‌های مهم انجمن دانست و اعلام آمادگی کمیسیون آموزش را برای تشکیل کلاس‌های ویرایش در دوره‌های اتحادیۀ ناشران و در صورت لزوم، به صورت رایگان مطرح کرد. خانم مقدسی با برشمردن کمیسیون‌های انجمن و انتظارات انجمن از اتحادیۀ ناشران، از حمایت‌های آقایان فروغی و پایدار برای تشویق تشکیلِ انجمن ویراستاران در حین مراحلِ تشکیل انجمن قدردانی کرد.

آقای دهقانی ضرورت ویرایش در نشر را تأیید کرد و نبودن نیروهای مجرب را از مشکلات دانست. وی اشاره کرد که برخی از ناشران هزینۀ ویرایش را جزو هزینه‌های نشر تلقی نمی‌کنند و این امر را به نویسنده واگذار می‌کنند و ضرورت آن را نمی‌دانند. او تشکیل این انجمن را قدمی مثبت دانست و اظهار امیدواری کرد که در نمایشگاه کتاب سال آینده، انجمن برنامه‌های خوبی را پیش‌بینی کند تا بتواند ارتباط بیشتری با حوزۀ نشر پیدا کند.

آقای پایدار با تقدیر از تشکیل انجمن، به برقراری ارتباط انجمن ویراستاران با دیگر انجمن‌ها، از جمله انجمن فرهنگی ناشران دانشگاهی اشاره کرد و تأکید کرد که ویرایش را باید در تمامی بخش‌ها در نظر گرفت. وی افزود که برای اتحادیه مغتنم است که برنامه‌های انجمن را اطلاع‌رسانی کند و به ناشران توصیه کند که برای یافتن ویراستاران بهتر و خدمات بهتر ویرایشی به انجمن مراجعه کنند یا از مشاوره‌های آنان بهره بگیرند. او افزود که هزینه‌های فراوان تولید کتاب سبب شده که برخی ناشران برای بخش ویرایش هزینه نکنند یا آن را امری لوکس تلقی کنند، به‌ویژه ناشران سنتی و قدیمی؛ اما در عین حال تعدادی از ناشران ویرایش را جدی می‌دانند و نیازمند نیروهای مجرب هستند.

آقای توکل به این نکته اشاره کرد که مخالفت با امر ویرایش و دست بردن ویراستار در کتاب فقط از جانب ناشر نیست، بلکه عموماً نویسندگان و مترجمان از این امر گریزان‌اند، چون یا خود را بی‌نقص می‌بینند یا به کار ویراستاران اعتماد ندارند و فکر می‌کنند کارشان خراب می‌شود. سرویراستاری مهارتی است که هم جنبۀ مدیریتی دارد و هم جنبۀ علمی و متأسفانه چنین جایگاهی در نشر ما خالی است و تعداد کسانی که این توانمندی را داشته باشند بسیار اندک است. حجم کار نیز چندان است که یک ویراستار مجرب نمی‌تواند تمام کتاب‌های یک ناشر فعال را انجام دهد و باید نیروهای بیشتری در خدمت ناشر باشند. آقای توکل اشاره کرد که در سال‌های اخیر اکثر ناشران خودشان کسانی را پرورش می‌دهند که بخشی از امور ویرایشی یا سرپرستی بر انتشار کتاب را به عهده بگیرند و بیشتر تجربیات این افراد بدون مهارت کلاسی است. اگر ویراستارانی تربیت شوند که علاوه بر توجه به متن و رفع مشکلات متن، بتوانند در مورد قطع کتاب، صفحه‌آرایی، قلم و اندازۀ آن با توجه به مخاطب پیر یا جوان، اندازه و نوع تصاویر، صحافی و طرح جلد نظر کارشناسانه بدهند کمک بزرگی به نشر خواهد بود. وی اشاره کرد که در حوزۀ کتاب‌های آموزشی و دانشگاهی نبودن ویراستار خیلی احساس می‌شود. آقای توکل پیشنهاد کرد که خوب است انجمن مشاوره‌های تلفنی هم برای ناشران در نظر بگیرد و ناشران برای برخی مسائل از جمله انتخاب ویراستار مناسب برای کارهایشان بتوانند از انجمن مشاوره بگیرند و اینطور نباشد که فقط فهرست ویراستاران به ناشران داده شود بلکه ویراستار مناسب برای ناشر انتخاب شود. او به نقش ویراستار در اقتصاد نشر هم اشاره کرد و اظهار امیدواری کرد که انجمن ویراستاران کارش را با وسعت بیشتری پیش بگیرد.

آقای فروغی با اشاره به اینکه اتحادیۀ ناشران از مشوقان تشکیل این انجمن بوده و در نمایشگاه کتاب نیز برای این انجمن نشست‌هایی ترتیب داده است، گفت که همه علاقه‌مندیم که ویراستاری را در جایی قرار دهیم که باید باشد. عدم ارتباط ویراستاران با حوزۀ نشر و منفک بودن ویرایش از نشر موجب دوری این دو گروه در شرایط کنونی شده است.

دیدار با گروه ویرایش دایرةالمعارف بزرگ اسلامی

دیدار با گروه ویرایش دایرةالمعارف بزرگ اسلامی

یکشنبه 95/10/24

حاضران در جلسه: استاد محمد خاکی (عضو بخش ویرایش و مؤلف شیوه‌نامۀ دایرةالمعارف بزرگ اسلامی)، دکتر رسول شایسته (عضو بخش ویرایش، فرهنگ‌نگار)، آقای علی فرزانه (عضو بخش ویرایش)، خانم مهتاب صالح (مدیر بخش ویرایش و چاپ)، خانم مهناز مقدسی (دبیر انجمن ویراستاران)، آقای هومن عباسپور (نایب رئیس انجمن).

خانم مقدسی ضمن اظهار قدردانی از تشکیل این جلسه و حضور همکاران گروه ویرایش در این گفت‌وگو، نخست انجمن ویراستاران و اهداف و برنامه‌های آن را معرفی کرد و از استادان درخواست کرد که پیشنهادها و دیدگاه‌هایشان را در مورد فعالیت‌های این انجمن مطرح کنند.

استاد خاکی تشکیل این انجمن را قدمی ارزشمند دانست و پیشنهاد کرد که انجمن باید از اعضای فعال بهره بگیرد و پیشنهادهای اعضا را جمع‌آوری و بررسی کند. بهتر است در بخش آموزش به پرورش ویراستاران تخصصی در حوزه‌های گوناگون بپردازد. استاد خاکی اشاره کرد که ویراستاران مجرب با سال‌ها تلاش و کار مداوم توانمندی خود را بالا برده‌اند و آموزش بدون کار مداوم نتیجه نخواهد داد. وی افزود که شیوه‌نامۀ دایرةالمعارف بزرگ اسلامی که در سال 1391 منتشر شده حاصل تجاربی است که گروه ویرایش طی سال‌ها به دست‌ آورده‌اند. ایشان به اهمیت تدوین شیوه‌نامه‌ها، با توجه به نیاز مراکز و مؤسسات فرهنگی، اشاره کرد.

دکتر شایسته عضویت و تشویق افراد برای عضویت را امری مهم دانست و اینکه انجمن بتواند امتیازهایی برای اعضا در نظر بگیرد که اعضا علاقه‌مند به همکاری شوند. ایشان به اهمیت ویرایش در کتاب‌های مرجع اشاره کرد که گاه اطلاعات نادرستی در مقالات پیدا می‌شود که براثر چند بار ویرایش رخ داده و ویراستار نهایی باید به تمام این حذف‌ها و افزوده‌ها توجه دقیق کند، گاه نیز مؤلف خطاهایی می‌کند که فقط ویراستاران متخصص متوجه این خطا می‌شوند. وی به اهمیت ویراستاران توانمند و مأخذشناسی و کتاب‌خوان در بخش‌های ویرایش کتاب‌های مرجع اشاره کرد که متأسفانه تعداد این نوع ویراستاران در نشر ایران اندک است.

خانم صالح به حجم کار ویرایش در مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی اشاره کرد که حدود 20 اثر در حال انتشار دارد و همۀ این آثار علاوه بر اینکه در گروه‌های مجزا بررسی و ارزیابی و ویرایش اولیه می‌شوند، به گروه ویرایش و چاپ می‌آیند و پس از تأیید، به سرویراستار و سپس به چاپ سپرده می‌شوند. گروه ویرایش 19 نفر همکار دارد. مراحل ویرایش در این مرکز بدین صورت است که مقاله در بخش علمی، ویرایش علمی می‌شود، سپس حروف‌چینی می‌شود و همراه با پروندۀ علمی به بخش ویرایش می‌آید. در این قسمت همۀ مطالب مقاله اعم از استنادات، ضبط اسامی، تاریخ‌ها، عنوان مدخل، مدخل‌های مرتبط، ارجاعات داخل متن و مآخذ، صحت داده‌های اطلاعاتی بررسی و اصلاح می‌شود. مراحل ویرایش یک مقاله گاه چند ماه طول می‌کشد. مقالات تخصصی به افراد متخصص واگذار می‌شود که محتوا را بررسی و ویرایش و تأیید کنند. در نهایت، مسئولیت مقاله به عهدۀ مدیر علمی و سرویراستار است.

از راست: مهتاب صالح، علی فرزانه، اکبر شایسته، محمد خاکی، هومن عباسپور

در این نشست پیشنهادهای زیر برای فعالیت کمیسیون آموزش در انجمن صنفی ویراستاران مطرح شد:

  • استفاده از تجربه‌های مراکز و مؤسسات و توجه به نیازهای آنها برای پرداختن به آموزش‌های حرفه‌ای؛
  • نیروسازی با آموزش و کار در کنار ویراستاران مجرب در مؤسساتی که بخش ویرایش دارند؛
  • تشکیل نشست‌های حرفه‌ای با ویراستاران و مراکز فرهنگی و انتشاراتی؛
  • تشکیل کلاس‌های ویرایش متون برای پرورش ویراستاران متخصص در حوزه‌های گوناگون مانند هنر، حقوق، فلسفه، علوم.
  • بهره‌گیری از نظام دستیاری برای نوآموزان ویرایش و فراهم کردن امکان کارآموزی برای آن‌ها در یکی از مراکز فرهنگی.

در پایان این جلسه از همکاران بخش ویرایش درخواست شد فرصت‌هایی را در اختیار انجمن ویراستاران قرار دهند که بتوان از تجارب آنها بهره گرفت و در نشست‌های تخصصی حضور به هم رسانند. ضمناً درخواست شد استادان این بخش، عضویت افتخاری انجمن ویراستاران را بپذیرند. همچنین زندگی‌نامه و سوابق فرهنگی ویراستاران بخش ویرایش در اختیار انجمن قرار گیرد تا در وبگاه ویراستاران قرار داده شود.

گزارش عملكرد انجمن در پاييز 1395

با سلام،

ضمن سپاس از همۀ فرهیختگانی که طی مراحل تأسیس و انتخابات انجمن صنفی ویراستاران ما را یاری رساندند، بدین وسیله گزارش عملکرد پاييز 95 انجمن به اختصار تقدیم می‌شود:

  1. تکمیل مدارک ثبت انجمن شامل ثبت آگهی‌های قانونی، گرفتن شمارۀ ثبت، تأییدیۀ اساسنامه، تهیۀ دفاتر قانونی و مکاتبات مورد نیاز با وزارت کار.
  2. افتتاح حساب به نام انجمن صنفی ویراستاران برای امور مالی و حق عضویت‌ها.
  3. تشکیل یک جلسۀ مشاوره با هیئت رئیسۀ مجمع و اعضای اصلی و علی‌البدل.
  4. تشکیل 6 جلسۀ هیئت مدیره با 47 مصوبه.
  5. تعیین سمت‌ اعضای هیئت مدیره شامل رئیس هیئت مدیره (آقای فریبرز مجیدی)، نایب رئیس (آقای هومن عباسپور)، دبیر (خانم مهناز مقدسی)، خزانه‌دار (فتح‌الله فروغی).
  6. تنظیم چارت ساختار سازمانی انجمن و تعیین 6 کمیسیون به قرار کمیسیون آموزش، کمیسیون حقوقی، کمیسیون امور ویرایشی، کمیسیون روابط عمومی و اطلاع‌رسانی، کمیسیون برنامه‌ریزی و پژوهش، کمیسیون عضوگیری.
  7. انتخاب آقای مهدی قنواتی برای مدیریت کمیسیون آموزش.
  8. تعیین و تصویب وظایف اصلی کمیسیون‌ها.
  9. تصویب آیین‌نامۀ عضویت و فرم‌های عضویت پیوسته و تعیین دو نوع عضویت افتخاری و پیوسته.
  10. برقراری ارتباط با مراکز فرهنگی برای تشکیل جلسه و تبادل نظر برای همکاری، از جمله انجمن‌های کودک، ناشران دانشگاهی، بنیاد دایرۀالمعارف اسلامی، خانه کتاب، همایش ملی نشر و کتاب، همایش ویرایش در استان گیلان.
  11. تشکیل یک جلسه دیدار با اعضای هیئت مدیرۀ اتحادیۀ ناشران و برنامه‌ریزی برای همکاری‌های مشترک.
  12. انتخاب خانم مریم جابر، ویراستار انتشارات سمت، به عنوان ویراستار منتخب در نشست فرهنگسرای رازی در تاریخ 16 آذر ماه و اهدای جایزه به ایشان.
  13. تصویب برنامۀ دیدار هیئت مدیره با پیش‌کسوتان ویرایش و مشورت گرفتن از آنان.
  14. تعیین حداقل دو دورۀ آموزشی تک درس و پیوسته برای آموزش ویراستاران.
  15. فراخوان طراحی نشان (لوگو) برای انجمن، و انتخاب و تصویب نشانِ دریافتی از آقای شایا شهوق، در بین سه لوگوی دریافتی.
  16. تهیۀ مهر، طراحی سربرگ، کارت ویزیت، کارت عضویت.
  17. خرید دامنه‌های ir و com و org برای تهیه و راه‌اندازی وبگاه تخصصی انجمن.
  18. فراخوان برای تهیه و راه‌اندازی وبگاه و اولویت برای انجام این امر.
  19. تهیۀ کانال تلگرامی برای ارتباط با اعضا به مدیریت آقای هومن عباسپور
  20. رسیدگی به نامه‌های دریافتی از اعضای موقت و تجهیز دبیرخانه.
  21. برنامه‌ریزی تشکیل جلسه با افرادی که برای همکاری بیشتر با بخش دبیرخانۀ انجمن اعلام آمادگی کرده‌اند.

دیدار با استاد سیروس پرهام

دیدار با استاد سیروس پرهام 

هیئت‌مدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران برای قدردانی از زحمات استاد پرهام در تأسیس این انجمن و اعلام گزارش فعالیت‌های انجام‌گرفته، خدمت استاد رسیدند. در این دیدار استاد پرهام از اهمیت ویرایش در ارتقای آثار گفت و به تلاش‌های بی‌سرانجامی که سال‌ها پیش، به همت کریم امامی برای تشکیل جامعۀ ویراستاران انجام شده بود اشاره کرد. استاد پرهام گفت که ویرایش، پیش از مؤسسۀ فرانکلین، در انتشارات نیل پا گرفت و به اعتباری، نخستین ویراستار در نشر ایران آقای [ابوالحسن] نجفی است. در انتشارات نیل، کتاب‌های محمد قاضی ویرایش می‌شد. استاد پرهام از آثار خود که ویراستۀ آقای نجفی بود گفت کتاب رئالیسم و ضدرئالیسم (تألیف سیروس پرهام) را آقای نجفی ویرایش کرد و وی، علاوه بر مقابلۀ متن و اصلاحات ضروری، ضبط فارسی اسامی نویسندگان فرانسوی و آلمانی را اصلاح کرده بود. این کتاب را انتشارات نیل منتشر کرد. کتاب قالی بولوردی نیز، که آقای پرهام در سال 1352 به انتشارات فرانکلین داده بود، به آقای نجفی برای ویرایش سپرده شد.

استاد پرهام افزود اگر بخواهیم دایرۀ ویرایش را وسعت دهیم و خوانندگان آثار و کسانی را که در مورد محتوای کتاب‌ها نظر می‌دادند در دایرۀ ویراستاران قرار دهیم، پیشینۀ ویرایش به خیلی قبل‌تر از این‌ها می‌رسد.

استاد سیروس پرهام برای تثبیت جایگاه انجمن ویراستاران در بین مراکز نشر توصیه‌هایی کردند، از جمله

  • تقویت عضویت‌ها و قدرت بخشیدن به انجمن به کمک یافتن اعضای بیشتر
  • تعیین حدود و ثغور ویرایش و مسئولیت ویراستار در کارها
  • تعریف ارتباط ویراستار با نسخه‌پرداز و تعیین وجوه اشتراک و افتراق این دو مسئولیت
  • تعیین حدود وظیفۀ ویراستار در متن‌های ترجمه‌ای و میزان ویرایش مقابله‌ای

استاد پرهام گفت بهتر است منابع مناسب و مقالات حوزۀ ویرایش را جمع‌آوری کنیم، ضمن آنکه برخی مقالات هست که مستقیم به ویرایش ارتباط ندارد، اما حاوی نکاتی در ویرایش است، مثل نقدهایی که بر تصحیح‌های دیوان‌های شعری می‌شود که از جهاتی نوعی ویرایش محسوب می‌شوند.

در پایان، هیئت‌مدیرۀ انجمن صنفی ویراستار، با تقدیم لوحی، از استاد پرهام درخواست کردند که نخستین عضو افتخاری این انجمن شوند و استاد پرهام نیز، طی یادداشتی، این عضویت افتخاری را پذیرفتند.

 

 

 

دیدار اعضای هیئت مدیرۀ انجمن با رئیس مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی

در تاریخ یازدهم اسفند 1395، اعضای هیئت مدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران با کاظم موسوی بجنوردی، رئیس مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، دیدار کردند. در این جلسه، در مورد همکاری‌های انجمن و مرکز در برگزاری نشست‌های تخصصی، دوره‌های آموزشی، بهره‌گیری از کتابخانۀ تخصصی مرکز و تخفیف‌ ویژۀ کتاب‌های مرکز برای اعضای انجمن گفت‌وگو شد و مقرر شد تفاهم‌نامه‌ای برای همکاری‌های طرفین تنظیم شود.

نخستین نشست انجمن صنفی ویراستاران با عنوان «انتقال تجربه»

سخنرانان:
• گلی امامی، نویسنده، مترجم؛
• سیروس پرهام، پژوهشگر و منتقد هنر، مترجم، بنیادگذار آرشیو ملی ایران (بعدها: سازمان اسناد ملی)، اولین ویراستار مؤسسۀ فرانکلین و از نخستین ویراستاران ایران، از اعضای مؤسس انجمن صنفی ویراستاران؛
• فریبرز مجیدی، مترجم، ویراستار، دانشنامه‌نویس، مؤلف «فرهنگ تلفظ نام‌های خاص»، رئیس هیئت‌مدیرهٔ انجمن صنفی ویراستاران.

زمان: سه‌شنبه 10 اسفند 1395، ساعت 15:45 تا 18:00،
مکان: میدان انقلاب، خیابان اردیبهشت (منیری جاوید)، نبش خیابان شهدای ژاندارمری، جنب کتاب‌فروشی مجد، پلاک 57، طبقۀ سوم.

نوروز و سال نو مبارک!

«نوروز» و «سال نو» (هر دو) مبارک!

چند سالی است که جملۀ «سال نو ‏مبارک» را بسیار می‌شنویم بی‌آنکه بدانیم این جمله گرته‌برداری از زبان‌های ملت‌هایی است که سال نوِ آن‌ها در اوایل زمستان شروع می‌شود، نه در آغاز بهار. اما آغاز سال نوِ ما هم‌زمان است با لحظۀ آغاز بهار. ما نوروز داریم و آن‌ها ندارند.
عادت کنیم به‌جای «سال نو مبارک»، بگوییم «نوروز و سال نو مبارک!» ?

? نوروز و سال نو بر شما مبارک باد! ?

اعضای هیئت‌مدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران در خدمت استاد اسماعیل سعادت

در تاریخ ‍‍۱۴ دی ماه ۱۳۹۵، اعضای هیئت‌مدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران٬ برای ادای احترام و گرفتن رهنمود، خدمت استاد اسماعیل سعادت، از پیش‌کسوتان ویرایش در ایران و نخستین ویراستار بنگاه ترجمه و نشر کتاب، رسیدند.
استاد سعادت فرمودند من اساس‌نامۀ انجمن را با دقت خواندم؛ بسیار خوب تنظیم شده و معلوم است کسی که آن را تدوین کرده کاملاً با اصول و اسلوب اساس‌نامه‌نویسی و خودِ ویرایش آشنا بوده است. استاد توصیه کردند که انجمن ویراستاران باید جایگاه ویراستار را در نشر ارتقا دهد و به ناشران آگاهی دهد که هر کسی را برای ویراستاری نپذیرند. ناشران را باید با سازوکار ویرایش، به‌معنای درست آن، آشنا کرد. انجمن صنفی باید فکری برای میزان دستمزد ویراستاران و نحوۀ پرداخت آن از طرف ناشران و نحوۀ تنظیم قراردادهای ویرایش کند. استاد همکاری با انجمن صنفی مترجمان را بسیار مفید دانستند و در مورد آموزش ویرایش فرمودند بهترین راهِ آموختن ویرایش آموختنِ آن هنگام کار و زیر نظر ویراستارانِ باتجربه و با نظام دستیاری است.

خلاصۀ سخنرانی هومن عباسپور در «دومین همایش ملی کتاب و نشر»

ناشران و پدیدآورندگان در ایران تلقیِ ناقصی از ویرایش دارند و آنچه از ویراستار توقع دارند غالباً فقط در حد اصلاح برخی از خطاهای زبانی و یک‌دست‌کردن رسم‌الخط و نشانه‌گذاری است که این‌ها، حتی اگر استانداردی هم داشته باشند، فقط بخشی از ویرایش زبانی و صوری‌اند و در کلاس‌هایی هم که برای آموزش ویرایش برگزار می‌شود عمدتاً فقط همین موضوعات را تدریس می‌کنند، در حالی که انواع ویرایش‌های دیگر، مانند ویرایش استنادی و ساختاری ـ محتوایی و تکوینی، که به محتوای اثر مربوط‌اند و از آن‌ها مهم‌ترند تدریس نمی‌شوند. ضمناً، برای ویراستارشدن، تحصیل‌کردن در رشتۀ ادبیات نه شرط لازم است، نه شرط کافی، فقط مقداری مفید است؛ مفید از این بابت که ویراستار باید مقداری صرف و نحو بداند.
یکی از هدف‌های «انجمن صنفی ویراستاران» شناساندن ویرایش در جایگاه درست و مطابق استانداردهای جهانی آن است. مثلاً در ایران کم‌تر ناشری را می‌توان یافت که ویراستار مشاور (consulting editor) داشته باشد. ویراستار مشاور می‌تواند در انتخاب متن/ موضوع و سفارش آن به مترجم/ مؤلف، ارزش‌گذاری آن در مقایسه با کارهای مشابه، تنظیم قرارداد، نحوۀ تولید و ویرایش و آماده‌سازی آن از ابتدا تا انتها، و کارهای فراوانِ دیگر به ناشر کمک کند. ناشران در ایران عمدتاً این کارها را خودشان انجام می‌دهند. ویراستارِ مشاور می‌تواند کتاب‌های مُرده و مغفول را نجات دهد، در مخاطب‌شناسی و معرفی کتاب به ناشر کمک کند، به تخصصی‌شدن ناشرانِ نوپا کمک کند، بازخوان (reader) تربیت کند و، با برگزاری مسابقات کتاب‌خوانی، هم ناشر و هم اثر را به کتاب‌خوانان معرفی کند؛ چون ویراستار اولین خوانندۀ متن است و از بیرون به آن نگاه می‌کند، بهتر از خودِ پدیدآورنده می‌تواند از کتاب سؤال دربیاورد و به مسابقه بگذارد.
(تلخیص از سمیه هاشمی و مریم‌سادات میرفاطمی)